...........................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
خوش آمدید این سایت دارای مجوز می باشد برای مشاهده مجوز ها پایین صفحه را مشاهده فرمائید.
چکیده: رشد شغلی به عنوان یک موضوع کلان در زمینه اقتصاد و اشتغال، همواره توجه بسیاری از اقتصاددانان و سیاستگذاران را به خود جلب کرده است. این مقاله به بررسی عوامل تأثیرگذار بر رشد شغلی و ارائه راهکارهایی برای تحقق رشد شغلی پایدار و مثبت میپردازد.
مقدمه: رشد شغلی یکی از عناصر مهم در توسعه اقتصادی هر کشور است. افزایش تعداد شغلها و ایجاد فرصتهای شغلی جدید، تأثیر مستقیم بر رفاه اجتماعی، کاهش بیکاری، و افزایش تولید اقتصادی دارد. در این مقاله، به عوامل مؤثر بر رشد شغلی و راهکارهایی برای تعزیز آن میپردازیم.
عوامل تأثیرگذار بر رشد شغلی:
سیاستگذاری اقتصادی:
تعهد به استقرار سیاستهای اقتصادی پایدار و مؤثر.
تشویق به سرمایهگذاریهای بزرگ در صنایع کلان.
تسهیل در دسترسی به منابع مالی برای کسب و کارها.
توسعه فناوری:
سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و ابتکار.
ارتقاء تکنولوژیهای نوین در صنایع مختلف.
تشویق کارآفرینی و نوآوری.
آموزش و توانمندیسازی:
ارتقاء سیستمهای آموزش و پرورش.
تسهیل دسترسی به آموزشهای مهارتی.
توجه به آموزشهای کاربردی و علمی.
راهکارهای تحقق رشد شغلی:
توسعه بخش خصوصی:
ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری در بخش خصوصی.
ایجاد محیط کسب و کار دوستانه.
ارتقاء بخشهای نوپا و کارآفرینی.
تقویت روابط بینالمللی:
گسترش بازارهای خارجی برای صادرات.
جذب سرمایهگذاریهای خارجی.
تقویت تعاملات بینالمللی در حوزههای تجارت و تکنولوژی.
توسعه بنیههای فیزیکی و اقتصادی:
سرمایهگذاری در اندازهگیریهای مهندسی.
ایجاد تسهیلات نقلیهسازی و ارتباطات موثر.
توسعه مناطق ویژه اقتصادی.
نتیجهگیری: رشد شغلی نقش اساسی در توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکند. برای تحقق رشد شغلی پایدار، نیاز به تعهد در سیاستگذاری، توسعه فناوری، و توسعه بخش خصوصی است. با اعمال راهکارهای مؤثر، میتوان به تعامل اقتصادی مثبت و ایجاد فرصتهای شغلی جدید دست یافت.
شایستگی محوری در سازمان: مهارتها، نقشها و اهمیت آن
مقدمه
در دنیای کنونی کسب و کار و محیط سازمانی، مفهوم شایستگی محوری به عنوان یک مفهوم کلیدی و اساسی مطرح شده است. شایستگی محوری به معنای تمرکز بر مهارتها، تواناییها و ارزشهای فردی در سازمانها تاکید دارد. این مقاله به بررسی مفهوم شایستگی محوری، نقشهای آن در سازمانها، و اهمیت آن در موفقیت سازمانی میپردازد.
مفهوم شایستگی محوری
شایستگی محوری به معنای تمرکز بر مهارتها، تواناییها و ارزشهای انسانی در سازمانها است. این مفهوم تأکید دارد که افراد باید بر اساس مهارتها و تواناییهای خود برای انجام وظایف مشخص در سازمان انتخاب شوند. از این منظر، شایستگی محوری به جای تمرکز بر عواملی مانند سن، جنسیت یا تجربه قبلی، بر روی تواناییهای فردی تأکید دارد.
اهمیت شایستگی محوری
شایستگی محوری در سازمانها به چندین نحو اهمیت دارد:
الف. بهبود عملکرد سازمانی: وجود افراد شایسته در وظایف مشخص به بهبود عملکرد و کارایی سازمانی منجر میشود. این افراد قادر به انجام وظایف خود با کیفیت بالا هستند.
ب. جذب و نگهداشتن نیروهای ماهر: شایستگی محوری سازمانها را قادر میسازد تا نیروهای با مهارتهای مورد نیاز را جذب کنند و آنها را در سازمان نگهدارند.
ج. افزایش رضایت کارکنان: افرادی که حس میکنند مهارتها و تواناییهای خود را در سازمان به کار میگیرند، احتمالاً رضایت بیشتری از شغل خود دارند.
د. افزایش تنوع و ابتکار: افراد با مهارتهای متنوع به تنوع و ابتکار در سازمانها منجر میشوند.
نقشهای شایستگی محوری در سازمانها الف. انتخاب نیروهای متناسب: سازمانها باید توانایی انتخاب نیروهایی با شایستگی متناسب با نیازهای مشخص خود را داشته باشند. این انتخابها باید بر اساس تواناییها و مهارتهای فردی انجام شوند. ب. توسعه مهارتها: سازمانها باید از طریق آموزش و توسعه مهارتهای فردی به افراد کمک کنند تا شایستگیهای خود را ارتقا دهند. ج. ارزیابی عملکرد: ارزیابی عملکرد بر اساس معیارهای شایستگی میتواند به بهبود عملکرد افراد کمک کند. د. ایجاد فرهنگ شایستگی: سازمانها باید یک فرهنگ شایستگی ترویج دهند که به تشویق ارتقاء مهارتها و تواناییهای فردی بپردازد.
نتیجهگیری
شایستگی محوری به عنوان یک مفهوم کلیدی در محیط سازمانی با اهمیت زیادی همراه است. این مفهوم به سازمانها کمک میکند تا افراد متناسب با نیازهای شغلی خود را جذب و حفظ کنند و به بهبود عملکرد سازمانی منجر شوند.
q4-13- پرسشنامه انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پورفلی (2012)-( 24عبارت- تک بعدی – 8 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 3مقاله همراه- )–
q4-14- پرسشنامه شایستگی محوری باچا(2012)– ( 5 عبارت- تک بعدی -7 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 1مقاله همراه )
مسیر شغلی یک مسیر پیچیده و تحت تأثیر عوامل مختلفی است که به افراد کمک میکند تا در حیطههای کاری خود موفقیتهای خود را بسازند. در این مقاله، به بررسی مفهوم مسیر شغلی، ارکان آن، و نکاتی که باید در نظر گرفته شوند برای یک مسیر شغلی موفق، خواهیم پرداخت.
