آموزش نوشتار زبان کُردی با رسمالخط عربی
معرفی الفبای زبان کُردی:
زبان کُردی بر اساس دو رسمالخط عربی و لاتین نوشته میشود. پس در حال حاضر زبان کُردی دو نوع الفبا دارد که ما به بررسی رسمالخط عربی میپردازیم.
الفبای زبان کُردی بر اساس رسمالخط عربی از ۲۹ حرف بیصدا و ۸ حرف صدادار تشکیل مییابد.
حروف بیصدا و صدادار:
۱- حروف بیصدا:
حروفی که همیشه کلمه با آنها آغاز میشود و معمولا در آن لبها به هم برخورد میکنند.
ئــ / ب / پ / ت / ج / چ / ح / خ / د / ر / ڕ / ز / ژ / س / ش / ع / غ / ف / ڤ / ق / ک / گ / ل / ڵ / م / ن / و / هــ / ی
۲- حروف صدادار:
حروفی که هیچگاه کلمه با آنها آغاز نمیشود و معمولا در آن لبها به هم برخورد نمیکنند.
ــا / و / وو / ــیــ ـــی / ــه / ـێـ ـێ / ـۆ
تفاوتهای اولیه با زبان فارسی:
۱- در زبان کُردی:
برای حروف (ت / ط) تنها از حرف (ت) استفاده میشود.
برای حروف (ث / س / ص) تنها از حرف (س) استفاده میشود.
برای حروف (ذ / ز / ظ / ض) تنها از حرف (ز) استفاده میشود.
۲- نوشتار زبان کُردی متفاوت از زبان فارسی، بر اساس گفتار شکل میگیرد. برای مثال در زبان فارسی کلمه (خواهر) که از ( خ + و + ا + ه + ــَـ + ر ) تشکیل شده است (خواهر) نوشته اما (خاهر) خوانده میشود در صورتی که در زبان کُردی هر طور نوشته شود همانطور نیز خوانده میشود و برعکس که یکی از ویژگیهای عالی زبان کُردی است.
۳- در زبان فارسی تعدادی از حروف صدادار نوشته نمیشوند اما تلفظ میگردند مانند حروف صدادار ــــَـــ فتحه / ــــِـــ کسره / ــــُـــ ضمه در صورتی که در زبان کُردی صداها نیز به حرف تبدیل میشوند.
در زبان کُردی حرفی وجود ندارد که نوشته شود اما خوانده نشود به عبارت سادهتر نوشتار براساس گفتار شکل میگیرد. مثلا جمله فارسی (من خیلی گشنه هستم) را با الفبای زبان کُردی به این صورت مینویسیم (مهن خێیلی گۆشنێ ههستهم)
۱- صدای ــــَـــ (فتحه)
این صدا را در زبان کُردی بصورت حرف (ــه / ه) نوشته میشود.
در زبان فارسی صدای فتحه تلفظ میشود اما روی کلمه اعراب گذاری نمیشود اما در زبان کُردی هم تلفظ میشود و هم نوشته میشود.
فارسی => کُردی
سرد ( س + ــَـ + ر + د ) => سەرد ( س + ـه + ر + د )
درد ( د + ــَـ + ر + د ) => دەرد ( د + ه + ر + د )
زهر ( ز + ــَـ + هـ + ر ) => زەهر ( ز + ه + هـ + ر )
مشاهده میگردد که صدای ــــَـــ فتحه تبدیل به شکل نوشتاری (ه / ــه) شده است.
سبد (سهبهد) – مملکت (مهملێکهت) – آرش (ئارهش) – اسب (ئهسب)
مثالهای کُردی (خەم – خەفەت – دەگمەن – فەرهەنگ – مەهەستی)
۲- صدای ــــِـــ (کسره)
این صدا را در زبان کُردی بصورت (ـێـ / ــێ) مینویسند.
