...........................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
خوش آمدید این سایت دارای مجوز می باشد برای مشاهده مجوز ها پایین صفحه را مشاهده فرمائید.
بعد از یک روز پر زحمت کاری، هنگامی که قصد ترک سازمان را دارید، رئیستان جلوی شما را می گیرد و در مورد شایعهای که در مورد یک شخصیت سیاسی در جریان است، شروع به صحبت میکند. با آن حالِ خسته، شما واقعا میل و علاقهای به این گفتگو ندارید، ولی خوب این رئیس شماست و شما ناچار به گوش دادن هستید… در مهمانی خانوادگی، کنار یکی از افراد فامیل نشستهاید که خیلی هم خوشصحبت است؛ تنها مشکلی که وجود دارد این است که ایشان تمایلی به گوش دادن ندارد و مکالمهای یکطرفه و طولانی در جریان میباشد…
معمولا وقتی مکالمه ای در جریان است، طبق نظریه تقویت، دادن بازخورد مثبت و یا منفی به طرف مقابل در ادامه یا قطع آن مکالمه تاثیرگذار است. در حالت بازخورد مثبت، وقتی شما مدام لبخند بزنید و یا با تکان دادن سر، حرفهایش را تائید کنید، به وی سیگنال میدهید که در حال لذت بردن از این گفتگو هستید و ایشان نیز صحبتهایش را ادامه خواهد داد. از طرفی در حالت بازخورد منفی، میتوانید به اطراف نگاه کنید، بیحوصلگی نشان دهید، به سمتِ در حرکت کنید و غیره و با این کار به طرف مقابل بفهمانید که تمایلی به ادامه این گفتگو ندارید. تنها مشکل این است که ممکن است باعث ناراحتی طرف مقابل شوید. پس بهترین راه حل ممکن کدام است؟
این سوالی بود که گروهی از پژوهشگران دانشگاهی در نروژ دنبال پاسخ به آن بودند. برای اینکه یک مکالمه یک طرفه، زودتر به پایان برسد بایستی مشارکت شما در این مکالمه کاهش یابد تا از این طریق جریان گفتگوی طرف مقابل متوقف شود.
عواملی که پیشتر ذکر شد شاید تا حدودی موثر باشند ولی ممکن است تبعاتی نیز داشته باشند. مطابق با نتایج این پژوهش، در این موارد بهترین راهکار سکوت است. اگر برای چند دقیقه فقط و فقط سکوت کنید (بدون نگاه به اطراف، بیحوصلگی و یا حرکت) به احتمال زیاد طرف مقابل شما از صحبت دست خواهد کشید؛ امتحان کنید…
سفارش تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی
تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
نرم افزارهای کیفی: Maxquda- NVivo
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
Mobile : 09143444846 09143444846
Telegram: https://t.me/RAVA2020
E-mail: abazizi1392@gmail.com
کشور سویس سالها در تلاش برای پیدا کردن محلی برای دفن زباله های رادیواکتیو بود. مسئولان چند مکان را برای انباشت زیر زمینی بررسی کردند. از جمله یک دهکده در مرکز کشور.
روانشناسان و دیگر محققان به آنجا رفتند تا نظر عمومی مردم را جویا شوند. در کمال شگفتی ۵۰/۸ درصد موافقت کردند. به دلایل وجهه عمومی، اجبار اجتماعی، غرور ملی و امکان ایجاد فرصت های شغلی و… آن تیم تحقیقاتی برای بار دوم نظرسنجی را انجام دادند اما به این ترتیب که از محل مالیات ها برای هر یک از ساکنانی که نظر مثبت می دادند، پاداش پنج هزار دلاری در نظر می گرفتند. ولی چه اتفاقی افتاد؟ نتایج سقوط کرد تنها ۲۴/۶درصد رای دهندگان موافق بودند.
پیشنهاد غرامت به مردم برای انبار زباله های هسته ای مثل رشوه بود و روحیه جامعه گرایی و میهن دوستی را بین آنها کاهش داد.
