سو گیری / جهت گیری ذهنی
آگاهی از این مفاهیم احتمال خطا در تحلیل و تصمیمات ما در زمینههای مختلف را کاهش میدهد.
▪️ فرض عامل هوشمند:
ذهن تمایل دارد پشت هر پدیده عاملی هوشمند را فرض کند، در حالیکه هر واقعه ممکنست برنامه ریزی شده باشد، ممکنست نباشد، اثباتِ تصادفی بودن دلیل نمیخواهد، برنامه ریزی دلیل کافی میخواهد. صرف همزمانی دو پدیده و نقل قول های مبهم نمیتوان نتیجه گرفت که یک پدیده برنامه ریزی شده بوده است.
▪️ فروپاشی انگاری:
ذهن انسان تمایل دارد اوضاع کلی جهان/کشور را رو به وخامت و فروپاشی ببیند، در حالی که ممکنست بعد از هر بدی، بدتر نیاید.
▪️ منفی نگری:
ذهن برای اخبار منفی ارزش بیشتری قائل میشود.
▪️ نقطه کور تعصب:
انسانها تعصب را در دیگران بهتر و بیشتر تشخیص میدهند.
▪️ ادراک گزینشی:
ذهن اطلاعات را گلچین میکند و گاهی اطلاعات مهمی را در جهتی خاص نادیده میگیرد.
▪️ دانش دم دست:
ما در برخورد با هر پدیده برای تحلیل و رفع مشکل به دانش و اطلاعات ساده و دَم ِ دست تکیه میکنیم، در حالیکه ممکنست زمان برای تحقیق بیشتر و تصمیم گیری دقیق تر داشته باشیم و اولین پاسخی که بذهن متبادر میشود نه تنها بهترین نباشد بلکه اشتباهترین گزینهی موجود باشد .
▪️ خطای هاله ای:
ما تمایل داریم وقتی یک وجهه از چیزی بنظرمان خوب و زیبا آمد بقیهی خصائص آن چیز را هم خوب ببینیم و ممکنست صفات بد مهمی را از نظرمان پنهان شود.
▪️ قالب بندی:
قضاوت ما در مورد یکچیز بستگی به این دارد که در چه قالب و جمله بندی یی به ما عرضه شود:
مثلا اگر روی همبرگر بنویسند ۹۰ درصد گوشت بیشتر تمایل داریم بخریم تا بنویسند ۱۰ درصد ناخالصی در حالی که همبرگر، همان همبرگرست.
▪️ پشتیبانی از انتخاب:
ما روی انتخاب هایمان تعصب داریم، دلمان نمیخواهد کسی دلمان را بد کند. در حالیکه گاهی مهم ست که بدانیم انتخابمان چه مشکلاتی داشته.
▪️ تثبیت باور:
استدلال هر چقدر قوی باشد و با لحن ملایم مطرح شود باز ممکنست حتی بیش از پیش باورِ(غلط)مان را در ذهن تثبیت کند و بر تصمیم خود، مصرتر شویم.
بله… به همین سادگی.
▪️ خاطره جعلی: ذهن ما – حتی اگر به اختلال روانی خاصی مبتلا نباشیم – گاهی خاطرههایی می سازد که اصلا وجود نداشته اند، بدون این که متوجه باشیم و قصد و غرضی داشته باشیم.
▪️ پس گویی:
ما یادمان میرود چه پیش بینیای کرده بودیم، بدون اینکه متوجه باشیم دنبال بهانه ایم تا بگوییم:
« دیدی گفتم »
▪️ محافظه کاری:
ما به حفظ سنت ها و عقاید گرایش داریم و در برابر تغییر، حتی مثبت و مفید مقاومت میکنیم.
▪️ توجه:
توجه ما بصورت گزینشی روی مسائل خاص و جنبههای خاص چیزها معطوف میشود و گاهی از مسائل مهمی غفلت میورزیم.
▪️ ادراک کاذب جنسیتی:
مردان کشش جنسیتی زنان و تمایلشان به رابطه را بیش از واقعیت تصور می کنند.
▪️ دوام نگری:
ما تمایل داریم فرض کنیم روند امور به شکل جاری باقی میماند، یعنی اگر سهمی صعودی بود گمان میکنیم این روند ادامه خواهد داشت.
▪️ انگ بی درنگ:
ما زود قضاوت میکنیم و برچسب میزنیم.
▪️ الگوی abc:
تصمیمات و قضاوت ما بر اساس تفسیرمان از اطلاعات و وقایع است، نه خود اطلاعات.
تفسیری که ممکنست -بخاطر ادراک گزینشی و حذف اطلاعات مهم یا هر دلیل دیگر- بسیار غلط باشد و لذا قضاوت و تصمیم نیز خطای زیادی داشته باشد.
▪️ بازیگر تماشاچی:
ما بیرون گود میایستم و میگوییم چرا لنگش نمیکنی بیعرضه، و وقتی خودمان در گود هستیم از این حرفها شاکی میشویم.
▪️ داستان بافی:
تمایل ما به پذیرفتن داستان بیشترست تا اطلاعات خام و تحلیل خشک منطقی، بنابراین گاهی با داستان بافی نتیجهی غلطی را به ما القا میکنند و اطلاعات مهمی از دسترس ما خارج میشود.
▪️ اعتماد به نفس کاذب:
ما معمولا تواناییهایمان را بیش از واقعیت فرض میکنیم.
▪️ پیوند انگاری:
ما دوست داریم بین مسائل ربط پیدا کنیم، لذا گاهی دچار ربط دادن های پرت و پلاها میشویم.
▪️ برد باخت انگاری:
( تو انتخاب ها شرکت نکنی) لجبازی …
برد رقیب/طرف مقابل، لزوما باخت ما نیست و برد ما لزوما باخت طرف مقابل نیست، اما اینگونه فکر میکنیم.