...........................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
خوش آمدید این سایت دارای مجوز می باشد برای مشاهده مجوز ها پایین صفحه را مشاهده فرمائید.
فرهنگ ژاپنی می گوید همه ما دارای ایکیگای هستیم. اگرچه یافتن نقاط قوت ما همیشه آسان نیست اما چهار سوال اساسی وجود دارد که می تواند به پیدا کردن مسیر و ایکیگای به ما کمک کند.
این سوالات به قدری مهم هستند که باید آن ها را جایی بنویسیم تا مدام چشم مان به آن ها بخورد تا بتوانیم از آن ها به عنوان قطب نمای مسیرمان استفاده کرده و به هدف مان نزدیک تر شویم. این سوالات عبارتند از:
۱. عاشق چه چیزی هستم؟ (شوق) ۲. در چه کاری مهارت دارم؟ (تخصص) ۳. بابت انجام چه کاری پول دریافت می کنم؟ (حرفه) ۴. جهان به چه چیزی نیاز دارد؟ (ماموریت)
ایکیگای نقطه اشتراک این چهار مولفه اساسی در زندگی است: شوق، تخصص، حرفه و ماموریت.
به عبارت دیگر نقطه اشتراک چیزهایی که دوست دارید، آن چه که در آن مهارت دارید، کارهایی که برای آن ها به شما دستمزد پرداخت می شود و آن چه که جهان به آن نیاز دارد ایکیگای را تشکیل می دهد.
ایکیگای تنها در صورتی کامل است که هدف شخص در جهت خدمت به جامعه باشد.
بعد از شناسایی این مولفه ها در خودتان، باید استفاده از قطب نما را آغاز کنید. روی این سوالات فکر کنید و ببینید چطور پاسخ های شما در مولفه های اصلی ایکیگای جای می گیرد.
نقطه اشتراک مهارت های شما و کارهایی که برای آن ها دستمزد می گیرد تخصص شما را تشکیل می دهد و نقطه اشتراک آن چه دنیا نیاز دارد و آن چه شما دوست دارید ماموریت شما می باشد.
گاهی اوقات تنها سه معیار با یکدیگر هم پوشانی دارند، مثلا موردی را انتخاب کرده اید که اشتیاق شما (نقطه اشتراک آن چه در آن خوب هستید و آن چه دوست دارید) و ماموریت شما (آن چه شما دوست دارید و جهان به آن نیاز دارد) است، در این صورت شما احساس خوشی و سرشار بودن دارید اما ثروتی به دست نمی آورید.
🔴تا حالا شده اونقدر غرق یه کاری بشید که نفهمید زمان چطور گذشته؟ وقتی کاملاً روی یه کار چالشی که مهارت انجامش رو دارید تمرکز میکنید و اون کار خودش براتون لذتبخشه، میتونید وارد حالتی بشید به نام Flow.
🟢حالت فلو فقط یه لحظه الهامبخش نیست، بلکه یه مهارته که میشه با تمرین بهش رسید. این حالت میتونه تاثیرات خیلی خوبی داشته باشه، مثل افزایش حال خوب، رضایت شغلی، آرامش ذهنی و حتی بهبود عملکرد توی کار.
🔵حالت فلو چیه؟ اولین بار توی دهه ۷۰ میلادی، “Mihály Csíkszentmihályi” حالت فلو رو به عنوان یه تجربه ایدهآل توصیف کرد. تو این حالت، شما کاملاً درگیر کاری میشید، زمان از دستتون در میره و حس کنترل کامل و راحتی دارید.
🟤احتمالاً قبلاً این حالت رو تجربه کردید. مطالعات نشون میده که این حس تو موقعیتهای مختلفی مثل ورزش کردن، رقصیدن، انجام یه پروژه خلاقانه یا حل یه مسئله سخت کاری قابل دستیابیه.
🟠چطوری میتونیم در کارها وارد حالت فلو بشیم؟
🔹️در قدم اول انتخاب کار درست. بعضی کارها بیشتر احتمال داره که شما رو وارد حالت فلو کنن. تحقیقات میگن که یه کار مناسب باید این ویژگیها رو داشته باشه:
🔸️هدف مشخص: باید بدونید که دقیقاً دنبال چی هستید و ساختار یا مسیر کار چطوریه. وقتی یه هدف واضح دارید، دیگه لازم نیست مدام فکر کنید “الان باید چی کار کنم؟”. مثلاً توی یه پروژه کدنویسی، بهجای اینکه فقط بگید “میخوام کدم رو بهتر کنم”، هدف میتونه این باشه که یه قابلیت مشخص بسازید یا یه باگ خاص رو برطرف کنید.
🔸️بازخورد فوری و واضح: باید مرتباً بفهمید که چقدر پیشرفت داشتید و چقدر خوب کار میکنید. مثلاً وقتی ساز میزنید، فوراً میشنوید که آیا نتها درست اجرا شدن یا نه. این بازخورد سریع به شما انگیزه میده ادامه بدید و بهتر بشید.