نمونه دیگر مهدکودک ها هستند. تاخیر والدین پس از تعطیل شدن مهد کودک که در این شرایط کارمندان چاره ای جز صبر کردن ندارند. چون نمیتوانند کودکان را در خیابان رها کنند. برای جلوگیری از تاخیر والدین بسیاری از موسسه ها جریمه های برای دیر کرد در نظر گرفتند، اما بررسی ها نشان داد که تاخیرها بیشتر شد. وضع جریمه تاخیر باعث شد رابطه والدین با مسولان مهد کودک از یک رابطه فردی به یک رابطه پولی تبدیل شود و تاخیر را برای والدین توجیه پذیرتر کرد.
نام علمی این پدیده “انباشت انگیزه ” می باشد. وقتی کسی کاری را با نیت خیر و بدون انگیزه های مادی و به قول معروف از روی خوش قلبی انجام میدهد پرداخت پول باعث ایجاد خلل در کار او می شود. پاداش مادی میتواند هر انگیزه ی دیگری را نابود کند!
سفارش تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی
تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
نرم افزارهای کیفی: Maxquda- NVivo
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
Mobile : 09143444846 09143444846
Telegram: https://t.me/RAVA2020
E-mail: abazizi1392@gmail.com
استعفا یکی از نقطههای عجیب در زندگی شغلی هر انسان است. لحظهای که تمام تلاش وساختهها و خاطرهها را، در یک اتاق رها میکنی، کیفات را برمیداری و از ساختمانی بیرون میآیی که هفتهها، ماهها و سالها، بهترین بخش روزت را در آنجا گذراندهای.
اما امروزه در کنار «استعفای قانونی»که با تسویه حساب و غیره همراه است، شکل دیگری از استعفا پدید آمده که به آن «استعفای عاطفی» میگویند.
در تعریف استعفای عاطفی چنین بیان میشود که فرد همچنان کارمند اداره یا شرکت به حساب میآید، اما خودش دیگر هیچ انگیزهای برای کار کردن ندارد. چنین فردی هر روز کیفش را بر میدارد و میرود پشت میزش مینشیند بدون اینکه پیشرفت و یا پسرفت سازمانش برایش مهم باشد.
یکی ازدلایل بروز استعفای عاطفی، رکود اقتصادی است. در رکود اقتصادی، امید به پیدا کردن فرصتهای شغلی جدید کم میشود. به همین دلیل کارکنان زیادی را میبینید که از کار خود راضی نیستند، اما گزینه دیگری هم ندارند. ماههاست استعفای عاطفی دادهاند، اما هنوز در محل کار حاضر میشوند.
شما در صورتی از سلامت روان برخوردارید که مشمول موارد زیر باشید:
از بودن در کنار اغلب افرادی که میشناسید لذت ببرید، به ویژه با افراد مهم زندگیتان از جمله: خانواده، پارتنر، همسر، و دوستان رابطه خوبی داشته باشید.
در کلیت زندگیتان انسانی شاد باشید و تمایل داشته باشید به اعضای ناشادمان خانواده، دوستان و همکارانتان کمک کنید تا احساس شادکامی بیشتری تجربه کنید.
به ندرت از دردها و رنج هایی که جزء گریزناپذیر زندگی انسانهاست، آزار ببینید.
به طور کلی از زندگی لذت ببرید و مشکلی در پذیرش افرادی که مانند شما نمی اندیشند و مثل شما عمل نمی کنند، نداشته باشید.
به ندرت در پی انتقاد به دیگران و در تلاش برای تغییر اطرافیان باشید.
اگر با دیگری مسأله ای دارید سعی میکنید تا به حل این تعارض بپردازید و اگر مسأله تان با دیگری به هیچ وجه حل نشد، بتوانید قبل از تشدید مشکل و درگیری با او، یک قدم عقب بگذارید.
در تلاش هایتان خلاق باشید و از توانمندیهایتان استفاده کنید.
و در آخر، حتی در مواقع و رویدادهایی که شادمان نیستید – مواقعی که عموم انسان ها در آنها ناخشنودند – شما می دانید که دلیل ناخشنودی تان چیست و تلاش می کنید یک گام مثبت و مؤثر برای رفع این ناخشنودی بردارید.
