بایگانی ماهیانه: آوریل 2018

در زندگی با این واقعیت‌های مهم روبرو شوید تا بهتر و شادتر باشید

در زندگی با این واقعیت‌های مهم روبرو شوید تا بهتر و شادتر باشید

هر فردی در زندگی خود با مشکلات و چالش‌های زیادی مواجه است. شاید هر روز گرفتار احساسات منفی و ناخوشایندی شویم یا نگرانی به سراغمان بیاید، آشفته می‌شویم و مدام در ذهن خود “ای کاش”هایی می‌گوییم و فکر می‌کنیم این زندگی‌ای نیست که توقع اش را داشتیم. توصیه می‌کنیم تنها یک بار بنشینید و بدون ایده آل گرایی به واقعیت‌های زندگی‌تان نگاه کنید.
در ادامه به چندین مورد از واقعیت‌های زندگی که شاید تاکنون به آن‌ها فکر نکرده‌اید اشاره می شود:

?در اطرافمان مسائل زیادی است که قادر به کنترل آن‌ها نیستیم.
باید قبول کنید که نمی‌توانید تمام اتفاقات پیرامون خود را کنترل کنید، تنها باید واکنش درستی در مقابل آن‌ها نشان دهید.

?انتظارات بالا سبب ناراحتی‌ها و دلشکستگی‌های بزرگ می‌شود
وقتی می‌توانیم شادی واقعی را درک کنیم که زندگی را همان طور که هست بپذیریم و قدردان داشته‌هایمان باشیم.

?هر کسی عیب و نقصی دارد
اگر می‌خواهید منتظر بمانید تا کامل شوید و آن وقت ایده‌ها، استعدادها و مهارت‌های خود را بروز دهید، هیچ وقت به این هدف دست نخواهید یافت.

?عمری را که به نگرانی سپری کرده‌اید، هدر رفته است
نگرانی هیچ کمکی به رفع مشکلاتتان نمی‌کند. باید در مواجهه با دشواری‌ها و چالش‌های زندگی، به‌جای نگرانی به دنبال راه حل‌هایی باشید که تجربیات زندگی را به شما می‌آموزند.

?ارزشمندترین درس‌ها از سخت‌ترین تجربه‌ها به دست می‌آید
گاهی نیاز است سختی‌های زیادی را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم درس‌های بزرگی بگیریم.

?هیچ وقت از موفقیت‌ها مغرور و از شکست‌ها مأیوس نشوید
در زمان موفقیت‌ها متواضع باشید، در هنگام سختی‌ها با اراده بمانید و هیچ وقت خود را نبازید. با این کار شادی‌هایتان پایدار و ناراحتی‌هایتان کوتاه خواهد بود.

?همیشه مشغول بودن به معنای بهره‌وری بالا نیست
کاری به نتیجه می‌رسد که با دقت و تمرکز انجام شود. پس نباید انرژی و وقت خود را صرف کارهای بیهوده کنید.

?بدون برنامه ریزی خرج نکنید
برای گذراندن زندگی خود به پول نیاز داریم، پس باید کار کنیم و پول به دست آوریم. وقتی مدیریت نداشته باشیم، درآمد بالا هیچ کمکی به زندگی‌مان نمی‌کند. پس نحوه خرج کردن پول بسیار مهم‌تر از کسب آن است.

?با داشتن پول بیشتر، شادتر نخواهیم بود
شاید با وجود پول زیاد و تمام امکانات رفاهی باز هم شاد نباشید، در این زمان باید شادی را از درون خود جستجو کنید. وقتی بتوانید ذهن آشفته خود را سر و سامان دهید، شادتر خواهید بود.

?تجملات و وسایل الکترونیکی، زندگی را از ما گرفته‌اند
بیایید لبخند و اعتماد را به یکدیگر هدیه کنیم. به جای دنیای مجازی، در دنیای واقعی برای هم وقت بگذاریم و از حال هم با خبر شویم.

?در ظاهر انسان‌ها به دنبال زیبایی نباشید
خودتان را همان طور که هستید دوست بدارید و همیشه در رفتار و منش دیگران به دنبال زیبایی باشید.

