نوشتن فرضيه تحقيق:
بيان مساله تنها به صورت كلي، پژوهش را هدايت ميكند وتمام اطلاعات ويژه پژوهشي را دربرندارد. از طرف ديگر، در صورتيكه كليه اطلاعات پژوهشي را درمساله مطرح كنيم مساله پرحجم مي شود، بگونه اي كه تدبير وهدايت آن امكان پذير نيست. بنابراين، مساله هرگز به صورت علمي حل نخواهد شد مگر اينكه به فرضيه يا فرضيه هايي تبديل شود .
تعاريفي براي فرضيه:
-
فرضيه بر هر گزاره اي كه دردست آزمون باشد اطلاق مي شود، خواه آن گزاره يك واقعيت جزيي و خاص را توصيف كند خواه يك قانون كلي را بيان كند، يا گزاره اي باشد پيچيده تراز اينها.
-
فرضيه جمله اي است كه به صورت ربطي بيان مي شود و به توصيف رابطه بين متغيرها مي پردازد.
-
يك حدس مبتني بردانش ياتجربه درموردحل يك مساله است وآن رامي توان به عنوان يك رابطه فرضي بين دومتغيردانست كه به صورت گزاره هاي قابل آزمون ارائه مي شود.
-
درواقع، بيان حد سي وفرضي درموردروابط احتمالي بين دو ياچند متغير است.
انواع روابط موجود در ساختار فرضيه
الف )رابطه تغييرات با هم(همپوشان):
تغييرات توامان دويا چند متغير رادربعضي ازجهات نشان مي دهد.
ب) رابطه علي :
هنگامي كه درصدد بيان علت وقوع يك پد يده برآ ييم يا درتغييرات يك پديده علت يا علل فرضي خاصي را درنظر مي گيريم ،درقلمرو رابطه علي گام برداشته ايم .
الف ) رابطه تغييرات با هم(همپوشان):
1-هرچه”الف”بيشتر “ب” بيشتر مثال:هرچه درآمدكاركنان بيشتر،رضايت شغلي آنها بيشتر
2-هرچه “الف” بيشتر”ب” كمتر مثال:هرچه ساعت كار بيشتر،فراغت كمتر
3-هرچه “الف” كمتر”ب” كمتر مثال:هرچه تضاد هاي سودمند كمتر،خلاقيت كمتر
4-هرچه “الف” كمتر”ب” بيشتر مثال:هرچه تنشها كمتر،كارايي بيشتر
ب) رابطه علي :
روش جان استوارت ميل در مورد كشف علت وقوع يك پديده:
1-روش همخواني
2-روش اختلاف
3-روش تغييرات همزمان
4-روش بقا
تعريف رابطه علي :
يك رابطه علي هنگامي مطرح مي شود كه يك فرضيه به طور اخص بيان كند كه تغييريك متغير دريك جهت معين باعث تغيير متغير ديگر درجهتي معين مي شود. فرضيه مبتني بررابطه علي به اين حالت است :
“تغيير يك امر، به تغيير امر ديگر منجر مي شود.”
براي اينكه دو متغير”الف”و”ب” در فرضيه ها داراي رابطه علي يا تعليلي باشند،بايد به طور همزمان واجد سه شرط اساسي زير باشند:
1- “الف”و”ب”متقابلا وباهم تغييركنند.
2- “الف”و”ب”متقابلا وباهم بدون دخالت يا تاثيرمتغيرهاي ديگر تغييركنند.
3- اگر متغير“الف”به طور فرضي علت احتمالي متغير”ب” درنظر گرفته شود، بايد تغييرآن از نظرزماني مقدم بر تغييرات “ب”باشد.
ويژگيهاي رابطه علت ومعلولي:
اول )چگونگي تاثير:
رابطه علي مي تواندبه طور مستقيم يا غير مستقيم بين متغيرها در يك فرضيه به وجود آيد.به اين معني كه يك علت ميتواند مستقيم ياغيرمستقيم وهم مستقيم وهم غير مستقيم بر معلول خود اثر داشته باشد.
