پنج صفت اصلی شخصیت (OCEAN)
بایگانی برچسب: s
با استفاده از این ۷ عبارت با اقتدار در محل کار ظاهر شوید
با استفاده از این ۷ عبارت با اقتدار در محل کار ظاهر شوید
🔸اگر میخواهید در محیط کار و حتی در زندگی شخصی فردی مقتدر باشید، لازم است برخی عبارتها را در خودتان تغییر داده و با ادبیات ارتباطی جدیدی با دیگران صحبت کنید. برخی عادتهای گفتاری در ما نهادینه شدهاند ولی قابل اصلاح هستند. در این مطلب ۷ عبارت کاربردی ارائه شده که موجب حضور با اقتدار در محل کار میشود.
1️⃣ «کاری که میتوانم انجام بدهم این است که…»
به جای اینکه بگویید «نمیتوانم»، موقع رد کردن درخواست میتوانید بگویید «کاری که میتوانم انجام بدهم این است که …» بدین ترتیب مشتری یا همکار شما متوجه میشود شما مایل به همکاری هستید ولی برای همکاری خود حد و مرزی تعیین کردهاید.
2️⃣ «به دنبال پاسخ این سوال میروم»
زمانی که پاسخ سوالی را نمیدانید، بهترین کار این است که به جای وانمود کردن به دانستن چیزی که نمیدانید، خیلی راحت بگویید «به دنبال پاسخ این سوال خواهم رفت.»
در این صورت کارفرما یا همکار شما متوجه میشود که شما به دنبال حل سوالات و مشکلات هستید و برای آن تلاش میکنید تا یک قدم جلوتر بروید.
3⃣ «آیا میتوانی …»
زمانی که میخواهید همکارتان برای شما کاری انجام دهد از این جملات استفاده نکنید: «میدانم که چقدر سرت شلوغ است.» یا «عذرخواهی میکنم وقت شما را میگیرم.»
این جملات نشان میدهند شما به کاری که میخواهید واگذار کنید، مطمئن نیستید و آن را باری اضافی برای همکار خود میدانید. اگر لازم است کاری انجام شود، نیازی به عذرخواهی یا گفتن جملات اضافی نیست. درخواست خود را دوستانه و با احترام مطرح کنید.
4⃣ «بیایید این مسئله را حل کنیم»
وقتی مشکلی رخ میدهد و شما مسئول آن موضوع هستید، تعارفهای بیمورد را کنار بگذارید. با استفاده از جملاتی مانند «بیایید این مساله را حل کنیم.» میتوانید به صورت شفاف مشکل را مطرح کرده و در مورد راهکارها صحبت کنید. از زاویه اقتدار وارد حل مساله شوید نه از موضع ضعف.
5⃣ «خوشحالم که اینطور بوده …»
وقتی فردی در محیط کار از عملکرد شما تعریف میکند، به جای پاسخهای ضعیفی مانند «کار خاصی نکردم» یا «چیزی نبود» یا «میتوانست بهتر باشد» به راحتی تشکر کنید و بگویید «خوشحالم اینطور بوده …»
6⃣ «میخواهم به شما کمک کنم»
اگر همکار یا مدیر شما دچار مشکلی کاری شده و میخواهید او را آرام کنید، میتوانید با تایید احساسی که او در آن لحظه دارد بگویید: «متوجه شدم که ناراحت هستید، تمایل دارم در این شرایط به شما کمک کنم.»
7⃣ «خوشحالم که توانستم به شما کمک کنم»
وقتی به همکار خود کمک کردید و او از شما تشکر کرد به راحتی میتوانید بگویید: «خوشحالم که توانستم کمک کنم» و احساس خود را با او به اشتراک بگذارید.
✍منبع: fastcompany
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
این جملات منفی را به فرزندتان نگویید
بچه ها نباید با ترس، تهدید، تنبیه و جملات اضطراب آور بزرگ شوند. این احساسات منفی روی آنها می ماند تا در بزرگسالی خود را به شکل دیگری نشان دهد. همینطور کلام منفی والدین نسبت به بچهها بر نوع روابط صمیمانه یا خصمانه آنها اثر میگذارد. این گزارش را بخوانید.
در حال صحبت کردن با دوستی هستم که مدت هاست او را به خاطر مشغلههای زندگی ندیده ام، خیلی هیجان دارم و خوشحالم که بعد سالها میتوانیم گپی بزنیم و دلی از عزا درباره شرح اتفاقات زندگی مان در بیاوریم، در همین حین مدام دستی دامنم را میکشد و مدام میگوید: «مامان، مامان»، پسر دو ساله ام هست، چند بار دستش را پس میزنم چون سخت مشغول حرف زدن با هیجان زیاد هستم.
دوباره و سه بار و چند باره با صدای بلندتر صدایم میکند: «مامان، مامان، ببین» . اسباب بازی توی دستش را میخواهد به من نشان بدهد. این بار بدون فکر عصبانی میشوم و محکم روی دستش میزنم و میگویم: «تو چقدر پسر بدی هستی، مگه نمیبینی دارم صحبت میکنم!» اشک در چشمهایش جمع میشود، اسباب بازی از دستش میافتد، دستهایش را روی هم میگذارد و با بغض به اتاقش میرود و مشغول گریه میشود. دوستم تشری به من میزند که این چه طرز رفتار با بچه است ؟ او که متوجه نمی شود نباید بین حرف های ما بیاید. با هم به اتاقش می رویم تا از دلش در بیاوریم. اما دلش را شکسته ام! حال چه کنم؟
هفته ای چند بار از این اتفاقات برایم می افتد و عذاب وجدان می گیرم که چرا نمی توانم گاهی خودم را کنترل کنم و درست با بچه ها صحبت کنم. نمی دانم خسته ام ، زود از کوره در می روم یا یاد نگرفته ام که چطور باید با بچه ها رفتار و صحبت کرد.
طبق تحقیقات روانشناسی، نوع صحبت والدین با کودکان از دوران کودکی آنها تا بزرگسالی شان بر روابط صمیمی تا خصمانه آنها اثرگذار خواهد بود. نحوه صحیح صحبت کردن با بچه ها ، روابط صمیمانه بین والدین و فرزندان و عزت نفس و اعتماد به نفس کودکان ، خجالتی یا اجتماعی بودنشان در کودکی و بزرگسالی را تعیین می کند. کودکان در ابتدا هیچ حسی نسبت به کلمات و معانی پشت سر آن ندارند و تنها برای رساندن مفهوم خود از کلمات استفاده می کنند یا وقتی که سوالی دارند اما هر چه که بزرگتر می شوند به معانی پشت سر کلمات ، لحن و نوع صحبت والدین و اطرافیان بیشتر آشنا می شوند و خودشان نیز از این لحن و نوع صحبت کردن تأثیر می پذیرند.
خیلی از جملات و کلمات هستند که اثر منفی بر رفتار و روان کودکان می گذارند ، برخی از آنها را با هم مرور می کنیم. سارا رحیم زاده، روانشناس کودک نیز ما را راهنمایی می کند.
1-مثل بچه ها رفتار نکن/ اینقدر لوس نباش!
بچه ها تعریف درستی از لوس بودن یا نبودن ندارند، آنها برای جلب توجه ما کارهایی را انجام میدهند که به نظر والدین لوس شدن یا لوس بودن معنی میشود. ضمن اینکه از بچه کم سن و سال نمیتوانید توقع رفتار بزرگسال را داشته باشید و برای هر اشتباهی که میکند به او تذکر بدهید که: «مثل بچه ها رفتار نکن» یا «اینقدر لوس نباش».
سارا رحیم زاده دراین باره میگوید: «بهتر است به فرزندتان به طور صحیح رفتار یا کار اشتباهی که انجام داده را یادآور ی کنید ، مثلا اگر چیزی را شکسته به او بگویید : «این کاری که الان انجام دادی، اشتباه بود باعث شکسته شدن ظرف ها شد، پس بیا با هم آنها را جمع کنیم. »
2-اگه این کارو بکنی یا نکنی، تنبیه می شی!
رحیم زاده تأکید می کند: «هیچگاه برای تصحیح کردن یک رفتار در فرزندتان از تنبیه و تهدید استفاده نکنید. مثلا اینکه با استفاده از واژه «اگر» به او بگویید: «اگه کاری که بهت گفتمو نکنی، اونوقت…! این احساس ترس را به بچه ها منتقل می کند و آنها را مضطرب می سازد. بهتر است با لحن آرام پیامد رفتارش را به او یادآوری کنید. »
مثلا به جای اینکه به او بگویید: «اگه بدوبدو کنی، با سر میخوری زمین و سرت خون میاد» به او بگویید: «بدو بدو کردن با سرعت زیاد ممکنه باعث بشه زمین بخوری و آسیب ببینی، پس لطفا کمی آروم تر…»
3-حالا بعدا به خدمتت می رسم!
یکی از انواع جملات تهدیدآمیز و اضطراب آور برای بچه ها که عموما در زمان هایی در جمع دوست و آشنا، مادر یا پدرها به بچه ها می گویند همین «بعدا به خدمتت می رسم»است، این جمله منفی هم آنها را برای آینده مضطرب می کند که دوست نداشته باشند با شما تنها باشند چرا که ممکن است از سوی شما آسیبی به آنها برسد و هم اینکه شخصیت آنها را با همه کوچکی در جمع خورد می کند و باعث خجالتشان می شود.
رحیم زاده می گوید: «بهتر است به جای اینکه اضطراب و ترس را با این جملات که «حالا بعدا به خدمتت می رسم یا زبون درازی می کنی؟ خودت خواستیا، ببین چی میشه…» ، خیلی مستقیم و روشن به او بگویید که: «لازمه بهت یادآوری کنم که ما اجازه نداریم به هم بی احترامی کنیم. زبون درازی بی احترامیه. به نظرم بهتره امروز کارتون نبینی ، به جاش با کمک کردن به من خوشحالم کنی».
4-چقدر چلمن و دست و پا چلفتی هستی!
گاهی پیش می آید که بچه ها از پس یک کاری نمی توانند به خوبی بربیایند و والدین شروع به مسخره کردن آنها یا ناراحتی شان با گفتن جملاتی مثل «دست و پا چلفتنی یا چلمن بودن» می کنند. لازم است والدین بدانند که چنین حرف هایی مستقیم عزت و اعتماد به نفس بچه ها را هدف قرار می دهد.
بهتر است به جای استفاده از این نوع جملات تحقیر آمیز و مسخره کننده، به او بگویید که : «اشکالی نداره عزیزم اگر این کار را نتوانستی درست انجام دهی، همه اوایل همینطورند، با هم دوباره تمرین میکنیم تا یاد بگیری. من مطمئنم که تو از پسش بر میایی».
یا مثلا به او نگویید: «همین دیروز برات توضیح دادم، چطور این کار رو انجام بدی، باز نتونستی، مگه چلاقی؟!» بلکه به او بگویید: «شاید بتونم یه روش بهتر هم بهت یاد بدم».
می گویند که مادر ادیسون نامه ای را که مدرسه به جهت کندذهن بودن و اخراج فرزندش به او داده بود، در جایی مخفی کرد و به جای آن به فرزندش گفت که مدرسه به او گفته به خاطر هوش و استعداد زیادش نمی توانند او را در مدرسه آموزش دهند و من خودم آموزش تو را برعهده میگیرم. همین کلام و صحبت چه انرژی و انگیزه ای به او داد که یک فرزند نابغه تربیت کند و تحویل جامعه بدهد. این تأثیر کلام و نوع صحبت کردن مثبت است.
