زندگی فرد غم زده فاقد شادی و نشاط است. یک فرد غمزده وقت و انرژی زیادی را صرف کلنجار رفتن و خودخوری پیرامون نقص ها، ناکامی ها، اشتباهات و حسرت های مزمن خود می کند.
چنین فردی طبیعتاً نمی تواند نگرش خوش بینانه نسبت به آینده و وقایع کوچک و بزرگ آن داشته باشد.
نشخوارهای فکری همراه با روحیه ناشاد، زمینه را برای افسردگی فراهم می سازند.
_ آیا در اطراف خود فرد غمزده سراغ دارید؟
_ آیا به طور ناخودآگاه رفتارهای ناخوشایند او را تقویت می کنید؟
به طور مثال هر بار که گرفته و نامید و غمزده می شود، بدون اینکه برای خوب شدن حال خودش تلاشی کند، شما شروع به حمایت و مراقبت از او می کنید.
_ آیا او را به خاطره غم زدگی و شکنندگی، از انجام برخی وظایف اصلی اش معاف کرده اید؟
رفتارتان را با او مشاهده کنید و ببینید چگونه با حمایت های افراطی، به بدتر شدن حال او کمک می کنید.
وقتی کارها و وظایف یک فرد غم زده را از او می گیریم، چطور توقع داریم که تغییر کند؟
“حمایت سالم” از او را در پیش بگیرید و کاری کنید که از سرایت افسردگی به خودتان و تقویت رفتارهای ناخوشایند او اجتناب کنید.
رفتارهای مثبت و موثر او را تشویق کنید و رفتارهای مخرب و ناخوشایند را بدون پاسخ بگذارید.
همدلی کردن عالی ست؛ اما مراقب باشید در 《دام همدردی》 به خصوص زمانی که انتقادها، شکایت ها و گلایه های او پایان ندارد، گرفتار نشوید.
اگر با یک فرد غمزده در ارتباط هستید به جای اینکه یک تنه ناجی او باشید، از او بخواهید که از کمک های تخصصی نظیر مشاوره و روان درمانی کمک بگیرد.
“باید رفتارتان با افراد غمزده و افسرده به گونه ای باشد که موجبات رشد و سلامت آن ها را فراهم کند.”