?خیلی از بحث و جدل‌ها بی‌مورد است
نباید بی دلیل وارد بحث شوید. گاهی آرامش داشتن، بسیار بهتر از پیروز شدن در جر و بحث‌هاست.

?اطرافیان را براساس رفتارهایشان و خودمان را با ایده آل هایمان قضاوت می‌کنیم
با دیگران همان طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. همیشه گفتار، رفتار و ارزش‌های خود را یکسان کنید.

?همیشه همان طور که می‌خواهیم با ما رفتار نمی‌شود
اگر توقع داشته باشید همان گونه که با دیگران رفتار می‌کنید، با شما رفتار می‌شود، مأیوس خواهید شد.

?مستحق تحقیر و سرزنش نیستید
هیچ وقت به سرزنش و عیب جویی اطرافیانتان اهمیت ندهید. وقتی زندگی روی خوش به شما نشان می‌دهد که تصمیم بگیرید افسار زندگی‌تان را خود به دست بگیرید و به هیچ کس جز خودتان تکیه نکنید.

?پذیرش شکست خیلی هم سخت نیست
گاهی پذیرفتن شکست بسیار آسان‌تر از شروع دوباره است. شروع دوباره به این معناست که شکست تنها بخشی از گذشته‌ ماست.

?بهای هر موفقیتی را بپردازید
وقتی در مسیر دست یابی به هدفی قرار دارید، از خود بپرسید: برای رسیدن به این هدف باید از چه چیزهایی بگذرم؟

?گام‌های کوچک، ما را به موفقیت می‌رسانند
باید برای رسیدن به هدف خود، گام‌های کوچک و مداوم بردارید.

?همیشه نمی‌توانیم از فرصت‌هایی که به وجود می‌آید استفاده کنیم
خیلی از فرصت‌های زندگی، ما را به و پیشرفت می‌رسانند. این فرصت‌ها سبب می‌شوند از منطقه‌ امن خود بیرون بیاییم. به همین خاطر گاهی در مواجهه با فرصت‌های زندگی، آماده‌ استفاده از آن‌ها نیستیم.

?خودمان می‌توانیم عمرمان را بلندتر کنیم
هر انسانی با مرگ مواجه می‌شود؛ اما داشتن عمر طولانی و افزایش کیفیت زندگی، غیرممکن نیست. هر روز از خود بپرسید امروز کیفیت زندگی چطور بود؟

منبع: marcandangel

گاندی می گوید

گاندی می گوید:

اکثر انسانها حتی جسارت دور ریختن لباسهایی که مدتهاست بدون استفاده در کمدهایشان آویخته شده را ندارند، بعد از آنها توقع داریم که باورهای غلطی را که قرن هاست در ذهنشان زنجیر شده است به راحتی کنار بگذارند و دور بریزند.

جهل ، نرمترین بالشی ست که بشر میتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد.

موبینگ (Mobbing)چیست؟

موبینگ (Mobbing)چیست؟

موبینگ یعنی کارمند، دانش آموز یا فردی در جامعه چنان تحت فشار تبعیض، تحقیر توهین و آزار و اذیت قرار می گیرد که دیگر شرایط برایش قابل تحمل نیست.

کارمندی که بسیار وظیفه شناس و دقیق و صادق است از طرف مدیر و اطرافیانش مورد تمسخر قرار می گیرد چون درست کاری او منافع آنها را به خطر می اندازد. یا استاد دانشگاهی که علاوه بر کار و تدریس و تحقیق و مقاله نویسی و  امور مرتبط به وظایف دانشگاهی در امور اجتماعی مشکلات و چالش های جامعه وارد می شود از طریق مخالفین و منافع داران، حسودان و مدیران دانشگاه و موسسه مورد تبعیض فشار و تهدید قرار می گیرد که فقط به نوشتن مقاله و تحقیق بپردازد و کاری با چالش های اجتماعی و کشور و مردمش نداشته باشد و آنقدر فشار و تبعیض و تحقیر و توهین را بر او می افزایند تا یا اخراج شود تا خود استعفا دهد یا کلا آن محل را ترک کند.