1. مفهوم مسیر شغلی:
مسیر شغلی به مجموعه گامها، تصمیمات، و تجربیاتی اطلاق میشود که یک فرد در حیات حرفهای خود طی میکند. این مسیر میتواند شامل تحصیلات، مهارات شغلی، تجربیات کاری، تعاملات اجتماعی، و اهداف شغلی باشد.
2. مراحل مسیر شغلی:
یک مسیر شغلی معمولاً شامل این مراحل است:
تحصیلات و آموزش: شروع کار با دریافت تحصیلات و آموزش مرتبط با حوزه شغلی مورد نظر.
ورود به بازار کار: یافتن فرصتهای شغلی و وارد شدن به بازار کار در زمینه مرتبط.
تجربه و رشد شغلی: افزایش تجربه و مهارات، پیشرفت در سمتها و وظایف شغلی.
رسیدن به موقعیتهای مدیریتی: دستیابی به سمتهای مدیریتی و مسئولیتهای بیشتر.
3. عوامل تأثیرگذار بر مسیر شغلی:
مهارات شخصی: مهارات فردی و نقاط قوتی که در حیطه کاری دارد.
اهداف شخصی و شغلی: طرح اهداف کوتاه و بلندمدت شخصی و شغلی و تلاش برای دستیابی به آنها.
تعاملات اجتماعی: شبکهسازی و ارتباطات در محیط کاری و بیرون آن.
شرایط اقتصادی و بازار کار: وضعیت اقتصادی و فرصتهای شغلی در بازار کار.
4. نکات کلیدی برای یک مسیر شغلی موفق:
توسعه مهارات: پیشرفت و توسعه مهارات و دانش مرتبط با حوزه کاری.
ادامه یادگیری: آموزش مداوم و بهروز ماندن با تغییرات حوزه شغلی.
شبکهسازی: ایجاد و حفظ ارتباطات مؤثر با افراد در حوزه کاری.
پشتیبانی و توجه به تعادل زندگی و کار: مدیریت زمان و انرژی برای داشتن تعادل میان زندگی حرفهای و شخصی.
در نهایت، مسیر شغلی به گامهایی که در زندگی حرفهای پیش میگیرید، بستگی دارد. توجه و طراحی دقیق این مسیر میتواند به دستیابی به موفقیتهای حرفهای و شخصی کمک کند.
q4-13- پرسشنامه انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پورفلی (2012)-( 24عبارت- تک بعدی – 8 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 3مقاله همراه- )–
مقدمه: هوشمندی کسب و کار به عنوان یک مفهوم جدید و جذاب در دنیای سازمانها ظهور کرده است.
این مفهوم نشان دهنده استفاده بهینه از فناوری و دادهها برای بهبود فرآیندها، تصمیمگیریها و افزایش کارآیی سازمانی است.
در این مقاله در روا20 به بررسی مفهوم هوشمندی کسب و کار، مزایا، راهکارها برای پیادهسازی و آینده این مفهوم پرداخته میشود.
بخش اول: مفهوم هوشمندی کسب و کار
تعریف هوشمندی کسب و کار:
هوشمندی کسب و کار به کاربرد هوش مصنوعی، تجزیه و تحلیل دادهها و فناوری اطلاقی برای بهبود فرآیندها، تصمیمگیریها و نتایج سازمانی اطلاق میشود.
اجزاء هوشمندی کسب و کار:
متشکل از فرآیندها، دادهها، تصمیمگیریها و ساختار سازمانی که با همکاری موثر از هوش مصنوعی و دادهکاوی به بهبود کارآیی و کسب مزیت رقابتی میپردازد.
بخش دوم: مزایای هوشمندی کسب و کار
افزایش دقت در تصمیمگیری:
استفاده از هوش مصنوعی در تحلیل دادهها باعث افزایش دقت و کیفیت تصمیمگیریها میشود.
بهبود کارآیی و بهرهوری:
هوشمندی کسب و کار با اتخاذ فرآیندهای هوشمند و اتوماتیک، بهبود کارآیی و بهرهوری در سازمان را تسریع میبخشد.
سرعت در واکنش به تغییرات بازار:
اطلاعات دقیق و به موقع توسط هوشمندی کسب و کار باعث افزایش سرعت واکنش سازمان به تغییرات بازاری میشود.
بخش سوم: راهکارها برای پیادهسازی هوشمندی کسب و کار
تحلیل دادهها و استخراج اطلاعات:
استفاده از تکنولوژیهای دادهکاوی و تحلیل دادهها برای استخراج اطلاعات ارزشمند و الگوها.
پیادهسازی هوش مصنوعی:
اعمال هوش مصنوعی و یادگیری عمیق در فرآیندها و تصمیمگیریهای سازمانی.
تحول فرهنگ سازمانی:
تغییر و اصلاح فرهنگ سازمانی به منظور تسهیل فرآیند انتقال به یک سازمان هوشمند.
نتیجهگیری: هوشمندی کسب و کار این امکان را فراهم میآورد که سازمانها با بهرهگیری از فناوری و دادهها، به سرعت و با کیفیت به اهداف خود دست یابند. این تکنولوژی در آینده، نقش مهمی در پیشرفت و توسعه سازمانهای مدرن خواهد داشت.
برای ارزیابی استاندارد هوشمندی کسب و کارتان می توانید از پرسشنامه استاندارد زیر بهره بگیرید:
پرسشنامه هوشمندی کسب و کار روچ و سانتی(2001) –( 15 عبارت- تک بعدی – 7 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 4 مقاله همراه- )–
مقدمه: کار تیمی یکی از اصولیترین عناصر موفقیت در سازمانهای مدرن است.
این اصل مبتنی بر هماهنگی و همکاری افراد در یک گروه است تا به دستاوردهای مشترک و رسیدن به اهداف سازمانی بیشتری دست یابند.
در این مقاله، به بررسی اهمیت کار تیمی، مزایا، راهکارها برای تقویت کار تیمی و موانع مواجهه با آن میپردازیم.