5-بچه خوب اینکارو نمیکنه /چقدر تو بدی یا چقدر شیطونی
انگ شیطنت یا بد بودن به بچهها آنها را در تربیتشان سخت و دشوار میکند. خیلی ناخواسته این اتفاق می افتد اما کاملا واضح بر آنها اثر میگذارد. رحیم زاده تأکید میکند: «خیلی از والدین تا فرزندشان تکان می خورد به او برچسب شیطنت ، بد بودن یا بیش فعالی می زنند درحالیکه چنین چیزی نیست و کنجکاوی و تحرک در جان بچه ها و در مسیر رشدشان تعبیه شده است.»
بهتر است والدین اجازه دهند بچه ها تحرک داشته باشند، حتی اگر با اشتباهاتشان کار خرابی هم کردند باز هم اجازه تجربه به آنها بدهند منتها این دیگر از هوشمندی والدین است که وسایل و چیزهایی در اختیارش بگذارند که نه او آسیب ببیند و نه باعث ناراحتی والدین شود.
6-پسر که گریه نمی کنه/ آدم قوی که گریه نمی کنه
یکی از مهمترین مواردی که والدین باید به بچه هایشان آموزش دهند، بیان و نحوه تخلیه احساسات است بچه ها از کودکی بهتر است یاد بگیرند که چطور احساسات مثبت یا منفی شان را نشان دهند حتی اگر ناراحت بشوند و خشمگین، عصبانی شده و فریاد بزنند یا با دل شکستگی گریه کنند. والدین باید به آنها این اجازه را بدهند چه دختر باشند و چه پسر . گریه کردن مخصوص دختران نیست هر کسی باید احساساتش را بروز دهد منتها به وقت و شرایط درست.
بنابراین در این مورد به جای اینکه به بچه بگویید: «بسه دیگه گریه نکن، گریه برای بچه هاس»، به او بگویید: «هیچ اشکالی نداره اگه بخوای گریه کنی». پس این عبارت که «پسر گریه نمی کنه» یا «آدم قوی گریه نمیکنه» فقط باعث خجالت و ناراحتی بچه ها از شرایطی که در آن قرار گرفته اند، میشود و عزت نفسشان را هدف قرار میدهد. بهتر است اجازه دهید بچه ها احساساتشان را بروز دهند و به آنها احترام بگذارد حتی میتوانید به آنها بگویید: «خوشحالم که دختر یا پسر احساسی هستی، همه ما گاهی ناراحت میشویم و گریه میکنیم، پس بهتر است راحت باشی. هر وقت دوست داشتی میتوانیم با هم صحبت کنیم».
7-حرف زشت نزن!
رحیم زاده در این باره میگوید: «اگر فرزندی دارید که حرف بد می زند یا بددهنی میکند حال از هر کجا که یاد گرفته مهم نیست، بهتر است به جای اینکه به او مدام بگویید: «حرف زشت نزن» و تهدیدش کنید که اگر حرف بد بزند، چکار میکنید. به او بگویید: «این کلمه مودبانه نیست و آدما رو ناراحت میکنه، لطفا از یه کلمه دیگه استفاده کن مثلا «فلان کلمه» . هر کلمه دیگری که مودبانه است را به او یاد دهید.»
با تغییر کلام می توانید به بهود رابطهتان کمک کنید.به طور مثال به بچه نگویید: «ساکت باش» به او بگویید: «میتونی کمی آروم تر بازی کنی لطفا؟».
به او نگویید: «همه جارو بهم ریختی، چقدر شلخته ای»، بلکه بگویید: «به نظر میاد خیلی بهت خوش گذشته، حالا چطوری اینارو با هم جمع کنیم؟».
نگویید: «کمک می خوای؟» بلکه بگویید: «من اینجام اگر کمک خواستی» و در نهایت نگویید: «اونقدرام کار سختی نیست»، بلکه بگویید: «به نظر کار سختی میاد، اما تو میتونی انجامش بدی اگر کمک خواستی بهم بگو».
7-دیگه دوست ندارم/ الان ترکت می کنم
تأثیر جملات منفی و تهدید آمیزی چون «ترکت میکنم» یا «دیگه دوست ندارم» یا «مامان تو دیگه نمیشوم/بابای تو دیگه نمیشم» بر عمق جان بچه ها نفوذ میکند. بهتر است از این دست عبارات درباره بچه ها استفاده نکنید چون آنها جدی می گیرند که واقعا شما دیگر دوستشان نخواهید داشت یا واقعا ترکشان خواهید کرد. بهتر است ناراحتی تان از رفتار یا کار اشتباه فرزندتان را طور دیگری نشان دهید. مثل اینکه «الان دیگه وقت خوابیدنه ، نه بازی کردن یا تلویزیون دیدن. بهتره تلویزیون رو خاموش کنی»
در نهایت اینکه والدین بدانند ، بچه ها نباید با ترس ، تذکر، تهدید یا استفاده از جملات اضطراب آور و خجالت زده کردنشان بزرگ شوند، چرا که این احساسات منفی و صحبت ها روی آنها می ماند و خودشان نیز در بزرگسالی به همین طریق عمل می کنند و هم اثر منفی این عبارات بر زندگی شان سایه خواهد انداخت و نوع روابطشان با پدر و مادر را تغییر میدهد. پس بهتر است مرور کنیم تا کلاممان هنگام ناراحتی و عصبانیت یا زمانی که فرزندمان کار اشتباهی انجام میدهد، فقط حاوی تذکر باشد ، نه ترس ، تهدید و تحقیر!
مرجع : خبرگزاری فارس
برگرفته از: میگنا
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
فواید شگفتانگیز دوش آب سرد در روزهای گرم
اگر یک دوش آب داغ اولین چیزی است که هر روز صبح، بعد از بیدار شدن از خواب تمایل دارید انجام دهید، شما تنها نیستید.
اگر یک دوش آب داغ اولین چیزی است که هر روز صبح، بعد از بیدار شدن از خواب تمایل دارید انجام دهید، شما تنها نیستید. اما چرا همیشه زمان خستگیها با این جمله مواجه میشویم: “یک دوش آب گرم بگیر تا سرحال بشی”، و کمتر راجع به فواید دوش گرفتن با آب سرد صحبت میشود؟
بعضی از ما عادت داریم که به زیر دوش آب سرد برویم و بعضی دیگر از احساس سبکی خاصی که زیر دوش آب گرم تجربه میکنیم لذت میبریم. البته بسیاری از ما به صورت غریزی احساس میکنیم که دوش آب سرد میتواند تنش و استرس ما را کم کند. شاید به همین دلیل است که به محض دیدن دوستی که عصبی یا خسته است، اکثر ما دوش آب سرد را برای او تجویز میکنیم.
تاثیر دوش آب سرد بر جسم و روح
در حال حاضر در حال سپری کردن گرمترین روزهای سال هستیم و با توجه به قطعی گسترده و مکرر برق و نبود کولر و وسایل سرمایشی که باعث تعریق بیشتر بدن میشود، نیاز به دوش گرفتن در روز بیشتر شده است. در روزهای گرم مخصوصاً در تابستان دوش گرفتن با آب خنک و سرد بسیار لذت بخش است و در این میان حمام آب سرد فوایدی نیز برای بدن و سلامتی ما دارد. در این مطلب چند مورد از فواید دوش آب سرد را با هم میخوانیم.
کمک به کاهش وزن
استفاده از دوش آب سرد میتواند به کاهش وزن اضافه بدن کمک کند. دوش آب سرد چربی قهوهای در بدن را فعال میکند که برای گرم کردن بدن مورد استفاده قرار گرفته و میتواند به کاهش وزن کمک کند.
با افزایش فعالیت این چربی، کالری بیشتری برای گرم نگه داشتن بدن سوزانده میشود. نتایج یک پژوهش نشان داد که دمای سرد نسبت به دمای عادی میتواند چربی قهوهای را ۱۵ برابر بیشتر فعال کند.
بهبود شرایط سیستم ایمنی
مطالعهای که توسط دانشمندان انگلیسی انجام شد، نشان داد که استحمام با آب سرد به صورت منظم تسریع آهنگ متابولیک و افزایش تعداد گلبولهای سفید که با بیماریها مبارزه میکنند را به همراه دارد.
گردش خون بهتر
بهبود گردش خون به معنای سلامت کلی بهتر دستگاه قلبی عروقی است. یکی از فواید دوش آب سرد کمک به گردش خون بهتر است. استفاده از آب سرد برای دوش گرفتن افزایش جریان خون با هدف گرم نگه داشتن اندامهای بدن را در پی دارد.
تخلیه سیستم لنفاوی
دوش آب سرد به تقویت فعالیت سیستم لنفاوی که وظیفه خروج مواد زائد از سلولها را بر عهده دارد، کمک میکند. بر همین اساس، خطر ابتلا به عفونتها کاهش مییابد.
بهبود انعطاف پذیری احساسی
نتایج یک مطالعه نشان داد که دوش آب سرد میتواند به توسعه یک سیستم عصبی که انعطاف پذیری بیشتری نسبت به استرس دارد، کمک کند. دوش آب سرد به عنوان عاملی برای شکل گیری یک استرس اکسیداتیو محدود و کوچک عمل میکند که این اقدام با گذشت زمان به مغز چگونگی آماده کردن خود برای مقابله با استرس را میآموزد.
کاهش استرس
همانگونه که مغز چگونگی مقابله با موقعیتهای استرسزا را فرا میگیرد، دوش آب سرد میتواند به کاهش سطوح اسید اوریک و تقویت سطوح گلوتاتیون در خون کمک کند که میتواند به کاهش استرس کمک کند.
کاهش احتمال ابتلا به افسردگی
دوش آب سرد میتواند علائم افسردگی را با تحریک بخشی در مغز که نورآدرنالین ترشح میکند، کاهش دهد. نور آدرنالین یک ماده شیمیایی موثر در کاهش افسردگی است.
افزایش سطوح تستوسترون
برای مردان، حتی مقدار اندکی گرما میتواند بر DNA، RNA، و سنتز پروتئین در بیضهها تاثیرگذار باشد. نتایج یک مطالعه نشان داد که ۱۵ دقیقه افزایش گرما در بیضه به کاهش چشمگیر در سطوح تستوسترون منجر شود، که میتواند چرایی معکوس شدن این اثر به واسطه دماهای سرد را توضیح دهد.
بهبود باروری
دوش آب سرد میتواند تعداد اسپرمها را افزایش داده و باروری را بهبود ببخشد. به گفته پژوهشگران، این میتواند آثار حمامهای داغ که به عنوان یک عامل ضد بارداری در نظر گرفته میشود را معکوس کند.
طی یک مطالعه، مردانی که به مدت سه هفته یک روز در میان نیم ساعت را در حمام داغ سپری میکردند، با ناباروری برای شش ماه مواجه شدند.
ریکاوری سریعتر ماهیچهها
مطالعهای در سال ۲۰۰۹ نشان داد که حمام یخ پس از تمرینات ورزشی شدید، گردش خون را بهبود بخشیده و به دفع مقداری از اسید لاکتیک جمع شده در بدن کمک میکند که میتواند روند ریکاوری بدن را تسریع کند.
بهبود شرایط پوست و مو
دوش آب سرد نه تنها برای سلامت انسان را مفید است، بلکه میتواند ظاهر بهتری نیز به انسان ببخشد. آب سرد میتواند به کاهش خطر از دست دادن بیش از حد چربیهای طبیعی پوست و مو کمک کند.
همچنین، آب سرد میتواند به ظاهر درخشان مو و تقویت پوست سر کمک کند.
بهبود کیفیت خواب
یک حمام یخ ۱۰ دقیقهای میتواند کمک شایانی به خواب خوب شبانه شما کند. دوش آب سرد میتواند اثری آرامش بخش داشته باشد که به خواب رفتن راحت و تجربه خواب با کیفیت را ممکن میسازد.
محدویتها وخطرهای دوش آب سرد
دوش آب سرد یک درمان جادویی برای هر بیماری و شرایطی نیست. این روش درمانی باید به عنوان یک درمان کمک کننده در کنار درمان اصلی باشد، نه به عنوان جایگزین آن.
