بایگانی دسته: انگیزشی و موفقیت

رهبر قدرتمند و محترم!

استفن کاوی، در کتاب “انسان‌های موثر” تاکید دارد که هرچه دیگران به رهبر بیشتر احترام بگذارند، قدرت او بر دیگران برحق‌تر خواهد بود. او ۱۰ توصیه را نیز برای افزایش قدرت و احترام رهبر در نزد دیگران بر می‌شمارد:

▪️متقاعد سازی: در میان گذاشتن دلایل و منطق خود با دیگران، اعلام موضع و نظر رهبری و همزمان با آن احترام عمیق به نقطه‌نظرها و آرای پیروان، پایبندی به حفظ تماس با پیروان تا حصول نتیجه به شکلی که متضمن منافع همگان باشد.

▪️شکیبایی: رهبر باید به رغم همه مشکلات، ناکامی‌ها و اشتباهاتِ احتمالی پیروان، به چشم‌انداز بلندمدت خود نظر کند و صرف‌نظر از همه موانع و مقاومت‌های کوتاه‌مدت به هدف‌های خود پای‌بند باشد.

▪️وقار و متانت: به جای برخورد تند و خصمانه به هنگام روبرو شدن با آسیب پذیری‌ها، افشاگری‌ها و احساسات احتمالی پیروان، از خود وقار و متانت نشان دهد.

▪️تعلیم پذیری: به این معنا که رهبر خود را در موضعی احساس نکند که همه جواب ها را می‌داند و بهتر از هر کس می‌تواند درباره همه مسائل قضاوت کند و نظر بدهد.

▪️پذیرش، خودداری از قضاوت، رعایت امکانِ در اشتباه بودن و شرطی را برای درست و برحق بودن خود در نظر گرفتن.

▪️مهربانی، حساس بودن، توجه کردن، محبت نمودن و به خاطر داشتن محاسن و اقدامات مفید دیگران.

▪️بی‌آلایشی، جمع‌آوری اطلاعات دقیق درباره پیروان و نقطه‌نظرها و چشم‌اندازهای آنها؛ این که چه هستند و چه می‌توانند بشوند. توجه کامل به نیات، ارزشها و هدف‌های پیروان به جای توجه صرف به رفتار آنها.

▪️رو در رو شدن محبت‌آمیز و اعتراف به اشتباهات، و اینکه پیروان برای اصلاح شرایط چه می‌توانند بکنند؛ فراهم آوردن زمینه برای خطر کردن سالم.

▪️مداومت بدین معنا که روش رهبری شما سلطه‌جویانه و فریب‌آمیز نیست که به اقتضای شرایط از آن استفاه می‌کنید و در معرض بحران‌ها و چالش ها تغییر رنگ می‌دهید؛ نشاط دادن، پایبندی به اصول و ارزش‌های ابراز شده، پایبندی به منش و خویشتن واقعی.

▪️تمامیت وجود، همخوان بودن حرف و احساسات و با افکار و اعمال با توجه به خیر و صلاح دیگران، در صدد اغفال دیگران برنیامدن و استفاده نکردن از فریب و سلطه جویی.

موفقیت

اگر وضع مالی بدی دارید لزوما شما مقصر نیستید

بارها این مدل جملات رو شنیدیم که اگر فقیر به دنیا بیای تقدیر توئه ولی اگه فقیر از دنیا بری تقصیر توئه
این مدل صحبت‌ها درست نیست، اگر وضع مالی بدی دارید لزوما شما مقصر نیستید، تلاش شما اهمیت داره ولی فقط تلاش شما مهم نیست سایر عوامل هم اثرگذار هستند.کسی که لوازم اولیه پیشرفت رو نداره آیا فرصتش با یک بچه پولدار یکیه؟ قطعا خیر

اشتباه برداشت نکنید!
تلاش و کوشش قطعا میتونه وضع موجود شما رو نسبت به قبل بهبود بده ولی اصلا ربطی به رقابت با دیگران و جایگاه شما در جامعه نداره. سرمایه و ثروت به طور عادلانه در جامعه پخش نشده طبیعتا فرصت‌ها برابر نیست که بشه سهم اراده رو داخلش تعیین کرد.