بخش اول: اهمیت کار تیمی
تنوع در نگرش و تجربیات:
کار تیمی افراد با تجربهها و دیدگاههای مختلف را با یکدیگر ارتباط میدهد و میتواند به پیدا کردن راهحلهای بهتر و نوآورانه برای مسائل سازمانی کمک کند.
افزایش کارآیی:
توانایی افراد در کار تیمی و هماهنگی آنها، باعث افزایش کارآیی و بهبود عملکرد سازمانی میشود.
افزایش انگیزه و تعلق به سازمان:
شرکت در یک تیم موفق، افراد را باعث میشود تا احساس تعلق و انگیزه بیشتری نسبت به سازمان خود کنند.
بخش دوم: مزایای کار تیمی
ترکیب مهارات و تخصصها:
کار تیمی امکان ترکیب مهارات و تخصصهای مختلف افراد را فراهم میکند و برای حل مسائل بهتر و کاملتر کارآمد است.
تشویق به اشتراک دانش:
در یک تیم، افراد تشویق به اشتراک دانش و تجربیات خود دارند که این امر باعث بهبود فرآیند یادگیری و پیشرفت تیمی میشود.
تقویت روابط اجتماعی:
کار در یک تیم ارتباطات بین فردی را تقویت کرده و باعث افزایش همبستگی و همدلی در سازمان میشود.
بخش سوم: راهکارها برای تقویت کار تیمی
ارتقاء ارتباطات:
توسعه مهارات ارتباطی افراد و تشویق به ارتباطات باز و صادقانه میتواند کار تیمی را بهبود ببخشد.
تعیین اهداف مشترک:
تعیین اهداف مشترک و کلان برای تیم، افراد را به سمت هدفگذاری مشترک و تعامل بیشتر هدایت میکند.
تشویق به همکاری:
تشویق به همکاری و ترکیب توانمندیها به جای تقابل و رقابت، به فرآیند کار تیمی افزوده و هماهنگی را تقویت میکند.
نتیجهگیری: کار تیمی به عنوان یک اصل اساسی در سازمانهای مدرن از اهمیت بالایی برخوردار است.
با ایجاد محیطی که به هماهنگی و همکاری تشویق کند، سازمانها میتوانند به بهبود کارایی و افزایش تعلق افراد به سازمان دست یابند.
توانمندی محیط کار چیست؟ + پرسشنامه ابعاد توانمندی محیط
توانمندی محیط کار به مجموعه عواملی اطلاق میشود که در تأثیرگذاری بر بهرهوری، رضایت، و کارآیی افراد در محیط کار نقش دارند.
این عوامل میتوانند شامل فضا، فرهنگ سازمانی، روابط انسانی، امکانات فنی، ابزارها، فرصتها برای یادگیری و توسعه حرفهای، ساختار سازمانی، مدیریت و رهبری، ارتباطات، و سیاستها و قوانین سازمانی باشند.
در زیر به برخی از عوامل کلیدی که تأثیر بر توانمندی محیط کار دارند، اشاره خواهم کرد:
فضا و طراحی محیط کار: طراحی محیط کار، نورپردازی، فضاهای باز و خصوصی، صداشناسی، و انتظام فضا از جمله عواملی هستند که بر توانمندی محیط کار تأثیرگذارند.
فرهنگ سازمانی: فرهنگ سازمانی شامل اعتقادات، ارزشها، تصورات، اصول و رفتارهایی است که در سازمان حاکم است. فرهنگ میتواند تأثیر بزرگی بر میزان مشارکت و ارتقاء کارکنان داشته باشد.
ارتباطات و روابط کاری: کیفیت و شفافیت ارتباطات داخلی، سطح دسترسی به اطلاعات، و نحوه مدیریت روابط کاری میتوانند توانمندی محیط کار را تحت تأثیر قرار دهند.
امکانات و فناوری: دسترسی به فناوری مناسب و امکانات مدرن از جمله تجهیزات و ابزارهای لازم برای انجام وظایف میتواند توانمندی کارکنان را افزایش دهد.
توسعه فردی و حرفهای: ارائه فرصتها و برنامههای آموزشی برای توسعه مهارات و شایستگیهای فردی از جمله عواملی است که تأثیر مستقیم بر توانمندی محیط کار دارد.
مدیریت و رهبری: رهبری و مدیریت اثربخش و هدفمند نقش مهمی در ایجاد یک محیط کار موثر و توانمند دارند.
تعادل کار و زندگی: ایجاد تعادل بین وقتی که در محیط کار سپری میشود و زمانی که با خانواده و زندگی شخصی سپری میشود، نقش مهمی در افزایش توانمندی محیط کار دارد.
محیط کار بهینه و توانمند میتواند تأثیر زیادی بر بهبود کارایی، رضایت شغلی، و تعاملات مثبت در سازمان داشته باشد و در نتیجه به ارتقاء کارایی کلی سازمان کمک کند.
ابعاد توانمندی محیط کار:
توانمندی محیط کار به ابعاد و ویژگیهایی اطلاق میشود که تأثیر مستقیم بر بهرهوری، رضایت، انگیزش، و عملکرد افراد در محیط کار دارند. این ابعاد متنوع و گستردهای دارند و درک از آنها میتواند به سازمانها کمک کند تا محیط کاری بهینه و توانمند برای کارکنان خود ایجاد کنند. در زیر به برخی از این ابعاد توانمندی محیط کار اشاره میشود:
فضا و طراحی محیط کار:
فضا و آرایش فیزیکی: شامل ساختار فیزیکی، ابعاد، نورپردازی، صدا، دما و دیگر ویژگیهای فضایی.
مرتبی و نظم: طراحی و مدیریت فضایی برای افزایش کارایی و بهبود سازماندهی.
فرهنگ سازمانی:
ارزشها و باورها: اعتقادات و مقدساتی که توسط اعضای سازمان انتقال مییابند.
کارتانی: رفتارها، قوانین، و اصولی که در سازمان رعایت میشوند.
امکانات و فناوری:
فناوری و ابزار کار: دسترسی به ابزارها و تجهیزات مدرن جهت انجام وظایف بهتر و سریعتر.
امکانات تأسیساتی: امکانات نظیر کافهتریا، ورزشگاه، و فضاهای استراحت.