در زبان فارسی صدای کسره تلفظ میشود اما روی کلمه اعراب گذاری نمیشود اما در زبان کُردی هم تلفظ میشود و هم نوشته میشود.
فارسی => کُردی
زرشک ( ز + ــِـ + ر + ــِـ + ش + ک ) => زێرێشک ( ز + ـێـ + ر + ـێـ + ش + ک )
بهشت ( ب + ــِـ + هـ + ــِـ + ش + ت ) => بێهێشت ( ب + ـێـ + هـ + ـێـ + ش + ت )
درز ( د + ــِـ + ر + ز ) => دێرز ( د + ـێـ + ر + ز )
مشاهده میگردد که صدای ــــِـــ (کسره) تبدیل به شکل نوشتاری (ـێـ / ــێ) شده است.
دفاع (دێفاع) – بهنام (بِێهنام) – کلاس (کێلاس) – انسان (ئێنسان)مثالهای کُردی (دێ – سێ – خێر – شێت – تێر)
۳ – صدای ــــُـــ (ضمه):
این صدا را در زبان کُردی بصورت (ـۆ / ۆ) مینویسند.
در زبان فارسی صدای ضمه تلفظ میشود اما روی کلمه اعراب گذاری نمیشود اما در زبان کُردی هم تلفظ میشود و هم نوشته میشود.
فارسی => کُردی
لرد ( ل + ــُـ + ر + د ) => لۆرد ( ل + ـۆ + ر + د )
پشت ( پ + ــُـ + ش + ت ) => پۆشت ( پ + ـۆ + ش + ت )
برد ( ب + ــُـ + ر + د ) => بۆرد ( ب + ـۆ + ر + د )
مشاهده میگردد که صدای ــُـ (ضمه) تبدیل به شکل نوشتاری (ـۆ / ۆ) شده است.
استخوان (ئۆستۆخان) – عصاره (عۆسارێ) – مسلمان (مۆسهلمان)مثالهای کُردی (زۆر- بۆر -نۆ – بۆنمۆن)
۴- صدای (ــوو / وو) (صدای اوی کشیده)
(مانند حرف «واو» درکلمه «مو») این صدا را در کُردی بصورت (ــوو / وو) مینویسند.
در زبان فارسی نیز این صدا هم تلفظ میشود و هم نوشته میشود اما با این تفاوت که در زبان فارسی برای صدای (اوی کشیده) هم از «و» استفاده میشود.
در زبان فارسی هم برای (و) کوتاه مثل (شوک) و هم برای (و) بلند (وو کُردی) مثل (تووران) تنها از حرف (و) استفاده شده است اما در زبان کُردی این دو بعنوان دو حرف جدا بکار میروند.
(جووتیار – تووران) – (بولبول – سوخمه)
مثالهای زیر از و بلند (وو) هستند.
فارسی => کُردی
رود ( ر + و + د ) => روود ( ر + وو + د )
شور ( ش + و + ر ) => شوور ( ش + وو + ر )
نور ( ن + و + ر ) => نوور ( ن + وو + ر )
مثالهای کُردی (لووت – توور – جووت – پووت – بوون)
۵- حرف (ئــ):
تقریبا معادل همزه (ء) در زبان فارسی است. در زبان کُردی بصورت بسیار خفیف ادا میشود و همیشه در ابتدای کلمات کاربرد دارد. همچنین به تمامی مصوتها هم میچسبد.
در زبان کُردی هیچ کلمهای با الف شروع نمیشود بلکه باهمزه (ئـ) شروع میشود.