دوم) تعداد علتها:
دريك رابطه علي مي توان نشان داد كه يك متغير تنها علت يا علت عمده ويا يكي از چندعلت متغيرديگر(معلول)است.
سوم)مدل سازي :
بااستفاده از روابط علي مي توان اقدام به مدل سازي كرد.منظور ارائه يك تئوري يا نظريه دررابطه با يك پديده معين است.
www.rava20.ir
انواع طبقه بندي فرضيه ها
بخش (1)
طبقه بندي نوع اول :
فرضيه تحقيقي
الف) جهت دار
ب) بدون جهت
طبقه بندي نوع دوم :
فرضيه ها ازنظر محتوايي به سه نوع فرعي فرعي تقسيم پذيرند
-
فرضيه هايي كه بروجود پديده ها دلالت مي كنند.
-
فرضيه هايي كه بروجود روابط بين پديده ها دلالت مي كنند.
-
فرضيه هادرصدد بيان علت وجودي وتكويني پديده ها وروابط بين آنها برمي آيند.
طبقه بندي نوع سوم :
-
فرضيه مقايسه اي
-
فرضيه همبستگي
-
فرضيه علي
بخش (2)
طبقه بندي نوع اول :
-
فرضيه هاي توصيفي در مقابل فرضيه هاي استنباطي
طبقه بندي نوع دوم:
-
فرضيه ها ي تك متغيره در مقابل دو يا چند متغيره
طبقه بندي نوع سوم :
-
فرضيه هاي همبستگي در قابل فرضيه ها تجربي
طبقه بندي نوع چهارم :
-
فرضيه هاي پژوهشي با گروه هاي جور شده در مقابل گروه هاي مستقل
طبقه بندي نوع پنجم :
-
فرضيه هاي پارامتريك درمقابل ناپارامتريك
نقش فرضيه درپژوهش
اري وهمكارانش ،چهار هدف براي صورت بندي فرضيه ذكر كرده اند:
1- فرضيه براي پديده ها تبيين آزمايشي فراهم مي آورد و موجب افزايش معرفت علمي مي شود.
براي دستيابي به معرفت پايدار درباره مسائل انساني، بايد از گردآوري صرف واقعيتهاي مجرد فراتر رفت و درصدد تعميم روابط موجود بين واقعيتها بود.
2- فرضيه نشانگر انتظار پژوهشگر درباره رابطه بين متغيرهاي يك پديده است.
فرضيه جمله اي است كه به صورت ربطي بيان مي شود، وبه توصيف رابطه بين متغيرها مي پردازد.
3- فرضيه مجموعه فعاليتهاي اجرايي پژوهش را تعيين وهدايت
مي كند.
فرضيه معرف يك هدف اختصاصي است و به همين دليل، ماهيت داده هاي مورد نياز را براي آزمون گزاره ربطي مشخص مي كند. فرضيه به پژوهشگر كمك مي كند تا واقعيتهايي را كه بايد انتخاب كند و نوع مشاهده هايي را كه بايد انجام دهد از طريق آن تعيين كند. فرضيه است كه مربوط يا نامربوط بودن واقعيتها را معين مي كند. فرضيه ها اساس و پايه نمونه گيري و طرحي را كه بايد مورد استفاده قرار گيرد، تعيين مي كنند. آزمونهاي آماري به كمك فرضيه انتخاب مي شوند. بايد توجه داشت كه بدون داشتن يك فرضيه مي توان اطلاعات را گردآوري كرد، اما اين جمع آوري موجب اتلاف وقت و سرانجام بدون پاسخ ماندن سؤال پژوهشي مي شود
4- فرضيه چارچوبي براي گزارش نتايج پژوهش فراهم
مي آورد.