 موبینگ در محل کار، خانه، مدرسه و جامعه عامل بسیاری از معضلات اجتماعی فرار از خانه، بیکاری، طلاق؛ اعتیاد، خود کشی، انتقام گیری، اوباش گری، بد اخلاقی، عصبانیت، قتل و جرایم دیگر می شود.

از بسیاری از موارد موبینگ می توان نتیجه گرفت که آغاز موبینگ معمولاً در اثر جابجایی مقامی کارمندان می باشد مثلاً کارمند جدیدی که تازه وارد یک قسمت می شود بیشتر مورد آزار روانی قرار می گیرد، یا وقتی که رئیس قسمت عوض می شود احتمال اینکه او کارمندی را آزار بدهد زیاد است و حتی ممکن است خودش مورد آزار روانی کارمندان قرار گیرند.

تاثیرات موبینگ:

  مخدوش نمودن یا از بین بردن اعتماد بنفس قربانی . دچار شدن به بیماری پارانویا و اغتشاش ذهنی . دوری گزیدن از اجتماع . احساس ترس ، خجالت ، عصبانیت ، حسرت.همچنین موبینگ باعث اختلالات جسمی  و روانی   همچون گریه ، خوابهای آشفته ، بالا رفتن فشار خون ، حتی بیماریهای قلبی و عروقی میگردد.

 راههای مبارزه با موبینگ:

انضباط در کار جهت جلو گیری از هر گونه اخطار.

  انجام کارهایی که  دستور کتبی ابلاغ شده باشند نه شفاهی.

دوری جستن از موب کنندگان

شناخت موبینگ و حفظ اعتماد به نفس خود.  @rava2020

البته در کنار این موارد گفته شده در بسیاری از سازمان های اروپایی جزء دروس آموزشی حین کار، دروسی هم در زمینه موبینگ یا آزار روانی در محیط کار برای کارمندان پیش بینی شده است، زیرا اکثر سازمان ها ضرر اقتصادی ناشی از موبینگ را محاسبه کرده اند. در حقیقت تنها کارمند آزار دیده ضرر نمی کند بلکه بعلت غیبت مکرر کارمند و عدم انجام صحیح کار بعلت ناراحتی روحی که کارمند دچار آن است باعث کاهش تولید سازمانی می شود و ضرر سنگینی به سازمان مربوطه می زند.

اصل پیش پا افتادگی

اصل پیش پا افتادگی

نورس‌کوت پارکینسون، مورخ و نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۵۷ «اصل پیش‌پاافتادگی» یا «قانون علاقه به چرندیات» را مطرح کرد.

 او متوجه شد مردم به موضوعات مبتذل و پیش‌پاافتاده ارزشی بیشتر از موضوعات تخصصی می‌دهند.

نظریه‌ی پارکینسون بر اساس مشاهداتش از کمیته مسئول تصویب طرح احداث یک نیروگاه اتمی بود.

 ? ماجرا از این قرار بود افراد کمیته اکثر وقت جلسات را صرف بحث روی موضوعات بیهوده و پیش‌پا افتاده و غیرمهم، ولی قابل فهم برای عوام کرده بودند. مثلاً مدت طولانی را صرف بحث درباره‌ی شکل و نوع سقف جایگاه دوچرخه‌ی کارمندان کرده بودند، در حالی‌که به موضوعاتی چون طراحی ساختمان و تجهیزات اصلی خود نیروگاه اتمی کم‌توجهی می‌شد؛ موضوعی که بسیار مهم‌تر و پیچیده‌تر بوده، و بررسی آن دشوارتر و تخصصی‌تر بود.

?او نشان داد که زمانی‌که صرف هر موضوع مرتبط با طرح می‌شد، نسبت معکوس با میزان بودجه‌اش داشت. درباره امضای قرارداد ده میلیون پوندی ساخت راکتور ظرف ۲.۵ دقیقه گفتگو تصمیم‌گیری شد، اما کمیته روی پارکینگ دوچرخه‌ ۴۵ دقیقه بحث کرد تا میان پارکینگ «بهتر و راحت‌تر» یا «ساده‌تر و ارزان‌تر» تصمیم بگیرد، حال آنکه فرق دو حالت حدود ۵۰ پوند بود.