(ئـ + ـا): آزاد (ئازاد) – آوات (ئاوات) – آگر (ئاگر) – آش (ئاش) – آکام (ئاکام) (ئـ + ـه): اسب (ئهسب) – اردلان (ئەردەڵان) – ابر (ئهبر) (ئـ + ـێـ): انسان (ئێنسان) – استغفار (ئێستێغفار) – اصفهان (ئێسفههان) (ئـ + ـۆ): استخوان (ئۆستۆخان) – امید (ئۆمید) – اسطوره (ئۆستوورێ) (ئـ + ـوو): اوستا (ئووستا) (ئـ + ـیـ): ایمان (ئیمان) – ایلام (ئیلام) – ایران (ئیران) (ئـ + بزرۆکه): ئسپار، ئستران
مثالهای کُردی (ئێوارە، ئێرە، ئێوە، ئێستا، ئێسک، ئۆخەی، ئۆغر، ئۆقرە، ئیتر)
۶- حرف (ڕ):
تلفظ این حرف معمولا برای غیر کردها بسیار سخت است. زیرا این حرف در زبان فارسی وجود ندارد و بصورت (ڕ) کلفت تلفظ میشود. برای تلفظ صحیح باید زبان کمی عقبتر از دندانها قرار گیرد و بخشی از نوک زبان با پشت دندانهای بالا بچسبد. این حرف مشدد و ادامه دار تلفظ میشود.
از لحاظ نوشتاری نشانهٔ (۷) هفت کوچک در زیر (ر) بصورت (ڕ) قرار میگیرد که برای جداسازی این حرف از حرف «ر» که نازکتر تلفظ میشود لازم است.
نکته بسیار مهم: چون در زبان کُردی هیچ کلمهای با «ر» نازک شروع نمیشود هرگاه کلمه ایی با حرف «ر» شروع شود حتما آوای (ڕ) را دارد معمولا در ابتدای کلمه نشانه (۷) را قرار نمیدهند اما اگر «ڕ» بزرگ در وسط یا آخر کلمه بکار برود حتما باید بصورت ( ــڕ / ڕ) نوشته شود. و علامت «۷» در زیر حرف (ر) است نه بالای آن یصورت (ڕ) پس حتما هرگاه در اول جمله بود «ڕ» است اما در وسط جمله شاید «ر» شاید «ڕ» باشد.
حرف (ر): باران، کاروان، شار، دار، سەربەرز
حرف (ڕ): ڕێوی، ڕەش، ڕزگار، مەڕ
۷- حرف (ڤ: ڤـ ـڤـ ـڤ ڤ):
تلفظ این حرف دقیقا مانند تلفظ حرف (وی = V) در انگلیسی میباشد. فارس زبانها نیز حرف (و) در ابتدای کلمات را به همین صورت تلفظ میکنند مانند تلفظ (و) در کلمه (ورود).
تلفط حرف (ڤ) مترادف حرفی بین (و – ف) میباشد.
الان حرف V انگلیسی را تلفظ کنید. این همان (ڤ: ڤـ ـڤـ ـڤ ڤ) است.
واتیکان (ڤاتیکان) – ورود (ڤۆرود) – ولی (ڤهلی) – (view = ڤیو) – (move = موڤ)
مثالهای کُردی (تاڤگه- مرۆڤ – ئەڤین- ئەڤیندار – هەڤاڵ)
۸- حرف (ڵ):
شاید سختترین حرف برای تلفظ همین حرف باشد. این حرف در زبان فارسی وجود ندارد. برای تلفظ آن بخش بیشتر از زبان نسبت به تلفظ حرف (ل) زبان به سقف دهان میچسبد و کمی پایینتر از نوک زبان نیز به دو طرف داخل دهان نزدیک میشوند. همچنین برای جداسازی از حرف (ل) که نازک تلفظ میشود روی این حرف نشانه (۷) هفت کوچک قرار میگیرد.
نویسه (ل): لاله (لالێ) – لابد (لابۆد) – لشکر (لهشکهر)
نویسه (ڵ): (able = ئێی بڵ) – (handle = ههندڵ) – (apple = ئهپڵ)
مثالهای کُردی (لووس، لۆکە، پشیلە) (ئاڵۆز، کهڵ، شەتڵ، چەقهڵ)
هیچ کلمهای در زبان کُردی با آوای (ل غلیظ یا ڵ) آغاز نمیگردد و اگر کلمهای با (ل) شروع شود حتما (ل نازک) است، که در ابتدای آن کلمه استفاده شده است.