درهر پژوهش مي توان فرضيه اي را به صورت مجزا انتخاب كرد ومورد آزمون قرار داد و سرانجام نتايجي از آن استخراج و گزارش كرد. پس، در يك ارزشيابي نهايي فرضيه ها از مزاياي مهمي برخوردارند زيرا هدايت پژوهش را به عهده دارند.
شيوه فرضيه سازي
الف:روش توجيهي:
منظور از روش توجيهي،بيان جنبه هاي مختلف ذهني و تصوري پژوهشگر در ارتباط با پديده مورد نظر است که از چارچوب نظري الهام گرفته است.
[ميزان در آمد کارکنان در ميزان تعهد سازماني آنها موثر است]
ب:روش ميان بر:
منظور ازروش ميان بر،خارج کردن سؤالها و پرسشهاي مربوط به مسايل علمي از حالت استفهامي است.
ساخت فرضيه ها تا حدودي تابع روش تحقيق انتخاب شده توسط پژوهشگر مي باشد.اين در جدول نشان داده شده است.
روش فرضي – قياسي |
روش فرضي -استقرايي |
Ø ساختن مدل بر مبناي “اصل موضوع “ يامفهوم كلي كه به عنوان پيش فرضي براي تفسير پديده موضوع تحقيق انتخاب شده است ،آغاز مي شودØ اين مدل با استدلال منطقي فرضيه ها،مفاهيم وشاخصهاييمي سازد كه داده هاي مشاهده بايد آنها را تائيد كند |
Ø ساختن مدل با مشاهده شروعمي شودØ شاخص ماهيتي تجربي داردØ برمبناي شاخص مي توان مفاهيم وفرضيه هاي تازه اي تدوين كرد وبرمبناي آنهامدل ساخت وآن را با داده هاي واقعي آزمود |
تفاوت هاي فرضيه هاي آماري و پژوهشي
يک فرضيه آماري معمولاً گزاره اي است درباره يک يا چند توزيع جامعه (بويژه درباره يک يا چند پارامتر) که بوسيله آن مي توان کيفيت يا کميت يک صفت را در جامعه پيش بيني کرد. اين گونه فرضيه ها با آن که معرف يک نوع پيشامد است همواره دو وجه مکمل دارد:
1- بيان کيفيت صفت مورد آزمايش در شرايط تصادفي (فرضيه نبودن تفاوت يا نبودن ارتباط )
2- بيان نتايج آزمايش در شرايط غير تصادفي (فرضيه تفاوت واقعي متأثر از عوامل مورد پژوهش)
اما فرضيه علمي حدسي است زيرکانه درباره نتيجه پژوهش، معمولاً گزاره اي است درباره پديده ها، روابط ميان آنها. و پايه هاي بنيادي آنها و در شرايط مطلوب و ايده آل همان پيش نويس قانون است به هر نوع گزاره بدين سبب فرضيه گفته مي شود که به موقعيتي که امکان درست بودن آن هست اطلاق مي گردد “فرضيه آماري” معمولاً از طريق فرضيه هاي علمي بوجود مي آيد، رشد مي کند يا ازمفاهيم ضمني آن مايه مي گيرد، اما هرگز با آنها يکي نيست.
انواع فرضيه هاي آماري :
فرضيه هاي آماري را به صورت زير طبقه بندي مي كنند:
1-فرضيه هايي راجع به نوع قانون توزيع
2-فرضيه هايي راجع به پارامترهاي قانون توزيع
مثلاً فرضيه”بهره وري کارگراني که در شرايط فني يکسان يک نوع کار انجام مي دهند بر طبق قانون نرمال توزيع مي شود” فرضيه اي راجع به نوع قانون توزيع است.ليکن فرضيه”نسبت معيوبها بين كالاهايي که درخطوط توليدي موازي توسط يک نوع دستگاه ماشيني ساخته مي شود، يکسان مي باشد” فرضيه اي است راجع به پارامترهاي قانون توزيع است.