🔸️تعادل بین چالش و مهارت: سختی کار باید متناسب با مهارتتون باشه. اگر کار خیلی آسون باشه، زود حوصلهتون سر میره. اگر خیلی سخت باشه، ممکنه دچار استرس بشید یا کلاً قیدش رو بزنید. بهترین حالت اینه که کار نه اونقدر آسون باشه که قطعاً موفق بشید، نه اونقدر سخت که شکست حتمی باشه.
🔸️لذت ذاتی از کار: خودِ انجام دادن کار براتون لذتبخش باشه، بدون توجه به نتیجه. برای اینکه یه کار این ویژگی رو داشته باشه، باید چیزی توش باشه که واقعاً براتون ارزشمنده. مثلاً یادگیری، خلاقیت یا صرفاً لذت بردن از فرآیند.
🔸️محیط مناسب پیدا کنید: حالت فلو فقط به کار مربوط نمیشه، بلکه محیط و شرایط کار هم خیلی مهمه. یه محیط خوب میتونه حواسپرتیها رو کم کنه، تمرکز رو بالا ببره و ذهن شما رو آماده کنه.
🔸️تمرکز بالا: باید بدون حواسپرتی روی کار تمرکز کنید. حتماً محیطتون رو از چیزایی که حواستون رو پرت میکنه، مثل موبایل یا سر و صدا، خالی کنید. حتی میتونید از هدفونهای نویزگیر یا موسیقی بدون کلام استفاده کنید. دمای محیط، نور و کیفیت هوا هم تاثیر زیادی دارن؛ پس سعی کنید شرایط رو برای خودتون ایدهآل کنید.
🔸️حس کنترل: حس کنید کار دست خودتونه و میتونید از پس چالشها بربیاید. تو محیطهای کاری، داشتن آزادی عمل بیشتر، مثلاً تعیین اهداف شخصی یا تنظیم شرایط کار، میتونه بهتون کمک کنه بیشتر وارد این حالت بشید.
سرطان سینه یکی از شایعترین سرطانها در میان زنان است، اما خبر خوب این است که با رعایت برخی نکات و سبک زندگی سالم، میتوان خطر ابتلا به این بیماری را به طور قابل توجهی کاهش داد. در این مقاله، به بررسی راهکارهای پیشگیری از سرطان سینه و عوامل موثر بر آن میپردازیم.
به گزارش پایگاه خبری علم و فناوری :سرطان سینه یکی از نگرانیهای اصلی سلامت زنان است. خوشبختانه، با آگاهی از عوامل خطر و اتخاذ سبک زندگی سالم، میتوان خطر ابتلا به این بیماری را کاهش داد. در این مقاله، به بررسی عوامل خطر، راهکارهای پیشگیری و اهمیت تشخیص زودهنگام سرطان سینه میپردازیم.
ژنتیک: داشتن سابقه خانوادگی سرطان سینه، به ویژه در بستگان درجه یک، خطر ابتلا را افزایش میدهد.
سن: خطر ابتلا با افزایش سن افزایش مییابد.
چاقی و اضافه وزن: چاقی و اضافه وزن، به خصوص بعد از یائسگی، خطر ابتلا را افزایش میدهد.
هورمونها: استفاده طولانیمدت از هورمون درمانی جایگزین (HRT) و شروع قاعدگی در سنین پایینتر میتواند خطر را افزایش دهد.
عدم فعالیت بدنی: کم تحرکی و نداشتن فعالیت بدنی منظم با افزایش خطر ابتلا مرتبط است.
مصرف الکل: مصرف زیاد الکل خطر ابتلا به سرطان سینه را افزایش میدهد.
راهکارهای پیشگیری از سرطان سینه
خودآزمایی منظم پستان: انجام خودآزمایی پستان به صورت ماهانه میتواند به تشخیص زودهنگام تغییرات کمک کند.
ماموگرافی: انجام ماموگرافی به صورت منظم، به ویژه برای زنان بالای ۴۰ سال، برای تشخیص زودهنگام بسیار مهم است.
تغذیه سالم: مصرف میوهها، سبزیجات، غلات کامل و لبنیات کمچرب، و محدود کردن مصرف گوشت قرمز و غذاهای فرآوری شده میتواند به کاهش خطر ابتلا کمک کند.
حفظ وزن سالم: حفظ وزن سالم و انجام فعالیت بدنی منظم به کاهش خطر ابتلا کمک میکند.
شیردهی: شیردهی به مدت حداقل یک سال میتواند خطر ابتلا به سرطان سینه را کاهش دهد.
کنترل استرس: مدیریت استرس و داشتن خواب کافی به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک میکند.
پرهیز از مصرف دخانیات: سیگار کشیدن خطر ابتلا به بسیاری از سرطانها از جمله سرطان سینه را افزایش میدهد.
اهمیت تشخیص زودهنگام
تشخیص زودهنگام سرطان سینه یکی از مهمترین عوامل در موفقیت درمان است. بنابراین، انجام معاینات منظم و توجه به هرگونه تغییر در سینهها بسیار مهم است.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
در صورت مشاهده هر یک از علائم زیر، باید به پزشک مراجعه کنید:
سوزش کف پا میتواند بخشی از علائم سندرومی به نام سندروم سوزش پا باشد که در آن پاهای شما اغلب به طور ناخوشایندی داغ و دردناک میشوند.
