بایگانی دسته: انگیزشی و موفقیت

پروژه‌ای به نام شادی

پروژه‌ای به نام شادی

⭕ رسیدن به شادی، یک فرآیند و به عبارت بهتر یک پروژه است. بسیاری از نویسندگان و صاحب‌نظران عرصه شادی‌آفرینی بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند که افراد شاد، افرادی پربازده‌تر، کمک‌کننده‌تر، دوست ‌داشتنی‌تر، خلاق‌تر، علاقمندتر به دیگران و سالم‌تر هستند و همه آرزوی دوستی، همکاری یا همسایه بودن با آنها را دارند. نقطه اشتراک اغلب افراد شاد در تفکرات و نگرش‌های آنها نهفته است. ادامه‌ی خواندن

هنر خوب زیستن

هیچ چیز احمقانه‌تر از آن نیست که برای شغلی جان بکَنید که پول زیادی نصیبتان می‌کند، اما هیچ خوشی و لذتی برایتان به ارمغان نمی‌آورد و این موضوع به ویژه زمانی بیشتر صدق می‌کند که پولتان را به‌ جای کسب لذت‌ها و تجربه‌های جدید، صرف خریدن وسیله‌های گوناگون کنید.

وارن بافت این موضوع را اینگونه مطرح می‌کند: «کار کردن با آدم‌هایی که حالتان را به هم می‌زنند مثل این می‌ماند که با یک نفر فقط برای پول ازدواج کنید. این کار در هر شرایطی ایده بدی است، اما اگر خودتان هم پول‌دار باشید، دیوانگی محض است.»

📖 هنر خوب زیستن
👤 رولف دوبلی

هر کسی که قدم به زندگی شما می‌گذارد، یک معلم است.

هر کسی که قدم به زندگی شما می‌گذارد، یک معلم است.

حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیت‌های شما را نشان‌تان داده است.
پس آگاهانه و با آرامش با اطرافیان رفتار کنید و از تنش و درگیرى و بحث بپرهیزید.

هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همه‌چیز درست می‌شود…
از همه‌ چالش‌ها لذت ببرید؛
هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است…
خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد!

جلسه موش ها و حل مسئله

 جلسه موشها و حل مسئله

⭕▪ تعدادی موش در یک مزرعه زندگی می کردند. موشها روزگار خوشی نداشتند چرا که گربه ای در مزرعه بود که آنها را شکار می کرد. موشها در یک ترس همیشگی به سر می بردند و ممکن بود در هر وقت از شب و روز در چنگالهای تیز گربه چابک قرار گیرند.
موشها جلسه ای تشکیل دادند تا حداقل راهی پیدا کنند که از وجود گربه در اطراف خود باخبر شوند و بتوانند عکس العمل مناسب از خود بروز دهند. طرح های مختلفی مورد بررسی قرار گرفت اما هیچکدام پذیرفته نشد.
در آخر یک موش جوان ایستاد و گفت: «من یک طرح خیلی ساده دارم اما کاملاً مؤثر خواهد بود. همه کاری که باید انجام دهیم این است که یک زنگوله به گردن گربه ببندیم. وقتی صدای زنگوله را می شنویم خواهیم فهمید که دشمن در حال آمدن است.»
همه موشها از طرح ارائه شده شگفت زده شده بودند و آن را تحسین می کردند. در بین همهمه موشها، یک موش پیر بلند شد و گفت: «من هم قبول دارم که طرح موش جوان، طرح بسیار خوبی است. اما اجازه دهید بپرسم: «چه کسی زنگوله را به گردن گربه خواهد بست؟»
موشها به یکدیگر نگاه می کردند و هیچ کس حرفی نمی زد. سپس موش پیر گفت: «ارائه راهکارهای غیرممکن خیلی ساده است.»
⭕▪نتبجه راهبردی:
۱- اجازه دهید در جلسات از تکنیک های طوفان فکری و حل مسئله به خوبی استفاده شود.
۲- ایده کشی نکنید.
۳- به همه اعضاء جلسه اجازه فکر کردن و صحبت کردن بدهید.
۴- راهکاری که از نظر یک فرد ممکن است، می تواند از نظر فرد دیگر با استدلالهای منطقی غیرممکن باشد.

با تمساح درون خود گفتگو کنید

با تمساح درون خود گفتگو کنید!

🔸برخلاف آنچه ما فکر می کنیم، ما یک مغز نداریم. ما سه مغز داریم که هم کارکردهایشان، هم عمرشان، هم جایشان در داخل جمجمه متفاوت است.

🔸مغز قدیم یا تمساح وحشی:
ما یک مغز قدیمی داریم که آن را مغز خزندگان (تمساح وحشی) می نامند. تمساح، چشم، گوش، قلب و … دارد. می‌تواند فرار کند و پنهان شود. حمله کند و شکار کند. کار اصلی این قسمت از مغز نیز برای همین فعالیت هاست: حفظ بقا و مدیریت نیازهای حیاتی.
همین الان شیئی به سمت شما پرتاب می شود. یا جاخالی می دهید، یا دستتان را سپر می کنید. برای اینکه این واکنش را نشان دهید، آیا آنالیز منطقی انجام دادید و سپس از بین بیست گزینه انتخاب کردید؟ نه! واکنش غریزی و سریع، کار مغز تمساح شماست. مغز قدیمی هزاران سال پیش بوجود آمده و هنوز سرجایش است.

