بایگانی ماهیانه: فوریه 2018

مقاله نویسی

دو صد گفته چو نیم کردار نیست!

دو صد گفته چو نیم کردار نیست!

💢 مدیریت خشم

نوشته

چگونه می توان اهداف زندگی را ایجاد کرد و آنها را عملی کرد

نوشته

بیل گیتس: کاش می‌دانستم که زندگی فقط در کار خلاصه نمی‌شود!

نوشته

انگیزه و تأثیر آن بر پیشگیری از عود

نوشته

12 نکته طلایی برای پیشگیری از ضرر و زیان در بازار بورس

نوشته

پرسشنامه استاندارد

بروسلی

بروسلی

از کسى که ده هزار حرکت رو یکبار تمرین کرده نمیترسم،  از کسى میترسم که یک حرکت رو ده هزار بار تمرین کرده  بروسلی

علائم و نشانه های سادیسم چیست؟

نوشته

زندگی کاری ما در ۲۰ تا ۶۰ سالگی باید به چه شکلی باشد؟

نوشته

۴0راه مثبت اندیشی در زندگی با راهکار عملی

نوشته

مهم ترین نکات برای خوشحالی

نوشته

راه درمان افسردگی پاییزی چیست؟

ازدواج موفق - همسر داری - زناشویی - همدلی

شاخص لگاتوم چه می گوید؟

شاخص لگاتوم چه می گوید؟

احتمالا بارها در اخبار شنیده‌اید که کشورمان در شاخص‌های مختلف در سطح جهانی و منطقه‌ای دارای رتبه‌های متفاوتی است. یکی از مسائل مهمی که با توجه به آن کشورها رتبه‌بندی می‌شوند، رفاه است.
رفاه را شاید بتوان هدفِ غایی هر اقتصاد و یا به‌صورت کلی‌تر هدف غایی نوعِ بشر دانست. انسان‌ها از بدو پیدایش به دنبال سعادت بوده‌اند و شاید مصداق سعادتمندی در دنیای امروزِ ما را تا حدی بتوان با رفاه توضیح داد.
موسسه لگاتوم شاخصی به نام شاخص لگاتوم را برای اندازه‌گیری سطح رفاه کشورها دارد. این شاخص به‌جز تولید ناخالص داخلی عوامل دیگر چون سرمایه اجتماعی، سلامتی، آزادی سیاسی و کیفیت کلی زندگی را نیز در نظر می‌گیرد.
این شاخص به ما می‌گوید که مرفه‌ترین کشورها لزوما آن‌هایی نیستند که تولید ناخالص داخلی بالایی دارند، بلکه کشورهایی هستند که شهروندانشان آزاد، شاد و سالمند. این دقیقا همان چیزی است که احساس رضایت‌مندی، خوشبختی و سعادت را در فرد شکل می‌دهد.
ایران در شاخص رفاه جهانی سال ۲۰۱۶ در رتبه ۱۱۸ قرار گرفت که در مقایسه با رتبه ۱۰۶ از میان ۱۴۲ کشور در شاخص سال گذشته، چند پله سقوط داشت.

هوش مصنوعی

مرد دوچرخه ‌سوار : قصه یک تاکتیک رقابتی :

مرد دوچرخه ‌سوار : قصه یک تاکتیک رقابتی :

مردی با دوچرخه به خط مرزی می‌رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مأمور مرزی می‌پرسد: «در کیسه ها چه داری؟»

? او می‌گوید: “شن.”

? مأمور او را از دوچرخه پیاده می‌کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می‌کند. ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی‌یابد. بنابراین به او اجازه عبور می‌دهد.
? هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می‌شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا.
? این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می‌شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی‌شود.
? یک روز آن مأمور در شهر او را می‌بیند و پس از سلام و احوال‌پرسی، به او می‌گوید: “من هنوز هم به تو مشکوکم و می‌دانم که در کار قاچاق بودی. راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می‌کردی؟”

? مرد می‌گوید: “دوچرخه!”

☑️ تاکتیک رقابتی:

? گاهی اوقات لازم است تا به عنوان یک تاکتیک حرکات و اقداماتی را طراحی و اجرا کنید تا تمرکز رقبای شما در بازار از موضوعات اصلی منحرف شود.
? مهم نیست که این راهبرد در کجا و چگونه اجرا می‌شود اما لازم است تا به اندازه کافی توجه مخاطب را به خود جلب کند.
? در تردستی و همچنین دنیای سیاست از این تاکتیک زیاد استفاده می‌شود.