اگر بیمار هستید و به تازگی از بیمارستان ترخیص شدهاید، یا هر شرایط دیگری که سیستم ایمنی شما را تضعیف کرده دارید، برای امتحان کردن دوش آب سرد کمی تعلل کنید.
نحوه انجام دوش آب سرد
در انتهای یک دوش عادی، به آرامی شروع به کم کردن درجه حرارت آب کنید.
آب را به اندازهای سرد کنید که با ایستادن زیر آن، احساس ناخوشایندی بکنید، سپس ۲ تا ۳ دقیقه زیر آن بمانید.
نفس عمیق کشیدن میتواند به کاهش احساس ناخوشایندی که در ذهن شماست کمک کند.
دفعه بعد که میخواهید دوش آب سرد را امتحان کنید، آب را کمی سردتر از دفعه قبل کنید.
سعی کنید این بار ۱ تا ۲ دقیقه بیشتر در آب سردتر بمانید.
پس از اینکه ۷ تا ۱۰ بار این کار را انجام دادید، متوجه خواهید شد که حتی هنگام دوش معمولی هم دوست دارید، با آب با دمای سردتری دوش بگیرید!
برگرفته از: برترین ها
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
نمونه سوالات آزمون تیزهوشان ششم ابتدایی 1400 – 1401
نمونه سوالات آزمون تیزهوشان ششم ابتدایی 1400 – 1401
همانطور که می دانید تنها راه ورود به مدارس تیزهوشان برای تحصیل در پایه هفتم، شرکت در آزمون سنجش هوش می باشد اما با تغییر شیوه پذیرش دانش آموزان در این مدارس، ابهاماتی برای والدین و دانش آموزان ایجاد شده است که آزمون ورودی این مدارس چگونه برگزار خواهد شد؟
مطابق با دفترچه ثبت نام آزمون مدارس تیزهوشان ششم ابتدایی 1400 – 1401، سوالات این آزمون تنها هوش، استعداد و خلاقیت دانش آموزان را مورد سنجش قرار می دهد و سطح معلومات تحصیلی دانش آزموان ارزیابی نمی گردد. بنابراین، آشنایی با سوالاتی که در سال های اخیر در حوزه هوش و استعداد تحلیلی مطرح شده اند، می تواند آمادگی داوطلبان را برای حضور در جلسه آزمون افزایش دهد.
آزمون تیزهوشان ششم به هفتم صرفا دارای سوالات سنجش هوش بوده و از منابع درسی دانش آموزان، هیچ سوالی مطرح نمی گردد.
نمونه سوالات آزمون تیزهوشان پایه ششم به هفتم 1400 – 1401
همان طور که گفته شد، آزمون تیزهوشان پایه ششم به هفتم از سال 97 دستخوش تغییراتی شد و سوالات آن محدود به سنجش هوش دانش آموزان گردید. اما سوالات آزمون سال 95 و 96 شامل دو بخش “استعداد تحصیلی” و “استعداد تحلیلی” بود که به دلیل ایجاد تغییرات در شیوه پذیرش داوطلبان، تنها سوالات “استعداد تحلیلی” دوره های 97 تا 1400 را همراه با پاسخنامه در قالب فایل pdf در اختیار شما کاربران گرامی قرار داده ایم که می توانید با کلیک روی هر یک از عناوین مورد نظر خود، فایل مربوطه را دریافت نمایید.
توجه داشته باشید که محوریت اصلی طراحی سوالات آزمون تیزهوشان ششم به هفتم، خلاقیت، استعداد و هوش متقاضیان می باشد، بنابراین توصیه می کنیم که مدت زمان مناسبی را به مطالعه منابع آزمون تیزهوشان ششم ابتدایی اختصاص دهید تا بتوانید از پس سوالات هوش این آزمون برآیید. سوالات این آزمون از آسان به دشوار مرتب شده اند و اگر دقت لازم را به کار ببرید، پیدا کردن پاسخ سوالات بعدی آسان تر خواهد بود.
سوالات آزمون تیزهوشان پایه ششم به هفتم 1400 – 1401
از آن جهت که از سال 97 به بعد سوالات تحصیلی حذف شده و فقط سوالات تحلیلی معیار سنجش دانش آموزان می باشد، دانش آموزان دیگر نیازی به مطالعه کتب درسی ندارند چرا که تمامی سوالات صرفا در زمینه ارزیابی هوش و استعداد داوطلبان طراحی شده اند.
یکی از نکات قابل توجه در آزمون تیزهوشان سال گذشته این بود که شامل دو دفترچه سوالات می شد، دفترچه شماره یک که به سه بخش متفاوت از سوالات تقسیم شد و نقاط ضعف و قوت مربوط به خلاقیت، استعداد و هوش دانش آموزان را مورد ارزیابی قرار می داد و دفترچه شماره دو که به منظور سنجیدن سرعت دانش آموزان طراحی شده بود. در ادامه به نوع، ترتیب و زمان پاسخگویی سه بخش از سوالات در آخرین دوره این آزمون می پردازیم.
سوالات آزمون تیزهوشان ششم ابتدایی 1400 – 1401 | ||
دفترچه اول | ترتیب سوالات | زمان پاسخگویی |
بخش اول | کامل کردن جمله | 60 دقیقه |
تشابه روابط بین کلمات | ||
قرابت معنایی | ||
مرتب کردن جملات یک متن | ||
نتیجه گیری منطقی از متن | ||
درک مطلب | ||
بخش دوم | مسئله ی عددی | |
استدلال منطقی | ||
شمارشی (ترکیبی با ادبیات) | ||
واژه یابی | ||
بخش سوم | سوالات هوش غیرکلامی (تصویری) |
همان طور که گفته شد، دفترچه شماره دو آزمون تیزهوشان در آخرین دوره با 40 سوال و زمان 20 دقیقه برای ارزیابی سرعت داوطلبان طراحی شده بود.
لازم است بدانید که به ازای هر پاسخ صحیح، 3 نمره مثبت و به ازای هر پاسخ نادرست، یک نمره منفی به دانش آموز تعلق می گیرد. برای هر یک از سوالات بدون پاسخ نیز نمره ای در نظر گرفته نخواهد شد و در صورتی که برای سوالی بیش از یک گزینه علامت بزنید، به منزله دریافت یک نمره منفی خواهد بود.
سوالات متداول
1- محوریت سوالات آزمون تیزهوشان ششم به هفتم 1400 – 1401 چیست؟
اساس و محوریت سوالات این آزمون خلاقیت، استعداد و هوش داوطلبان می باشد.
2- برای موفقیت در آزمون تیزهوشان مقطع ششم به هفتم 1400 – 1401 مطالعه چه نوع منابع و مباحثی لازم است؟
متقاضیان، نیازی به مطالعه کتب درسی خود ندارند زیرا سوالات آزمون ارتباطی با مباحث درسی نداشه و صرفا مربوط به استعداد و هوش می باشند.
3- بررسی نمونه سوالات آزمون تیزهوشان ششم به هفتم 1400 – 1401، برای داوطلبان چه نکات مثبتی به دنبال دارد؟
ضمن آشنایی با نحوه طرح سوال و یا سطح آزمون، می توانند آگاهی خود را نسبت به سوالات آزمون افزایش دهند.
برگرفته از: ایران مشاور
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
تکنیک پنجره جوهاری چیست؟
تکنیک پنجره جوهاری چیست؟
تکنیک پنجره جوهاری تکنیکی است که برای درک بهتر روابط افراد با خودشان و دیگران کمک می کند.
تاریخچه
پنجره جوهاری یا پنجره جوهری تکنیکی است که برای کمک به افراد برای درک بهتر رابطه خود با خود و دیگران طراحی شده است. این توسط روانشناسان جوزف لوفت (1916-2014) و هرینگتون اینگام (1916-1995) در سال 1955 ایجاد شد و عمدتاً در گروه های خودیاری و تنظیمات شرکتی به عنوان یک تمرین اکتشافی استفاده می شود. لوفت و اینگهام با استفاده از ترکیبی از نام های کوچک خود، نام مدل خود را “جوهری” گذاشتند.
در ابتدا برای گروه های خوددرمانی و برخی فعالیت های سازمانی مورد استفاده قرار می گرفت.
کاربرد
خودآگاهی
توسعه فردی
بهبود روابط
پویایی گروه
توسعه فعالیت گروهی و تیمی
روابط درون گروهی
تعریف پنجره جوهری
پنجره جوهری تکنیکی است که هدف آن کمک به افراد برای درک رابطه عاطفی و فیزیکی خود با خود و دیگران است. هم در زمینه خودیاری، هم در محیط گروهی و هم در محیط شرکت برای بهبود عملکرد فردی و تیمی استفاده می شود. برخی مفهوم پنجره جوهاری را برگرفته از نظریه های روانشناختی کارل یونگ می دانند.
طی این روند به شرکتکنندگان فهرستی از 56 صفت داده میشود و به آنها گفته میشود که پنج یا شش صفت را که احساس میکنند بهترین توصیف شخصیت خود هستند، انتخاب کنند. سپس از همکاران، همسالان، اعضای خانواده یا دوستان (بسته به زمینه) خواسته می شود که همین کار را برای شرکت کننده انجام دهند.
این نظریه رابطه ای دوسویه با دیگران را برای ما به تصویر می کشد. در این رابطه دوسویه ابتدا بیان است، یعنی اینکه ما با خودافشایی کردن و ابرازبخش هایی از شخصیتمان به روابطمان سامان می دهیم و دوم پرسیدن یا بازخورد گرفتن است، یعنی اینکه ما با بازخورد گرفتن از دیگران در روابطمان به شناخت عمیق تری از ابعاد شخصیتمان میرسیم.
شرح تکنیک
پنجره این تکنیک از 4 خانه اصلی تشکیل شده است که بر اساس میزان آشنایی فرد از خودش و میزان آشنایی دیگران از فرد شکل گرفته اند.
این مدل پیوند فرد با اشخاص دیگر را در چهار خانه نشان میدهد که این چهار خانه هریک خانهای از یک پنجرهٔ بزرگ است. اندازهٔ هر خانه نشان دهندهٔ آگاهی – بهوسیلهٔ خود فرد یا بهوسیلهٔ دیگران – از رفتار، احساسات و انگیزههای خود است.
خانه گشوده مربوط به صفاتی (جنبه هایی از شخصیت) از ما می شود که هم بر خودمان آشکار است و هم دیگران
خانه کور دو شامل صفاتی است که دیگران در ما می بینند اما خودمان نمی دانیم
خانه پنهان صفاتی است که خودمان از آن آگاه هستیم ولی دیگران راجع به ما نمی دانند
خانه مجهول/ناشناخته مواردی است که نه خودمان و نه دیگران از آن اطلاعی نداریم.
تمرین مربوط به این تکنیک به این صورت است که 56 صفت در اختیار فرد قرار می گیرد و آنهایی را که در خود می شناسد انتخاب می کند، سپس همین صفات به دیگران داده می شود و دیگران باید صفاتی که در آن فرد می بینند انتخاب بکنند.