در تعیین جایگاه شما موارد زیادی دخیل هستند مثل
• ژنتیک و استعداد
• محل زندگی
• وضع خانواده، فامیل و اطرافیان از نظر مالی، تحصیلی و جایگاه اجتماعی
• تصادفات و اتفاقات غیرقابل پیش بینی
• شانس
• میزان اراده و تلاش شما

اجازه بدید مثال بزنم در نظر بگیرید شما در یک مسابقه رانندگی هستید که یک پراید خراب دارید و چند کیلومتر هم عقب‌تر از خط شروع مسابقه را شروع کنید و جاده هم تا زمانی‌که قرار هست به خط شروع برسید کلی دست‌انداز و مانع داره. رقیب شما هم پورشه داره و چند کیلومتر هم جلوتر از خط شروع هست، ماشینش سالمه و جاده هم صاف و همواره

تاثیر تلاش شما چیه؟
بله شما هم با تلاش قطعا دستاورد خواهید داشت ولی ابدا نمیتونید با یک پراید خراب از یک پورشه سالم سبقت بگیرید. توجه داشته باشید بی‌لیاقتی اون بچه پولدار رو دخالت ندید، اینکه اون آدم قدر جایگاهش رو ندونه یک مساله جداست، ما فرض میکنیم این دو نفر یک تلاش برابر باهم داشته باشند.

اگر چندرغاز پول بدست بیاری باید خرج خرابی‌های ماشین بکنی ولی اون بچه پولدار میلیاردها تومان بدست میاره و ماشینش هم یک ریال خرج نداره.

پس ناامید بشیم؟
نه هرگز، قطعا باید تلاش کنیم و تلاش بیشتر هم داشته باشیم که اگر همین تلاش را هم قطع کنیم شانس فقیرتر شدنمان بیشتر میشود.

پس طبیعتا خیلی اتفاقات باید بیوفته که شما بتونید به اون افراد برسید، تمام این حرف‌ها برای این گفته شد که شما اگر دیدید شرایط سخته بدونید تقصیر شما نیست. باید خودتون رو اصلاح کنید، دقت بیشتری به خرج بدید، آموزش ببینید ولی نباید تمام عیب رو درون خودتون جست و جو کنید.

یک توصیه جدی
به دروغ‌های بزرگی که میگن شما ناخدای کشتی هستید و همه چیز دست شماست، یا مثلا اگر ثروتمند نمیشی برای اینه که تفکر ثروتمند بودن نداری یا… گوش ندید. حرف‌های به ظاهر قشنگی که شما رو مقصر وضع موجود نشون میده. شما گاهی ناخدای یک کشتی کوچک سوراخ با بادبان پاره و پاروی شکسته در دریای طوفانی هستید که موج شما رو هدایت میکنه.

منِ نوعی اگر‌ امروز موفقیت نسبی دارم نباید این موفقیت تماما به خودم نسبت بدم، قطعا عوامل دیگری دخیل بوده. میلیون‌ها آدم از من بیشتر تلاش کردند و کمتر از من موفق شدند، میلیون‌ها نفر هم کمتر از من تلاش کردند و جایگاه بسیار بالاتری دارند.
نکته مهم اینجاست که خروج از وضعیت بحرانی با تلاش مستمر، برنامه‌ریزی و آموزش محتمل‌تر میشه. فقط همین!

✍ نوشته شده توسط: پوریا بختیاری کانال: @fqskill

مدیریت

مادرم را می‌کشم تا زنده بمانم!

مادرم را می‌کشم تا زنده بمانم!

نسل بعد راجع به ما (نسل فعلی) چه قضاوتی خواهند کرد؟ نسلی بی‌عقل، پرمدعا، فاسد و زیاده‌خواه که تا می‌توانست خورد و برد و از خود زمینی سوخته به جای گذاشت!؟
امیدوارم چنین قضاوتی نکنند اما یک بار به این آمار و ارقام نگاه کنیم بعد خودمان را بگذاریم جای نسل بعدی؛

از جنگل شروع کنیم: د‌ر ایران هر ۲۰ ثانیه مساحتی به اند‌ازه یک زمین فوتبال از جنگل‌های کشور نابود‌ می‌شود! طی ۶ د‌هه اخیر، ۱.۵ میلیون هکتار از سطح جنگل‌های کشور کم شد‌ه. هر ۵ سال یک‌ میلیون هکتار از جنگل‌های ایران حذف می‌شود‌. اگر با همین روند‌ پیش برویم تا ۷۵ سال دیگر اثری از جنگل‌های امروزی ایران باقی نمی‌ماند‌! تخریب تدریجی پوشش گیاهی طی ۱۰۰ سال بدست ما و پدرانمان بوده وضعیت اسف‌باری رقم زده است.