۱- تمام کلماتی که در زبان کُردی با «ل» شروع میشود حتما «ل» کوچک است.
۲- تمام کلماتی که در زبان کُردی با «ر» شروع میشود حتما «ڕ» بزرگ است.
در زبان کُردی حروف تلفظ (ح / ع / غ / ق / و) کاملا مشخص و بارز است و میتوان گفت شبیه عربی تلفظ میشود.
اگر بخواهیم جملات زیر را به کُردی بنویسیم به شکل زیر میشود.
ستارههای آسمان بزرگ و دور هستند (سێتارێ هایێ ئاسمان بۆزۆرگ ڤە دوور هەستەند)
رنگ کفشت خیلی قشنگه (رەنگێ کەفشێت خێیلی قەشەنگێ)
ضمایر مستقل – ڕێناوه سهربهخۆکان:
شخص / کهس مفرد / تاک جمع / کۆ اول / یهکهم من / من ما / ئێمه دوم / دووهم تو / تۆ شما / ئێوه سوم / سێیهم او / ئهو آنها / ئهوان
حالت نکره یا نامعلوم – مقایسه فارسی با کُردی:
هرگاه بخواهیم که در زبان کُردی اسمی را نکره کنیم به آخر آن نشانه (ێ) یا (ـێک) را اضافه میکنیم و اگر اسم به حروف صدادار ختم شود به أخرش نشانه (ـیهک) میافزاییم.
شخص = کهس (یک شخص – شخصی) – (کهسێک کهسێ)
کتاب = کتێب (یک کتاب – کتابی) – (کتێبێک کتێبێ)
مرد = پیاو (یک مرد – مردی) – (پیاوێک پیاوێ)
چراغ = چرا (یک چراغ چراغی) – (چرایهک)
(من یک کتاب میخوام = کتێبێکم دهوێ) (تو یک کتاب میخوای = کتێبێکت دهوێ) (او یک کتاب = کتێبێکی) (ما یک کتاب = کتێبێکمان) (شما یک کتاب = کتێبێکتان) (انها یک کتاب = کتێبێکیان)
در زبان کُردی برخلاف فارسی ضمایر متصل در دو حالت معرفه و نکره تفاوت دارند.
ضمایر متصل (درحالت نکره کُردی): ڕێناوه لکاوهکان له دۆخی نهناسراو:
اوّل شخص مفرد = اسم + (-َ م)، مانند لباسم – در کُردی = اسم + (م) – لباسم
دوم شخص مفرد = اسم + (-َ ت)، مانند لباست – در کُردی = اسم + (ت) – لباست
سوم شخص مفرد = اسم + (-َش)، مانند لباسش – در کُردی = اسم + (ی) – لباسی
اوّل شخص جمع = اسم + (-ِمان)، مانند لباسمان – در کُردی = اسم + (مان) – لباسمان
دوم شخص جمع = اسم + (-ِتان)، مانند لباستان – در کُردی = اسم + (تان) – لباستانس
وم شخص جمع = اسم + (-ِشان)، مانند لباسشان – در کُردی = اسم + (یان) – لباسیان
وضعیت بالا در زبان فارسی هم در حال نکره (ناشناس) هم در حال معرفه یکسان است. اما در زبان کُردی در صورت معرفه (شناس) به صورت زیر است.