روابط کاری و تعاملات:
کیفیت ارتباطات: شفافیت، احترام، و کیفیت ارتباطات بین همکاران و سرپرستان.
توانایی همکاری و تعاملات مثبت: تشویق به همکاری و ایجاد فضایی که افراد بتوانند به صورت مثبت با هم کار کنند.
توسعه فردی و حرفهای:
امکانات آموزشی: ارائه فرصتهای آموزشی و توسعه حرفهای.
ارتقاء و مسیرهای شغلی: ایجاد مسیرهایی که به کارکنان امکان ارتقاء و پیشرفت در شغلی را فراهم کنند.
مدیریت و رهبری:
تأثیر و رهبری مؤثر: تأثیر مدیران و رهبران در ایجاد فضای کاری موثر و ایجابی.
توجه و پشتیبانی: توجه به نیازها و پشتیبانی از کارکنان تحت مدیریت.
تعادل کار و زندگی:
تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای: ایجاد محیطی که به کارکنان این امکان را بدهد که زندگی حرفهای و شخصی خود را تعادل دهند.
توجه و تدابیر مناسب در این ابعاد میتواند منجر به افزایش کیفیت محیط کار، افزایش بهرهوری و رضایت کارکنان، و در نهایت به توسعه سازمانی و موفقیت کسبوکار منجر شود.
فرسودگی شغلی یا خستگی شغلی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن فرد احساس کند که ناتوان یا خستهی بشدت از کار وظیفهی شغلی خود شده است.
این وضعیت نه تنها تأثیر منفی بر روی عملکرد کاری فرد دارد بلکه بر زندگی شخصی و سلامت ذهنی و جسمی او نیز تأثیرگذار است.
فرسودگی شغلی معمولاً به عنوان یک وضعیت استرس طولانی مدت در نتیجهٔ انجام کارهای خستهکننده، تکراری، پر فشار و یا نارضایتکننده در محیط کار توصیف میشود.
این وضعیت میتواند از طریق اجتماعی، فیزیکی و روانی به وجود آید.
علائم و نشانههای فرسودگی شغلی شامل موارد زیر میشود:
افزایش حداقلی در عملکرد و کیفیت کار
افزایش غیبت یا تاخیر در حضور به محل کار
کاهش انگیزه و احساسات منفی نسبت به کار و محیط کار
افزایش درد و آسیبهای جسمی مثل سردرد، خستگی، دردهای عضلانی
مشکلات در خواب و خواب ناکافی
اختلال در روابط اجتماعی در محیط کار و خارج از آن
مدیریت و پیشگیری از فرسودگی شغلی از طریق تنظیم متعادل کار و زندگی شخصی، ایجاد ارتباطات مثبت در محیط کار، ارتقاء مهارات مدیریت استرس، و ایجاد محیط کاری سالم و حاشیهنشینی کمک کننده خواهد بود.
برای سنجش فرسودگی شغلی از پرسشنامه های استاندارد زیر استفاده کنید:
Q3- پرسشنامه فرسودگی شغلی (مزلاچ) (۲۲ سوال – ۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری )
Q3-2پرسشنامه فرسودگی شغلی(GBI) گلدارد (۴۰ سوال – ۸ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری -به همراه ۳ مقاله رایگان- )
پیشنهاد می شود مقالات زیر را از سایت مطالعه فرمائید:
اوقات فراغت زمان اضافی و بیهوده نیست. اوقات فراغت زمان طلایی و ارزشمند در زندگی هر کسی محسوب می شود.
زمان، بالاخص اوقات فراغت آنچنان می تواند سرنوشت ساز باشد که در صورت امکان باید از آن تکثیر کرد اما متأسفانه گاهی زمان را ما تشییع می کنیم.
تکثیر کردن زمان یعنی تصویر واقعی از زمان داشتن و بر کیفی بودن آن نگریستن.
به قول سهراب سپهری … جور دیگر باید دید!
یکی از اصولی که در مدیریت و برنامه ریزی مطرح است اصل 90 در 10 است. طبق این اصل بیشتر افراد موفق 90 درصد از نتایج مطلوب خود را در 10 درصد زمان اختصاصی و برنامه ریزی شده خود در طول برنامه یا فرصت به دست می آورند.
ما معمولا” متأسفانه شاید 90 درصد کار را در لحظات پایانی زمان با عجله می خواهیم انجام دهیم.
کیفیت زندگی بستگی به میزان بهره وری از زمان دارد. و نظم پذیری دروازه ومجوز ورود به بهره وری است.خلاقیت و نوآوری در استفاده از اوقات فراغت با سود مندی و کیفیت آن ارتباط تنگاتنگ دارد.
خانواده ای می تواند اوقات فراغت خود یا فرزندان را مدیریت کند که به علائق و اشتیاق توجه داشته و همچنین ثانیه ثانیه و لحظه لحظه زمان را با توجه به هدف ها زمانبندی و درجه بندی کند.
اکنون مالک اوقات فراغت و زمان خاص خودتان هستید وآن از هم اکنون شروع شده است و آینده در انتظار مدیریت و راهبری همین زمان های طلایی است. فعالیت انسان در گستره اهمیت و فوریت است، زیرا فردا یعنی هرگز و هرگز یعنی ماندن و درجا زدن، بهترین راه آماده شدن برای فردا این است که کار امروز را عالی انجام دهیم(سر ویلیام اوزلر)
رمز بهره وری بالاتر در انجام کار بهتر نهفته است نه سریع تر
مثلث طلایی موفقیت(با توجه به این که انسان ها محصول دو چیز می باشند،فرصت ها و تهدیدها) باید :
1- برای بدست آوردن دانش و موفقیت باید مطالعه کرد. (برای فرزندان کتاب بخرید)
2- برای خردمند شدن باید مشاهده کرد. (فرزندان را به تماشای طبیعت ببرید)
3- مدیریت زمان را آموزش دهید. (استفاده از فرصت ها)
داشتن امکانات و … برای تفریح و آموزش و … جزء ابزار موفقیت محسوب نمی شود آن چه جاده موفقیت را ترسیم می کند، خلاقیت و نوآوری و بهره وری در استفاده از زمان و مدیریت هنرمندانه آن است.