به آب نگاه کنیم؛ در سال‌های گذشته، ۷۴ میلیارد متر مکعب بیش از ظرفیت، از سفره‌های آب زیرزمینی برداشت شده و این روند در ۱۰ سال آینده ادامه خواهد یافت. به بهانه خودکفایی در کشاورزی، در ۱۰ سال آینده امنیت غذایی را از دست خواهیم داد. چون امنیت غذایی، ارتباط مستقیم با ذخایر آب شیرین دارد.

خاک ایران حال بدتری دارد: بر اساس گزارش ۲۰۱۸ سازمان ملل کل فرسایش خاک جهان ۲۴ میلیارد تن است و یک دوازدهم آن یعنی ۲ میلیارد تن در ایران! در حالیکه ایران یک صدم خاک جهان را دارد. میزان فرسایش خاک ایران ۸ برابر میانگین جهانی است. موضوع وقتی نگران کننده‌تر می‌شود که بدانیم شکل گیری یک سانتی‌متر مکعب خاک در ایران به طور متوسط ۸۰۰ سال زمان نیاز دارد در صورتی که متوسط شکل‌گیری خاک در کره زمین ۴۰۰ سال است، بنابراین وخامت اوضاع در ایران ۱۶ برابر متوسط جهانی است.

نگاهی به تنوع زیستی کنیم: به عنوان نمونه تعداد سُم‌داران (کَل، بز، قوچ، میش، آهو، جبیر، گوزن، شوکا و ..) به نسبت ۴۷ سال پیش که سازمان محیط زیست تشکیل شده، ۹۰ درصد کمتر شده. این وحشتناک است. ممکن است از خود بپرسیم حالا چه می‌شود اگر یگ گونه گیاهی یا جانوری از بین برود. برای تقریب به ذهن بگویم که محیط‌ زیست یک اکوسیستم است اگر یک جز آن حذف شود تمام چرخه‌هایی که به آن وابسته است زنجیره‌وار تخریب خواهد شد. این خاصیت اکوسیستم هاست؛ مانند این است که بگویید من تمام بدنم خوب کار می‌کند فقط معده‌ام کار نمی‌کند. خوب چه ایرادی دارد؟
در انتشار کربن نیز پنجمین کشور آلاینده‌ جهان هستیم!
آنچه نوشته شده فقط گوشه‌ای از فاجعه زیست محیطی است که در رسانه‌ها بازتاب داشته.
(منابع: تابناک، ایرنا، همشهری آنلاین، ایمنا، فرارو)

▫️بخشی از چالش‌های زیست محیطی تقصیر ما و نسل ما نیست. مثلا به‌طور طبیعی میزان بارندگی ایران یک سوم میانگین جهانی و تبخیر آب، سه برابر حد جهانی است. حالا متأسفانه در چنین اقلیمی دچار خشکسالی هم شدیم. اما آیا این همه ماجرا است؟ اتلاف آب در تامین آب شهری ۳۵٪ است که ۲۰٪ بیشتر از متوسط جهانی است. این هم تقصیر زمین و زمان است؟ یا بی‌تدبیری و بی … ما؟ آیا نمی‌توان با کشت فراسرزمینی، واردات مجازی آب (واردات محصولات کشاورزی با مصرف آب بالا) و ممنوعیت تولید و صادرات محصولات کشاورزی با مصرف آب بالا و ده‌ها تدبیر تجربه شده جهانی موضوع را مدیریت کرد؟

▫️فراموش نکنیم وضعیت اقتصادی و فقر، محیط‌زیست کشور را به خطر انداخته. میلیون‌ها نفر در کشور زیر خط فقرند و این موضوع می‌تواند به افزایش شکار و اضافه برداشت آب و قطع بدون مجوز درختان جنگل منجر شود. برخی کارشناسان زیست‌محیطی می‌گویند اگر اقتصاد خراب باشد، فاتحه محیط‌زیست هم خوانده است.
چه می‌توان کرد؟
▫️اعتراف می‌کنم سواد من، مثل همه شهروندهای معمولی دیگر، در حوزه محیط زیست و تاثیر یک بطری پلاستیکی که در کنار ساحل رها می‌کنم ناچیز است و مطمئنم اگر بدانم که پسماندها چه بلایی سر طبیعت می‌آورند معقولانه‌تر رفتار خواهم کرد. تغییر در جوامع از جمع اندکی که متفاوت فکر و عمل می‌کنند شروع می‌شود و سپس مانند ویروس همه‌گیر می‌شود.