احساس سوزش کف پا ممکن است در شب شدیدتر شود و در طول روز کمی تسکین پیدا کند. علت سوزش کف پا در این بیماری که به عنوان سندروم گریرسون-گوپالان (Grierson-Gopalan) نیز شناخته میشود، میتواند مربوط به عوامل مختلفی باشد که در ادامه به آنها میپردازیم.
آسیب یا به دام افتادن عصب
دلایل زیادی برای آسیب عصبی وجود دارد. درد و آسیب عصبی ممکن است به دلیل بیماریهای مختلف، آسیبهای کمر، جراحی کمر، استفاده از داروهای شیمی درمانی یا سایر داروها یا قرار گرفتن در معرض سموم رخ دهد. در ادامه انواع آسیب به اعصاب که میتواند علت سوزش کف پا باشد را بررسی میکنیم.
1- نوروپاتی محیطی، اصلیترین علت سوزش کف پا
نوروپاتی محیطی یکی از دلایل اصلی سوزش کف پا است. این عارضه زمانی اتفاق میافتد که چیزی به اعصاب حسی محیطی که نخاع را به بازوها و پاها متصل میکنند، آسیب برساند. افرادی که برای مدت طولانی دیابت و سابقه سطح بالای گلوکز خون داشتهاند، بیشتر در معرض نوروپاتی محیطی قرار دارند.
نوروپاتی محیطی ناشی از دیابت، به تدریج ایجاد میشود و ممکن است در طول زمان بدتر شود. شرایط دیگری نیز میتوانند باعث نوروپاتی محیطی شوند که از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عدم تعادل تغذیه (کمبود ویتامین B و سندروم سوء جذب)
داروهای شیمی درمانی
برخی بیماریهای ارثی
اختلالات خود ایمنی (از جمله آرتریت روماتوئید)
قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی سمی
عفونتها
نارسایی کلیه
اختلال سوء مصرف الکل
2- نوروم (تومور عصبی) مورتون
بافت عصبی بین استخوانهای انگشتان پا ممکن است ضخیم شده و باعث درد شود. پوشیدن کفشهای خیلی تنگ، آسیبهای ورزشی، اضافه وزن، استرس، وضعیت و حرکت غیرطبیعی پا یا کاهش چربی در کف پا میتواند باعث مورتون نوروما شود. این نوع تومور، خوشخیم و غیر سرطانی است اما علائمی مثل سوزش کف پا، درد و فشار ایجاد میکند و در صورت عدم درمان میتواند باعث آسیب دائمی عصب شود.
3- سندروم تونل تارسال
تونل تارسال، فضای باریکی در داخل مچ پا در نزدیکی استخوانهای مچ پا است. تحت فشار بودن عصب تیبیال خلفی (عصبی که در پشت بزرگترین استخوان ساق پای شما قرار دارد)، میتواند منجر به احساس سوزش، سوزن سوزن شدن یا درد در قسمتهایی از پا شود. مچ داخلی و ساق پاهای شما نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند.
4- سندروم درد محیطی پیچیده
این اختلال عصبی نادر و در عین حال بسیار دردناک ممکن است پس از جراحت یا جراحی رخ دهد. سندروم درد محیطی پیچیده (CRPS) وضعیتی است که باعث درد، تغییر در رنگ پوست و سایر علائم در قسمت خاصی از بدن معمولا بازو، پا یا دست میشود. CRPS در نتیجه اختلال در عملکرد سیستم عصبی مرکزی یا محیطی رخ میدهد و میتواند علت سوزش کف پا باشد.
5- اختلال شارکو ماری توث
این اختلال عصبی ارثی ممکن است به اعصاب محیطی پاها آسیب برساند و این آسیب به مرور زمان بدتر میشود. Charcot-Marie-Tooth بر عضلات و اعصاب اندامهای شما تأثیر میگذارد و در نتیجه باعث ضعف غیرطبیعی و بلند شدن قوسهای پا میشود.
اختلالات غدد درون ریز یا اختلالات متابولیک
یکی دیگر از علل سوزش کف پا میتواند اختلالات غدد درون ریز باشد.
6- دیابت شیرین (ملیتوس)
دیابت نوع 1 و نوع 2 ممکن است بر اعصاب محیطی بدن، به ویژه اعصاب حسی پاها تأثیر بگذارد. اگر سطوح بالای قند خون به درستی کنترل نشود، میتواند به اعصاب محیطی به خصوص در طولانی مدت آسیب برساند. سطح بالای گلوکز خون بر انتقال سیگنال از این اعصاب تأثیر میگذارد و میتواند دیواره رگهای خونی را ضعیف کند.
7- کم کاری تیروئید
کم کاری غده تیروئید ممکن است علت سوزش کف پا همراه با علائم دیگری مانند افزایش وزن، خشکی پوست یا خستگی باشد.
عفونتها
بیماریهای عفونی مانند اچ آی وی (ایدز)، سیفلیس و زونا ممکن است با درگیری اعصاب، علت سوزش کف پا باشند. سوزش کف پا و سایر علائم، با درمان عفونت بهبود پیدا میکنند.