?یک راکتور بقدری پیچیده و گران‌قیمت است که یک انسان معمولی قادر به درک آن نیست و تخصصی در مورد ساختار و تجهیزات آن ندارد، لذا به راحتی با جمع کنار می‌آید و برای اینکه احمق به نظر نرسد سکوت می‌کند. اما همه می‌توانند یک پارکینگ دوچرخه ارزان و ساده را در ذهنشان مجسم کنند و هرکسی می‌تواند یکی از آنها بسازد. در نتیجه افراد عادی برای اینکه در بحث حضور داشته و درتصمیم‌سازی نقش داشته باشند وارد این بحث کم‌اهمیت شده و برنامه‌ریزی برای این موضوع ساده منجر به بحث‌های چرند بی‌پایان می‌شود و هرکسی می‌خواهد چیزی اضافه کند و سهم خودش را در تصمیم‌گیری کلان نشان دهد.

?اصطلاح «ساختن پارکینگ دوچرخه» استعاره از بحث‌های بی‌اهمیتی است که منجر به مذاکرات گسترده می‌شوند، پای مردم و رسانه‌ها را به میان می‌کشند و باعث غفلت از موارد مهم و اصلی می‌شوند، چرا که برای گفتگوی بی‌خاصیت طولانی در مورد موضوعات پیش‌پاافتاده مدرک و تخصص خاصی نیاز نیست و می‌توان تا پایان دنیا در مورد آن بحث کرد.

✅ این اصل و قانون آنجایی توسط سیاست‌مداران استفاده می‌شود که موضوعات مهم و تخصصی و تکنیکی را به راحتی و به سرعت با رای مردم یا نمایندگان آنها به تصویب می‌رسانند و می‌توانند هر مقدار بودجه که اراده‌ کنند گرفته و هر چقدر بخواهند تحویل آن را عقب بیاندازند. در عوض به مردم موضوعاتی پیش پا افتاده و چرند بدهند و افکار عمومی را به آن مشغول کنند.

اعتیاد کارکردن

اعتیاد_کارکردن :

برای کارشیفتگان هیچ موضوعی غیر از کار مفهوم ندارد. آنها همواره یک ایمیل دیگر برای خواندن دارند، یک تماس تلفنی برای زدن و… . کار آنها تمامی ندارد.
اوقات فراغت، آخر هفته ها، تعطیلات، خانواده و… هیچ یک برای افراد مبتلا به سندرم کارشیفتگی محلی از اعراب ندارد. در گذشته مرز میان کار و زندگی شخصی تا حد زیادی مشخص بود، اما امروز گویا کار بر زندگی شخصی ما حمله ور شده و دیگر حفظ تعادل میان کار بیرون از خانه و زندگی شخصی به راحتی امکان پذیر نیست.
معتادان به کار لزوما از کار خود لذت نمی برند بلکه، دلیل شیفتگی وسواس گونه و اختلالی آنها نسبت به فعالیت خود آن است که کارشیفتگان تصور می کنند که تنها خود آنها هستند که می توانند کار مربوطه را انجام دهند. نشانه های سندرم کارشیفتگی به شرح زیر است:

✅کارکردن در خارج از دفتر کار
در حالی که همکاران مشغول تفریح و استراحت هستند، اما یک کارشیفته تنها به کار می اندیشد. کارشیفتگان اگر کاری صورت ندهند، احساس کسالت و عدم بهره وری می کنند و به شدت دچار تنش می شوند.

✅هیچ گاه از کار دل نمی برند
این از نشانه های اولیه افراد مبتلا به سندرم کارشیفتگی است. هرچند که ممکن است ساعت اداری پایان یافته باشد، اما بیشینه زمان این افراد پیرامون مسائل کاری است. به طور کلی کار اولویت تمام در تک تک لحظات کارشیفتگان دارد. آنها به طرق مختلف (لپ تاپ، تلفن همراه و…) ارتباط مداوم با کار دارند.