آنچه از دست ما بر می‌آید: تغییر رفتار فردی (به عنوان آدم‌های متفاوت از عموم جامعه) در کنار افزایش آگاهی جمعی (برای تشویق عموم جامعه به حفاظت از محیط زیست) مانند راه اندازی پویش‌های نجات خاک و جنگل و سرزمین.

▫️نظام حکمرانی توانایی حل مسایل پیچیده را از دست داده. باید به کمک آن رفت. با تبدیل مشکل به مساله، تبدیل مساله به دستورکار و سپس مشارکت در سیاست‌گذاری منطقی برای دستور کار. راهی جز نتوکراسی (حکمرانی شبکه‌ای و همکاری چند جانبه دولت، بخش مدنی، رسانه‌ها و بخش خصوصی) نداریم.

کسانی که مادر خود (طبیعت و کره زمین) را می‌کشند، ممکن است در کوتاه مدت زنده بمانند اما در بلندمدت طبیعت تنبیه سختی برای شان در نظر خواهد گرفت.

✍برگرفتە از کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی

موفقیت

قانون ۱۵ دقیقه چیست؟

قانون ۱۵ دقیقه چیست؟

این قانون به قدرت تغییرات کوچک اشاره دارد!
ساموئل اسمایلز ، مولف کتاب اخلاق و اعتماد به نفس، بر این اعتقادست که تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را میسازد بلکه شخصیت ملت ها را تعیین می‌کند.

۱- اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد.

۲-اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بی اهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیب‌تان خواهد شد.

۳- اگر روزی ۱۵ دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید از هفته ای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است.

۴- اگر روزی ۱۵ دقیقه را به پیاده روی سریع اختصاص دهید، از هفته ای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه ی بهتری خواهید گرفت.

۵- اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلول‌های خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفت‌های عظیم یادگیری دست خواهید یافت.

زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آنقدر کوتاهست که هیچ وقت به بهانه ی این که وقت ندارید آن را به تاخیر نمی اندازید.

جالب‌تر اینکه، کشور جاپان امروزه موفقیت خود را مدیون این قانون است.

پرسشنامه استاندارد

10 فرد خطرناک که باید از آنها دوری کنید!

۱۰ فرد خطرناکی که باید از آنها دوری کنید!
عوامل استرس‌زا همیشه در زندگی ما وجود دارند. برای اینکه کارایی بیشتری داشته باشیم می‌بایست افراد خطرناک و استرس‌زا را از زندگی خود دور کنیم. تمرکز بر اولویت‌ها و خلاص شدن از شر این افراد می‌تواند برای پیشرفت ما مفید باشد. اما در ابتدا باید این افراد را شناسایی کنیم.

۱- افراد خودپرست:
گاهی اوقات غرور یک فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود. اما متکبر بودن یعنی شما مملو از خودپرستی هستید و فکر می‌کنید که برتر از دیگران هستید. بودن در کنار افرادی که با شما محترمانه رفتار نمی‌کنند و همواره شما را تهدید و تحقیر می‌کنند می‌تواند برای پیشرفت شخصی شما مسموم کننده باشند.

۲- افراد حسود:
این افراد از اینکه شما در شرایط دشوار باشید خوشحالند و موفقیت شما آنها را آزرده می‌کند. آنها معتقد هستند که بیشتر از شما لایق موفقیت هستند. ممکن است شما آنها را پشتیبان و همراه خود در رسیدن به موفقیت بدانید، اما افراد حسود ترجیح می‌دهند که نسبت به تواضع و عقلانیت شما اظهار تنفر کنند. این نوع افراد را باید به هر قیمتی از خود دور کنید.

۳- افراد متظاهر:
این افراد فقط در خوشی‌هایتان دوست شما هستند. زمانیکه به کمک آنها نیاز دارید در کنار شما نمی‌مانند. نمی‌توان به آنها تکیه کرد. هر چه سریع‌تر این ویژگی را در آنها تشخیص دهید و برای این روابط حد و مرز قرار دهید.