8- بیماری پای ورزشکار (tinea pedis)
این عفونت قارچی توسط قارچهای کپک مانندی به نام درماتوفیتها ایجاد میشود که در نواحی مرطوب و گرم پوست شما رشد میکنند. کفشها و جورابهای مرطوب به قارچها اجازه رشد و گسترش میدهند. علائم بیماری پای ورزشکار ممکن است شامل خارش، سوزش کف پا و سوزش بین انگشتان پا باشد.
سایر علل سوزش کف پا
علت سوزش کف پا میتواند شرایط دیگر شامل بیماری مزمن کوهستان، سندروم گیتلمن، لیشمانیوز (عفونت انگلی لیشمانیا)، مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)، اختلالات روانتنی (سایکوسوماتیک)، شرایط ارثی و علل ناشناخته (ایدیوپاتیک) باشد. از دلایل دیگر میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
9- اریترومالژیا/اریترمالژیا
این اختلال نادر میتواند علت سوزش کف پا، افزایش دمای پوست و قرمزی (اریتم) قابل مشاهده انگشتان پا و کف پا باشد. علت دقیق اریترومالژیا ناشناخته است و حملات آن (گر گرفتگی) ممکن است فقط در زمانهای خاصی رخ دهند و از چند دقیقه تا چند روز طول بکشند. ناحیه آسیب دیده ممکن است حساس، متورم و گرم شود.
10- کفش نامناسب
کفشهایی که خیلی تنگ، خیلی نرم و با کفی نازک هستند یا مناسب سایز پای شما نیستند، میتوانند پاهای حساس را تحریک کنند یا به قسمتهای خاصی از پای شما فشار وارد کنند.
11- آلرژی
آلرژی به موادی که برای ساخت کفش یا جوراب استفاده میشود، ممکن است علت سوزش کف پا باشد.
12- درماتیت تماسی
رنگها یا عوامل شیمیایی که برای رنگ کردن چرم استفاده میشود، میتواند پوست شما را تحریک کند و باعث سوزش کف پا شود.
سخن پایانی
اگر سوزش کف پای شما متوقف نمیشود و علت آن را نمیدانید، احتمال دارد که مجموعهای از علائم به نام سندروم سوزش پا داشته باشید.
چرا برخلاف باور رایج، درونگراها می توانند رهبران موفقی شوند؟
بیل گیتس، مارک زاکربرگ، آلبرت اینشتین، مایکل جوردن، مهاتما گاندی، آبراهام لینکلن، و وارن بافت همگی یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که همه آنها درونگرا هستند.
ما معمولا ویژگی هایی همچون جسارت، معاشرتی بودن، پویایی و مقتدر بودن را به فردی که در جایگاه رهبری قرار دارد نسبت می دهیم، اما حقیقت آن است که اینها تنها صفاتی نیستند که از یک فرد، رهبری بزرگ میسازند.
نکته مهم در موفقیت یک رهبر آن است که مخاطبان او چه کسانی هستند.
ابتدا به چند باور رایج نادرست راجع به درونگراها اشاره کنیم:
درونگراها تکرو یا ضداجتماع نیستند، بلکه صرفا از خلوت خودشان و نه از بودن در جمعها انرژی میگیرند. (این به آن معنی نیست که درونگراها از بودن با دوستان خود در فضای بیرون لذت نمیبرند، بلکه به آن معنی است که نحوه انرژی گرفتن آنها با برونگراها متفاوت است.)
درونگراها اهل دروننگری و تأمل در خویشتن هستند که اغلب با انزوا اشتباه گرفته میشود.
درونگراها لزوما کم حرفتر از برونگراها نیستند، بلکه ترجیحشان آن است که در موقعیتهای مختلف به جای صحبت کردن بیشتر گوش کنند.
درونگرایی مترادف با خجالتی بودن نیست؛ بلکه در واقع درونگراها گفتوگوهای فردی (یک به یک) را به گفتوگوهای گروهی ترجیح می دهند.
درونگراها ترجیح میدهند مشاهده کننده رویدادهای اجتماعی باشند، اما این به معنی نیست که از حضور در آنها واهمه دارند.
باید توجه داشت موفقیت رهبران مختلف به تیمی که در آن فعالیت میکنند بستگی دارد.
همانطور که برخی گیاهان در نور آفتاب و برخی در سایه رشد میکنند، شرایط مورد نیاز برای موفقیت رهبران با تیپهای شخصیتی مختلف نیز متفاوت است.
در پژوهشی که توسط آدام گرنت در مدرسه کسبوکار وارتون انجام شد، تیم تحقیقاتی دریافتند که حضور یک رهبر برونگرا در تیمی که اعضای آن خودانگیخته هستند و صریح صحبت میکنند، اغلب به بروز تنش بین رهبر و اعضای آن تیم منجر میشود، درحالیکه همان تیم با حضور یک رهبر درونگرا عملکرد بهتر و کم تنشتری داشتند.