✅امتناع از محول کردن برخی وظایف به دیگران
کارشیفتگان این گونه تصور می کنند که کسی بهتر از آنها در انجام وظایف وجود ندارد.

✅کار، ورد زبان آنها است
آنها هیچ حرفی جز کار ندارند و شاید همین امر اصلی ترین عامل ایجاد اختلال در زندگانی شخصی شان باشد.

??درمان سندرم کارشیفتگی از طرق زیر امکان پذیر است:

?نه گفتن را فراموش نکنید: چه همکارتان از شما تقاضای انجام کاری اضافه را داشته باشد، چه معلم کودک تان از شما کاری بخواهد، به یاد داشت باشید که کاملا طبیعی خواهدبود اگر با احترام به او نه بگویید.

?کار را برای محل کار بگذارید: با وجود انواع فناوری های مدرن و پیشرفته امروزی که می توان هر لحظه با هر کسی و تقریبا از هر مکانی ارتباط برقرار کرد، ممکن است هیچ مرزی میان کار با خانه و خانواده وجود نداشته باشد، مگر اینکه خودتان این مرز را ایجاد کنید. پس خوب است آگاهانه تصمیم گیری کنید که زمان کار را از فرصت های شخصی خود جدا کنید. به عنوان مثال می توانید وقتی که در کنار خانواده هستید، تلفن همراه خود را خاموش کنید و رایانه شخصی خود را کنار بگذارید.

?زمان خود را مدیریت کنید: یک برنامه روزانه از کارهایی که قرار است انجام دهید، آماده کنید. در نهایت کارهایی که باید انجام شود را انجام دهید و سایر کارها را رها کنید.