۴- افراد پس‌رونده:
این افراد راه پیشرفت شما را پیچیده می‌کنند و شما را به عادت‌های گذشته باز‌می‌گردانند. آنها می‌خواهند که شما به موقعیت پیشین خود بازگردید و راکد باشید. تشخیص این افراد ممکن است سخت باشد، آنها کسانی هستند که همیشه بخش جداناپذیری از زندگی شما بوده‌اند و ممکن است نادیده گرفتن آنها برای شما دشوار باشد. اما بهتر است آنها را آگاه کنید و به آنها یادآوری کنید که چقدر موفقیت برایتان مهم است. اگر آنها نمی‌توانند با شما کنار بیایند می‌توانند راه خود را از شما جدا کنند.

۵- افراد قضاوت‌گر:
هیچ وقت هیچ چیز در نظر افراد قضاوت‌گر خوب نیست. آنها معتقدند که افراد، بیشتر به جای تشویق شدن باید سرزنش شوند و مورد انتقاد قرار گیرند. حتی زمانی که نیت‌ها خوب هستند و شما می‌خواهید انگیزه‌ی اصلی خود را به آنها بفهمانید، به شما گوش نخواهند کرد. آنها معاشران مفیدی نیستند زیرا شنوندگان خوبی نیستند. دوری از صحبت‌های منفی این افراد

۶- افراد کنترل کننده:
این افراد شیفته‌ی کنترل کردن دیگران هستند. آنها دوست دارند شما گوش به فرمانشان باشید. آنها می‌توانند با فریب، بدجنسی و حقه‌بازی، شما را وادار کنند که خواسته‌هایشان را اجرا کنید. دوری کردن از چنین افرادی می‌تواند بهترین انتخاب برای شما باشد زیرا شما نمی‌توانید آنها را متقاعد کنید و یا رفتار آنها را اصلاح کنید.

۷- افراد دروغگو:
درست است که دروغ گفتن متداول است و بعضی از دروغ‌ها بی‌ضرر هستند، اما افرادی که مرتب دروغ می‌گویند می‌توانند شما را نابود کنند. شما برای پیشرفت کردن باید در اطراف خود افراد قابل اعتماد داشته باشید، کسانی که شما را حمایت کنند و به شما اندیشه‌های صادقانه و منصفانه ارائه دهند.

۸- افراد شایعه‌پرداز:
اینها افراد امینی نیستند و حقایق را وارونه جلوه می‌دهند و اطلاعات را تحریف می‌کنند. آنها می‌خواهند که دیگران آنها را بپذیرند و تصدیقشان کنند بنابراین سعی می‌کنند با شایعه‌پراکنی توجه دیگران را جلب کنند. زمانیکه می‌خواهید مشکلات ایجاد شده توسط این افراد را حل کنید بهترین راه این است که آنها را از زندگی خود بیرون بیاندازید، زیرا آنها مانند تومورهای سرطانی هستند.

۹- افراد مزاحم:
این افراد تنها به این دلیل در زندگی شما هستند که از شما تغذیه کنند. در برخی مواقع، مورد استفاده قرار گرفتن مفید است اما نه زمانیکه به وسیله‌ی یک انگل باشد. نیت این افراد تنها نفع بردن خودشان است. این افراد را به هرقیمتی باید نادیده گرفت.

۱۰- افرادی که خود را قربانی جلوه می‌دهند:
این افراد هرگز مسئولیت‌پذیر نیستند. آنها همیشه انگشت اتهام به سوی دیگران دراز می‌کنند و هیچ ‌گاه اشتباه خود را نمی‌پذیرند. عکس‌العمل‌ آنها می‌تواند برای موفقیت شما زیان‌آور باشد. بهترین کار خلاص شدن از دست آنها و بیرون کردن آنها از زندگی تان است.
نظر شما چیست؟

تربیت فرزندان

داستان آموزنده

داستان آموزنده

پیرمردی با مرد جوانی مواجه می شود
که می پرسد:
“شما مرا به یاد دارید؟”
پیرمرد می گوید نه. سپس مرد جوان به او می گوید که شاگرد اوست , معلم می پرسد:
“چه کار می کنی، در زندگی چه کار می کنی؟”
جوان پاسخ می دهد:
” من معلم هستم.”
آه، چقدر خوب، مثل من؟
” بله. در واقع، من معلم شدم زیرا تو به من الهام دادی که شبیه تو باشم.»
پیرمرد با کنجکاوی از مرد جوان می پرسد: که در چه زمانی تصمیم گرفتی، معلم شوی؟ – مرد جوان داستان زیر را برای او تعریف می کند:
«یک روز، یکی از دوستانم، که او هم متعلم بود، با یک ساعت جدید زیبا وارد شد و من تصمیم گرفتم آنرا از جیبش بدزدم.
مدت کوتاهی بعد همصنفم متوجه گم شدن ساعتش شد و بلافاصله به معلم ما که شما بودید شکایت کرد.
سپس شما خطاب به همه گفتید: «ساعت این دانشجو امروز در موقع درس دزدیدته شده. هر کس دزدیده، لطفاً آن را برگرداند.»