صفات عبارتند از:
توانا | باهوش | دوستانه | نابغه | بالغ | مغرور | قاطع | مضطرب |
پذیرا | پیچیده | برون گرا | باهوش | متواضع | ساکت | باوجدان | هم درد |
گستاخ/بی پروا | اعتماد به نفس | بخشنده | درون گرا | عصبی | واکنش گر | معقول | قابل اعتماد |
شجاع | وابسته | خوشحال | مهربان | مشاهده گر | خونسرد | حساس | خونگرم |
آرام | موقر | حامی | دانا | مرتب | مذهبی | خجالتی | خردمند |
ملاحظه کار | همدل | واقع گرا | منطقی | صبور | مسئولیت پذیر | احمق | بذله گو |
شاداب | پرانرژی | مستقل | عاشق پیشه | قدرتمند | جستجوگر | تکانشی | سازگار |
شرح پنجره جوهری
در این تمرین، شخصی تعدادی صفت را از فهرست انتخاب می کند و صفت هایی را انتخاب می کند که احساس می کند شخصیت خودش را توصیف می کند. سپس همتایان آزمودنی همان فهرست را دریافت میکنند و هر کدام تعداد مساوی صفت را انتخاب میکنند که موضوع را توصیف میکنند. سپس این صفت ها در یک شبکه دو در دو چهار سلولی وارد می شوند. چارلز هندی فیلسوف این مفهوم را خانه جوهری با چهار اتاق می نامد.
اتاق یک بخشی از خودمان است که ما و دیگران می بینیم. اتاق دو شامل جنبه هایی است که دیگران می بینند اما ما از آن غافلیم. اتاق سه فضای خصوصی است که ما می شناسیم اما از دیگران پنهان می شویم. اتاق چهار قسمت ناخودآگاه ماست که نه خودمان می بینیم و نه دیگران.
صفاتی که هم فرد انتخاب کرده است و هم دیگران در خانه گشوده (عمومی) قرار می گیرد.
مواردی که فرد انتخاب کرده ولی دیگران انتخاب نکردند به خانه پنهان می رود. صفاتی که فرد انتخاب نکرده ولی دیگران انتخاب کرده اند به خانه کور می رود.
مواردی که هیچ کدام انتخاب نکردند به خانه مجهول یا نشناخته می رود. در نهایت ممکن است سایز خانه ها بر اساس تعداد صفات تغییر یابد.
معادل انگیزشی مفهوم فرا احساسات طبقه بندی شده بر اساس احساسات پایه، امکان یک پنجره فراهیجانی را به عنوان همتای انگیزشی پنجره فراشناختی جوهری ارائه می دهد.
مطابق مدل پنجره جوهری هر قدر ناحیه عمومی افراد گستردهتر شود، توان برقراری ارتباطی آنها بیشتر، انعطاف پذیری در سبک رهبری آنها گسترده تر و حالات من آنها وسیع تر میشود زیرا در این ناحیه طرفین شناخت دارند و امکان بروز تضاد، ضعیف است. پس افراد برای افزایش توان ارتباطی خود باید ناحیه عمومی را گسترش دهند.
راهکارهای گسترش ناحیه عمومی عبارت اند از:
1- افشا یا خودگشودگی افشا یا خودگشودگی یعنی این که فرد (در اینجا مدیر) پیرامون خودش اطلاعات منتشر کند. لازم به ذکر است که افشا باید به موقع و طرفینی باشد یعنی اگر در فرایند ارتباطات فقط یک طرف اقدام به خودگشودگی نماید و دیگری آن را انجام ندهد ارتباط برقرار نمیشود. افشا باعث پیشروی ناحیه عمومی در خصوصی میشود و ناحیه خصوصی را کوچک می کند.
2- بازخور بازخور باعث گسترش ناحیه عمومی در ناحیه کور می شود.
درمان با پنجره جوهری
یکی از اهداف درمانی ممکن است گسترش میدان باز (آرنا) به هزینه میدان ناشناخته و میدان نقطه کور باشد که منجر به شناخت بیشتر خود می شود، در حالی که افشای داوطلبانه مربع های خصوصی (پنهان یا نما) ممکن است منجر به افزایش بیشتر شود. صمیمیت و دوستی بین فردی.
پنجره جوهری: کمک به ایجاد اعتماد از طریق ارتباطات پنجره جوهری به پاسخ به این سوال قدیمی در مورد چگونگی ایجاد اعتماد در یک گروه و بنابراین ایجاد یک تیم موثر کمک می کند. آیا تا به حال دیده اید یا در واقع عضوی از تیمی بوده اید که هم افزایی داشته باشد؟ اینکه اعضای تیم باز و صادق بودند و به خوبی با یکدیگر کار می کردند؟ در نتیجه، تیم احتمالاً به سطوح خوبی از موفقیت دست یافت و در انجام وظایف و اهداف بسیار مؤثر بود. احتمالاً شما نیز این احساس را داشتید که کارها بسیار ساده تر به نظر می رسید و یک حس سازماندهی و شادی در بین گروه وجود داشت. احتمالاً قبول دارید که اعتماد برای موفقیت هر تیمی حیاتی است. مطمئنم مواردی را در تیمها دیدهاید که اعتماد وجود نداشته است: شکست معمولاً به دنبال دارد. اعتماد، به نظر می رسد بخشی جدایی ناپذیر از تشکیل یک تیم موثر است.
سوال این است که چگونه می توان اعتماد ایجاد کرد؟
یکی از راه های انجام این کار استفاده از پنجره Johari است. این ابزار که توسط جوزف لوفت و هری اینگهام در سال 1955 ساخته شد، ایجاد شد تا به مردم امکان برقراری ارتباط و در نهایت “باز کردن” و بهبود آگاهی از یکدیگر را بدهد، که در آن درک چیزهای مهم در مورد خود و سایر اعضای تیم می تواند منجر شود.
تئوری ساده است: هر چه دیگران شما را بیشتر درک کنند و هرچه بیشتر با یکدیگر باز شوید، ارتباط و اعتماد بیشتر ایجاد می شود و در نتیجه روابط می تواند تقویت شود.
پنجره جوهری بر اساس دو اصل کلیدی ساخته شده است: این که وقتی اطلاعاتی در مورد خودتان فاش می کنید به مردم اعتماد می کنید و با استفاده از بازخورد، می توانید اطلاعات بیشتری در مورد خود بیاموزید، بنابراین با مسائل کنار آمده و آگاهی و اثربخشی خود را به عنوان یک فرد افزایش دهید. با توضیح ایده پنجره جوهری، می توانید به اعضای تیم کمک کنید تا ارزش خودافشایی را درک کنند و آنها را تشویق کنید که هم بازخورد سازنده بدهند و هم بپذیرند. اگر با دقت انجام شود، این می تواند به افراد کمک کند تا روابط بهتر و قابل اعتمادتری با یکدیگر ایجاد کنند، مسائل را حل کنند و به عنوان یک تیم کارآمدتر کار کنند. این مدل بر اساس یک قالب چهار شبکه ای است که به موجب آن هر ربع نشان دهنده وضعیت فعلی بازی است.
چهار ربع پنجره جوهری
ناحیه ناشناخته: چیزی که شخص از خودش ناشناخته است و دیگران نیز آن را ناشناخته می دانند
ناحیه پنهان: آنچه فرد در مورد خود می داند که دیگران نمی دانند
ناحیه کور: چیزی که فرد درباره خودش ناشناخته است اما دیگران آن را می دانند. این معمولاً میتواند شامل مواردی مانند اضطراب، ترس، بیکفایتی، بیارزشی و غیره باشد، که بهدلیل مواجهه با آن برای افراد دشوار است، اما دیگران به راحتی میتوانند آنها را به وضوح در شما ببینند.
ناحیه باز: آن چیزی که فرد درباره خودش میداند و دیگران هم میشناسند. این معمولاً شامل رفتار، دانش، مهارتها، نگرشها و تاریخچه «دانش عمومی» شما میشود.
هدف پنجره جوهری
بنابراین، ما از چیستی پنجره جوهری و نظریه پشت آن پرهیز کردیم، اما کاربرد واقعی مدل چیست؟ چگونه آن را اعمال کنیم؟ هدف نهایی این است که فضای باز را بزرگتر کنید تا مردم بتوانند درباره شما و شما درباره خودتان بیاموزند. با انجام این کار، می توان اعتماد و روابط عمیق ایجاد کرد، زیرا هرچه بیشتر در مورد یکدیگر بدانید، افراد سازنده تر، همکاری و در واقع کارآمدتر در هنگام کار با یکدیگر خواهند بود. این فرآیند باز کردن و افزایش فضای باز پنجره شما، خودافشایی نامیده می شود و بیشتر یک فرآیند یادگیری است که به دنبال یک سفر ارتباطی دو طرفه انجام می شود.
منابع
Luft, J.; Ingham, H. (1955). “The Johari window, a graphic model of interpersonal awareness”. Proceedings of the western training laboratory in group development. Los Angeles: University of California, Los Angeles.
http://www.selfawareness.org.uk/news/understanding-the-johari-window-model
– دانشنامه شخصیت شناسی
برگرفته از: میگنا
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
عقده پدر چیست؟
در این مطلب منشا این اصطلاح، نظریه روانشناسی آن و یافتههای برخی مطالعات در زمینه اثرات عقده پدر را میخوانید.
سپس توجه شما را به این نکته معطوف میکنیم که چرا این اصطلاح جنسیتی شده و چرا نباید باشد.
در نهایت، برای مقابله با این مسئله راهکارهایی را معرفی خواهیم کرد.
«عقده پدر» یا «مسئله با پدر» به عنوان معادل فارسی Daddy Issues تعریف دقیقی ندارد، اما یک عبارت فراگیرِ مشهور است که ماهیت آن در خصوص کیفیتِ ارتباط فرد با پدرش در کودکی و تاثیر آن در بزرگسالی اوست به ویژه در خصوص پدرانی که غایب یا از نظر عاطفی در دسترس نبودهاند. از این اصطلاح معمولاً به صورت تحقیرآمیز در توصیف زنانی به کار میرود که با مردان مسن وارد رابطه میشوند، شریک جنسی خودشان را «بابا» خطاب میکنند یا رفتارهایی از خود بروز میدهند که از دید عموم غیرعادی یا ناهنجار است.
با این حال، اصطلاحِ «عقده پدر» به رغم رواج آن یک اصطلاح بالینی یا یک اختلال در نظر گرفته نمیشود (منبع: تازهترین بهروزرسانیِ راهنمای تشخیصی و آماریِ اختلالاتِ روانی متعلق به انجمن روانپزشکی آمریکا).
منشا «عقده پدر» کجاست؟
مشخص نیست دقیقاً منشا این اصطلاح (Daddy Issues/مسئله پا پدر) از کجاست، اما ظاهراً نشاتگرفته از ایده عقده پدر است که زیگموند فروید نخستین بار به عنوان بخشی از نظریه روانکاوی خود مطرح کرد.
عقدههای اُدیپ و اِلِکتِرا
عقده پدر توصیفکننده تکانههای ناخودآگاهیست که به دلیل رابطه منفی با پدر رخ میدهد که به ایده شناختهشدهتری به نام عقده اُدیپ مربوط میشود.
فروید عقده اُدیپ را اینگونه معرفی کرد: کشش و جاذبه جنسی که یک پسربچه به مادرش دارد و رقابتی که با پدرش احساس میکند.
نظریه فروید در آغاز فقط روی پسرها متمرکز بود، اما کارل یونگ باور داشت دخترها هم میتوانند با مادرشان بر سر جلب محبت پدر رقابت داشته باشند و به همین دلیل نام این پدیده را عقده الکترا نامید.
براساس نظریه رشد روانی-جنسیِ فروید، عقدههای ادیپ و الکترا بین سنین ۳ تا ۵ سالگی بروز میکنند.
اگر عقدههای ادیپ و الکترا تا پایان این مرحله از رشد حل نشوند، ممکن است کودک روی والد جنس مخالف خود متمرکز باقی بماند.
بنابراین، پسرها روی مادر و دخترها روی پدر متمرکز میمانند و نتیجه این تمرکزِ غیرعادی بروز مشکلات در روابط بزرگسالی فرزندان است.
نظریه وابستگی
اگرچه فروید ایده عقده پدر را در جریان درک فرایند رشد پسرها مطرح کرد، اما مفهوم وسیعتر آن جنسیتی نیست.