طریقه معرفه کردن اسمها در زبان کُردی:
۱- اسمی که به حروف بیصدا ختم شده است + (ـهکه)سیب:
سێو + ـهکه (سێوهکه: سیب معلوم و مشخص)
پیراهن = کراس + ـهکه (کراسهکه: پیراهن معلوم و مشخص)
گل = گوڵ + ـهکه (گوڵهکه: گل معلوم و مشخص)
۲- اسمی که به حروف صدادار (ا، ه) ختم شده باشد + (که):
عکس = وێنه + که (وێنهکه: عکس معلوم و مشخص)
در = دهرگا + که (دهرگاکه: در معلوم و مشخص)
کفشدوزک = شهمامه + که (شهمامهکه: کفشدوزک معلوم و مشخص)
چراغ = چرا + که (چراکه: چراغ معلوم و مشخص)
۳- اسمی که به حروف صدادار (ی – ێ) ختم شده باشد + (یهکه):
چشمه = کانی + ـهکه (کانییهکه: ماهی معلوم و مشخص)
هندوانه = شوتی + ـهکه (شوتییهکه: هندوانه معلوم و مشخص)
روستا = دێ + ـهکه (دێیهکه: روستای معلوم و مشخص)
نمک = خوێ + ـهکه (خوێیهکه: معلوم و مشخص)
ضمایر متصل (در حالت معرفه کُردی) – ڕێناوه لکاوهکان له دۆخی ناسراو:
اوّل شخص مفرد = اسم + (ــهکهم) – لباسهکهم (لباس من-معلوم)
دوم شخص مفرد = اسم + (ــهکهت) – لباسهکهت (لباس تو- معلوم)
سوم شخص مفرد = اسم + (ــهکهی) – لباسهکهٔ (لباس او- معلوم)
اوّل شخص جمع = اسم + (ــهکهمان) – لباسهکهمان (لباس ما- معلوم)
دوم شخص جمع = اسم + (ــهکهتان) – لباسهکهتان (لباس شما- معلوم)
سوم شخص جمع = اسم + (ــهکهیان) – لباسهکهیان (لباس انها- معلوم)
طریقه جمع کردن اسم در زبان کُردی:
۱- اسم معرفه باشد یا اسم به حروف بیصدا ختم شده است + (ـان):
(خانه مشخص و معلوم = ماڵهکه – خانه ها = ماڵهکان)
(درخت مشخص و معلوم = دارهکه – درخت ها = دارهکان)
(کتاب مشخص و معلوم = کتێبهکه – کتابها = کتێبهکان)
(پروانه مشخص و معلوم = پهپولهکه – پروانهها = پهپولهکان)
پسر = کوڕ + ان: کوڕان (پسرها)
مرد پیاو + ان: پیاوان (مردها)
دختر = کچ + ان: کچان (دخترها)
سنگ = بهرد + ان: بهردان (سنگها)
سال = ساڵ + ان: ساڵـان (سالها)
روز = ڕۆژ + ان: ڕۆژان (روزها)
۲- اسمی که به حروف صدادار (ا، ۆ، ێ، ی) ختم شده + (ـیان):
ماهی = ماسی + ـیان: ماسییان (ماهیها)
برادر = برا + ـیان: برایان (برادرها)
عقاب = ههڵۆ + ـیان: ههڵۆیان (عقابها)
روستا = دێ + ـیان: دێیان (روستاها)
۳- اسم + (گهل) – بیشتر در نوار جغرافیایی (سقز-سنندج-جوانرود):
(دختر = کچ یا کهنیشک + گهل: کهنیشکگهل: دخترها)
(بچه = مناڵ + گهل: منالگهل: بچهها)
(پسر = کوڕ + گهل = کوڕگهل: پسران)
(بهم = پێم – به من = وه من)
(بهت = پێت – به تو = وه تۆ)
(بهش = پێی – به او = وه ئهو)
(بهمان، بهمون = پێمان – به ما = وه ئێمه)
