در يك کلاس درس؛
فرزندان تمام اقشار جامعه نشسته اند،
فرزندان «طلاق» را باید تحمل کرد و با روحیه شکننده اشان ساخت!
با فرزندان «اعتیاد» باید مدارا کرد و بی تربیتی هایشان را اصلاح کرد!
فرزندان «یتیم» را باید نوازش کرد و کمبود مهرشان را جبران کرد،
فرزندان «ناهنجار» را – که محصول اختلافات خانوادگی اند- باید هدایت داد!
به فرزندان «کار» باید استراحت داد،
فرزندان والدین «بی بند و بار» را باید سر به راه کرد،
فخرفروشی فرزندان «سرمایه دار» را باید تعدیل کرد،
فرزندان «کمرو» را به بطن جامعه باید بازگرداند،
نازپروردگی فرزندان «مرفّه» را باید تعادل بخشید،
فرزندان «بدسرپرست» را حکیمانه و صبورانه باید سرپرستی کرد،
فرزندان «بی سرپرست» را با آغوش مهر مادری باید آشنا ساخت!
همه این مزاج های تلخ و شیرین با صداهای دلنواز یا گوشخراششان در یک اتاق چند متری، گرد شمع سوخته معلّم حلقه می زنند و بازتاب و پژواک این صداها هر روز چون موریانه، ذهن او را می خورد و تارهای خستگی بر تن رنجدیده اش می تند و فرسوده اش می سازد و …
چه صبری می طلبد معلمی
و چه هنری می خواهد معلمی
و چه انرژی و قدرتی لازم است برای معلمی
معلمی جسارت می خواهد
قدرت و شهامت می خواهد
و برای داشتن همه ی این ها باید مسلح بود
مسلح به اسلحه ی عشق و دانش…
تقديم به مقام شامخ معلم
پیشاپیش روز معلم برهمه ی معلمان عزیز سرزمینم که با هر گونه کمبود و سختی ای ساختند و عاشقانه در بدترین شرایط خدمت کردند، تبریک عرض می کنم.