بایگانی ماهیانه: ژوئن 2018
چند_خطای_ارتباطی
۱- خطای «غیبت کردن»:
غیبت کردن هر چند ممکن است در بعضی موارد «محفل گرم کن» باشد اما در ناخودآگاه مخاطب حس «بیاعتمادی» نسبت به گوینده ایجاد میکند و از او شخصیتی سطحی٬ خیانتکار و غیرقابل اتکا ترسیم میکند؛ کسی که در غیاب دیگران از آنها بدگویی میکند یا عیبهایشان را آشکار میسازد٬ به احتمال زیاد نسبت به مخاطبان حاضر نیز اصول امانتداری و آبروداری را حفظ نخواهد کرد.
۲- خطای «قضاوت» کردن:
کسانی که مدام همراه با «قضاوت» سخن میگویند٬ همواره در مخاطبان خود این احساس را ایجاد میکنند که آنها نیز در معرض قضاوت او قرار دارند. یعنی همزمان که به صحبتهای او گوش میدهند بخشی از حواس و افکارشان مشغول این نگرانی و اضطراب میشود که گوینده نسبت به خود آنها چه قضاوتی خواهد کرد.
۳-خطای «منفیبافی»:
همصحبتی و حتی همنشینی با کسانی که عادت به «منفیبافی» دارند بسیار دشوار و فرساینده است. چنین افرادی مدام احساسات ناخوشآیند٬ سنگین و تلخ خود را به مخاطب تزریق میکنند و بعد از مدتی او را خسته٬ بیرمق و عاصی میکنند.
۴- خطای «غر زدن»:
جولیان ترژُر «غر زدن» را «ورزش ملی» کشورش – انگلستان – میخواند. البته اگر مسابقات جهانیِ «غر زدن» وجود داشت٬ قطعاْ ایرانیان نیز از مدعیان جدی قهرمانی آن بودند. کسانی که عادت به «غر زدن» دارند٬ تصویر انسانی «منفعل» و «ضعیف» و «قربانی» از خود ارائه میدهند و به اعتبار و اقتدار خود نزد دیگران لطمه میزنند.
۵- خطای «مُقصر یابی»:
بعضیها عادت دارند که در تمام تحلیلها٬ صحبتها و نظراتشان به جای «راهحل» به دنبال «مقصر» بگردند. چنین افرادی تصویر انسانی «بیمسئولیت» از خود میسازند که هدفش «تبرئه» خود و «تنبیه» دیگران است و قابلیت «همفکری» و «همکاری» سازنده ندارد.
۶- خطای «بزرگنمایی»:
کسانی هستند که هرگاه میخواهند یک اتفاق یا خاطره یا شرایطی را توصیف کنند آنچنان به آن شاخ و برگ میبخشند و در تشریح آن شور و هیجان اضافه به خرج میدهند که باورش برای مخاطبان دشوار میشود. این افراد هر چند قصد «دروغگویی» ندارند اما به تدریج اعتبارشان را نزد دیگران از دست میدهند و به عنوان افرادی غیرقابل اعتماد شناخته میشوند.
۷- خطای «مطلقگرایی»: بسیار مهم است که یک گوینده در صحبتها٬ نظرها و تحلیلهایش میان «فکت» (Fact)
و «نظر شخصی» به طور مشخص تفکیک قائل شود. کسانی که نظرها و باورهای شخصی خودشان را به عنوان «حقیقت مطلق» بیان میکنند٬ شخصیتی «مستبد» و «تحمیلگر» از خود نشان میدهند و فضای گفتوگو را به میدان «جدال» و «جنگ قدرت» تبدیل میکنند.
و در آخر٬ شاید بتوان یک «خطای بزرگ» دیگر – که در روابط اجتماعی ما ایرانیان رایج است – را به این لیست اضافه کنیم:
۸- خطای «طعنه٬ کنایه٬ زخمزبان٬ متلک»: کسانی که عادت به طعنه و کنایه زدن دارند٬ روابطشان را با دیگران از حالت طبیعی به سطح «نیتخوانی» و «منظور یابی» تنزل میدهند.
گاهی تنها یک طعنه یا زخمزبان کافی است تا رابطهای را از حالت صداقت و یکدلی به لایههای تاریک و پیچیدهء نیتخوانی و ریاکاری و خشونتهای پنهانی فرو ببرد و آن را فرساینده و آزاردهنده کند. کسانی که چنین خطایی مرتکب میشوند٬ شخصیتی سطحی٬ متظاهر و بدنیت از خود به نمایش میگذارند و دیگران را از خود طرد میکنند.