به بیان دیگر، این پژوهش نشان میدهد تیمهایی که اعضای آن فرمانبری بالایی دارند با رهبران برونگرا عملکرد بهتری نشان میدهند و در نقطه مقابل تیمهایی که اعضای آن خودانگیخته هستند با رهبران درونگرا عملکرد بهتری را تجربه میکنند. پنج دلیل برای این که چرا باید افراد درونگرا را استخدام کنید:
درونگراها اغلب دارای مهارت گوش دادن فعال و موثر هستند.
درونگراها قبل از اقدام، تفکر میکنند.
درونگراها اغلب در همدلی توانمند هستند
درونگراها مشاهدهگرانی دقیق هستند
درونگراها اغلب افرادی متواضع هستند. در پایان همواره این نکته را به یاد داشته باشید که انسان ها درونگرا یا برونگرای مطلق نیستند. بلکه درونگرایی و برونگرایی دو سر یک طیف هستند و هر فردی بر روی نقطه ای از این طیف قرار می گیرد. محیطهای کاری به هر دو دسته رهبران درونگرا و برونگرا نیاز دارد و هیچکدام از این دو نسبت به دیگری برتری ندارند.
همکار سمی کسی است که با رفتارهای ناشایست و غیرحرفهای خود نظم و ثبات محیط کار را به هم میریزد، با همکاران مختلف درگیر میشود و حتی بین دیگران هم درگیری ایجاد میکند. این افراد معمولا بازدهی زیادی ندارند، ارتباطشان با دیگر همکاران، سالم نیست و بیشتر از اینکه کار کنند به دنبال حاشیهاند.
آنها همکاران دیگر را نیز سرخورده میکنند و مانع از تمرکز روی کارشان میشوند، درنتیجه از بازدهی کل تیم میکاهند. کاهش بازدهی تیم نتایج را تحتتأثیر قرار میدهد و در گامهای بعدی، حتی روی رضایت مشتری هم اثر میگذارد! افراد سمی در محیط کار مثل ترمزی بیموقع هنگام سرعتگرفتن خودرو هستند و سازمان را از رسیدن به اهداف بازمیدارند. آنها با رفتارهایی که در ادامه نام میبریم، فضای سازمان را برای خود و سایر همکاران غیرقابلتحمل میکنند:
انتقادپذیر نیستند. آنها از پذیرفتن بازخوردها و پیشنهادهای سایر همکاران سر باز میزنند و کار را به همان شیوهای که خودشان میخواهند، انجام میدهند.
کارهای همکاران دیگر را به نام خودشان ثبت میکنند و قدرشناس نیستند.
اصول کار تیمی را نمیدانند، با دیگران همکاری نمیکنند و تکرو هستند.
اهل حاشیهاند، پشتسر همکاران دیگر غیبت میکنند و مدام مشغول شایعهپراکنیاند.
حتی اگر به آنها مربوط نباشد هم در کار دیگران دخالت میکنند و نظرات بیجا میدهند.
در برقراری ارتباط با سایر همکاران مشکل دارند، مدام با دیگران درگیر میشوند و همیشه حقبهجانب هستند.
در کار بیانگیزهاند. حتی ممکن است همکارانی را که خوب کار میکنند مسخره کنند و انگیزهشان را بگیرند.
مدام کارهای خود را گردن سایر اعضای تیم میاندازند و از زیر کار درمیروند.
با حرفها و رفتارهایشان دیگران را ناراحت و معذب میکنند.
بهجای بازخورد مؤثر و سازنده، تند و تحقیرآمیز انتقاد میکنند و حتی به شخصیت دیگران حمله میکنند.
همیشه در حال غر زدن هستند.
این افراد گاهی اوقات مثبتگرایی سمی دارند. مثلا وقتی همکاری روز خوبی ندارد، با بحث و مشاجره از او میخواهند انرژی محیط را منفی نکند.
مراقب باشید شما همکار سمی نشوید!
همه ما گاهی اوقات رفتارهای نادرستی نشان میدهیم و به همکاری سمی برای دیگران تبدیل میشویم. این مهم است که به این مسئله آگاه باشیم و بهمحض بروز چنین رفتارهایی، خودمان را مهار کنیم. اگر نشانههای همکار سمی را در خود میبینید، با دریافت بازخورد از همکاران و بهکمک روانشناس متخصص، برای حل مشکلات اقدام کنید تا به عضوی مؤثر در تیم تبدیل شوید.
زندگی کاری ما در ۲۰ تا ۶۰ سالگی باید به چه شکلی باشد؟
جک ما (Jack Ma)، بنیانگذار علی بابا (Alibaba) و کارآفرین چینی را خیلیها میشناسند. او جوانان مشتاق را تشویق میکند و نکتههای زیادی را به آنان آموزش میدهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۵ برای جوانان کره جنوبی صحبت میکند و به آنان میگوید که چگونه در زندگی موفق باشند. جک ما در این برنامه، مسیر زندگی پیشنهادی خود را از ۲۰ تا ۶۰ سالگی مطرح میکند. البته این مسیر راهی کلی است و قطعاً موارد استثنایی و موفق دیگری هم وجود دارند. در پایان هم، او از حسرتهای خود در طول زندگی صحبت میکند.
قبل از ۲۰ سالگی
دانشآموز خوبی باشید. برای کارآفرین شدن صبر کنید و فقط چند تجربه کوچک داشته باشید.
بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی
افراد تأثیرگذاری را دنبال کنید. به یک شرکت کوچک بروید. معمولاً در شرکتهای بزرگ، فرآیندها را به خوبی فرامیگیرید و عضوی از یک ماشین بزرگ خواهید بود؛ اما زمانی که به شرکت کوچکی بروید، شما یاد میگیرید که پرشور (Passion) باشید و رویاپردازی کنید. همچنین یاد میگیرید که تعداد زیادی کار را همزمان انجام دهید. بنابراین پیش از ۳۰ سالگی مهم نیست که به چه شرکتی خواهید رفت؛ مهم رئیس شماست. مهم کسی است که شما به دنبال او میروید. یک رئیس خوب به شیوه متفاوتی به شما آموزش میدهد. در این دوره سنی تا میتوانید اشتباه کنید. از اینکه شکست میخورید، نگران نباشید؛ به زمین میافتید و دوباره بلند میشوید. از این شکستها یاد بگیرید و لذت ببرید. مهمترین درآمدی که شما در آینده کسب خواهید کرد، یادگیری از همین شکستهای سنین جوانی است.
بین ۳۰ تا ۴۰ سالگی
باید دقیق فکر کنید که آیا میخواهید برای خودتان کار کنید یا خیر. آیا واقعاً میخواهید یک کارآفرین شوید؟
بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی
شما باید کاری را انجام دهید که در آن ماهر هستید. سعی نکنید از این شاخه به آن شاخه بپرید و کار خود را عوض کنید؛ زیرا خیلی دیر شده است. ممکن است با این تغییر موفق شوید، اما احتمال شکست شما بسیار بالاست. بنابراین از ۴۰ تا ۵۰ سالگی روی کارهایی که در آنها ماهر هستید تمرکز کنید.
بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی
برای جوانان کار کنید؛ زیرا افراد جوانتر بهتر از شما کار میکنند و میتوانید به آنها اعتماد کنید. روی جوانان سرمایهگذاری کنید و مطمئن شوید که خوب کار میکنند و خوب یاد میگیرند.
۶۰ سالگی به بعد
برای خودتان وقت بگذارید. به ساحل بروید و آفتاب بگیرید! الان برای تغییر خیلی دیر شده است…
حسرتهای زندگی جک ما
او میگوید: “من زمان زیادی را صرف سخت کار کردن کردم و زمان بسیار اندکی را با خانواده خود سپری کردم. اگر زندگی دیگری داشتم، هیچوقت این کارها را تکرار نمیکردم. البته زندگی کوتاه است. باید در تمام مراحل زندگی تجربههای مختلفی به دست آورد. آدمها نگاههای متفاوتی دارند. بعضیها فکر میکنند که شما ثروتمند هستید، موفق هستید، اما در حقیقت هیچکدام آنها نیستید! بعضی افراد میگویند این شخص پول ندارد، او فرد افتضاحی است؛ اما این هم شاید غلط باشد. هر کس مسئول زندگی خودش است. اما الان برای حسرت خوردن بسیار دیر شده است. حسرت خوردن را فراموش کنید. به اینکه در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده چه خواهید کرد بیاندیشید.”
آیا شما کار و حرفهای دارید که لازمه آن سر و کله زدن با طیف وسیعی از ارباب رجوع و مردم است؟ آیا شده که هنگام انجام کار، با آدمهای غیرمنطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم میریزند؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی کسی حرفهایش بر پایه استدلالهای منطقی نیست و چیزهای بیربط را به هم مربوط میکند، اصطلاحا جوش میآورید و در حالی که ذاتا آدم صبوری هستید، به یک دیگ بخار تبدیل میشوید؟!
چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی خود به صورت رو در رو یا از راه دور با چنین آدمهایی سر و کار داریم و مجبور به تحملشان میشویم. ما در قبال این افراد رویکردهای مختلفی انتخاب میکنیم. اما آیا دانش روانشناسی میتواند مقداری از رنج ما را کم کند؟ واقعیت این است که فهم و مدیریت این قبیل آدمها یک مهارت و هنر است که در طی سالها، برخیها به تدریج و به صورت تجربی کسی میکنند.
در اینجا این آدمهای غیرمنطقی را به دستههای زیر تقسیم میکنیم:
آنهایی که استاد منحرف کردن موضوع گفتگو هستند، و دست آخر هم به شما میگویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباط و بحثتان پایین است!
آنهایی که برداشتهای اشتباه از حرفهای شما میکنند.
آنهایی که به هیچ حد و مرزی احترام نمیگذارند و از راه رفتن روی اعصاب شما لذت میبرند.
آنهایی که هیچگاه خودشان را جای شما نمیگذارند و از زاویه دید شما به قضایا نگاه نمیکنند.
آنهایی که به صورت زبانی یا احساسی از شما سوءاستفاده میکنند.
آنهایی که حقایق را دستکاریشده ابراز میکنند و آنهایی که دروغگو هستند.
آنهایی که بعد از گفتگو با آنها همیشه متوجه جنبههای منفی زندگیتان یا ناکامیهایتان میشوید و پس از اتمام صحبت با آنها، حس بدی نسبت به خودتان پیدا میکنید.