چگونگي تبديل فرضيه هاي پژوهشي به فرضيه هاي آماري :
هدف از تبديل فرضيه پژوهشي به فرضيه هاي آماري، توانمند کردن محقق در آزمون کردن فرضيه است. به طور کلي هدف آزمون فرضهاي آماري، تعيين اين موضوع است که با توجه به اطلاعات بدست آمده از نمونه، حدسي که درباره خصوصيتي ا ز جامعه زده ايم، قوياً قابل تأييد است يا خير؟ اين حدس بنا به هدف تحقيق، نوعاً شامل اطلاعاتي درباره مقدار يک پارامتر جامعه است که در قالب فرضيه بيان شده است.
فرضيه هاي آماري، جمله ها يا عبارتهايي هستند که با استفاده از نمادهاي آماري و به صورت پارامترنوشته مي شوند و نقش آنها هدايت پژوهشگر در انتخاب آزمون آماري است .
“آزمون آماري فرايندي است که طي آن مجموعه اي از مقاد ير تصاد في که به ازاي آنهابايد رد شود تعيين مي گردد”.
متغير تصادفي که مقاديرآن براي انجام اين عمل به کار مي روند “آماره آزمون” ناميده مي شود و مجموعه مقاديري از اين متغير تصادفي را که به ازاي آنهابايد رد شوند ناحيه “رد آزمون”مي نامند. آزمون به وسيله آماره آزمون و ناحيه رد به طور کامل مشخص مي شود به عبارت ديگر، پژوهشگر روشهاي آماري لازم را با هدايت فرضيه هاي آماري که يک بيان مقداري درباره پارامترهاي جامعه است انتخاب مي کند.
انواع فرضيه آماري:
1- فرضيه صفر (پوچ)
2- فرضيه خلاف (مخالف / جايگزين)
فرضيه صفر(پوچ) يک بيان مقداري است که بصورت پارامتر صورت بندي مي شود و مبناي رياضي آن، برهان خلف است.
اين نوع فرضيه معمولاً به اين صورت بيان مي شود که پژوهشگر را به ارزشيابي فرضيه تحقيقي قادر سازد. چنين فرضيه هايي مبين عدم تفاوت بوده ويک رابطه دقيق را بين دو متغير بيان مي کنند. يعني مي گويد همبستگي جامعه آماري بين دو متغير برابر صفر است يا که تفاوت ميانگين دو گروه در جامعه آماري برابربا صفر(هر عدد معين ديگر) است.
چون اکثراً بر طبق اين فرضيه وجود اختلاف (سيستماتيک) بين پارامتر مجهول جامعه اصلی و کميت داده شده، نفی می شود، بدين جهت آن را فرضيه صفر نامند.
ب:فرض خلاف (مخالف/جايگزين )
فرض خلاف با نماد نشان داده مي شود و مانند فرض صفر به صورت پارامتر صورت بندي مي شود. فرضيه هاي تحقيقي غالباً راهنماي محقق در تدوين فرض خلاف هستند، به عبارت ديگر فرض خلاف غالباً منطبق بر فرضيه هاي تحقيقي است، به اين معني که فرض خلاف بيان کننده انتظار براساس مدارک آزمايشي و يا تجربه کاري پژوهشگر کسب شده است.
فرض خلاف بياني است که پژوهشگر آرزو مي کند درباره آن پژوهش کند. فرض صفر و خلاف بايد ناسازگار باشند به اين معني که نبايد به هيچ شکل يا طريقي با تداخل داشته باشند.
در واقع فرض آماري حکمي درباره جامعه است. چون اين حکم يا ادعا ممکن است صحيح يا غلط باشد، دو فرض مکمل در ذهن محقق به وجود مي آيد:
فرض: ادعا صحيح است.
فرض: ادعا غلط است.
استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع مجاز است.
منبع: www.rava20.ir