در طی روز، توان اجرایی هر کس در نوسان و تغییر است. این تغییرات بطور طبیعی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما قابل پیش بینی است. طبق اندازه گیری های آماری، متوسط فعالیت روزانه و نوسانات آن را می توان با استفاده از نمودار زیر شرح داد:
سیکل انرژی
گرچه تفاوت هایی در بین افراد به خاطر گوناگونی در عادات تغذیه و مسائل شخصیتی وجود دارد ولی هنوز هم مطالب ذیل قابل طرح است: • بالا ترین سطح فعالیت معمولا در صبح رخ می دهد. این سطح از فعالیت مجددا در باقی روز بدست نخواهد آمد. • بعد از ظهر، و به طور مشخص بعد از ناهار، دوره عدم فعالیت و رکود شروع می شود. بعضی از افراد تلاش می کنند با خوردن مقادیر زیادی قهوه غلیظ بر این سستی غلبه کنند. به هر حال این کار معمولا فقط دوره عدم فعالیت را به تاخیر می اندازد، ولی مانع بروز آن نمی شود. • بعد از دومین وضعیت فعالیت سطح بالا در غروب، منحنی اجرا بطور پیوسته سقوط می کند تا این که در چند ساعت بعد از نیمه شب به پایین ترین نقطه آن می رسد. همه ما باید از پس این نوسانات در فعالیت شخصی برآییم. مهم آن است که آهنگ نوسانات و تغییرات روزانه خودتان را معلوم کنید تا بتوانید برنامه های پیچیده و دشوار را برای نقطه اوج صبح تنظیم کنید. در طی زمانی که فعالیت رو به کاهش می گذارد، شما نبایستی بر خلاف آهنگ بیولوژیک خودتان کاری انجام دهید، بلکه باید سعی کنید تا تمدد اعصاب کرده و از این وضعیت برای تماس های اجتماعی و کارهای روزمره استفاده کنید. یک بار دیگر در اواخر بعد از ظهر وقتی که منحنی فعالیت افزایش می یابد، می توانید کار روی وظایف مهم را از سر بگیرید. اگر شما از مزایای قوانین طبیعی که بر فعالیت بدنی شما حاکم است، با سازماندهی روز خود بر اساس منحنی فعالیت بهره مند شوید، بطور قابل توجهی سودمندی و باروری خود را افزایش خواهید داد، بدون آن که مجبور به تغییرات اساسی و یا تنظیم مجدد مقادیر باشید. اساسی ترین اقدامات در زمینه خود ارزیابی زمانی ثبت نقاط قوت و ضعف شما در این مقوله است. شما باید بدانید در این زمینه از چه نقاط قوت و ضعفی برخوردار هستید. شناخت نقاط قوت و ضعفتان، مقدمه خودارزیابی و اقدامات و مدیریت لازم برای بهره گیری بهتر و موفق تر از زمانتان است.
اخطار: این فرم به هیچ عنوان تعیین کننده سیکل انرژی روزانه شما نبوده و می بایست بر اساس مدل زندگی خودتان، سیکل خود را تهیه و بر اساس آن اقدام نمایید.
سفارش تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی
تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
نرم افزارهای کیفی: Maxquda- NVivo
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
Mobile : 09143444846 09143444846
Telegram: https://t.me/RAVA2020
E-mail: abazizi1392@gmail.com
1. خودآگاهی (Self-awareness)– درک نقاط قوت، ضعف و ارزشها. 2. یادگیری مستمر (Continuous learning) – کسب دانش جدید و تقویت مهارتها. 3. هدفگذاری (Goal setting) – تعریف اهداف واضح، قابل اندازهگیری و دستیافتنی. 4. تابآوری (Resilience) – ساختن استقامت ذهنی برای مقابله با چالشها. 5. انعطافپذیری/سازگاری (Adaptability) – پذیرش تغییر و ماندن در حالت انعطافپذیر در موقعیتهای نامشخص. 6. انضباط (Discipline) – حفظ تمرکز و انسجام در عمل. 7. هوش هیجانی (Emotional intelligence)– مدیریت احساسات و تقویت روابط مستحکم. 8. ذهنیت رشد (Growth mindset) – باور به توانایی توسعه از طریق تلاش و یادگیری. 9. کنجکاوی (Curiosity) – باقی ماندن در حالت پرسشگری و پذیرش تجربیات جدید. 10. مدیریت زمان (Time management) – اولویتبندی کارها بهطور مؤثر برای دستیابی به تعادل و بهرهوری.