غنی سازی اوقات فراغت پر کردن و یا انباشته کردن کارها و یا استراحت کردن به معنای بیکاری نیست. اوقات فراغت زمان بودن و شدن و چگونه زیستن و یا فرصتی برای با خود رفیق شدن است.
” الامور مرهونة باوقاتها ” انجام کارها در گرو زمان های خاص خودش است.
” ترک الفرص غصص ” از دست دادن فرصت مایه اندوه است.
فکر فردا نتوانی که کنی فردا مگر امروز که در کشور امکانی
عوامل مخرب وفت و زمان :
1- شعار امروز نه، فردا و پس فردا ، که این فرداها پایانی ندارد.
2- نداشتن هدف و برنامه. هر حرکتی و تلاشی تو را از مقصد و هدف دور می کند.
3- عادت بد و غلط که مهمترین عامل است.
گران بها ترین خرج ها اتلاف وقت و زمان است.
همه چیز قابل خریداری است جز وقت، که فرصت مناسب نردبان سعادت عاقلان است و یک اقدام به موقع به جای صد اقدام عاجلانه و ناشیانه می ارزد.
نگرش ما به زمان در رشد ما تأثیر دارد زیرا ما در ظرف زمان ها و فرصت ها زندگی می کنیم. نگاه به زمان تا کنون روز،هفته،ماه و سال بوده است و در تقسیم اوقات همیشه فرداها را روز فعالیت تعریف کرده ایم.
ساعات روزانه و هفتگی را در قاب زمان ندیده ایم اتفاقات عجیب و غریب مثبت یا منفی در لحظه ها ظهور می یابند نه در هفته ها و یا روزها که سپری می کنیم یعنی ارزش هر ثانیه در جای خود می تواند سرنوشت ساز باشد.
هول دادن نوجوان و جوان به جلو با برنامه های سنگین و مورد آرزوی پدر و مادر سبب دلزدگی و یا رشد کاریکاتوری می شود. در حالی که رشد در تمام ابعاد باید متوازن و متعادل باشد.
کار تعدیل و رشد تدریجی است پا به پایش می رود انسان
این مهارت مهندسی دارد نیست این کار در عمل آسان
خانواده ها و اولیا به این نکته توجه داشته باشند که تربیت تدریجی است نه آنی!
نکته دیگر با هم بودن را بچه های امروز کمتر تجربه و احساس می کنند. بهترین فرصت، اوقات فراغت است که پدر و مادر برای با هم بودن وقت بگذارند.
اوقات فراغت به معنی آسایش و آسودگی از کار و شغل است و به زمان هایی اطلاق می شود که فرد طبق تمایل شخصی برای خود تنظیم می کند.اوقات فراغت مخصوص دانش آموزان و مربوط به 3 ماهه تابستان نیست بلکه اوقات فراغت و برنامه ریزی در مورد آن برای فردی با عنایت به استعداد، سلیقه،جنس، نیاز و امکانات مالی متفاوت است. برای نوجوان شاید اوقات فراغت 3 ماه تابستان باشد و برای یک دانشجو بین دو ترم تحصیلی و برای یک خانم خانه دار ساعتی از یک روز و برای یک کارمند روز آخر هفته باشد ولی این ایام فراغت چه کوتاه مدت و چه بلند مدت نیازمند هدف، برنامه ریزی مناسب و مدیریت هنرمندانه است تا بیشترین بهره و استفاده جهت میل به رشد و کمال اخلاقی،علمی،جسمی و آرامش روانی صورت گیرد. حال اگر نوجوان درست راهنمایی و هدایت نشود ممکن است علاوه بر ضایع شدن وقت و زمان برای او خطرآفرین هم باشد. تنوع طلبی، گرایش به دوستان،کنجکاوی،احساسی و ناپختگی از ویژگی های حساس دوره نوجوانی است که هر یک از این ویژگی ها اگر مدیریت و برنامه ریزی نشود می تواند نوجوان را به انحطاط اخلاقی و رفتاری بکشاند.
پشت سر نهادن اوقات فراغت آن هم بدون داشتن هدف مناسب و برنامه مطلوب آشفتگی نوجوان را به دنبال دارد. بالاخص باعادت به بازی های خشن رایانه ای و پرسه زدن در خیابان با دوستان و یا در فضای مجازی.
اوقات فراغت زمان بیهوده و بدون مسئولیت در زندگی نیست.
استراحت روحی وجسمی، هدایت خود و خانواده، ورزش، برنامه ریزی برای آینده، عبادت، آرامش روح، تفکر و آموزش، همه در زمان اوقات فراغت محقق می شود. اوقات فراغت به معنای کم کاری نیست شاید به نوعی پر کاری هم صورت گیرد اما همراه با میل و اشتیاق درونی جدا از تکلیف شغلی است. در نظر گرفتن ایعاد روحی روانی و نیازهای خاص دوره جوانی باید مبنای برنامه ریزی، هدف و مدیریت اوقات فراغت قرار گیرد. پرداختن به یک بعد و هول دادن جوان در یک جهت و یک مسیر و نادیده گرفتن بقیه نیاز های روحی و روانی،اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی، زندگی فردی و اجتماعی آینده نوجوان را آسیب پذیر می سازد.
اصول زیر با توجه به نیاز ها و ویژگی ها سنی فرد می تواند ثمر بخش باشد :
نوجوان از نظر سازمان جهانی بین سن 11 تا 19 سال است و مقدمه ای است بر بلوغ و یک دوره نسبتا” کوتاه است اما در این مدت کوتاه 6،7 سال دوره نوجوانی اتفاق های شگفت آور مثبت یا منفی ممکن است رخ نماید.
در این دوره تنوع جویی،نو گرایی،گرایش به هم سن و سالان،زود رنجی،میل به جنس مخالف،ریسک پذیری، شک و تردید، ترس از : آینده، درآمد، ازدواج و حتی اعتقادات خود در خصوص ترس از جهنم و آخرت، احساس گناه شدید در بعضی خطاها و اشتباهات.
نیاز است با توجه به این ویژگی ها، اوقات فراغت آنان را جهت دهی و هدف گذاری نماییم.
برای سنجش مدیریت اوقات فراغت و زمان پیشنهاد می شود از پرسشنامه های استاندارد زیر استفاده کنید.