من ساعت را پس ندادم چون نخواستم.
در را بستی و گفتی همه بایستیم و دایره ای تشکیل دهیم.
قرار بود یکی یکی جیب های ما را بپالی تا ساعت پیدا شود.
با این حال تو به ما گفتی که چشمان را ببندیم، زیرا فقط در صورتی به دنبال ساعت او می گردی که همه ما چشمان را بسته باشیم.
جیب به جیب رفتی و وقتی در جیب من رسیدی،ساعت را پیدا کردی و گرفتی. بعدا” جیب دیگران را هم جست‌وجو کردی و وقتی کارت تمام شد گفتی چشمان تا نرا باز کنید. ما ساعت را پیدا کردیم.
تو به من هیچ نگفتی و هیچوقت اشاره هم نکردی. شما هرگز نگفتید چه کسی ساعت را دزدیده است. آن روز برای همیشه آبروی مرا حفظ کردی. آنروز شرم آور ترین روز زندگی من بود.
اما ان روزی بود که تصمیم گرفتم دزد، و آدم بد نشوم، تو هیچ وقت چیزی نگفتی، حتی مرا سرزنش هم و درس اخلاقی به من دادی.
پیام انسانی شما را به وضوح دریافت کردم و با تشکر از شما، متوجه شدم که یک مربی واقعی چه کاری باید انجام بدهد.
استاد این اپیسود را به خاطر دارید؟
پروفسور پیر پاسخ داد: بله، ساعت دزدیده شده را به یاد دارم که در جیب همه دنبالش می گشتم. من تو را به یاد نیاوردم، زیرا در حین پالیدن من نیز چشمانم را بسته بودم.»
-( اصول آموزش چنین است) …
《 اگر برای اصلاح کسی را تحقیر کنید. نمی دانید چگونه تدریس کنید.》
داستان آموزنده

مدیریت و انگیزشی

داستانی کوتاه اما آموزنده

داستانی کوتاه اما آموزنده

مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و اقارب را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
تعدادی اندکی برای نجات دادن آنها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنی های رنگارنگ پذیرایی شدند.
برادرش آمد و دید که کسانی دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خورده اند.

از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و اقارب را صدا نکردی؟
برادرش گفت: این ها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند می ‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند تا یک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود بیاندازند.
خیلی ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند.

وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکستر تان هم نخواهند ریخت.

دانلود کتاب درمان بیماری ها و مشکلات جسمی با مواد طبیعی  و گیاهان  دارویی    برای توضیحات بیشتر و دانلود کلیک کنید.

 دانلود کتاب مواد و گیاهان دارویی برای توضیحات بیشتر و دانلود کلیک کنید.

موفقیت

25 درس‌ زندگی از زبان یک مرد هشتاد ساله:

25 درس‌ زندگی از زبان یک مرد هشتاد ساله

۱. با دیگران محکم دست بده.
۲. به چشم‌های آدم‌ها نگاه کن.
۳. زیر دوش آواز بخون.
۴. سیستم پخش موزیک مجهزی داشته باش.
۵. اگه وسط یه دعوا گیر افتادی، ضربه‌ی اول رو خودت بزن و محکم هم بزن!
۶. راز نگهدار باش.
۷. هيچ‌وقت از هیچ آدمی ناامید نشو. معجزه‌ هر روز رخ میده.
۸. همیشه با آغوش باز از دستی که به هدف کمک به سمتت دراز میشه، استقبال کن.
۹. شجاعت داشته باش. حتی اگه نداری، وانمود کن که داری. چون هیچ آدمی نمی‌تونه تفاوتش رو متوجه بشه.
۱۰. سوت زدن و خوشحالی کردن رو یاد بگیر.
۱۱. از زخم زبون و کنایه زدن به کسی دوری کن.
۱۲. شریک زندگیت رو با دقت انتخاب کن. از همین یه تصمیم نود درصد خوشبختی و بدبختیت شکل می‌گیره.
۱۳. خوبی کردن به آدما بدون اینکه به روشون بیاری رو برای خودت تبدیل به یه عادت کن.
۱۴. فقط اون کتاب‌هایی که برات مهم نیست دوباره بدستشون میاری یا نه رو به بقیه قرض بده.
۱۵. هیچ آدمی رو از داشتن امید محروم نکن؛ شاید این تنها چیزی باشه که یه نفر داره.
۱۶. وقتی با بچه‌ها بازی می‌کنی، بذار اونها برنده بشن.
۱۷. به آدما یه شانس دوم بده، ولی هرگز شانس سومی رو در اختیارشون نذار.
۱۸. احساساتی و رمانتیک باش.
۱۹. تبدیل به مثبت‌اندیش‌‌ و باانگیزه‌ترین آدمی شو که می‌شناسی.
۲۰. شل کن. رها باش. جز در مقابل زندگی عالی و مرگ.
۲۱. نذار گوشی و اینترنت مزاحم لحظات مهم زندگیت بشن.
۲۲. بازنده‌ی خوبی باش.
۲۳. برنده‌ی خوبی باش.
۲۴. قبل از اینکه رازی رو روی دوش یه شخص قرار بدی، دوباره تجدید نظر کن.
۲۵. وقتی کسی رو بغل می‌کنی، بذار اول اون شخص از بغلت خارج بشه.

25 درس‌ زندگی از زبان یک مرد هشتاد ساله

تحلیل داده های آماری
تحلیل های کمی با نرم افزار های : SPSS – Amos – Pls تحلیل های کیفی با نرم افزار های : Maxqda – NVivo

یادگیری از اشتباهات

یادگیری از اشتباهات

شاید این جمله رو بارها شنیده باشیم که “از اشتباهاتمون درس بگیریم”.

سوال اینه که درس گرفتن از اشتباهات صرفا یه جمله انگیزشیه یا واقعا یه اتفاق هایی توی بدنمون می افته؟

⭕️جو بولر*، در کتاب *ذهن نامحدود* به باورهایی که مانع یادگیری هستند اشاره می کنه.
یکی از باورهای آشنا، که در سیستم آموزشی بهش تاکید می شه اینه که؛
“کار درست، پاداش و تشویق داره و وای به حال کسی که اشتباه کنه.”

✅اما علم عصب شناسی نظر دیگه ای داره:
بهترین زمان برای رشد مغزی و ارتقای یادگیری، وقتی ست که در حال اشتباه کردن هستیم.

👌مغز ما، از طریق شبکه های بهم پیوسته سلول های عصبی و نورون ها فعالیت می کنه و نورون ها عایقی به نام میلین دارند که
منجر به تقویت قدرت، سرعت و دقت پیام های عصبی می شه.

فعالیت و تمرین بیشتر، غلاف های میلین رو ضخیم تر می کنه، هر چه تعداد لایه های میلین زیادتر بشه باعث تقویت مسیر های عصبی و در نتیجه یادگیری بهتر می شه.

💢وقتی اشتباه می کنیم و درصدد تصحیح آن بر می آییم، در نتیجه دست به فعالیت بیشتری می زنیم و عایق بندی میلینی نورون های عصبی رو تقویت می کنیم و این خودش باعث یادگیری بهتر می شه.

پس، نترسیم از اینکه سوالی رو اشتباه جواب دادیم یا کار اشتباهی انجام دادیم، اون زمان، مغز ما، فعالترین حالت خودش رو داره و یادگیرنده تره.

بیایید اشتباهاتمان را دوست داشته باشیم.

برگرفته از: ذهن نامحدود ـ ✒️ جو بولر

پرسشنامه استاندارد

شخصیت‌های ماکیاولی

شخصیت‌های ماکیاولی

🔸تیپ شخصیتی «ماکیاولی» از نظریه «نیکولو ماکیاولی» فیلسوف ایتالیایی قرن پانزدهم میلادی اقتباس شده است و براساس دو دیدگاه عمده‌‌: «هدف، وسیله را توجیه می‌کند»‌ و «صحبت کردن، مطابق میل مردم»، استوار می‌باشد.