یادگیری سازمانی: راهکارها و روش‌های ارتقاء یادگیری در سازمان‌ها

نوشته

کتاب “مدیریت زمان: راهنمای کامل برای بهره‌وری و موفقیت” (برای اولین بار در ایران)

نوشته

تاب‌ آوری سازمانی

نوشته

اثربخشی معلمان: کلیدی برای توسعه تحصیلی و پیشرفت دانش‌آموزان

نوشته

دلبستگی شغلی : نقش آن در رضایت شغلی و عملکرد کاری

نوشته

هوش مصنوعی

هوش و شعور

هوش و شعور

پیدا کردن نقطه ضعف های دیگران کمی هوش می خواهد؛ اما سوء استفاده نکردن از آنها ، مقدار زیادی شعور! والت ویتمن

وفاداری مشتری: ارزش و اهمیت بی‌پایان در تجارت مدرن

نوشته

آوای سازمانی : هارمونی و توازن در محیط کار

نوشته

رسمیت در سازمان: اهمیت، عوامل تأثیرگذار و راهکارها

نوشته

28 کاری که استرس را شدیدا کاهش می‌دهد و سطح‌انرژی‌تان را بالا می برد

نوشته

<strong>۳۵موضوعی که در پیری حتما به آن غبطه خواهید خورد </strong>

قمار تورمی

? «برای واژگون کردن اساس یک مملکت، هیچ وسیله‌ای ظریف‌تر و مطمئن‌تر از کاهش ارزش پول رایج نیست. تنزل ارزش پول رایج، تمام نیروهای پنهان اقتصادی را در راستای نابودی به کار می‌گیرد و این عمل را به گونه‌ای انجام می‌دهد که حتی یک نفر از میلیون‌ها نفر نیز متوجه آن نمی‌شود.»
✴ “جان مینارد کینز” در کتاب «عواقب اقتصادی صلح»، پس از ارائه ‌نظرات لنین درباره تورم، چهار دلیل برای تهدید فوندانسیون بازار آزاد، رفاه اجتماعی و امنیت قراردادها توسط نیروی فرساینده تورم ارائه‌کرده‌است.
? نخست اینکه به عقیده کینز تورم پرشتاب در واقع نوعی قمار یا پرتاب تاس در تخصیص ثروت است که در نهایت موجب تغییر هارمونی دارایی در کشور بر اثر سازوکاری کاملا احتمالی خواهد شد. فرآیندی که کینز از آن به‌عنوان نوعی قمار اقتصادی یاد کرده‌است.
? دلیل دوم کینز برای مخرب دانستن تورم، اثری است که تورم بر روندهای شکل گرفته حول ارزش فعلی پول خواهد داشت. به عقیده کینز، تورم شدید موجب بی‌اعتباری قراردادهای شکل‌گرفته بر مبنای ارزش پول خواهد شد.
? اثر مخرب سوم تورم از نگاه کینز در کتاب پیامدهای اقتصادی صلح، اثری است که تورم بر گسست اجتماعی و ایجاد نوعی بدبینی نسبت به کسانی دارد که کسب‌سود از سوی آنها به جای پسامد تورم در نگاه اجتماعی به‌عنوان عامل تورم و شکاف طبقاتی عنوان می‌شود. در نتیجه به تعبیر کینز تورم در نهایت مولفه‌های فعال و سازنده اقتصاد را به قربانیان تورم تبدیل خواهد کرد.
? چهارمین دلیل کینز در تشریح اثر مخرب تورم نیز بر آثار جانبی تورم متمرکز شده‌است. به عقیده کینز پیامدهایی مانند «کنترل قیمتی» و «شکار حرفه‌ای» خواهد شد. آثار متاخری که نتایج آن به می‌تواند به مراتب خطرناک‌تر از تورم باشد. بنابراین این ذهنیت که کینز یک «تورم‌گرا» بوده‌است به خوبی در کتاب نتایج اقتصادی صلح به چالش کشیده‌ می‌شود؛ چراکه یکی از نتیجه‌گیری‌های کینز در این کتاب اثر مخرب تورم افسارگسیخته بر بدنه اقتصاد است.