«گفتن» و «شنیدن» و ارتباط برقرار کردن٬ هنرهایی هستند که اصول و فنون خاص خود را دارند. آشنا شدن با این فنون٬ فراگیر کردن آنها و توسعه دادن این دانش میتواند تفاوت میان یک جامعه متمدن٬ آرام و سالم با جامعهای خشن٬ پُر تنش و استبدادزده باشد.
تفکر جعبهسیاهی
تفکر جعبهسیاهی
🔹در زندگی روزانه ما انسانها با اغلب ناتوانیها، شکستها و باختها روبرو میشویم که بیشتر آنها گریزناپذیر و یک واقعیت آشکار هستند.
برتراند راسل میگوید: هیچچیز خستهکنندهتر و در بلندمدت زجرآورتر از تلاش روزانه برای باور به چیزهایی نیست که هرروز غیرقابل باورتر میشوند. دستکشیدن از این تلاش، یک شرط ناگزیر خوشبختی پایدار و قطعی است.
🔹البته این اغراقآمیز است چون خوشبختی قطعی و پایدار وجود ندارد. با این همه راسل درست میگوید که خودفریبی با زندگی خوب، ناسازگار است. وقتی آنچه را که میبینید باب میلتان باشد، پذیرفتن حقیقت آسان است. ولی وقتی حقیقت برخلاف میلمان هست، پذیرش آن دشوار است.
پذیرش بیقید و شرط شکستها، کمبودها و باختها چگونه امکانپذیر است؟
🔹اگر بخواهید روی پای خودتان بایستید به مشکل بر میخورید. معمولا دیگران را بسیار واضحتر از خودتان میبینید. بنابراین بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، یافتن یک دوست یا شریک قابل اعتماد است که تمام معایبتان را همانطور که هست، نشانتان دهد. حتی در اینصورت هم مغز شما تمام تلاشش را میکند تا حقایقی را که دوستشان ندارد، نادیده بگیرد. اما با گذشت زمان، یاد میگیرید که قضاوتهای دیگران درباره خودتان را جدی بگیرید.
🔹درکنار پذیرش بیقید و شرط، به یک جعبه سیاه هم احتیاج دارید. جعبهسیاه یک دستگاه تقریبا خرابنشدنی ثبت اطلاعات حرکت در هواپیما یا کشتیها است که در هر ثانیه هزاران داده، شامل مکالمات خلبان یا ناخدا را در کابین ضبط میکند و بدین ترتیب علت دقیق وقوع حادثه راحتتر تشخیص داده میشود.
باید بتوانید جعبه سیاه خودتان را بسازید.
🔹هروقت که تصمیم بزرگی میگیرید، آنچه را که در فکرتان میگذرد یادداشت کنید؛ فرضیات، افکار، برنامهها، روشها و نتیجهگیریهایتان. اگر تصمیمتان در نهایت بهدردنخور از آب در آمد، به اطلاعات ثبتشده جعبه سیاهتان نگاه کنید. البته یک دفترچه ساده برای ساخت جعبهسیاهتان کفایت میکند.
باید تمرین کنید که بتوانید دادههای جعبهسیاهتان را بهدرستی و دقیق تحلیل کنید و پیدا کنید که چه چیزی باعث اشتباه هدف شما شده است.
پذیرش بیقید و شرط جعبهسیاهی، بهخودیخود کافی نیست. باید اشکالات خود را شناسایی و اصلاح کنید.
🔹چارلی مانگرو، شریک تجاری وارن بافت، میگوید: اگر مادامیکه یک مشکل قابلحل است به آن حمله نکنید و معطل کنید تا دیگر غیرقابل حل شود، در واقع اینقدر ابله هستید که حقتان است با چنین مشکلی مواجه شوید.
اگر تکلیفتان را با واقعیتها روشن نکنید، بهزودی واقعیت تکلیفش را با شما روشن خواهد کرد.
هنر خوبزندگیکردن، رولف دوبلی.
رضایت از زندگی
در این کلیپ ده روش برای افزایش رضایت از زندگی معرفی می گردد، تماشا و عمل کردن به این کلیپ پیشنهاد می گردد.
سختى ها بیشتر اوقات آدمهاى معمولى رو براى یک سرنوشت فوق العاده آماده میکنن
سختى ها بیشتر اوقات آدم هاى معمولى رو براى یک سرنوشت فوق العاده آماده می کنند!