Q1- پرسشنامه مدیریت زمان عزیزی مقدم (۴۸ سوال – ۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )
q1-2-پرسشنامه ی چشم انداز زمان(ZTPI)- (۶۶سوال – ۹ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری -به همراه ۶ مقاله رایگان) –
Q1-3- پرسشنامه تمرکز زمان (TFS) 11عبارتی (لوین، 1951) – (11 عبارت – 8صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری -به همراه 1مقاله رایگان) –
Q2- پرسشنامه اوقات فراغت (۳۰سوال – ۳ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )
مدیریت زمان به شیوه ی جدید و از نگاه رویکرد طرحواره درمانی
معمولا یکی از دغدغه ها و چالش های مشترک اکثر ما، مدیریت زمان است. اگر دقت کرده باشید یکی از آرزوهایی که شاید در ابتدای هر سال داریم، این است که در سال جدید به تمام برنامه ها و اهدافمان برسیم و بسیار پرکارتر و پویاتر از سال های قبلمان باشیم.
اما علی رغم ذوق و شوق فراوان و برنامه ریزی در ابتدای سال، گاهی ما نمی توانیم به بسیاری از برنامه هایی که در ذهن داریم برسیم. در این مقاله قصد داریم به نحوه ی صحیح برنامه ریزی و دلایل عملی نشدن برنامه ها بپردازیم .
قطعا با یک جستجوی ساده درگوگل متوجه می شوید که در سایت های مختلف، مقالات زیادی در مورد شیوه های برنامه ریزی، منتشر شده است. اما نگاه این مقالات به نحوه ی برنامه ریزی، معمولا نگاهی کمال گرایانه است که اتفاقا یکی از دلایلی که موجب می شود ما در مسیر اهدافمان به مقصد نرسیم، همین عینک و نگاه کمال گرایانه است.
ما در این مقاله قصد داریم شما را با شیوه ی جدیدی از برنامه ریزی و رویکرد روانشناسی طرحواره مدار آشنا کنیم .
برنامه ریزی گام به گام بر اساس طرحواره درمانی
گام اول : لیست انتظارات
اولین گامی که باید برای یک برنامه ریزی صحیح برداشت، این است که لیستی از انتظاراتی که از خود داریم و اهدافی که دوست داریم به آن برسیم، تهیه کنیم. شاید خیلی از ما بگوییم که این اهداف و انتظارات را در ذهن خود لیست کرده ایم، اما بهتر است بدانیم که شرط لازم برای یک برنامه ریزی صحیح، انتقال لیست ذهنی ما بر روی کاغذ میباشد.
گام دوم : دسته بندی انتظارات
در گام دوم باید لیست تهیه شده را در سه شاخه دسته بندی کنیم. از دیدگاه طرحواره درمانی، ما سه چهارچوب شخصیتی داریم که نیاز است تقویم کاری ما، بر اساس این چهارچوب تنظیم گردد.
احتمالا یکی از دلایل دیگری که تا کنون به نتایج دلخواه خود نرسیده ایم، آگاهی نداشتن از ساختارهای شخصیتی خود بوده است.
الف ) دسته اول :
آن بخشی از زندگی ماست که به لذت ها، در لحظه زندگی کردن ها، احساسات خوب و در کل کودک درونمان می پردازد. به عبارتی دیگر، آن بخش از برنامه ها و اهدافمان که موجب لذت بردن و دست یابی به حال خوب در وجود ما می شود، در این دسته قرار می گیرد.
مثل : سفرهای تفریحی، اوقات فراغت، زمان هایی که برای خود میگذاریم، خرید و….
ب) دسته دوم :
شامل باید ها و وظایف اجتماعی ماست. در واقع کارهایی که لزوما علاقه ای به انجام آن نداریم اما بخشی از زندگی ما و واقعیت هایی هستند که باید با آن ها روبه رو شویم.
مثل : انجام پایان نامه، گذراندن برخی از واحدهای درسی، انجام کارهایی که موظفیم در قبال دیگران انجام دهیم، حتی در بعضی افراد، داشتن شغلی که علاقه ای به آن ندارند اما به دلیل نیاز مالی، مجبور به انجام آن شده اند.
ج) نهایتا دسته سوم، :
برنامه ها و اهدافی که رشد ما در گرو آنهاست. در واقع فعالیت هایی که در مسیر خودشکوفایی و رشد، انجام می دهیم.
برای مثال : برای عده ای ادامه تحصیل می تواند در این بخش قرار گیرد. همچنین پیدا کردن یک شغل خوب و یا خواندن کتاب هایی که برای رشد خود مطالعه میکنیم و حتی ورزش برای افرادی که هدفمند به سمت ورزش میروند.
لازم به یادآوری ست که این تقسیم بندی سه گانه، مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی و بر اساس ساختارهای شخصیت است که تمام حوزه های زندگی مثل روابط بین فردی، روابط خانوادگی، شغل و … را در بر می گیرد.
آگاهی و توجه به این ساختارهای شخصیتی، علاوه بر اینکه به ما کمک می کند تا برنامه ریزی بهتر و کارآمدتری را داشته باشیم، کمک میکند تا در مسیر موفقیت گام برداریم و از مسیر زندگی، بیشتر لذت ببریم. به عبارتی دیگر، باعث می شود گرفتار طرحواره ی کمال گرایی ( از شایع ترین طرحواره های ناکارآمد در جامعه ) نشویم و همه ی زندگی ما، درگیر یک هدف و درگیر آینده ی نامعلوم نشود. زیرا تمرکز صرف بر موفقیت و گمال گرایی در این مسیر، باعث میشود علاوه بر خستگی جسمی و روحی، بار منفی افسوس زندگی و زمان از دست رفته را هم به دوش می کشیم.
این مقاله قصد دارد، با یک برنامه ریزی و سبک زندگی سالم، کمک کند تا اهداف مشخص تری داشته باشید و در مسیر گام برداشتن به سوی اهداف، از زندگی لذت ببرید.