🔸گفته می‌شود «ماکیاولی» در زمانه‌ای می‌زیسته که شخصیت‌های دروغ‌گو، فریب‌کار و بی‌رحم، اوضاع را در کنترل خود داشتند و به‌تبع، جامعه‌ گرایش شدیدی به نیرنگ، جعل شخصیت واقعی، نقش بازی‌کردن و مطابق میل دیگران رفتار کردن برای رسیدن به مقصود پیدا کرده بود. بدین‌ترتیب، نظریه‌ او، روایتی ناخوشایند از اوضاع نابسامان روانی و اجتماعی مردم زمان خود بود و‌ افرادی که طبق مشی‌ «ماکیاولی» رفتار کنند، با عنوان شخصیت «ماکیاولی» شناخته می‌شوند.

🔸در میان انواع تیپ‌های شخصیتی، شخصیت «ماکیاولی» ازجمله رویکردهای منفی به‌شمار می‌رود. برای تبیین علت‌های پدیدآیی چنین تیپ‌هایی، تحقیقات زیادی صورت‌نگرفته است اما در حالت کلی می‌توان به دو عامل محیط و ژنتیک اشاره نمود.

◀️ ویژگی‌های شخصیت ماکیاولی

▪️جاه‌طلبی: این‌قبیل تیپ‌ها، جز رسیدن به امیال و آرزوهای خود، به هیچ‌چیز دیگری فکر نمی‌کنند. همیشه بهترین را برای خود می‌خواهند و مدام به‌دنبال جاه، مقام و عظمت هستند.

▪️تفرقه‌افکنی: خط‌مشی این قبیل افراد، مطابق ضرب‌المثل «تفرقه بینداز و حکومت کن» است. اگر در رأس اداره یا سازمانی باشند و یا سرپرستی مکان و افرادی را برعهده داشته باشند، سعی‌می‌کنند با اختلاف‌افکنی میان افراد و به‌کارگیری سیستم پلیسی، اوضاع را در کنترل خود بگیرند.

▪️دورویی: رفتار دوگانه دارند؛ د‌ر مقام حرف و نظر، به‌گونه‌ای ظاهر می‌شوند و در مقام عمل، به‌گونه‌ای دیگر. در ظاهر، یک جور خود را نشان‌ می‌دهند و در پشت صحنه به‌گونه‌ای نامتعارف عمل می‌کنند. خود را خیرخواه، مثبت‌،‌ خاکی، مردمی و دموکراتیک نشان‌می‌دهند اما در نهان، ‌خلاف آن‌را عمل می‌کنند.

▪️دروغ‌گویی: دروغ برای آنان به‌مثابه یک مکانیزم دفاعی در برابر دنیای بیرون است. از نظر آنان، تنها از راه دروغ‌گویی است که می‌توان به مقصود خود رسید. آنان در به‌کارگیری دروغ، چنان حرفه‌ای عمل می‌کنند که از نظر دیگران، صداقت جلوه می‌کند.

▪️تخریب‌گری: این قبیل افراد، بالقوه تخریب‌گر هستند و همیشه سعی‌‌‌‌دارند شرایط و اوضاع را به ضرر دیگران سم‌پاشی کنند. درواقع یک موضع «برد- باخت» در پیش می‌گیرند؛ برد برای خودشان و باخت برای دیگران.

▪️به‌ بردگی گرفتن دیگران: به دیگران تا اندازه‌ای پر و بال و اجازه‌ی پیشرفت می‌دهند که در خدمت‌شان باشند و در درجه‌ای پایین‌تر قرار بگیرند و اگر زمانی برسد که دیگران،‌ هم‌سطح یا بالاتر از آنان قرار گیرند، از هر طریق ممکن، برای از میان برداشتن‌شان اقدام می‌کنند.

▪️معادله‌ی آقا و برده: به نظر آنان، افراد ضعیف و بی‌پشتوانه، حق اظهارنظر یا ابراز وجود ندارند بلکه تنها افرادی که از حیث ثروت، قدرت و شهرت در سطح بالا هستند، قابل احترام‌اند.

▪️تحمیق دیگران: همیشه دیگران را موجوداتی احمق و بی‌شعور قلمداد می‌کنند و خود را بالاتر و با‌فرهنگ‌تر از همگان می‌دانند و یک‌نوع احساس برتری کاذب نسبت به دیگران دارند.

▪️خشم نرم: افرادی خشمگین و کینه‌جو هستند اما در ظاهر نشان نمی‌دهند؛ شاید به آنان گفته شود که با پنبه سر می‌برند.

✍کانال آموزه های سازمانی