این مبحث به نظریه دلبستگی منتهی شد که روی اثر روابط بین افراد به ویژه فرزندان و مراقبان آنها متمرکز است نه جنسیت. نخستین نظریهپرداز دلبستگی، جان بالبی پیشنهاد کرد سبک دلبستگی یک فرد در کودکی عمیقاً بر سبکهای دلبستگی او در بزرگسالی اثر میگذارد. در نتیجه، کسانی که در کودکی احساس امنیت میکنند و سبک دلبستگی ایمنی دارند همچنان در بزرگسالی هم سبک وابستگیشان ایمن است. اما اگر فردی در کودکی دلبستگی ناایمن داشته باشد، در بزرگسالی به یکی از سه سبک دلبستگی ناایمن دچار خواهد شد.
انواع سبکهای ناایمن دلبستگی
مضطرب- پریشانخاطر: این افراد میخواهند نزدیک دیگران باشند، اما نگرانی آنها اینست که مبادا شریک آنها در صورت نیاز کنارشان نباشد. این خواسته آنها را به یک شریک پرتوقع و به اصطلاح چسبنده و آویزان تبدیل میکند.
ترسان- گوشهگیر: این افراد روابط صمیمانه دارند، اما در اعتماد کردن به شریکشان مشکل دارند، چون باور دارند از سمت او آسیب خواهند دید. این ویژگی سبب میل به فاصله گرفتن و دوریگزینی در آنها میشود.
کوچکانگار- اجتنابکننده: این افراد ترجیح میدهند از ایجاد روابط نزدیک و چالشهای احساسی توام با آن اجتناب کنند.
بزرگسالی که سبک دلبستگی ایمن دارد باور دارد در صورت نیاز افرادی هستند که پشتیبان او باشند، اما بزرگسالی که سبک دلبستگی ناایمن دارد به دو شکل رفتار میکند: یا برای ایجاد روابط تلاش میکند، اما این نگرانی را دارد که مبادا کسانی که برایش اهمیت دارند و آنها را دوست دارد تنهایش بگذارند یا به کلی قیدِ ایجاد روابط نزدیک را میزند.
اثرات مسئله با پدر
بر اساس مطالعات انجام شده، اثر رابطه منفی با پدر واقعیست. برای نمونه، در مطالعهای رابطه سببی (علتی) میان غیاب پدر یا مشارکت پایین در زندگی دختر و رفتار جنسی پرخطر دختران در بزرگسالی از جمله بیبندوباری جنسی و نگرشهای منفی نسبت به استفاده از وسایل بهداشتی پیشگیری از بارداری ثابت شد. این آثار به رفتارهای غیرجنسی پرخطر یا رفتار جنسی مردان بسط داده نشد.
در ضمن، مردانی که با یک پدر غایب یا به لحاظ احساسی غیرقابلدسترس بزرگ شدند در بزرگسالی دچار طیفی از مشکلات میشوند از جمله فقدان الگویِ مردانه، احساس بیکفایتی مثل نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس و تلاش برای یافتن جایگزینهایی به جای پدر.
دلیل جنسیتی شدن مفهوم مسئله پدر
شاید این عقیده که زنان در نتیجه حل نشدنِ عقده الکترا روی پدر متمرکز باقی میمانند سبب ایجاد دیدگاه جنسیتی مرتبط با عقده پدر شده باشد. در حال حاضر ممکن است از این اصطلاح برای توصیف منفی یا حتی تمسخر رفتار زنان در روابط استفاده شود، اما عقده پدر میتواند گریبانگیر همه کسانی شود که از کودکی با زخمهای روانی ناشی از ارتباط با پدر بزرگسال شدهاند.
در حالی که عقده پدر در افراد مختلف به اشکال مختلف بروز میکند، اما نقطه مشترک همه کسانی که عقده پدر دارند جستجو برای تایید شدن از سوی مردان زندگیشان است.
گفتن اینکه زنی عقده پدر دارد قضاوت و تحقیر کسی است که به واسطه رابطه تکوینی با پدرش آسیب دیده است در حالی که در واقعیت مقصر پدر است که در برآورده کردن نیازهای دخترش در کودکی کوتاهی کرده است. خوشبختانه امروزه این اصطلاح دیگر جنسیتی نیست و به صورت گسترده در مورد هر دو جنس به کار میرود.
راهکارهای مقابله با این مشکل
اگر در کودکی پدری داشتید که غایب بوده یا به لحاظ احساسی در جریان بزرگ شدن شما غیرمتعهدانه رفتار کرده است، ممکن است تا به امروز همچنان از اثرات منفی آن ارتباط رنج برده باشید. خوشبختانه، به گفته کِیتلین کانتور درمانگر رابطه و روابط جنسی، برای غلبه بر این چالشها راههایی وجود دارد. نخستین گام در مواجهه با این مشکل اینست که بپذیرید پدر شما مسئول مشکل شماست نه شما.
گامهای پیشنهادی کِیتلین کانتور عبارتند از:
پذیرفتن. کانتور توضیح میدهد وقتی نیازهای کودکان برآورده نشود این باور در آنها شکل میگیرد که ارزشِ عشق، توجه، علاقه یا برآورده شدن نیازهایشان را ندارند و تاثیر این باور در بزرگسالی آنها هم بازتاب دارد. اما از طریق ترکیب «آموزش و آگاهی» یاد میگیرید تاثیر این رابطهی منفی را بر خودتان تصدیق کنید و درک کنید چگونه با بازآفرینی الگوهای کودکی در روابط کنونی در حال تکرار باورهای قدیمیتان هستید.
سوگواری. به خودتان اجازه دهید دردِ رابطهی منفی با پدرتان را احساس کنید و به خاطر نداشتههایتان در زندگی به واسطه این رابطه بد سوگواری کنید. کانتور میگوید «گذراندن این مرحله توام با خشم است، شامل غم و اندوه میشود، فرصتی برای احساس غم برای جوانیِ خودتان است که نیازهایش برآورده نشده است.»
یادگیری. زمانی که تصدیق کردید چگونه باورهای شکل گرفته در کودکیتان بر روابط کنونی شما اثر گذاشته است میتوانید آنها را با باورهای جدید و سالمتر جایگزین کنید. کانتور به این نتیجه رسیده است بخشی از این یادگیری به این صورت است که وقتی با فردی در رابطه هستید که از نظر عاطفی از شما دور است یا آنطور که شما میخواهید با شما رفتار نمیکند، این مشکلی نیست که شما نیاز به حل کردن آن داشته باشید بلکه اطلاعاتی است که درباره آن شخص به دست آوردهاید و ربطی به خودِ شما ندارد.»
پس از قبول مشکل میتوانید به جای ادامه روابطی که تاکیدی بر الگوهای کودکی شما هستند، شروع به یادگیری نوعی از روابط کنید که خودتان میخواهید.
این مراحل به شروع بهبود عقده پدر شما کمک میکند، اما کانتور هشدار میدهد: «این یک فرایند عمیق است و لزوماً یک فرایند خطی نیست.» در نتیجه، دیدن روانشناس یا درمانگر برای تضمین بهترین نتایج در جریان مواجهه و گذار شما از عقدهی پدر مفید است.
منبع: verywellmind ترجمه: فرادید
برگرفته از: میگنا
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
برای تحلیل داده های آماری با کیفیت بالا و قیمت مناسب کلیک کن!
تاثیر خشونت والدین بر کودکان
تاثیر خشونت والدین بر کودکان
از زمانی که پسرم می تواند حرف بزند و راه برود، خیلی رفتارهای زشت مثل زدن دیگران، پرت کردن اسباب بازی ها و … را می بینم.
مثل آدم های پرخاشگر شده است. نمی دانم واقعا چه کاری باید انجام بدهم و چه برخوردی با او داشته باشم؟
مقدمه
بر اساس مطالعات انجام گرفته می توان گفت که بخش عمده شخصیت انسان در همان دوران کودکی و قبل از ششسالگی ترتیب می یابد؛ به همین منظور این دوران در تربیت کودکان باید بیشازپیش مدنظر قرار گیرد. در واقع تجربیات انسان در دوران کودکی بخش مهمی از شخصیتش را شکل میدهد؛ به همین دلیل است که اهمیت این تجربیات بههیچوجه نباید نادیده گرفته شود.
خشم یک هیجان کاملا طبیعی است که در تمام انسان ها وجود دارد و هیچ فردی را نمی توانیم پیدا کنیم که اصلا خشمگین نشود. اما پرخاشگری کردن طبیعی نیست و افراد دارای بهداشت روان و کسانی که مهارت های زندگی را می دانند، در زمان خشم، پرخاشگری نمی کنند و توانایی کنترل خودشان را دارند. خشم یک واکنش طبیعی است که در انسان ها در برابر موقعیت هایی که در آنها به ناکامی رسیده اند ایجاد می شود.
پرخاشگری و خشونت ممنوع اگر کسی نتواند خشم خود را کنترل کند، نهایتا منجر به بروز پرخاشگری و خشونت می شود. پرخاشگری به رفتارهایی گفته می شود که هدف آن ها آسیب رساندن به خود یا دیگران و محیط از روی قصد و نیت می باشد. پرخاشگری به 2 حالت در افراد دیده می شود:
1- پرخاشگری کلامی همانند توهین کردن و ناسزا گفتن
2- پرخاشگری غیرکلامی همانند پرت کردن وسایل و زدن دیگران افرادی که پرخاشگری می کنند، ظاهری کاملا مشخص دارند، این افراد لرزش دست و پا، تعریق بدن، قرمز شدن چشم، سرد شدن انگشتان دست و پا، گرفتگی عضلات و تغییر فشار خون را از خود نشان می دهند. این نشانه ها ممکن است تا حدی در کودکان پرخاشگر هم دیده شود.
در بسیاری از موارد ناهنجاریهای رفتاری که والدین را نگران و گاه درمانده میکند و پای آنها را به مراکز مشاوره روانشناسی باز میکند، ریشه در محیط خانوادگی و نوع روابط حاکم بر آن دارد؛ رفتارهای ناهنجار اغلب تنها نوعی جلبتوجه منفی از سوی کودکی است که نگران رابطه والدینش است. چنین کودکی با ایجاد ناخواسته مشکل سعی میکند توجه والدین را از موضوع اصلی، یعنی اختلافشان، به او جلب کند؛ از همینرو وجود روابط ناسالم و سرشار از خشونت و در گیری در محیط خانواده، از جمله روابط ناسالمی است که مواجهه کودک با آن میتواند اثرات بسیار وخیمی روی روحیات و نوع رفتارش گذاشته و شخصیت انسان بالغی که قرار است در آینده باشد را شدیداً تحت تأثیر قرار دهد.
علل
۱-رفتار پدر و مادر و تأثیر آن
پدر و مادری که رفتار ی بدون کنترل از خود بروز دامی دهندو محیطی سرشار از دغدغه و هراس مداوم و درگیری برای کودک خود فراهم میسازند که در این محیط قدرت به ابزار رُعب و وحشت تبدیل میشود، تهدید جای امنیت را گرفته و بیاعتمادی جایگزین اعتماد میشود؛ این فضا پنهانکاری را به کودک آموزش می دهد، موضوعی که خود عامل افزایش اضطراب است. چنین ترس مداومی، تواناییهای کودک را تحت تأثیر قرار میدهد و از جمله ممکن است بهآسانی نتوانند احساساتشان را بیان کنند و نسبت به بسیاری از امور بیتفاوت شوند؛ استمرار این رفتار زشت احتمال توسل والدین به خشونت را بالا برده و ممکن است میزان آن را افزایش دهد که خود به یک دور باطل فرسایشی میانجامد؛ گاهی هم برنامههای خشن تلویزیونی دلیل تحریک و تهییج خشونت میشود؛ از اینرو باید به پدر و مادر آموزش داد که از فرزندانشان بخواهند آنچه را که در برنامههای تلویزیونی میبینند با اتفاقات واقعی مقایسه کنند؛ آنان باید به کودکان تفهیم کنند که تلویزیون در واقع مانند یک داستانگو است که داستانهای آن ساختگی است؛ آنان میتوانند به زبانهای ساده به کودکان تفهیم کنند که چگونه از جنبههای فنّاورانه مانند موزیک و نورپردازی، برای تحت تأثیر قرار دادن هیجانها و عواطف مخاطبان بهرهبرداری میشود (حکیم آرا ۲۴۵:۱۳۸۸).