همکار سمی کسی است که با رفتارهای ناشایست و غیرحرفهای خود نظم و ثبات محیط کار را به هم میریزد، با همکاران مختلف درگیر میشود و حتی بین دیگران هم درگیری ایجاد میکند. این افراد معمولا بازدهی زیادی ندارند، ارتباطشان با دیگر همکاران، سالم نیست و بیشتر از اینکه کار کنند به دنبال حاشیهاند.
آنها همکاران دیگر را نیز سرخورده میکنند و مانع از تمرکز روی کارشان میشوند، درنتیجه از بازدهی کل تیم میکاهند. کاهش بازدهی تیم نتایج را تحتتأثیر قرار میدهد و در گامهای بعدی، حتی روی رضایت مشتری هم اثر میگذارد! افراد سمی در محیط کار مثل ترمزی بیموقع هنگام سرعتگرفتن خودرو هستند و سازمان را از رسیدن به اهداف بازمیدارند. آنها با رفتارهایی که در ادامه نام میبریم، فضای سازمان را برای خود و سایر همکاران غیرقابلتحمل میکنند:
انتقادپذیر نیستند. آنها از پذیرفتن بازخوردها و پیشنهادهای سایر همکاران سر باز میزنند و کار را به همان شیوهای که خودشان میخواهند، انجام میدهند.
کارهای همکاران دیگر را به نام خودشان ثبت میکنند و قدرشناس نیستند.
اصول کار تیمی را نمیدانند، با دیگران همکاری نمیکنند و تکرو هستند.
اهل حاشیهاند، پشتسر همکاران دیگر غیبت میکنند و مدام مشغول شایعهپراکنیاند.
حتی اگر به آنها مربوط نباشد هم در کار دیگران دخالت میکنند و نظرات بیجا میدهند.
در برقراری ارتباط با سایر همکاران مشکل دارند، مدام با دیگران درگیر میشوند و همیشه حقبهجانب هستند.
در کار بیانگیزهاند. حتی ممکن است همکارانی را که خوب کار میکنند مسخره کنند و انگیزهشان را بگیرند.
مدام کارهای خود را گردن سایر اعضای تیم میاندازند و از زیر کار درمیروند.
با حرفها و رفتارهایشان دیگران را ناراحت و معذب میکنند.
بهجای بازخورد مؤثر و سازنده، تند و تحقیرآمیز انتقاد میکنند و حتی به شخصیت دیگران حمله میکنند.
همیشه در حال غر زدن هستند.
این افراد گاهی اوقات مثبتگرایی سمی دارند. مثلا وقتی همکاری روز خوبی ندارد، با بحث و مشاجره از او میخواهند انرژی محیط را منفی نکند.
مراقب باشید شما همکار سمی نشوید!
همه ما گاهی اوقات رفتارهای نادرستی نشان میدهیم و به همکاری سمی برای دیگران تبدیل میشویم. این مهم است که به این مسئله آگاه باشیم و بهمحض بروز چنین رفتارهایی، خودمان را مهار کنیم. اگر نشانههای همکار سمی را در خود میبینید، با دریافت بازخورد از همکاران و بهکمک روانشناس متخصص، برای حل مشکلات اقدام کنید تا به عضوی مؤثر در تیم تبدیل شوید.
زندگی کاری ما در ۲۰ تا ۶۰ سالگی باید به چه شکلی باشد؟
جک ما (Jack Ma)، بنیانگذار علی بابا (Alibaba) و کارآفرین چینی را خیلیها میشناسند. او جوانان مشتاق را تشویق میکند و نکتههای زیادی را به آنان آموزش میدهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۵ برای جوانان کره جنوبی صحبت میکند و به آنان میگوید که چگونه در زندگی موفق باشند. جک ما در این برنامه، مسیر زندگی پیشنهادی خود را از ۲۰ تا ۶۰ سالگی مطرح میکند. البته این مسیر راهی کلی است و قطعاً موارد استثنایی و موفق دیگری هم وجود دارند. در پایان هم، او از حسرتهای خود در طول زندگی صحبت میکند.
قبل از ۲۰ سالگی
دانشآموز خوبی باشید. برای کارآفرین شدن صبر کنید و فقط چند تجربه کوچک داشته باشید.
بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی
افراد تأثیرگذاری را دنبال کنید. به یک شرکت کوچک بروید. معمولاً در شرکتهای بزرگ، فرآیندها را به خوبی فرامیگیرید و عضوی از یک ماشین بزرگ خواهید بود؛ اما زمانی که به شرکت کوچکی بروید، شما یاد میگیرید که پرشور (Passion) باشید و رویاپردازی کنید. همچنین یاد میگیرید که تعداد زیادی کار را همزمان انجام دهید. بنابراین پیش از ۳۰ سالگی مهم نیست که به چه شرکتی خواهید رفت؛ مهم رئیس شماست. مهم کسی است که شما به دنبال او میروید. یک رئیس خوب به شیوه متفاوتی به شما آموزش میدهد. در این دوره سنی تا میتوانید اشتباه کنید. از اینکه شکست میخورید، نگران نباشید؛ به زمین میافتید و دوباره بلند میشوید. از این شکستها یاد بگیرید و لذت ببرید. مهمترین درآمدی که شما در آینده کسب خواهید کرد، یادگیری از همین شکستهای سنین جوانی است.
بین ۳۰ تا ۴۰ سالگی
باید دقیق فکر کنید که آیا میخواهید برای خودتان کار کنید یا خیر. آیا واقعاً میخواهید یک کارآفرین شوید؟
بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی
شما باید کاری را انجام دهید که در آن ماهر هستید. سعی نکنید از این شاخه به آن شاخه بپرید و کار خود را عوض کنید؛ زیرا خیلی دیر شده است. ممکن است با این تغییر موفق شوید، اما احتمال شکست شما بسیار بالاست. بنابراین از ۴۰ تا ۵۰ سالگی روی کارهایی که در آنها ماهر هستید تمرکز کنید.
بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی
برای جوانان کار کنید؛ زیرا افراد جوانتر بهتر از شما کار میکنند و میتوانید به آنها اعتماد کنید. روی جوانان سرمایهگذاری کنید و مطمئن شوید که خوب کار میکنند و خوب یاد میگیرند.
۶۰ سالگی به بعد
برای خودتان وقت بگذارید. به ساحل بروید و آفتاب بگیرید! الان برای تغییر خیلی دیر شده است…
حسرتهای زندگی جک ما
او میگوید: “من زمان زیادی را صرف سخت کار کردن کردم و زمان بسیار اندکی را با خانواده خود سپری کردم. اگر زندگی دیگری داشتم، هیچوقت این کارها را تکرار نمیکردم. البته زندگی کوتاه است. باید در تمام مراحل زندگی تجربههای مختلفی به دست آورد. آدمها نگاههای متفاوتی دارند. بعضیها فکر میکنند که شما ثروتمند هستید، موفق هستید، اما در حقیقت هیچکدام آنها نیستید! بعضی افراد میگویند این شخص پول ندارد، او فرد افتضاحی است؛ اما این هم شاید غلط باشد. هر کس مسئول زندگی خودش است. اما الان برای حسرت خوردن بسیار دیر شده است. حسرت خوردن را فراموش کنید. به اینکه در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده چه خواهید کرد بیاندیشید.”
آیا شما کار و حرفهای دارید که لازمه آن سر و کله زدن با طیف وسیعی از ارباب رجوع و مردم است؟ آیا شده که هنگام انجام کار، با آدمهای غیرمنطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم میریزند؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی کسی حرفهایش بر پایه استدلالهای منطقی نیست و چیزهای بیربط را به هم مربوط میکند، اصطلاحا جوش میآورید و در حالی که ذاتا آدم صبوری هستید، به یک دیگ بخار تبدیل میشوید؟!
چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی خود به صورت رو در رو یا از راه دور با چنین آدمهایی سر و کار داریم و مجبور به تحملشان میشویم. ما در قبال این افراد رویکردهای مختلفی انتخاب میکنیم. اما آیا دانش روانشناسی میتواند مقداری از رنج ما را کم کند؟ واقعیت این است که فهم و مدیریت این قبیل آدمها یک مهارت و هنر است که در طی سالها، برخیها به تدریج و به صورت تجربی کسی میکنند.
در اینجا این آدمهای غیرمنطقی را به دستههای زیر تقسیم میکنیم:
آنهایی که استاد منحرف کردن موضوع گفتگو هستند، و دست آخر هم به شما میگویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباط و بحثتان پایین است!