گام سوم : حذف اهداف غیر ضروری امسال
بارها برایمان پیش آمده که هدفی را برای سال پیش رو تعیین کرده ایم ولی تا پایان سال آن را انجام نداده و به سال بعد موکول کرده ایم. حتی گاهی این چرخه ی باطل، هر سال تکرار شده، مدت ها ذهن ما را به خود مشغول کرده و انرژی روانی زیادی از ما گرفته است. بنابراین در این مرحله مواردی را که عملا نمی توانیم در سال 1400به آن برسیم، حذف کرده و به تقویم 1401 تا 1405 منتقل می کنیم. زیرا نیاز داریم، برای کاهش هدررفت انرژی روان خود، اهداف غیر ضروری یا غیر عملی در سال پیش رو را به سال های بعدی موکول کنیم.
گام چهارم : اولویت بندی اهداف
برای برنامه های موجود در لیستی که تهیه کرده ایم، یک اولویت بندی داشته باشیم. این اولویت بندی می تواند بر اساس اهمیت، درجه سختی و … باشد. در واقع مشخص کنیم که کدام یک از اهداف ما نیاز هست که زودتر انجام شود.
گام پنجم : برنامه ریزی روزانه
در گام دوم صحبت از سه ساختار شخصیتی کردیم. در این مرحله نیاز است که تقویم روزانه و هفتگی خود را نیز بر اساس این سه ساختار برنامه ریزی کنیم.
مثلا : زمان صبح به باید ها و وظایف اجتماعی ما اختصاص داشته باشد، بعدازظهر به کارهایی که موجب رشد ما می شود و نهایتا زمان شب را به کودک درون و فعالیت های مورد علاقه مان اختصاص دهیم.
اگر می خواهیم برنامه خود را به صورت هفتگی تنظیم کنیم، برای مثال میتوانیم ابتدای هفته یا روز مشخصی را به باید ها بپردازیم، اواسط هفته یا روز مشخصی برای برنامه های رشد دهنده و آخر هفته نیز، جهت پرداختن به لذت ها مشخص گردد.
این قسمت بندی به ما کمک می کند که منطقی تر برنامه ریزی کنیم، همچنین بخشی از زندگی ما قربانی بخش دیگری نشده و زندگی متعادل تری داشته باشیم.
نکته :
باید برنامه ی هر روز و یا هر هفته ی خود را، شب و یا هفته ی قبل تنظیم کرده و یادداشت کنیم. بخشی از انرژی روان ما، به این خاطر به هدر می رود که برای فردای خود برنامه دقیقی نداریم و لذا درگیری ذهنی ما گاها منجر به آشفتگی در خواب و تداوم خستگی های ما نیز می شود.
گام ششم : شناخت فعالیت های غیر ضروری روزانه
در این گام پیشنهاد می شود به زالوهای زمان خود پی ببرید! قطعا شما نیز تجربه کرده اید که با وجود داشتن یک برنامه صحیح، مواردی پیش می آید که کل برنامه ریزی ما را تحت الشعاع قرار میدهد.
برای مثال : سرزدن به شبکه های اجتماعی و از دست دادن زمان روز، یک تماس تلفنی، همراهی با یک دوست برای انجام فعالیت بیرون از محیط خانه و یا حتی تماشای یک فیلم جذاب.
یافتن و حذف مواردی که زمان و انرژی روانی ما را هدر می دهند، قطعا کمک میکند تا بهتر از زمان خود استفاده کرده و به اهداف برنامه ریزی شده دست پیدا کنیم. همچنین استفاده از تایم های به اصطلاح مرده، مثل ایستادن در صف یا سالن انتظار برای انجام یک فعالیت اجتماعی، بهترین فرصت برای بدست آوردن زمان، جهت انجام کارها می باشد.
گام هفتم : مدیریت موانع پیش بینی نشده
گاهی اتفاق می افتد که ما برنامه ی خود را از شب قبل تنظیم می کنیم ولی در طول روز، یک سری فعالیت های خارج از برنامه برایمان پیش می آید. این قبیل کارها نیاز به مدیریت دارند. اگر مهم هستند در اولویت و به صورت اورژانسی انجام شوند و اگر اهمیت زیادی ندارند، می توانیم آن ها را حذف کنیم یا به تعویق بیندازیم.
گام هشتم : ارزیابی شبانه
در پایان هر روز لازم است یک ارزیابی شبانه داشته باشیم. لیست کارهایمان را بررسی کنیم، ببینیم کدام یک را انجام داده ایم به خودمان نمره بدهیم، خود را تشویق کنیم و اگر احیانا کاری را انجام نداده بودیم به برنامه فردا انتقال دهیم .
گام نهم : تمرکز بر هدف به جای تمرکز بر شرایط
نکته ی بسیار مهمی که وجود دارد این است که، برای گام برداشتن در مسیر رشد شخصیت و اجرای هرچه بهتر برنامه هایمان، باید بر هدف متمرکز باشیم نه بر شرایط. به عبارتی دیگر، برای شروع منتظر نباشیم تمام شرایط مهیا شود. به عنوان مثال در شرایط کنونی کرونا، بعضی از ما، کلیه ی فعالیت های شخصی و اجتماعی خود را متوقف کرده ایم و منتظر رفع این بیماری هستیم.
طبیعتا در مسیر موفقیت و در مواجهه با شرایط اجتماعی، عقل سلیم حکم میکند، که به جای متوقف کردن مسیر اهدافمان و منتظر ماندن برای بهبود اوضاع، متناسب با شرایط کنونی و با در نظر گرفتن موانع و سختی های پیش رو، راهبرهایی را در نظر بگیریم و پیش برویم.
گام دهم : آمادگی جسمی و روانی
اگر از نظر شما، مراحلی که تا اینجا ذکر شده، غیر ممکن و نشدنی هستند، باید بدانید که نیاز است بررسی های جدی تری برای کشف علت این ناتوانی انجام دهید.
برای اجرای کامل و اصولی هر برنامه ای، ما به آمادگی جسمانی و روانی نیاز داریم. مسائلی مانند افسردگی، اضطراب، کمال گرایی، اهمال کاری و … که در آنها انرژی روانی فرد کاهش می یابد، جزء موانع روانی به حساب می آیند و مشکلاتی از قبیل کم کاری تیروئید، کم خونی، فقر آهن، مشکلات تغذیه ای و … نیز موانع جسمانی مسیر رسیدن به اهداف محسوب می شوند، که لازم است ابتدا به درمان و رفع این موانع پرداخته شود تا پس از آن بتوانیم در مسیری هموار و راحت، به سمت اهداف و رشد جنبه های مختلف شخصیت گام برداریم.