تنبلی سیستمیک یا «تنبلی گروهی»
تنبلی سیستمیک یا «تنبلی گروهی»
در سال ۱۹۱۳ یک مهندس کشاورزی فرانسوی به نام ” رینگلمن ” در یک آزمایش طناب کشی بین گروه های ۱ تا ۸ نفری دریافت که با اضافه شدن هر یک عضو به گروه؛ از میانگین انرژی نفرات برای کشیدن طناب و برنده شدن کاسته می شود.
این پدیده جالب و البته منفی را «تنبلی گروهی » می نامند که به مخدوش شدن مسئولیت مربوط است.
🚨تنبلی گروهی در دو مرحله رخ میدهد:
در مرحله اول کارکنانی که سواری مجانی می گیرند و تنبلی می کنند چون فکر می کنند بقیه اعضاء جای خالی آنها را پر می کنند و در مرحله بعد پرکارها هم درعکس العمل به تنبلی بقیه نفرات دست از تلاش و سخت کوشی برمی دارند.
این تحقیق جالب بعدها با ظرافت بیشتری تکرار شد، به نحوی که افراد ابتدا به صورت انفرادی یعنی در شرایطی که همه مسئولیت فقط بر دوش آنها بود طناب را کشیدند،سپس وقتی چشمانشان بسته بود و فکر می کردند عضو یک گروه طناب کشی هستند کار را ادامه دادند و در حالی که در حالت دوم هم واقعا تنها بودند و فقط تصور می کردند تنها نیستند عملکرد و تلاش کمتری از خود نشان داده و ثبت کردند!!
دو عامل، تنبلی گروهی را تشدید می کند و مدیران باید مراقب آنها باشند:
❌اول : بزرگ بودن اندازه گروه
❌دوم: فقدان انگیزه کافی برای وارد شدن و باقی ماندن در گروه
👈به این ترتیب راه حل هم روشن است:
✔️تشکیل گروه های کاری کوچک
✔️واگذاری مسئولیت های دقیق و قابل اندازه گیری و قابل پیگیری به هر یک از اعضاء
✔️فراهم کردن امکان ارزیابی تلاش و سهم هر عضو توسط سایر اعضاء به نحوی که هر عضو گروه ، بقیه را برای سخت کوشی تحت فشار قرار دهد.
✔️پاداش به هر عضو بر مبنای سهم و نقش او
✔️خلاص کردن گروه از شر تنبل ها!
چگونه تصمیم بگیریم؟
چگونه تصمیم بگیریم؟
قرارگیری در موقعیتهای دشوار وتصمیم گیری در عرض کوتاهترین زمان ممکن برای همه ما پیش آمده است. در چنین مواقعی احساس میکنیم توانایی تفکر و استدلالمان مختل شده است و قادر به تصمیم گیری نیستیم. بهتر است آیندهنگر باشیم و از الان خودمان را برای موقعیتهای مشابه آینده آماده کنیم. در این مقاله میآموزیم چگونه تصمیم بگیریم تا با احساس آزاردهنده پشیمانیِ ناشی از تصمیم گیریهای نادرست مواجه نشویم.توانایی تصمیم گیری سریع بسیار کارآمد است.
در زندگی روزمره با این تصمیمات، زیاد مواجه میشویم، گاهی ساده از کنار آنها میگذریم، مثلا هنگامی که تصمیم میگیریم از کدام مسیر به مدرسه یا محل کار برویم. اما گاهی هم در شرایطی قرار میگیریم که باید در مدت زمان کوتاهی تصمیم مهمی بگیریم، احتمالا شما هم در چنین شرایطی نمیتوانید راه حل مناسبی پیدا کنید.
چگونه تصمیم بگیریم
اگر در شرایطی قرار گرفتید که لازم بود سریع تصمیم بگیرید، بهتر است برای ارزیابی انتخابهایتان از مهارتهای تفکر انتقادی استفاده کنید تا با اطمینان خاطر تصمیم بگیرید. در این مقاله راهکارهایی برای تصمیم گیری سریع معرفی کردهایم که با تمرین در تصمیمات روزانه میتوانید سریعتر تصمیم بگیرید، پس مقاله را تا انتها بخوانید.
۱. حاشیههای تصمیم خود را مشخص کنید:
آیا تصمیمی که میخواهید بگیرید تصمیمات دیگری هم در پی دارد یا تحت تاثیر تصمیمات دیگری است؟ برای تصمیم گیری مساله اصلی را از عوامل فرعی جدا کنید. اگر تصمیمی که میخواهید بگیرید برایتان واضح نیست، سعی کنید اطلاعات بیشتری کسب کنید. تا زمانی که صورت مساله را به خوبی نشناسید، نمیتوانید سریع تصمیم بگیرید. مانند مساله ریاضی، اگر یکی از پارامترهای مساله را درک نکنید قادر به حل آن نخواهید بود.