علاقه داشتن به پنجره های باز در حیاط خلوت

  1. علاقه داشتن به پنجره های باز در حیاط خلوت :
  2. ✅ ]چند نمونه
    ?مردی سه کاندیدا برای ازدواج دارد و میتواند تصور کند که با هر یک از آن ها تشکیل خانواده بدهد. با این حال او جرات انتخاب ندارد. به این خاطر که انتخاب یکی به معنای کنار گذاشتن دو تای دیگر برای همیشه است❗️
    ?دانشجویی بین ادامه دادن رشته کامپیوتر یا ادبیات یا جامعه شناسی مردد است. او همه آنها را دوست دارد در کلاسهای همه شان شرکت میکند و وقتش را بین همه آنها تقسیم میکند. او احساس میکند اینطوری همه گزینه ها را خواهد داشت و اینطور برایش بهتر است❗️
    ?مادری فرزندش را به کلاس شنا، پیانو، ژیمناستیک، نقاشی، سفال گری و زبان می فرستند. حتی خود مادر هم میداند که امکان ندارد فرزندش در همه موفق شود اما فکر میکند شاید روزی به کارش آمد❗️
    *️⃣ همه ما سعی میکنیم تا جاییکه ممکنست تمام گزینه ها را باز باقی بگذاریم. اما معمولاً هیچ کدام را هم به نتیجه نمیرسانیم و مقدار زیادی زمان و انرژی هدر میدهیم. به همین خاطر است که امروزه با این همه گزینه های زیادی که داریم معمولاً از قدیمی ها عقب تر هستیم.
  3. ✅چرایی_رفتار:
  4. ? دو رفتارشناس با اختراع یک بازی کامپیوتری که این شرایط را تقیلد میکند این رفتار غیرمنطقی را مطالعه کردند. بازی به این صورتست که در ابتدای بازی با سه درب مواجهید. که با کلیک کردن در را باز و وارد اتاقی میشوید. در اتاق میتوانید با کلیک کردن داخل اتاق امتیاز بدست بیاورید یا با کلیک کردن روی درِ داخل اتاق به اتاق دیگری بروید. باید حواستان باشد که تعداد محدودی میتوانید کلیک کنید(زمان و انرژی محدود در زندگی). و اگر درِ اتاقی را باز کرده باشید و به آن نروید به تدریج درش بسته می شود(از دست دادن یک گزینه به تدریج با بی توجهی). در مجموع سه اتاق بیشتر وجود ندارد و بازی طوری طراحی شده که یکی از اتاق ها به طور متوسط امتیاز بیشتری نصیب شما میکند. بهترین استراتژی اینست که پس از بررسی چند گزینه محدود، در اتاقی بمانیم و مابقی کلیک ها را مصرف کنیم که به طور متوسط بیشترین امتیاز را میدهد.
    اما رفتار کاربران متفاوت بود: آنها سراسیمه تا جایی که میتوانستند درهای بیشتری را باز میکردند و زمانی که دری در حال بسته شدن بودن سعی میکردند با صرف یک کلیک آن را باز نگهدارند. این رفتار حتی زمانی که جریمه باز نگهداشتن یک درب بیش از یک کلیک شد، تغییری نکرد. وقتی از آن ها پرسیده شد که چرا اینکار را میکنند آن ها پاسخ میدادند: “ممکن است در_آینده_به_دردم_بخورد” در صورتیکه آن ها هرگز به آن آینده نمی رسیدند و قبل از آن که بتوانند از آن اتاق آنطور که باید استفاده کنند کلیک هایشان تمام میشد.
    ◀ روانشناسان نتیجه گرفتند؛ دلیل اصلی باز نگه داشتنِ در اینست که افراد نمیخواهند سختی و دردِ بسته شدن یک در را تحمل کنند❗
    ? این مساله هم در زندگی شخصی مصداق دارد هم در اداره سازمان و هم در کشورداری. در هر سه زمینه می بینیم که خانواده ها، مدیران سازمانها و مدیران ارشد کشور نشانه های این سندروم را دارند. همه میخواهند تا جای ممکن تمام گزینه ها، فعال باشد. یکی از آموزه های تفکر_استراتژیک این است که باید دایره_انتخابها را وسعت داد و باید گزینه های متعدد داشت اما این تعدد هم، مرز و محدودیت دارد. اگر تعداد گزینه ها بالا رفت، توان تحلیلی و همچنین منابع فعال نگهداشتن آن گزینه ها، پراکنده و غیرموثر میشود
    خلوت کنید و تمرکز! آنگاه به ۴ سوال زیر پاسخ دهید؛
    ۱️⃣ میتوانم همزمان چند گزینه را به صورت بهینه فعال نگهدارم؟
    ۲️⃣ گزینه های بوضوح بهینه کدامند؟ که همان اول انتخاب کنم و گزینه های بوضوح نابهینه را همان اول حذف کنم. کارهایی که در زندگی نباید بکنی را بنویس. یکبار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی نروی.
    ۳️⃣ از بین گزینه های (درب های باز) باقی مانده چه تعداد را با چه معیارهایی باید ببندم؟ که به میزان تعداد گزینه های مطلوب برسم.
    ۴️⃣ از همه مهم تر اینکه باید روی کدام گزینه ها، «متمرکز» شوم و کدام گزینه ها را صرفا به عنوان یک کار جانبی فعال و باز نگاه دارم؟
    ما همواره میخواهیم در آنِ واحد کارهای زیادی را بکنیم، از هیچ امکانی نمی گذریم و میخواهیم همه گزینه ها را با هم داشته باشیم. این امر به سادگی میتواند موفقیت ما را نابود کند. یاد بگیریم درب های اضافی و کم اهمیت را ببندیم حتی اگر اینکار برایمان سخت باشد.
    به خاطر بسپاریم: بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر بنظر برسد چرخاندن دسته درب بسیار ساده است.

دوازده نشانه بیداری روح

دوازده نشانه بیداری روح

۱. لذت بردن از هر لحظه زندگی

۲. شکرگزاری و قدردانی از آفریدگار در هر فرصتی

۳. داشتن لبخندهای غیر ارادی

۴. احساس پیوستگی با دیگر موجودات و طبیعت

۵. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد دیگران

۶. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد خودتان

۷. توانایی برای از بین بردن هرگونه نگرانی و دلواپسی

۸. عدم علاقه به هرگونه درگیری

۹. عدم علاقه به اینکه به کارهای دیگران فکر کنید و یا دلایل آن را بررسی کنید.