(بهتان، بهتون = پێتان – به شما = وه ئێوه)
(بهشان، بهشون = پێیان – به انها = وه ئهوان)
(این = ئهمه – آن = ئهوه – اینها = ئهمانه – آنها = ئهوانه – اینهاشون = ئهمانیانه – اونهاشون = ئهوانیانه – اینهایی که = ئهمانه وا – اونهایی که = ئهوانه وا)
(اینجا = ئێره، ئهیرا – دراینجا = له ئهیرا، لێره، لهئهیرانه – اونجا = ئهوێ، ئهوێنه – در اونجا = له ئهوێ، لهوێ، لهوێنه – اینطور، آنطور، اینجور، آنجور = ئاوا، ئاواینه)
(خودم = خۆم – خودت = خۆت – خودش = خۆی – خودمان = خۆمان – خودتان = خۆتان – خودشان = خۆیان)
(من هم = منیش – تو هم = تۆیش – او هم = ئهویش – ما هم = ئێمهیش – شما هم = ئێوهیش – اونها هم = ئهوانیش)
قید زمان در زبان کُردی – ئاوهڵکاری کات له زمانی کُردی:
(هم اکنون، الان = ئێستا) _ (بعدا = دوایی) _ (قبل = پێش) _ (بعد = پاش)
(فردا = سبهی، سبهینێ، سۆحا) _ (امروز = ئیمڕۆ) _ (دیروز = دوێنێ، دوێکه)
(صبح = بهیانی) _ (ظهر = نیوهڕۆ) _ (بعدازظهر = دوانیوەڕۆ) _ (شب = شهو) _ (عصر = ئێوارە)
(چند روزدیگر = چهن ڕۆژیتر) _ (به این زودی ها = بهم زووانه)
(امسال = ئیمساڵ) _ (پارسال = پاڕهکه، ساڵی پار) _ (سال دیگر = ساڵێکیتر)
(از گذشته = لهمێژه) _ (قبلا = ئهوساکان) _ (ازون موقع = لهوساوه، لهوکاتهوه)
(درحالی که = لهکاتێکدا) _ (پس از، بعد از = له پاش، دوای ئهوه)
(وقت = کات) _ (لحظه = سات) _ (دوران = سهردهم)
قید مکان در زبان کُردی – ئاوهڵکاری شوێن له زمانی کُردی:
(بالا = سهر-بان) _ (پایین = خوار) _ (زیر = ژێر) _ (قبل = پێش) _ (بعد = پاش)
(اینجا = ئێره، ئهیرا) _ (دراینجا = له ئهیرا، لێره) _ (درکنار = له تهنیشت) _ (اونجا = ئهوێ، ئهوێنه) _ (در اونجا = له ئهوێ، لهوێ، لهوێنه)
(در برابر = لهبهرامبهر) _ (بین، درمیان = نێوان، لهنێوان)
(اطراف = دهوروبهر) _ (بدون = بێ) _ (خارج، خارج از = دهر، له دهرهوهی)
(داخل، در داخل = ناو، لهناوی) _ (کنار = تهنیشت، پال)
قید کمیت در زبان کُردی – ئاوهڵکاری چهندێتی له زمانی کُردی:
(خیلی، زیاد = زۆر، گهلێ، فره)
(کم = کهم، نهختێ)
(یه ذره = تیسکێ)
(مبلغی، مقداری = بڕێک)
(تعدادی = ههندێک)
(قسمتی = بهشێک)
قید کیفیت در زبان کُردی – ئاوهڵکاری چۆنیهتی له زمانی کُردی:
(خوب / به خوبی = باش، چاک، خاس / به باشی، بهچاکی، بهخاسی)
(عصبانی / باعصبانیت = تووڕه / به تووڕهیی)
(عاقل / عاقلانه = ژیر / ژیرانه)
(عجله / باعجله = پهله / به پهله)
(همه = ههموو، گشت)
(همهی = ههمووی، گشتی)
(چیز = شت، هین)