آنهایی که با سکوت، نیشخند، کنایه یا استدلالهای غیرمنطقی، دیوانهتان میکنند.
آنهایی که ظاهر معصوم و پاکی به خود میگیرند، اما همیشه به صورت مخفی نقشهها و مقاصدشان را به آهستگی دنبال میکنند و به شما ضربه میزنند.
۶ ترفند ساده برای مدیریت و برخورد با آدمهای غیرمنطقی
تا جایی که ممکن است، کمتر با این افراد برخورد داشته باشید: این راه حل البته پاک کردن صورت مسئله است، اما به شدت کارا است!
حمله زیرکانه متقابل: اگر نمیتوانید از شر شخص آزاردهنده راحت شوید، کاری کنید که حواسش پرت شود و به فکر رود. زرنگ باشید و مثلا با یادآوری یک خاطره ناخوشایند یا موفقیت حرفهای رقیب اصلی او، یا یادآوری اینکه او میخواسته چه بشود و در عمل چیزی نشده، به کلی او را گیج کنید. البته باید هنرمند باشید و این کار را با خونسردی و در لفافه انجام بدهید.
بعضی از آدمها ذاتا بدذات نیستند، اما سیستم فکریشان قابل اصلاح نیست؛ پس هنگام گفتگو با آنها میتوانید بحث را از یک روال منطقی به یک روال احساسی تبدیل کنید. مثلا وقتی نمیتوانید به کارمند زیردست خودتان بفهمانید که از یک کار پرهیز کند و او حاضر به قبول اشتباه خود نیست، بگویید که او چقدر آدم پاکنیتی است و اگر کاری که شما میخواهید انجام ندهد، رقبای کاری او به سرعت از او پیشی خواهند گرفت.
زیاد و با حرارت صحبت نکنید و کم و گزیده سخن بگویید. این کار ضمن اینکه باعث میشود انرژی شما حفظ شود، سبب میشود به شدت برای فرد غیرمنطقی، جذابیت کمتری پیدا کنید و دیگر مورد هدف او قرار نگیرید.
اشتباه نکنید! شما نمیتوانید با همه تلاشتان شخص غیرمنطقی را به جاده منطق بیاورید یا او را با زاویه دید خود آشنا کنید. پس آب در هاون نکوبید و شیوه دیگری انتخاب کنید.
شخص مورد نظر را در جمع گیر بیندازید! هنگام مکالمه دو نفره، شخص غیرمنطقی میتواند با استدلالهای غیرمنطقیاش به شدت شما را آزار دهد، اما همین حرفهای غیرمنطقی در جمع، مبدل به نقظه ضعف او میشوند و وقتی از هر سو شما مورد حمایت قرار بگیرید، دیگر جرأت هدف قرار دادن شما را پیدا نخواهد کرد.
کلم بروکلی در لیست سبزیجات چلیپایی قرار دارد که شامل کلم، گل کلم و کلم بروکسل نیز میشود. گنجاندن تعداد بیشتری از این سبزیجات در رژیم غذایی با فواید متعددی مانند کاهش التهاب و محافظت در برابر سرطان مرتبط است. اکنون، تحقیقات نوظهور نشان میدهد که ترکیبات موجود در کلم بروکلی و دیگر سبزیجات چلیپایی ممکن است اثرات چشمگیری در تقویت حافظه و حفظ سلامت مغز با افزایش سن داشته باشند.
هر روز افراد بیشتری در جستجوی راهی طبیعی برای تقویت حافظه و افزایش قدرت تمرکز هستند. ترکیبی از یک رژیم غذایی و سبک زندگی سالم تاثیر مثبتی بر تقویت حافظه شما خواهد داشت. دانستن اینکه کدام غذاها را باید بخورید اولین قدم در این مسیر درست است. بیایید ببینیم کلم چه نقشی در این زمینه دارد؟
کلمها از خانواده سبزیجات چلیپایی هستند. سبزیجات چلیپایی گروهی از غذاهای سبز رنگ و سرشار از طیف وسیعی از مواد مغذی ضروری هستند. این سبزیجات با پایین آوردن نرخ بسیاری از بیماریهای مزمن، از جمله سرطان و بیماری قلبی مرتبط هستند. کلم، کم کالری و سرشار از فیبر است و همچنین به شما کمک میکند تا مدت بیشتری احساس سیری کنید. در نتیجه، به یک مکمل عالی برای کاهش وزن و رژیمهای غذایی سالم برای قلب تبدیل شده است. بیش از 3000 گونه مختلف سبزیجات چلیپایی وجود دارد که رایج ترین آنها عبارتاند از:
کلم بروکلی
کلم سفید
کلم بنفش
گل کلم
کلم بروکسل
کلم، حاوی سولفورافان
یکی از ترکیبات موجود در کلم، سولفورافان است. اگرچه سولفورافان احتمالا یک کلمه جدید است، به زودی ممکن است به اندازه بتاکاروتن یا فلاونوئیدها در واژگان تغذیه شما جا باز کند. این ترکیب موجود در کلمها است که دانشمندان برای فواید آن در سلامت مغز روی آن تمرکز کردهاند.