آنهایی که برداشتهای اشتباه از حرفهای شما میکنند.
آنهایی که به هیچ حد و مرزی احترام نمیگذارند و از راه رفتن روی اعصاب شما لذت میبرند.
آنهایی که هیچگاه خودشان را جای شما نمیگذارند و از زاویه دید شما به قضایا نگاه نمیکنند.
آنهایی که به صورت زبانی یا احساسی از شما سوءاستفاده میکنند.
آنهایی که حقایق را دستکاریشده ابراز میکنند و آنهایی که دروغگو هستند.
آنهایی که بعد از گفتگو با آنها همیشه متوجه جنبههای منفی زندگیتان یا ناکامیهایتان میشوید و پس از اتمام صحبت با آنها، حس بدی نسبت به خودتان پیدا میکنید.
آنهایی که با سکوت، نیشخند، کنایه یا استدلالهای غیرمنطقی، دیوانهتان میکنند.
آنهایی که ظاهر معصوم و پاکی به خود میگیرند، اما همیشه به صورت مخفی نقشهها و مقاصدشان را به آهستگی دنبال میکنند و به شما ضربه میزنند.
۶ ترفند ساده برای مدیریت و برخورد با آدمهای غیرمنطقی
تا جایی که ممکن است، کمتر با این افراد برخورد داشته باشید: این راه حل البته پاک کردن صورت مسئله است، اما به شدت کارا است!
حمله زیرکانه متقابل: اگر نمیتوانید از شر شخص آزاردهنده راحت شوید، کاری کنید که حواسش پرت شود و به فکر رود. زرنگ باشید و مثلا با یادآوری یک خاطره ناخوشایند یا موفقیت حرفهای رقیب اصلی او، یا یادآوری اینکه او میخواسته چه بشود و در عمل چیزی نشده، به کلی او را گیج کنید. البته باید هنرمند باشید و این کار را با خونسردی و در لفافه انجام بدهید.
بعضی از آدمها ذاتا بدذات نیستند، اما سیستم فکریشان قابل اصلاح نیست؛ پس هنگام گفتگو با آنها میتوانید بحث را از یک روال منطقی به یک روال احساسی تبدیل کنید. مثلا وقتی نمیتوانید به کارمند زیردست خودتان بفهمانید که از یک کار پرهیز کند و او حاضر به قبول اشتباه خود نیست، بگویید که او چقدر آدم پاکنیتی است و اگر کاری که شما میخواهید انجام ندهد، رقبای کاری او به سرعت از او پیشی خواهند گرفت.
زیاد و با حرارت صحبت نکنید و کم و گزیده سخن بگویید. این کار ضمن اینکه باعث میشود انرژی شما حفظ شود، سبب میشود به شدت برای فرد غیرمنطقی، جذابیت کمتری پیدا کنید و دیگر مورد هدف او قرار نگیرید.
اشتباه نکنید! شما نمیتوانید با همه تلاشتان شخص غیرمنطقی را به جاده منطق بیاورید یا او را با زاویه دید خود آشنا کنید. پس آب در هاون نکوبید و شیوه دیگری انتخاب کنید.
شخص مورد نظر را در جمع گیر بیندازید! هنگام مکالمه دو نفره، شخص غیرمنطقی میتواند با استدلالهای غیرمنطقیاش به شدت شما را آزار دهد، اما همین حرفهای غیرمنطقی در جمع، مبدل به نقظه ضعف او میشوند و وقتی از هر سو شما مورد حمایت قرار بگیرید، دیگر جرأت هدف قرار دادن شما را پیدا نخواهد کرد.
ما در این سایت پرسشنامه های استاندارد (دارای روایی، پایایی، روش دقیق نمره گذاری ، منبع داخل و پایان متن ) ارائه می کنیم و همچنین تحلیل آماری کمی و کیفی رابا قیمت بسیار مناسب و کیفیت عالی و تجربه بیش از 17 سال انجام می دهیم. برای تماس به ما به شماره 09143444846 در شبکه های اجتماعی پیام بفرستید. ایمیلabazizi1392@gmail.com
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به لنسرسرا و محفوظ است.
این سایت دارای مجوز می باشد