۱۰. تمایل زیاد به اینکه اجازه دهید زندگی خودش مسیرش را طی کند به جای اینکه مسیر آن را مشخص و تعیین کنید.

١١. تمایل به اینکه به طور همزمان تصمیم بگیرید و عمل کنید، به جای اینکه به تجربیات و ترس های گذشته خود رجوع کنید.

١٢. دستیابی به نیروی عشق ورزیدن به دیگران، بدون انتظار برای بازگشت.

طوفان مغزی

طوفان فکری چیست؟

طوفان فکری ۶۰ سال پیش توسط الکس اسبورن طراحی شد. این روش یکی از تکنیکهای کاربردی حل مسأله است بدین ترتیب که اعضای گروه درباره مسئله فکر کرده و راه حل های گوناگون را به صورت فی البداهه و شفاهی بدون هیچگونه محدودیتی مطرح می کنند. هر چه ایده ها خلاقانه و بیشتر باشند بهتر است.
فرایند طوفان فکری بهتر است با یک گروه ۶ تا ۱۲ نفره و یک سرپرست یا هماهنگ کننده و یک منشی انجام پذیرد.
بهتر است که تعداد اعضای گروه از ۱۳ نفر تجاوز نکند زیرا تعداد ایده ها زیاد شده و جذب آنها مشکل می شود و ممکن است جریان اندیشه ها به طور بالقوه محدود و کند شود.
ترجیحا قبل از جلسه، سرپرست موضوع مورد بحث را به اطلاع گروه برساند. مسئله روی وایت برد نوشته و سپس از اعضاء خواسته می شود برای مسئله راه حل بیابند. در طی این فرآیند باید از اظهار نظر درباره ارزش ایده ها و تحمیل عقاید و تفکرات خودداری گردد.
منشی جلسه دیدگاهها و نظرات هر یک از اعضاء را ثبت می نماید.
فرایند طوفان فکری دارای ۳ قانون اصلی به شرح ذیل است:
۱- هیچ گونه قضاوت یا انتقادی درباره ایده ها نباید صورت گیرد.
۲- از کلیه ایده ها می بایست استقبال شود، حتی اگر ایده ها پیش پا افتاده و غیر عملی باشند.
۳- هدف اصلی کمیت ایده ها است نه کیفیت آنها.
رعایت قوانین فوق الزامی است.
بعد از ۲۵ الی ۳۰ دقیقه استراحت، گروه مجددا ایده ها را نقد وارزیابی می نماید.
ایده ها باید دسته بندی و بر اساس اولویت رتبه بندی شوند.
کیفیت هر ایده در جلسه ارزیابی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. رهبر نباید به دلیل کمبود بودجه یا دیگر منابع لازم پیشنهادها را کنار بگذارد. اگر ایده ای خوب بود، باید راه های پیاده سازی آن نیز جستجو شود.
طوفان فکری را می توان در مسائل گوناگون به کار برد، از جمله: مسائل مربوط به بازاریابی، افزایش کیفیت محصول، تعیین خط مشی سازمان، تامین نیروی انسانی، ایجاد انگیزه در کارکنان و …
با این وجود در مورد مسائل گسترده و پیچیده و همچنین موقعیت هایی که نیاز به آزمایش و خطا دارند چندان سودمند نیست.

سخن بیهوده دیگران

سخن بیهوده دیگران

هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛
همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت:
یک لاک پشت حسود…
او یک نامه به هزارپا نوشت: ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شما هستم و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم.
با احترام تمام، لاک پشت.
هزارپا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزارپا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.

✅سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده و مانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .

۳۵ موضوعی که در پیری حتما به آن غبطه خواهید خورد

۳۵ موضوعی که در پیری حتما به آن غبطه خواهید خورد  

یک ضرب المثل قدیمی هست که می‌‌گوید جوانی را جوان‌ها به هدر می‌‌دهند. شاید اگر بدانید پیرها به چه چیزهایی غبطه می‌‌خورند بتوانید بهتر جوانی کنید:

ادامه‌ی خواندن