۲- میزان تأثیر خشونت خانگی
تأثیر خشونت خانگی بر کودک به عوامل متعددی از جمله ماهیت و نوع آن، اینکه موردی باشد یا دائمی، در چه سن یا دورهای از رشد بروز کند و امثالهم نیز بستگی دارد؛ میزان رابطه کودک با والدینی که دست به اِعمال خشونت میزنند از جمله عوامل مهم در تعیین میزان تأثیرپذیری کودک از خشونت است؛ با استناد به تئوری یادگیری اجتماعی (باندورا) کودکان از طریق مشاهده و تقلید، مدلهای متفاوت رفتاری را یاد میگیرند و آن را بروز میدهند. هرچه رابطه بین کودک و والدین نزدیکتر باشد، میزان الگوبرداری آنان بیشتر است؛ تحقیقات نشان دادهاند رفتار کودکان کاملاً تحت تأثیر رفتار والدین پرخاشگر بوده و چرخهای از خشونت و پرخاشگری در رفتار اجتماعی را به وجود آورده است.
رفتار خشن و متقابل پدر و مادر روی دختران و پسران اثرات متقابل میگذارد؛ فعلوانفعالات رفتاری نوجوانان با توجه به عملکردهای خشونتآمیز والدین، بهطور کامل آشکار میسازد که خشونت بین والدین، برابری و توازن قدرت را از بین برده و ساختار خانواده که در شرایط عادی شامل پدر و مادر و فرزندان است را مخدوش میکند. کودکان ما امروز در جامعهای زندگی میکنند که ساختار روانی و فرهنگی و سیاسی آن، تفاوتهای ویژه خردسالان را با شرایط زندگی بزرگسالان محترم نشمرده و برای آن ارزش و اعتبار خاص قائل نیست، وقتیکه دریچههای جهان بزرگسالان با همه ویژگیهای آن به روی اطفال خردسال باز میشود، طبیعی و بدیهی است که همهچیز اینها مورد تقلید آنان قرار میگیرد؛ از آن جمله: ارتکاب به جرائم مردانه!(پستمن ۲۶۹:۱۳۸۸؛ از سوی دیگر، در اثر خشونت پدر با زن، مادر که باید در کنار پدر قادر به تضمین امنیت فرزند باشد از سطح خود نزول میکند. چنین مادری که خود حس امنیت ندارد، طبیعتاً نمیتواند امنیت فرزندش را تأمین کند. در واقع خشونت خانگی موجب تغییر نقش اعضای خانواده و جابهجایی جایگاهها میشود.
اگر خشونت والدین را بهحساب طرز رفتار آنها بگذاریم، میتوان آن را بهصورت یک رابطه مؤثر هم در نظر گرفت، که تأثیرش روی کودکان هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم در غالب رفتاری تهاجمی یا اختلال در احساسات، کاملاً واضح و ثابتشده است؛ این چشمانداز به رفتار خشونتآمیز پدر و مادر وقتی بهتر تأثیر خود را نشان میدهد که در کانون خانواده امری طبیعی، پذیرفتهشده و جا افتاده باشد. مفهوم نهفته در این چهارچوب و یافتههای پژوهشگران، نتایج وسیعتری را به دست میدهد که نشان میدهند هرگونه اختلال در رفتار انسان میتواند دلیل اختلال در عملکرد و احساس باشد و قابلگسترش در همه جوانب زندگی مثل: ازدواج، خانواده، تربیت فرزند و رفتار اجتماعی است. خشونت والدین و تجربیات به دست آمده از آن، راه بروز خشم را به کودک میآموزد؛ رفتار ناشی از خشم، سردی، یا نفرت که گاه باعث برخوردهای فیزیکی میشوند، راحتتر از رفتاری ناشی از تهاجم و تجاوز قابل تشخیص است.
۳- خشونت بین والدین در خانه
نتیجه تحقیقات روی کسانی که در کودکی شاهد خشونت بین والدینشان بودهاند، نشان میدهد که درصد زیادی از این افراد در سنین بلوغ و بالاتر، رفتارهای خشونتآمیزی در رابطه با دیگران از خود بروز داده و مشکلات روحی و روانی، درماندگی و آسیب زدن به خود (اقدام به خودکشی، اعتیاد) در میانشان رایج است؛ بنابراین خشونت بهطورکلی دو بعد دارد، نخست، عمل خشونتآمیز فیزیکی (یعنی آسیب رساندن جسمی) و دوم، خشونت نمادی (ابراز خشونت بهطورمعمول کلامی است و ابتدا آسیب روحی یا عاطفی به قربانی وارد میشود (فاضل ۳۹:۱۳۸۷)؛ برخلاف باور همگانی که محیط خانه را محیطی امن تصور میکنند، «خانه» میتواند بیش از هر مکان دیگری برای کودکان نا امن و خطرناک باشد، شواهد نشان میدهند که کودکان در خانه خود بیش از هر جای دیگر در معرض خشونت قرار میگیرند؛ آنان یا بهصورت مستقیم قربانی خشونت والدین و نزدیکان خود میشوند و یا بهطور غیرمستقیم و تنها با مشاهده اعمال خشونت بین والدین آسیب میبینند؛ وجود حتی خشونت لفظی بین والدین در مورد مسائلی که به کودک مربوط میشود، میتواند حس تشویش و اضطراب را در او بیدار کرده و در او احساس ناامنی ایجاد کند؛ اگر در اینگونه مواقع کودک احساس کند که خودش عامل اختلاف و عدم توافق و در نتیجه منشأ بروز خشونت بین والدینش بوده، امکان آسیبپذیریش بیشتر شده و احتمال اینکه از اعتمادبهنفس پایینی برخوردار شود و نشانههایی از افسردگی بروز دهد، افزایش مییابد. حتی فیلمی که در منزل به نمایش درمیآید، میتواند تأثیرگذار باشد. شخصیت داستانی در فیلم خیلی مهم است. شخصیتهای مختلف در برنامههای تلویزیونی خشونت را بهروشهای مختلف اعمال میکنند. پژوهشها نشان میدهند بینندگان گروههای سنی مختلف، بیشتر از شخصیتهای مهاجمی تقلید میکنند و خشونت را از افرادی فرامیگیرند که آنها را شخصیتهای جذبی تشخیص داده باشد؛ بنابراین مهاجمی که شخصیتی جذاب یا دوستداشتنی دارد، میتواند در مقایسه با مهاجمی که شخصیتی خنثی یا غیر جذاب دارد، الگوی رفتاری قویتری باشد ؛ از سوی دیگر، تحقیقات روی تعدادی کودک ده تا دوازدهساله، نشان داده که وقتی والدین، مسئولیت اختلافشان را به عهده گرفته و آن را به گردن کودک نیانداختهاند – حتی موقعی که او عامل اختلاف بوده – کودک اغلب خود را مسئول اختلاف فرض نکرده و در نتیجه آسیب کمتری دیده است. تحقیقات همچنین نشان داده والدینی که خود در کودکی قربانی خشونت بودهاند، بیش از دیگران در ایفای درست نقش پدر یا مادر دچار مشکل میشوند؛ آنها ممکن است به نیازهای فرزندانشان توجه کافی نکرده و نتوانند بهموقع و بهدرستی به آنها پاسخ داده و حس امنیت مورد نیازشان را تأمین کنند؛ پس فضای خانواده چه از لحاظ برخورد والدین با یکدیگر و چه از لحاظ برخورد با فرزند و همانگونه که گفته شد، بسیار مهم است(حاتمی، ۶۸:۱۳۸۷).
۴- علل یابی خشونت و کمک به رفع آن
هم فروید هم لورنز معتقدند که پرخاشگری بهعنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است، یعنی بهتدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و نیاز به تخلیه پیدا میکند؛ به نظر فروید اگر این انرژی به شکلی مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزشها و بازیها، تخلیه شود، جنبه سازنده خواهد داشت. در غیر این صورت بهگونهای مخرّب تخلیه میشود که اعمالی نظیر قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن از این جملهاند؛ در برابر گروهی که به ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند، گروه دیگری هستند که اصولاً چنین اعتقادی را در مورد انسان خطرناک و مخرّب میدانند؛ به عقیده آنان چنین طرز فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا، یک واکنش اجتنابناپذیر تلقی شده، بنابراین دست ما را در کنترل یا کاهش آن ببندد؛ این گروه معتقدند که برخلاف نظریه غریزیون، دلایل فراوانی میتوان ارائه داد که پرخاشگری منشأ غریزی و ذاتی ندارد و به همین دلایل از لحاظ اجتماعی، هم قابل آموزش و هم قابل پیشگیری و کنترل است.
فارغ از این دو نظریه میتوان چند علت مشخص برای خشنونت و بروز آن پیدا کرد:
الف. خشونت در قالب پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهای اساسی باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی (خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود؛
ب. نوجوانان خشن معمولاٌ والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است؛
پ. عامل وراثت هم میتواند در رفتار خشن یک نوجوان نقش داشته باشد که بیشتر رفتاری اکتسابی و آموخته شده است؛ تحقیقات نشان می دهد که در اغلب مواقع، تربیتهای کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد؛
ت. نوجوانی که پرتوقع و نازپرورده بار آمده است و انتظار دارد که همگان به خواستهای او احترام بگذارند، هنگام برآورده نشدن انتظاراتش، عصبانی میشود و به خشونت و پرخاشگری متوسل میشود؛
ج. نابسامانیهای خانواده میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد؛ مانند غیبتهای طولانی پدر یا مادر، درگیری و اختلاف، جدایی و متارکه و محیطهای زندگی دور از تفاهم و مسالمت.
۵- خشونت ناشی از رسانه در فضای خانه
طبق فرضیه بازداری زدایی، کودکان و سایر افراد با آموزش و تجربه از انجام دادن رفتار پرخاشگرانه نهی میشوند، چنانچه مقدار زیادی خشونت در تلویزیون مشاهده کنند، بازداری خود را نسبت به اعمال پرخاشگرانه از دست میدهند و در تعامل با دیگران بهراحتی به خشونت متوسل میشوند؛ کودکانی که شاهد برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی هستند، درباره این برنامهها در مدرسه گفت وگو میکنند و بهتدریج خشونت را بهعنوان راهی برای حل مشکلات میپذیرند؛ برای مثال به همکلاسیهای خود صدمه میزنند، بحثوجدل میکنند، از قواعد کلاس پیروی نمیکنند و برای آنچه میخواهند، بردباری کمتری نشان میدهند (حسینی انجدانی ۸۶:۱۳۸۷). برعکس کودکانی که در معرض خشونت رسانهای قرار میگیرند از رسانه یاد میگیرند که چگونه موقعیتهای خطرناک را حلوفصل کنند و در نتیجه آسیبپذیری کمتری دارند؛ به این ترتیب خشونت رسانهای میتواند مفید واقع شود و به کودکان کمک کند تا دنیای اطراف را بهتر درک کنند و خشونت را بهعنوان واقعیت جامعه بپذیرند و این امر بهنوبه خود به آنان کمک میکند تا بهگونهای مناسب با موقعیتهای خطرناک روبهرو شوند (حسینی انجدانی ۸۹:۱۳۸۷)؛ بنا بر نظر گربنر کسانی که مقدار زیادی از برنامههای خشونتآمیز تلویزیونی را تماشا میکنند، نسبت به جهان نگاه و ارانهای دارند؛ یعنی این باور در آنان تقویت میشود که جهان خشن است و باید از آن ترسید؛ گربنر همچنین تصریح میکند که برنامههای خشونتبار تلویزیونی، حساسیت نسبت به خشونت را در دنیای واقعی در میان بینندگان این برنامهها از میان میبرد (فاضل ۱۴۸:۱۳۸۷).