👈موفقیت تخم مرغ نیست ،که به فوریت در مایکروویو پخته شود؟!!!
▫️▫️▫️دارن هاردی درکتاب اثر مرکب، ماجرای واقعی سه دوست کاملاً مشابه یکدیگر (مالی، تاهل، جسمی و وزن) را این گونه روایت می کند:
▫️دوست الف: او به زندگی عادی خود ادامه می دهد و هیچ تغییری ایجاد نمی کند. ▫️دوست ب: تغییرات کوچکی را شروع می کند:
هر شب فقط 10 صفحه کتاب می خواند.
هر روز در مسیر رفتن به محل کارش، یک فایل 30 دقیقه ای آموزشی یا انگیزشی گوش می کند. -روزانه فقط 125 کالری از برنامه غذایی اش حذف می کند (مثلاً به جای یک بطری آب گازدار، یک لیوان لیموناد می خورد/ یا اگر به فرهنگ غذایی ایرانی اشاره کنیم می شود حدود نصف کفگیر برنج).
روزانه فقط حدود یک کیلومتر پیاده روی می کند.
(توجه کنید که این ها کارهای بسیار ساده و پیش پا افتاده ای هستند. او نه در کلاس های سنگین دانشگاهی ثبت نام کرده، نه یک رژیم غذایی آزاردهنده بر خود تحمیل کرده و نه هر روز به باشگاه می رود تا ورزش کند.)
▫️دوست ج: او نیز تغییرات کوچکی را در زندگی اش آغاز کرده است:
تلویزیون بزرگ تری خریده است و وقت بیشتری را برای تماشای آن می گذراند.
از شبکه آشپزی، پختن غذاهای خوشمزه ای را یاد گرفته است.
یک میز نوشیدنی های الکلی در اتاق پذیرایی اش گذاشته
▫️▫️▫️تقریباً 2 و نیم سال بعد، تفاوت های بین این سه دوست آشکار و قابل اندازه گیری شد:
▫️دوست الف: در جا زده است، فقط شکایتش از زندگی بیشتر شد. ▫️دوست ب:
از نظر جسمی خوش اندام و آراسته شده ( او با کم کردن تنها 125 کالری، 15 کیلوگرم وزن کم کرده است، بی آن که حتی یک بار گرسنگی بکشد.)
او تقریباً هزار ساعت از وقتش را صرف آموزش کرده و دانشی که به دست آورده باعث ترفیع کاری اش شده و درآمدش را بالاتر برده است.
به واسطه سلامت جسمی، وضعیت کاری و روحیه ناشی از این دو، روابطش با همسرش نیز صمیمی تر شده است.
▫️دوست ج:
او عاشق برنامه آشپزی و پختن غذاها و شیرینی هایی که یاد می گرفته شده است.
خانواده و دوستانش هم دستپخت او را تعریف می کنند و او، مدام پرخوری می کند.
این بدخوری، او را بدخواب می کند و صبح ها با کسالت بیدار می شود و از این رو، کمی بدخلق شده است.
بهره وری کاری و رضایت رییس اش از او کاهش یافت.
در انتهای روز با نارضایتی و انرژی تحلیل رفته به خانه بر می گردد.
کمبود انرژی باعث می شود کمتر با همسرش به پیاده روی برود و وقت کمتری را با او بگذراند بنابراین، بدنش اندروفین کمتری ترشح می کند و استرس اش بیشتر می شود.
همین استرس او را به پرخوری بیشتری وا می دارد و این چرخه تکرار می شود.
وزن او اکنون حدود 30 کیلوگرم بیشتر از دوستش “ب” است.
▫️▫️▫️می بینید که “ب” و “ج” انتخاب های کوچکی کردند، ولی همین انتخاب های کوچک با مرکب شدن در عامل زمان، تغییرات وسیعی به وجود آوردند.
▫️▫️▫️هر برنامه ای دارید، لطفا برای رسیدن به آن، یک حرکت کوچک ولی قابل اندازه گیری تعریف کنید و مستمراً انجامش دهید، مثلاً :
حفظ کردن تنها سه لغت انگلیسی در روز
هر بار که بشقاب غذا را جلوی تان می گذارند، قبل از شروع به غذا خوردن، 5 قاشق را جدا کنید و کنار بگذارید.
هر روز 1000 قدم پیاده روی کنید.
بعد از مدتی خواهید دید که تحولات مثبت بزرگی در زندگی تان رخ داده است.
🔺نکته مهم 1: اثر مرکب، فوراً خود را نشان نمی دهد و تا مدتی هیچ اثری نخواهید دید. اثر مرکب مانند درخت بامبو است. از زمانی که بذر بامبو کاشته می شود تا 5 سال هیچ گیاهی از زیر خاک بیرون نمی آید ولی بعد از 5 سال که اولین جوانه ظاهر شد، تنها 6 هفته طول می کشد تا بامبو 30 متر رشد کند. واقعیت این است که بامبو در 6 هفته این قدر رشد نکرده، بلکه در 5 سال و 6 هفته این اتفاق رخ داده است. بنابراین، باید هر کار کوچک و مثبتی که شروع کرده اید را مستمراً ادامه دهید و ناامید نشوید تا زمانی که ناگهان خود را در اوج خواهید دید.
به قول دارن هاردی، موفقیت تخم مرغی نیست که به فوریت در مایکروویو پخته شود.
🔺نکته مهم 2: برای شروع یک تا حداکثر 5 کار کوچک را در دستور کارتان قرار دهید به گونه ای که فشار زیادی به به خودتان وارد نکنید.
ماجرای واقعی سه دوست و اثر مرکب
✍🏼دارن هاردی
ما در این سایت پرسشنامه های استاندارد (دارای روایی، پایایی، روش دقیق نمره گذاری ، منبع داخل و پایان متن ) ارائه می کنیم و همچنین تحلیل آماری کمی و کیفی رابا قیمت بسیار مناسب و کیفیت عالی و تجربه بیش از 17 سال انجام می دهیم. برای تماس به ما به شماره 09143444846 در شبکه های اجتماعی پیام بفرستید. ایمیلabazizi1392@gmail.com
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به لنسرسرا و محفوظ است.
این سایت دارای مجوز می باشد