البته اکثر تحقیقات در مورد ارتباط بین سولفورافان و مغز بر روی حیوانات یا در لولههای آزمایش انجام شده است. اما کارشناسان میگویند این مطالعات، کاهش ترکیبات التهابی مرتبط با بیماری آلزایمر را نشان دادهاند که برای افراد مسن نویدبخش است.
بر اساس بررسی مطالعات کوچک انجام شده بر روی انسان، سولفورافان ممکن است نقش مثبتی در درمان اوتیسم و اسکیزوفرنی و به طور بالقوه سایر بیماریهای مرتبط با مغز داشته باشد. این ترکیب زیست فعال مکانیسمهای دفاعی بدن را تحریک میکند که منجر به بهبود گردش خون، رشد سلولهای عصبی، سلامت روده و تقویت ایمنی میشود و در عین حال التهاب را کاهش میدهد.
کلم، سرشار از ویتامین K
ویتامین K2 شکل خاصی از ویتامین K است که میتواند التهاب را کاهش دهد و دارای خواص آنتی اکسیدانی است که میتواند از سلولهای مغز محافظت کند. در مطالعهای با 325 فرد مسن، محققان دریافتند افرادی که سطوح بالاتر ویتامین K در مغز دارند، 17 تا 20 درصد کمتر در معرض ابتلا به زوال عقل یا اختلالات شناختی خفیف قرار دارند.
کلم، منبع عالی امگا 3
کلمها علاوه بر بسیاری از ویتامینها و مواد معدنی، منبع عالی امگا 3 نیز هستند. این چربیهای سالم برای بسیاری از عملکردهای بدن مانند کمک به حفظ عملکرد شناختی خوب و کاهش خطر زوال ذهنی و شرایطی مانند بیماری آلزایمر ضروری هستند.
کلم، حاوی گلوکوزینولاتها
کلمها حاوی گلوکوزینولاتها، ترکیباتی که به این گیاهان طعم تلخ میدهند، هستند. تحقیقات نشان میدهد گلوکوزینولاتها دارای خواص ضد التهابی و آنتی اکسیدانی قوی هستند و به محافظت از سلولهای ما در برابر آسیبهای ناشی از بیماری کمک میکنند. سبزیجات چلیپایی سرشار از پروتئین، فیبر، ویتامینها و مواد معدنی هستند. این ترکیب تغذیهای قدرتمند فواید سلامتی بیشماری را ارائه میدهد.
پختن کلم
پختن سبزیجات چلیپایی میتواند محتوای غذایی آنها را تغییر دهد. تحقیقات نشان میدهد که سطوح برخی از مواد مغذی از جمله ویتامین C و B و آنتی اکسیدانهایی مانند فلاونوئیدها و بتاکاروتن با زمان پخت طولانیتر کاهش مییابد. با این حال، پختن سبزیجات میتواند برخی از مواد مغذی مانند ویتامین A، آهن و کلسیم را در دسترستر کند یا جذب و استفاده از آنها را برای بدن آسانتر کند.
تحقیقات نشان میدهد که بخارپز کردن سبزیجات به حفظ بیشترین ارزش غذایی کمک میکند، در حالی که جوشاندن روش موثری برای پختن آنها نیست. اما مایکروویو کردن، سرخ کردن، و تفت دادن، هر کدام مانند خوردن سبزیجات خام، مزایای مخصوص به خود را ارائه میدهند.
برای بهره بردن از مواد مغذی کلم، میتوانید آنها را به طرق مختلف در رژیم غذایی خود بگنجانید:
افزودن کلم پیچ به سوپها برای کمک به حفظ ویتامینهای محلول در آب
برشته کردن کلم بروکسل در فر و استفاده از آن به عنوان دورچین غذا
نگه داشتن کلم بروکلی به صورت منجمد
ریختن کلم پیچ در اسموتی یا یک آبمیوه سبز رنگ
رنده کردن گل کلم در برنج یا استفاده از آن به جای آرد در خمیر پیتزا
سخن پایانی
کلمها بسیاری از ویتامینها و مواد معدنی مورد نیاز بدن را فراهم میکنند و تحقیقات نشان میدهد که این سبزیجات چلیپایی همچنین حاوی ترکیبات منحصر به فردی هستند که عملکردهای سالم بدن را ارتقا میدهند و ممکن است از بیماری جلوگیری کنند. این ترکیبات منحصر به فرد مانند سولفورافان میتوانند به تقویت حافظه و افزایش تمرکز نیز کمک کنند.
ما در این سایت پرسشنامه های استاندارد (دارای روایی، پایایی، روش دقیق نمره گذاری ، منبع داخل و پایان متن ) ارائه می کنیم و همچنین تحلیل آماری کمی و کیفی رابا قیمت بسیار مناسب و کیفیت عالی و تجربه بیش از 17 سال انجام می دهیم. برای تماس به ما به شماره 09143444846 در شبکه های اجتماعی پیام بفرستید. ایمیلabazizi1392@gmail.com
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به لنسرسرا و محفوظ است.
این سایت دارای مجوز می باشد