(بد = گهن، خراپ)
(زیبا = جوان)
(به شدت = به توندی)
(مثل مرد = پیاوانه)
(کدامیک = کامیان)
(اما = بهڵام) – (اگر = ئهگهر، ئهر) – (با = لهگهڵ، تهکی)
(متاسفانه = به داخهوه) _ (چطور = چۆن) _ (برای = بۆ) _ (از = له) (از طریق = لهڕێگای) _ (به علت = بههۆی) _ (درمورد، درباره = سهبارهت به)
(دوباره = دیسان) _ (یک دفعه = یهک جار، جارێک) _ (همچنین، همینطور = ههروهها)
(علاوه بر = سهرهڕای / علاوهبراین = سهرهڕای ئهمه) _ (همانطور = ههروهک)
(تنها = تهنیا، بهس) _ (اینقدر = ئهوهنده) _ (دیگر = ئیتر) _ (هرگز، اصلا = قهت)
(بخاطراینکه = لهبهرئهوهی) _ (بهجز، غیر از = بێجگه له، جگهله، جیا له)
(چقدر = چهنێ، چهنێک) _ (حتی = تهنانهت) _ (مطمئنا = بهدڵنیاییهوه)
احوالپرسیهای معمولی به زبان کُردی:
سلام خوش آمدی، بفرما: سڵاو خۆش هاتی، فهرموو
وقتت به خیر رفیق: ئهم کاتهت باش هاوڕێ
وقتت بخیر، برادرم، چطوری؟: دهمباش، براکهم، چۆنی
اوضاع و احوالت چطوره؟: دهنگوباست چۆنه؟
پیدات نیست؟ کجایی؟: دیارت نیه؟ له کوێی؟
مشغول چه کاری هستی؟: سهرقاڵی چ ئیشێکی؟
داری چکار میکنی؟: خهریکی چی ئهکهی؟
واقعا خسته نباشی: بهراستی ماندوو نهبی
خوب: خاس، باش، چاک
بد: گهن، خراپ
خیلی ممنون، همچنین: زۆر سپاس، ههروهها
خوبی از خودته، خیلی مردی: خاسی له خۆته، زۆر پیاوی
پدر و مادرت خوبن؟ سلامتن؟: دایک و باوکت چاکن؟ ساقن؟
تنت سلامت باشه، چشمم روشن: لهشت ساق بێت، چاوم ڕۆشن
در سایه شما، هستیم دیگه: له سێبهری ئێوه، ههین ئیتر
قابل نداره، مبارک باشه: شایهنی نیه، پیرۆز بێت
جای احترام دارید، محترم: جێی ڕێزتان ههیه، بهڕێز
خیلی بهش افتخار میکنم: فره شانازی پێ ئهکهم
کوچکتم، بزرگوار، ممنون: بچووکتم، گهوره، سپاس
دستت درد نکنه، زنده باشی: دهستت نهئێشێ، بژیت
انشالله بدون مشکل تموم میشه: ایشاالله بێ وهٔ دوای دێت
بهش فکر نکن، هیچی نیست: بیری لێ مهکهوه، شتێک نیه
دست از سرش بردار: وازی لێ بێنه
مطمئنا میتونی، سعیتو بکن: به دڵنیاییهوه ئهتوانی، هەوڵی خۆت بدە
مهم نیست، فراموشش کن: گرینگ نیە، بیری لێ مەکەوە
تو انسان فهمیدهای هستی: تۆ مرۆڤێکی تێگەیشتووی
امیدوارم، اشکال نداره: به هیوام (هیوادارم)، قهٔ ناکا
خیلی متاسفم، معذرت: زۆر بهداخم، ببوره
تقاضای بخشش دارم، منو ببخش: داوای لێبوردن ئهکهم، لێم ببوره
از تو التماس میکنم، ازت، تو رو خدا: لهتۆ ئهپاڕێمهوه، لێت، تخوا
جونمی، چشممی، نفسمی: گیانمی، چاومی، ههناسهمی
خدا به همرات عزیزم: خوات لهگهڵ خوشهویستم
مواظب خودت باش: چاوت وه خۆتۆ بێت