۶- انتقال خشونت از طریق وراثت
تأثیرات خشونت و بدرفتاریهای پدر و مادر کودکان از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد؛ افرادی که خودشان در دوران کودکی مورد اذیت و آزار اطرافیانشان قرارگرفتهاند، به احتمال زیاد همین رفتارها را به فرزندانشان منتقل میکنند؛ از سویی دیگر خشونت نسبت به کودک به دو گروه تقسیم میشود: الف) خشونتهای روانی، مثل محرومیتهای عاطفی، تهدید، شرمنده کردن، تمسخر، بیتوجهی به نیازهای روانی – جسمی کودک، ناسزاگویی، تحقیر و… ب) خشونتهای بدنی، مثل کتک زدن، پرت کردن، سوزاندن، ضربه زدن با اشیا و…؛ کودکان و نوجوانانی که مورد بیمهری و محرومیتهای عاطفی قرار میگیرند، رفتارهای مخالفت آمیزتر، مقاومتکنندهتر، خشنتر و پرخاشجویانِتری از خود بروز میدهند؛ تنها پیامی که خشونت و تنبیههای بدنی برای کودک دارد، این است که پدر و مادر هیچ علاقهای به نیازها و خواستههای او ندارند و از اینکه جثهای بزرگتر و قدرتی بیشتر از کودک دارند، نهایت سوءاستفاده را میکنند و او را با اعمال زشت و خشن مورد سرکوب و ایذا قرار میدهند؛ کودک (یا نوجوان) نیز در این بین درمییابد، کسانی را که با علاقه دوست میداشته است و به آنها اعتماد کامل کرده است، موجب غم، ناراحتی و آزار او میشوند؛ والدین بدرفتار و خشن دارای خویی تند، عصبی و پرخاشگر هستند و بیشتر از آنکه رفتارهای سازنده و مثبت از خود نشان دهند، در کلام و اعمالشان انتقاد، تهدید و خشونت دیده میشود؛ زمانی که بچههای این والدین تحتفشارهای روحی شدید قرار میگیرند و شروع به گریه و بیتابی میکنند، بهجای آنکه مورد محبت و نوازش واقع شوند، مورد اذیت و واکنشهای تند آنها واقع میشوند؛ اینگونه فشارهای عصبی بر کودک موجب شبادراری، هراس، رفتارهای ضداجتماعی، ممانعت از نظم و انضباط در آنها دیده میشود و بهنوعی آنها را به سمت اذیت و آزار همکلاسها و دوستانشان هدایت میکند؛ ادامه این روند منجر به انحطاط اخلاقی و پیامدهای منفی مثل بزهکاری، سیگار کشیدن، اعتیاد، مصرف دارو و… در آینده خواهد شد؛ تحقیقات نشان میدهند کسانی که بیش از ۴ حادثه بدرفتاری و آزار در کودکی تجربه کردهاند، ۱۲ برابر بیشتر با خطر اعتیاد به مواد مخدر، الکل و… روبهرو هستند.
۶-۱- رفتار غیرقابلپیشبینی
رفتارهای دستهای از والدین قابل پیشبینی نیست و کمتر با رفتار و اعمال کودک مرتبط است؛ برای مثال کودک چه رفتار خوبی داشته باشد و چه کجخلقی و بداخلاقی کند، آنها کماکان او را مزاحمی کوچک میدانند؛ این والدین کودک گریان و یا کودک خندان را به یک اندازه آزاردهنده میبینند. خشونتهای بدنی در این والدین بهطور ناگهانی بروز نمیکند، بلکه همراه با انواع دیگر پرخاشگریهای لفظی و بدنی زیاد میشود؛ اینان توقعات نامتناسب و وارونهای از فرزندان خود دارند؛ برای مثال، خودشان را کودک و فرزندانشان را مسئول زندگی و نانآور خود میدانند. معمولاً یکی از والدین (یا پدر و یا مادر)، نقش آزاردهندگی فعال را به عهده میگیرد و دیگری با سکوت اختیار کردن در برابر خشونتهای او، نقش منفعلانه به خود میگیرد و با آزار کودک توافق میکند. در واقع کودکآزاری یک بیماری طبی – اجتماعی است که روزبهروز بیشتر در جوامع رسوخ میکند و بازتاب آن در تمام آمارهای جنایی مشهود میشود. خشونت و آزار کودکان مخصوص جامعه یا طبقه خاصی نیست، اکنون همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند (اصلانی ۱۳۸۲: ۳۱۸)؛ برای مثال، طبق گزارش پلیس انگلستان، کودکآزاری در این کشور از سال ۱۹۹۶ بیش از ۲۰ درصد افزایش داشته است و علت آن هم افزایش خشونت در جامعه و خانواده است؛ در همین سال، حدود ۱۰ هزار مورد کودکآزاری در ایالاتمتحده منجر به مرگ کودکان شده است. آمار نشان میدهد که والدین بدرفتار معمولاً بین ۳۵ – ۳۰ سال دارند و کودکان آزاردیده هم در اکثر موارد زیر ۱۰ سال هستند. بیشترین آزار نیز از نوع جسمانی بوده است. تهیه آمار دقیقی از بدرفتاری و آزار بدنی کودکان مشکل است، زیرا افرادی که این بدرفتاریهای را انجام میدهند و نیز قربانیان آنها از اینگونه رفتارها شرمسارند و از پذیرش این موضوع که دست به چنین اعمالی میزنند، وحشت دارند؛ علاوه بر آن، در بیشتر موارد این بدرفتاریها در خلوت صورت میگیرد، و کودکانی که مورد آزار قرار میگیرند، از بازگو کردن آنچه بر آنها گذاشته است، ناتواناند. تنها با بررسی و جمعآوری اخبار روزنامهها در سال ۱۳۷۷ _ ۱۳۷۵ (و نه همه موارد بدرفتاری و خشونت علیه کودکان)، میتوان دریافت، که بیشترین خشونت و آزار در مورد دختران زیر ۱۰ سال (۳۵ درصد) صورت گرفته است و بیشترین آزارگران مردان (۷۰درصد) بودهاند. همچنین ۷۰ درصد این آزارگریها در محیط خانه صورت میگرفته است. در مورد کودکآزاریها، بیشترین درصد مربوط به کودکانی بوده است که والدین آنها از هم جد اشدهاند؛ بهعبارتدیگر، فرزندان حاصل طلاق و گسستگیهای خانوادگی در معرض بیشترین اذیت و آزار و خشونت (۴۰درصد) بودهاند. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی هم، روزانه بیش از ۲۳ کودک در نتیجه بدرفتارهای والدین خود تلف میشود (یعقوبی فر ۱۳۸۵: ۱۹).
۶-۲- کودکان ناسزاگو
امروزه بسیاری از والدین نگران بددهانی یا بدزبانی فرزندانشان هستند و از خود میپرسند که آنها این صحبتها را چگونه یاد گرفتهاند؟ چرا این اتفاق برای فرزند ما افتاده؟ آیا خودمان مقصر بودهایم؟ جمعی از والدین میگویند، ما که این حرفهای زشت را بر زبان نمیآوریم، پس چگونه فرزندمان چنین حرفهایی میزند؟! درنهایت نیز این سؤال برایشان مطرح است که چه باید کرد تا کودک این عادت ناپسند را ترک کند. همانطور که در بحثهای گذشته درباره رفتار کودکان متذکر شدیم، بسیاری از اعمال بچهها از عملکرد والدین نشئت میگیرد. کودکان رفتارهای پدر و مادر را بهطور ناخودآگاه درونی میکنند. رفتارهای درونفکنی شده جزو معیارهای نهادینه شده کودک قرار میگیرند و سپس او مطابق این معیارها عمل میکند؛ به این فرآیند همانندسازی میگویند. کودک والدین خود را بهعنوان اولین الگوهای زندگی میپذیرد و چون به آنها عشق میورزد و آنان را سمبلهایی قوی میداند، رفتار والدین برای او شاخص و الگو قرار میگیرد. گاهی بین درونفکنی یک رفتار و بروز آن فاصله زمانی وجود دارد؛ برای مثال، کودک گفتاری ناپسند را ماهها قبل از زبان پدر یا مادر شنیده، اما برونریزی آن امروز صورت میگیرد. این مدت به تشخیص کودک و شرایط او بستگی دارد که چه زمان، چگونه و در برابر چه کسی کلام زشت را به کار برد. در بعضی خانوادهها، والدین با فرزندان خود بسیار خصمانه رفتار میکنند و درعینحال آنان را آزاد میگذارند. به این گروه از پدر و مادرها، والدین خصمانه آزاد گذارنده میگویند؛ آنها خود از حرفهای زشت استفاده میکنند و فرزندان نیز آزادند که اینگونه عبارات را به کار برند؛ یعنی هیچ اقدامی در جهت جلوگیری از این رفتار به عمل نمیآید؛ و یا از نظر تربیتی هیچگونه تدبیری از طرف والدین برای ترک این عادت در بچهها صورت نمیگیرد. ذکر این نکته ضروری است که چه والدین حرفهای زشت را به فرزند خود بگویند و چه در حضور او در برابر فرد دیگری اینگونه گفتار را به کار ببرند، کودک، آنها را میآموزد و بهوقت نیاز بر زبان میآورد. از دیگر علتهای یادگیری کلام زشت، ارتباط کودکان با دوستان و با بچههای دیگر است. بسیاری اوقات کودکان عامل بدزبانی یکدیگرند. در مهدکودک، مدرسه، کوچه و هر جای دیگری که بچهها فرصت بازی و بهخصوص درگیری با هم را پیدا کنند، ممکن است این بدآموزی صورت بگیرد. از دیگر عوامل بروز بدزبانی در بچهها، بهکارگیری کلام زشت بهعنوان اعتراض است. کودک با بر زبان آوردن اینگونه حرفها اعتراض خود را نشان میدهد؛ این نوعی رفتار تلافی جویانِ است که بعضی کودکان در پیش میگیرند؛ آنها احساس میکنند، فقط با ادای اینگونه کلمات است که تخلیه میشوند و میتوانند نارضایتی خود را نشان دهند. گاهی که کودک خردسال برای اولین بار از کلمات زشت استفاده میکند، موجب خنده و مزاح اطرافیان میشود. اینگونه برخورد از همان ابتدا برای او حکم تشویق به انجام این رفتار را خواهد داشت و بهتدریج به آن عادت میکند. در پارهای از موارد نیز کودکان با بر زبان آوردن حرفهای زشت میتوانند به خواستههای خود برسند؛ بنابراین بدزبانی را راهی برای رسیدن به اهداف خود تلقی میکنند و در درازمدت جزو رفتار آنان خواهد شد.
