نظریه بوروکراسی_قبیله ای
?ماکس_وبر در تحلیل خود از سلطه و اقتدار، سه مبنا را برای سلطه و اقتدار مطرح می کند:
?سلطه سنتی، سلطه عقلایی- قانونی و سلطه کاریزماتیک.?
✍ از دیدگاه وبر، این ها انواع آرمانی یا الگوهای مفهومی ناب هستند اما در جهان واقعی هرگز به صورت ناب ظاهر نمی شوند، بلکه بیشتر در انواع گوناگون ترکیب ها پدیدار می شوند.
✍در برخی جوامع در حال توسعه، شکلی از ساختارهای شبه بوروکراتیک مشاهده می شود که روابط و ساختارهای قدرت سنتی در آنها مشهود است. به عبارت دیگر، ساختارهای قدرت سنتی در دل بوروکراسی های در حال تکامل، نفوذ کرده اند. زیرا آنها تا حدی فاقد مشخصات اصلی بوروکراسی یعنی رسمیت و برخورد غیرشخصی، حاکمیت قانون و عقلانیت هستند و تعصب و پیوند بین اعضای قبیله در این سازمانها تعیین کننده بسیاری از سیاست ها و اقدامات است.
?✍این ساختارها نه بوروکراتیک به معنای واقعی آن، بلکه تظاهری از چارچوب های بوروکراتیک هستند و قدرت و روابط سنتی و قبیله ای در درون آنها حاکم است.این ساختارها را بوروکراسی های قبیله ای می نامیم؛ ?
? بوروکراسی های قبیله ای ترکیبی از ساختارهای قدرت سنتی و ساختار بوروکراسی عقلایی و قانونی است. به همین دلیل، به طور همزمان برخی ویژگی های ساختارهای سنتی و بوروکراتیک را با هم دارند.?
✍بوروکراسی های قبیله ای عمدتاً در جوامع یا کشورهایی شکل می گیرند که برای مدتها دارای حکومت ها و ساختارهای قدرت سنتی بوده اند. برای مثال، از دیرباز تا پیش از دوران معاصر، شکل ساختاری حاکم بر حکومت های ایران حکومت سلطانی بوده که در آن قدرت در مرکز امپراتوری متمرکز بوده است.
✍ در جوامعی که سابقه تاریخی و تمدنی کمتری داشته اند و در قرون گذشته توسعه و تکامل یافته اند، هر نوع تغییر و توسعه ای با موانع و محدودیت های کمتری همراه است و این کشورها و ساختارهایشان انعطاف پذیری بیشتری برای تغییر دارند اما در جوامعی که نقش باورها و قواعد سنتی در اداره مشهود و برجسته است (نظیر ایران، مصر، یونان)، گذار یکباره به قدرت قانونی و عقلایی (بوروکراتیک) امکانپذیر نیست.
⭕در بوروکراسی های قبیله ای قدرت در درون شبکه ای از روابط سببی، نسبی و قبیله ای متمرکز است. جوهرۀ رفتار و منش اعضای قبیله، سیاست و منفعت است. «اعضای قبیله» برای تحقق منافع خود، بر قدرت سنتی و رفتارهای سیاسی متکی هستند و گاهی قوانین و مقررات بوروکراسی که در آن عضو هستند را دور می زنند. در بوروکراسی های قبیله ای نه قدرت قانونی و قدرت تخصص، بلکه «قدرت رابطه» بیشترین تأثیرگذاری را دارد.
✍ اعضای قبیله منافع خود را که در ساختارهای سنتی با اعمال قدرت سخت (عمدتاً پاداش و تنبیه) کسب می شد، در درون بوروکراسی های ظاهراً مشروع با اعمال قدرت نرم (عمدتاً قدرت رابطه و رانت اطلاعات) جستجو می کنند.
در این ساختارها، اعضای قبیله، افراد سازمان را شامل دو گروه «خودی» و «غیرخودی» می دانند.
? خودی ها همان اعضای قبیله هستند که غالباً پست های کلیدی یا کنترل منابع کلیدی سازمان را در اختیار دارند. بیشترین قدرت در شبکه سازمانی در دست «اعضای قبیله» متمرکز است. عضویت در «قبیله» مستلزم داشتن روابط نسبی، سببی یا وفاداری اثبات شده است. برخی از اعضای قبیله حتی اگر قدرت واقعی نداشته باشند، «قدرت درک شدۀ آن ها» که ناشی از تصور پیوند آن ها با اعضای کلیدی قبیله است، امکان مانور زیادی در سازمان به آنها می دهد.