🔸مغز پستاندار (گاو احساسی):
مغز دوم وظیفه لذت، شادی، خوش گذرانی، ناراحتی، عشق، نفرت و دیگر احساسات و هیجانات ما را بر عهده دارد. چون پستانداران نسبت به دیگر حیوانات عاطفی ترند، این قسمت را نام گذاری کرده اند به مغز پستاندار. این تفکر که ما میتوانیم بدون عواطف تصمیم گیری کنیم، از پایه باطل است.
تقریبا برای اتخاذ هر تصمیمی، از مغز عاطفی خود استفاده میکنیم. در یک تحقیق علمی، فردی که در اثر یک حادثه، مغز دوم خود را از دست داده بود، حتی قادر نبود که غذای مورد نظر خود را انتخاب کند. او می توانست اسامی غذاها را بخواند، بشناسد و در مورد آن ها توضیح دهد اما از انتخاب ناتوان بود.

🔸مغز جدید (انسان منطقی):
مغز جدید یا نئوکورتکس، قسمت بیرونی مغز را تشکیل می دهد. وظیفه مغز جدید، پردازش مطالب و تحلیل و حل مسائل است. هم اکنون که شما در حال مطالعه این نوشته هستید، این مغزتان فعال است، اطلاعات را می گیرد و دسته بندی می کند و علاوه بر اینکه به شما قدرت حل مسایل پیچیده را می دهد، بلکه بعد از هر حل مساله، شما را هوشمندتر می کند.
پیش بینی آینده، سناریو پردازی و تصمیم گیری استراتژیک دقیقا کار همین مغز است. این مغز، جوان ترین عضو خانواده است. آخرین باری که دیده اید یک گاو سناریوپردازی کرده باشد کی بوده است؟

⭕️ تحلیل و تجویز راهبردی:

🔹در واقع باید اعتراف کرد که مغز تمساح ما، از دو قسمت دیگر بسیار قوی تر است. کافیست یک دقیقه راه تنفس خود را ببندید، خواهید دید که چگونه مغز تمساح با خشونت وارد عرصه میشود و دستور می دهد به هر شکل ممکن راه تنفستان را باز کنید. زمانی که در واکنش به یک انتقاد سریعا واکنش شدید نشان می دهیم در اصل مغز تمساح، اختیار ما را به دست گرفته است چرا که حس می کند بقای ما در خطر است.

🔹تمساح درون ما زندگی حیوانی ما را به خوبی پیش می برد. تداوم فعالیت های ناخودآگاه مثل تنفس (برای همین مغز تمساح ما خواب ندارد)، تولید مثل و حفظ همنوع برای بقای نسل، ایجاد حریم امن (جنگیدن بر سر منطقه تحت کنترل)، حفظ قوانین حیاتی (برای پرهیز از خطرهایی که قبلی ها را از بین برد). بهمین خاطر سلطه طلبی، تعیین مرز، خشونت و نژادپرستی بین حیوان و انسان مشترک است.

🔹دو مورد از مهم ترین نکاتی که از مغزهای سه گانه می آموزیم این است که:
اگر مغز قدیم (تمساح) خود را کنترل نکنیم، این مغز مانع پیشرفت و نوآوری است چرا؟ به خاطر ترس از ورود به دنیای ناشناخته اجازه آغاز کار جدید را نمی دهد. مغز تمساح تا جایی که می تواند نمی گذارد شرایط جدید اتفاق بیافتد: آشنایی با یک دانش جدید، شروع یک زندگی مشترک جدید بعد از طلاق، آغاز یک کسب وکار نوین و کنار گذاشتن شغل بی فایده قبلی باشد. پس اولین کار این است که از طریق مغز انسان منطقی خود با تمساح درون خود وارد گفت و گو شویم و ریسک ها و موانع را شناسایی کنیم و برای تمساح درون خود امنیت ایجاد کنیم.
فقط ما مغز قدیمی نداریم. بلکه دیگران نیز تمساح وحشی درون دارند. بنابراین باید آن ها را نیز همراه خود کنیم.

🔹پیشنهاد ما باید سه بخش داشته باشد:
الف) منافع پیشنهاد ما برای طرف مقابل چیست؟
ب) اگر همراه ما نشوند و پیشرفت و نوآوری نداشته باشند دچار چه مخاطراتی می شوند (برای فعال کردن حس تلاش برای بقا)
و ج) چه کار می کنیم که ریسک ها کمترین خطر را داشته باشند که (برای غیرفعال کردن حس ترس و ایجاد حس امنیت در تمساح درون طرف مقابل)

✍دکتر مجتبی لشکربلوکی

۳ نکته کاربردی مدیریت تیم کاری

۳ نکته کاربردی مدیریت تیم کاری

۱- افراد را ارزیابی کنید
اطلاعات مفیدی در مورد قوت و ضعف اعضای تیم بدست آورید. با ساخت تیم‌ها با افرادی که هر کدام بخشی از توانمندی‌های مورد نیاز برای راه‌اندازی کسب‌وکار مدنظر را دارند، می‌توان به نتایج بزرگی دست یافت.

۲- متفاوت فکر کردن را تشویق کنید
دومین جنبه، تشویق تفکر متفاوت است. ما می­دانیم که افراد اطلاعات را به روش­های متفاوتی پردازش می­کنند. برخی افراد، برونگراتر از دیگران هستند. برخی افراد دارای شیوه تفکر درونگرایی بیشتری هستند. این افراد مدت زمان بیشتری برای تفکر و ارائه نظر نیاز دارند. هر دو آن­ها مفید و لازم هستند.

۳-موفقیت را اندازه‌گیری کنید
سومین توصیه برای آماده کردن تیم‌های کاری موفق آن است که به اعضاء اجازه دهیم سیستم اندازه­گیری خاصی ایجاد نمایند که معتقدند مناسب­ترین راه اندازه‌گیری موفقیت است. رهبران زیرک می­دانند که ایجاد اهداف قابل اندازه‌گیری، جزء ضروری برای پیشرفت موفق شرکت است.