جمعبندی
پدران و مادران بهعنوان اولین معلم کودکان، دارای وظایف و نقشهای متعددی هستند که از جمله آنها میتوان به نظارت منظم بر رشد سالم آنان و ایجاد یک محیط پر مهر و آرام اشاره کرد. نقش دیگر هر یک از آنها این است که به کودک خود کمک کنند تصور خوبی از خود داشته باشد، هرچند که عامل واحدی وجود ندارد که مطلقاً برای دستیابی کودک به این حس نقش اساسی داشته باشد؛ ولی آنچه حائز اهمیت است، پذیرش همیشگی بدون قید و شرط، اهمیت دادن، همدلی و احترام حفظ یک رابطه مشترک بزرگمنشانه بین کودک با والدین و تشویق آزادی و استقلال در چارچوبهای مشخص، مسلماً بهترین زیربنا برای ایجاد چنین تصوری است؛ قابل توجه است که شخصیت کودک از سه جزء اصلی تشکیل شده است؛ اول، تهیج پذیری که عبارت است از گرایش به اینکه بهراحتی و شدیداً ناراحت و درمانده شود، آرام کردن چنین کودکانی بسیار مشکل است؛ دوم، فعالیت، یعنی مقدار رفتاری که یک کودک از نظر حرکت و سرعت صحبت کردن نشان میدهد یا مقدار انرژیای که صرف فعالیتهای مختلف و بیقراری میشود؛ سوم، اجتماعی بودن به معنای طلب تمتع ویژه از ثمرات تماس اجتماعی است؛ چنین کودکانی ترجیح میدهند با دیگران باشند و فعالیتهای مشترک را دوست دارند. در واقع شخصیت کودکان مخلوطی از این سه جزء به مقادیر مختلف است حتی از همان روزهای اول زندگی میتوان دریافت که کودک به یکجهت بیشتر متمایل است، یعنی یا هیجانی یا فعال یا اجتماعی است؛ بهطور مثال کودکان هیجانی زیاد گریه میکنند و آرام کردن آنها آسان نیست، کودکان فعال بیقرارند و زیاد نمیخوابند و دیگر آنکه کودکان اجتماعی میتوانند عاطفه خود را از بدو تولد نشان دهند به این صورت که آغوش اطرافیان را بهراحتی پذیرفته و آرام میشوند، اگر کودکی در یکی از این ویژگیها افراط میکند وظیفه والدین این است که ضمن تعدیل آن تعادلی را در همه جنبهها برای وی ایجاد نمایند. تمامی والدین دوست دارند که کودکانشان با شخصیتی متعادل بزرگ شوند. آگاهی از مراحل مختلف که کودک ضمن رشد طی میکند، میتواند یاریگر خوبی باشد، بهعنوان نمونه تا سن یکسالگی، تمام سعی کودک این است که دریابد آیا دنیای اطراف قابلاعتماد است یا نه، نتیجه ایدئال این است که کودک بیاموزد به مادر یا شخصیتی که از او مراقبت میکند اعتماد نماید. او همچنین باید به توانایی خود برای خلق رخدادها نیز اعتماد پیدا کند. عنصر اصلی این امور آن است که کودک بتواند یک دلبستگی مطمئن زودرس با والدین خود برقرار نماید.
نویسنده: دکتر محمدکاظم بخشنده : فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان -فلوشیپ نوروماسکولار
برگرفته از: میگنا
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
برای تحلیل داده های آماری با کیفیت بالا و قیمت مناسب همین جا کلیک کن.
گوگل درباره ما چیزی میداند؟
براساس گزارشهای موجود، به نظر میآید که این شرکت مانند هر کسبوکار یا شبکههای اجتماعی دیگری در سراسر دنیا، برخی اطلاعات کاربران خود را رصد و ضبط میکند.
گوگل همانند هر کسبوکار دیگری با بررسی نتایج کاربران، میتواند از نیازمندیهای آنها آگاه شود.
اما برای جلوگیری از برخی موارد نقض حریم خصوصی یا دریافت اطلاعات بیشتر، از جمله دریافت تبلیغات ناخواسته، کاربران میتوانند برخی موارد را در گوگل جستجو نکنند.
موتور جستجوی گوگل از ابتدای فعالیت تاکنون برای کاربران سراسر جهان تا حدود زیادی مفید بوده است.
چرا که کاربران با استفاده از گوگل میتوانند اطلاعات جدید و گستردهای را درباره هر چیزی پیدا کنند.
گوگل تحولی عظیمی را در شبکه اینترنت به وجود آورد و دارای امنیت نسبتا خوبی است.
با وجود این، هر آنچه در این شبکه وجود دارد لزوما واقعیت ندارد و ممکن است برای کسبدرآمد مورد استفاده قرار بگیرد.
زیرا حجم اطلاعاتی که روزانه در آن ثبت و وارد میشود، به قدری زیاد است که در برخی از مواقع قابل کنترل نیست.
هر کاربر اینترنت باید این نکته را بداند که هر آن چیزی که در گوگل جستجو میکند، نمیتواند نتیجه قطعی و درستی داشته باشد. اما برخی از کاربران بدون اینکه به سراغ منابع بیشتری بروند به یکی از نتایج گوگل اکتفا میکنند که میتواند مشکلاتی را برای آنها ایجاد کند.
اما در تعدادی از موارد بهتر است از همان ابتدا، جستجویی صورت نگیرد. این موارد کداماند؟
زمان مرگ:
کاربرانی در سطح وب وجود دارند از گوگل انتظار دارند زمان مرگ آنها را بداند.
اگر فردی در اینترنت کلمات زمان مرگ (Death Clock) را جستجو کند، با سایتهایی مواجه میشود که براساس اطلاعاتی که از کاربر در مورد سن، قد، وزن و غیره میگیرد، به او زمان دقیق مرگ را میگوید.
اما این کار تنها عوارض بسیار بدی بر روحیه کاربر خواهد داشت و هیچ واقعیتی ندارد.
علائم بیماری:
وب سایتهای زیادی وجود دارند که به طور تخصصی در خصوص مسائل بیماری اظهار نظر میکنند.
اما قطعا اغلب آنها توسط یک پزشک متخصص اداره نمیشوند.
جستجو در اینترنت در خصوص معنای علائم، گاهی به کاربران در همان لحظه هیچ کمکی نمیکند. کاملاً برعکس، ممکن است احساس فرد را بدتر کند. افراد در این مواقع فقط باید به سراغ یک پزشک واقعی بروند.
اپلیکیشنهای بانکی:
این روزها هکران سایبری بیش از هر چیزی بهدنبال هک اطلاعات بانکی کاربران هستند.
به همین دلیل سعی میکنند با ساخت بدافزارها و پخش کردن لینکهای جعلی در گوگل به اطلاعات بانکی دست پیدا کنند.
کاربران اینترنتی باید در صورتی که میخواهند اپلیکیشن پرداخت و مالی خاصی را بر روی موبایل خود اجرا کنند، به سراغ سایتهای رسمی بانکها بروند و از مطمئن بودن لینکهای دانلود اطمینان حاصل کنند.
افسردگی:
اگر فردی فکر میکند که افسردگی دارد و تلاش میکند ان را با داروهای بدون نسخه درمان کند، ممکن است در حال نادیده گرفتن یک مشکل بزرگتر باشد.
برخی تومورهای مغزی به خاطر تغییر در شخصیت فرد یا افسردگی شکل میگیرند. در این مواقع، بهتر است حتما به پزشک مراجعه شود.
علاوه بر موارد بالا، مسائل دیگری مانند جرمها، دارکوبها و غیره وجود دارند که هیچ کاربری معمولا به آنها در گوگل سر نمیزند.
گوگل طبیعتا مزایای بیشتری از معایب خود برای کاربران فراهم کردهاست تا کاربران بتوانند به دنیایی جدید و پر از اطلاعات درست به راحتی دست پیدا کنند.
گوگل درباره ما چیزی میداند؟
براساس گزارشهای موجود، به نظر میآید که این شرکت مانند هر کسبوکار یا شبکههای اجتماعی دیگری در سراسر دنیا، برخی اطلاعات کاربران خود را رصد و ضبط میکند.
به زبان سادهتر گوگل یک پرونده کامل از علایق و سلایق کاربران را دارد که بر اساس آن، تبلیغاتی مطابق نیاز کاربران را به آنها نشان میدهد.
یعنی گوگل همانند فیسبوک این اطلاعات را جمعآوری میکند.
سپس از آنها برای نمایش تبلیغاتی که بر اساس نیاز و علایق کاربر است استفاده میکند.
برای گوکل فرقی نمیکند که کاربر از اینترنت برای چه اهدافی استفاده میکند.
این تبلیغات در جستجوهای گوگل یا حتی صفحه موبایل شما، سرویس جیمیل( ایمیل)، یوتیوب یا دیگر سرویسهای مرتبط با گوگل نمایش دادهمیشود.
با توجه به اینکه گوگل همچنان یکی از موارد سرویسهای پرکاربرد در جهان است و اکثریت کاربران از آن برای یادگیری بیشتر استفاده میکنند؛ در عوض، این سرویسدهنده هم برخی از اطلاعات کاربران را برای کسب درآمد جمعآوری میکند.
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com
وبلاگ ما
برای تحلیل داده های آماری با کیفیت بالا و قیمت مناسب همین جا کلیک کن.
به راحتی استرس خود را کم کنید
استرس و فکر زیاد می تواند تاثیرات مخربی روی سلامت بدن بگذارد اما روش های ساده ای برای کاهش و متوقف کردن آن وجود دارد.
دو عامل مخرب و تاثیرگذار استرس و فکر زیاد ذهن و روح را درگیر می سازد، دهها راه و روش برای رهایی از این حالت کشف شده است اما ساده ترین آنها راهی است که هرکسی می تواند به سادگی انجام دهد.
مهمترین مورد برای ترک این استرس ها فقط لازمه داشتن یک فکری سالم می باشد.
یکی از دانشمندان به نام (Hans Schroder) برای این مطالعه از چندین دانشجو که استرس داشتند و بسیار مضطرب بودند استفاده کرد.
او از دانشجویان خواسته بود تا “flanker task” را که بر مبنای کامپیوتر را که میزان دقت پاسخ دهی و سرعت عکس العمل آنها را می سنجد ، انجام دهند یعنی به عبارت دیگر می توان گفت که یک نوع پرسش و پاسخ با دقت بالا را انجام دهد.
از نیمی دانشجویان خواسته بودند که از احساسات و افکار عمیق خود به منظور درخواست استادشان به مدت 8 دقیقه بنویسند و به نیم دیگر دانشجویان زمان بیشتری داده شده بود تا در مورد کارهایی که در روز گذشته خود انجام داده بودند بنویسند.
محققان این افراد را بطور کامل تحت نظر گرفتند و رفتار آنها را بررسی کردند و در انتها دریافتند که هر دو گروه حدودا با یکدیگر کاری که باید انجام می دادند را انجام دادند ولی گروه دوم کاری که برعهده شان بود را بهتر و سریعتر انجام دادند.
نوشتن راهکاری بسیار ساده و البته تاثیر گذار در کنترل استرس و فکر زیاد
این تحقیق نشان داد افرادی که دائما مضطرب ، روزنامه نگار یا نویسنده هستند ممکن است در آینده برای انجام وظایف خود کمتر استرس داشته باشند.
دکتر جیسون موزر (Jason Moser) استاد دانشکده روانشناسی و مدیر آزمایشگاه روان شناسی بالینی در طی این مطالعه بیان کرد :نوشتن باعث می شود که ذهن کمتر درگیر شود و انسان نیز کمتر استرس های بی خود داشته باشد و می تواند در تقویت حافظه نیز موثر باشد.
دیگر تحقیقات
این اولین مطالعه نیست که بیان می کند نوشن باعث می شود که استرس به مرور زمان کوتاه از بین برود.
در سال 1986 میلادی جیمز پنبانکر مطالعه ایی را انجام داد که در طی این مطالعه دریافت نوشتن می تواند استرس را کاهش دهد و به مرور زمانی اندک می تواند آنرا از بین ببرد و دریافت که با نوشتن خاطرات و تجربیاتتان بر روی کاغذ ، قادر به درک بهتر آن خواهید بود.
برای مشاهده لیست همه ی پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد کلیک فرمایید.
تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.
نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos
تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower
روش های تماس:
Mobile : 09143444846 واتساپ – تلگرام
Telegram: @abazizi
- E-mail: abazizi1392@gmail.com