دروغ سفید چیست؟

دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند.
برای اغراق و خود بزرگ بینی و کم نیاوردن پیش دیگران گفته می شود.
پاول اکمن می گوید:
«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم ….اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد». ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه «خود» را «فریب» میدهیم.
به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض تنش می شویم.
به همان اندازه وادار می شویم در مواجهه با دیگران نقاب بزنیم و وانمود کنیم که ادم ایده الی هستیم!
راهکار : با واقعیت کنار بیایم و بفهیم که نظر دیگران در زندگی ما هیچ تاثیری ندارد…
وزن ، سن ، قد ، تحصیلات ، مدرک ، نسب خانواده ، ارتباط فامیلی ، پست ، مقام ، ثروت ، اموال و.. هیچکدام دارائی و فضیلت نیست دوست من.
در مقابل اینها سلامتی ، درک فردی ، شعور اجتماعی ، فضائل اخلاقی ، جامعه دوستان ، جایگاه فردی و اجتماعی بدون وابستگی ، نهایتا چقدر آرامش داری مهم است.
هیچوقت دروغ سفید نگوییم.

۱۵ دلیل که نشان می دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید

کنترل احساسات امری است که روز به روز توجه بیشتری به آن می شود، چه در کسب و کار و چه در زندگی شخصی. از دست دادن کنترل احساسات چندان هم دور از ذهن نیست و خود شما نیز احتمالا هر روزه با آن دست به گریبان هستید. شاید هم به همین دلیل باشد که روز به روز به اهمیت کنترل احساسات افزوده می شود.

کنترل احساسات خود و دیگران، پی بردن به اهمیت و قدرت این احساسات و حتی استفاده از آن ها برای کنترل و جهت دهی به افکار، می تواند عاملی مهم برای دستیابی به موفقیت باشد و تمامی این مفاهیم، خود را تحت عنوان هوش هیجانی بروز می دهند.

درست همانند هر مهارت دیگری، هوش هیجانی نیز می تواند با تمرین به دست آید. هر چند، شاید فردی از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد اما خودش هم از این موضوع بی خبر است!

در اینجا به ۱۵ دلیل که می تواند نشان دهد از هوش هیجانی بالایی برخوردارید، اشاره می شود:

? زیاد به احساسات خود فکر می کنید.

? دیدگاه دیگران را درباره خود جویا می شوید.

? شما از دیگران تشکر می کنید.

? شما می دانید چه زمانی باید صبر کرد.

? شما به دنبال “چرایی” یک موضوع می گردید.

? گوش شما به روی انتقادات باز است.

? شما به طور مداوم عکس العمل دیگران را در نظر می گیرید.

? شما عذرخواهی می کنید.

? شما می بخشید.

? شما از واژگان احساسی گسترده ای بهره مند هستید.

? شما به طور خاص و خالصانه ای دیگران را ستایش می کنید.

? شما بر روی کنترل تفکرات تان کار می کنید.

? شما هرگز مردم را در لحظه قضاوت نمی کنید.

? شما نقاط ضعف خود را تحلیل خواهید کرد.

? شما می دانید که احساسات می تواند علیه شما استفاده شود.

منبع: inc

پدیده‌ای به نام مدیران تصادفی

پدیده‌ای به نام مدیران تصادفی

مدیران تصادفی کسانی هستند که به واسط
یک اتفاق یا به عبارتی یک تصادف!!!، به پست مدیریت رسیده‌اند.

? ویژگی‌ها:

۱) مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را «تهدید» می‌دانند و همواره احساس می‌کنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.

۲) مدیران تصادفی، تصمیم‌های پراکنده‌ می‌گیرند و روند یکسانی در تصمیم‌های آنها مشاهده نمی‌شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده‌ای هزینه می‌کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری برای یک واحد را فراموش می‌کنند.

۳) مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه‌ی مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.

۴) مدیران تصادفی، تصمیم‌های تکانشی می‌گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می‌کنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم‌های آنها غیر قابل پیش‌بینی است.

۵) مدیران تصادفی، به نظام جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح می‌دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق‌تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.

۶) مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را «وفاداری» می‌دانند و نه «تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال می‌برد اما وجود متعهدان بی‌تخصص، می‌تواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.

۷) مدیران تصادفی، تشنه‌ی عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینه‌های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می‌کنند.

۸) مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می‌دانند و نه محل کسب و کار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می‌بینی که هرگز نمی‌توانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.

۹) مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین‌تر فاصله گرفته و خود را ایزوله می‌کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه‌ها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.

۱۰) مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می‌کنند. در جلسه‌های میان کارکنان، می‌توانند لغت‌های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه‌ی خود،‌ برای استفاده‌های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند…

۱۱) مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، «می‌بینند». گاه کارمندی ماه‌ها در محل کار دیده نمی‌شود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می‌شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می‌شود. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنانشان، دیده شدن است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می‌خواهند دیده شوند.