۲. تا حد امکان احساسات خود را در تصمیم گیری دخالت ندهید:
از خودتان بپرسید آیا نتیجه این تصمیم روی زندگیتان تاثیر زیادی دارد؟ اگر پاسخ منفی است، میتوانید با کنار گذاشتن استرس و ناامیدی ذهن خود را باز کنید و هوشمندانهتر تصمیم بگیرید.
۳. معیارهای تصمیم گیری خود را مشخص کنید:
عوامل لازم برای عملی کردن تصمیم معیارهای تصمیم گیری هستند. مثلا اگر میخواهید تصمیم بگیرید برای شام چه غذایی آماده کنید، معیار تصمیم گیری شما ممکن است مواد غذایی موجود یا علایق فرزندتان باشد.
۴. در مواجهه با گزینههای پیشِ رو صادق و صریح باشید:
گزینههایی را که قصد انتخاب ندارید، حذف کنید. هر چه تعداد گزینهها کمتر باشد، تصمیم گیری آسانتر میشود. حواستان باشد در بیشتر مواقع عدم تصمیم گیری، یک انتخاب نیست در چنین مواقعی تصمیم نگرفتن از تصمیمِ بد گرفتن بدتر است. مثلا اگر میخواهید تصمیم بگیرید برای خانوادهتان چه غذایی تهیه کنید، نمیتوانید تصمیم بگیرید هیچ غذایی تهیه نکنید. به ندرت پیش میآید انتخابی بدون نقص باشد؛ هر انتخابی عواقبی دارد. مهارت تصمیم گیری سریع به شما کمک میکند با توجه به معیارها و اطلاعات خود بهترین گزینه را انتخاب کنید.
۵. از مهارتهای تفکر انتقادی استفاده کنید:
تفکر انتقادی نوعی شیوه استدلال سطح بالا بر مبنای مشاهده، تجربه، تجزیهوتحلیل و بازتاب است. پیش از تصمیم گیری، پیامدهای هر انتخاب را مجسم کنید. برای صرفهجویی در زمان، به جای نوشتن فهرست مزایا و معایب آنها را در ذهن خود تجسم کنید. انتقادهایی را که به هر گزینه وارد است در نظر بگیرید و بهترین گزینه را انتخاب کنید.
-
تصمیم خود را اجرا کنید:
با عملی کردن تصمیم، دیگران را هم از بلاتکلیفی خارج میکنید؛ به این ترتیب آنها هم میتوانند تصمیم بگیرند و پیش روند.
برگرفته از روزنامه: آرمان امروز
چگونه در هنگام مواجهه با مشکلات به تلاش ادامه دهیم؟
چگونه در هنگام مواجهه با مشکلات به تلاش ادامه دهیم؟
در این مقاله مجله Success، سونیا تامپسون هفت راه برای افزایش پشتکار و مقاومت در هنگام برخورد با سختی ها را معرفی می کند. تا به حال پیش آمده که احساس کنید ریه هایتان در حال منفجر شدن است؟ تا به حال حسی شبیه به احساسی که من در کوهپیمایی به ماچو پیچو داشتم پیدا کرده اید؟
این شهر باستانی در ارتفاع ۲۴۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد و گروه کوهنوردی من صعود خود را با اشتیاق از ساعت ۵ صبح شروع کرد. من در پشت گروه تنها باقی ماندم، و بیش از ۱۱۰۰ متر تا انتهای مسیر باقی مانده بود.
هرگز تصور نمی کردم که این سفر تا این حد دشوار باشد. من به صورت مرتب ورزش می کردم، ولی این مرا برای چنین ارتفاعی آماده نکرده بود. انگار که نمی تواستم هوای کافی برای نفس کشیدن پیدا کنم.
من می خواستم تسلیم شوم. بدن من التماس می کرد که توقف کنم. ذهن خسته ام نیز هینطور. ولی من پافشاری کردم، و به نوک قله رسیدم. ریه ها و قلبم هم سالم باقی ماندند.
این ها هفت چیزی هستند که به من کمک کرد تا در آن روز به حرکت ادامه دهم، در حالی که همه چیز در درونم از من می خواست که تسلیم شوم. اگر شما در موقعیتی قرار گرفتید که می خواهید تسلیم شوید، این درس ها می تواند به شما نیز کمک کند. ادامهی خواندن