💢داروینیسم معکوس
🔸شما پروژهای تعریف کردهاید و دو نفر پیمانکار را دعوت کردهاید که آن کار را انجام بدهند. اولی با اطمینان میگوید که حتما آن را انجام میدهد و دومی از شما وقت میخواهد فردا به شما زنگ میزند و میگوید که این کار شدنی است البته چالشهایی دارد که باید حتما آن را با شما در میان بگذارد.
🔸دو نفر کاندیدای مدیرعاملی شدهاند. شما آنها را به هیات مدیره دعوت میکنید و بر اساس اطلاعاتی که هفته پیش به آنان دادهاید از آنان میخواهید که برنامه و پیشبینی خود را از آینده شرکت مطرح کنند.
اولی برنامه خود را با اطمینان کامل ارایه میکند و موفقیت شرکت از پیش تضمین شده میداند و دومی برنامه کامل خود را مطرح میکند و البته موفقیت را مشروط به وجود پیشنیازهایی میکند که برخی محیطی هستند و برخی نیز در اختیار هیات مدیره.
🔸شما کدام یک از پیمانکاران و کدام از یک کاندیداها را انتخاب میکنید؟ بدیهی است ما چون از بیاطمینانی خوشمان نمیآید، اولین گزینه که به ما اطمینان میدهد را انتخاب میکنیم و این جاست که در دام پدیده داروینیسم معکوس میافتیم.
🔸پروفسوری در آکسفورد این پدیده را داروینیسم معکوس نامگذاری کرده است. چرا؟ چون در داروینیسیم معمولی قویترها میمانند و ضعیفترها حذف میشوند، ولی در داروینیسم معکوس هرکس که بیشتر حرف مفت بزند پروژه به او داده میشود!
در این پدیده کسانی که اطمینان کاذب بیشتری تولید میکنند و ادعاهای گزافتری مطرح میکنند پیروزترند و آنها که صادقانه بیاطمینانیها، چالشها و مشکلات را میگویند حذف میشوند.
◀️ چه می توان کرد؟
▪️هر آنکس که به شما اطمینان صد درصد میدهد مشکوک باشید. چرا که آنان که در یک رشته خبره هستند زوایا، موانع، عدم قطعیتها و پیشنیازهایی را میبینند که یک تازه کار خوشخیال نمیبیند.
▪️به جای اعتماد به سخنان افراد به عملکرد گذشته آنان نگاه کنید. صدای اعمال، بسیار رساتر از صدای گفتار است.
✍ برگرفته از کانال آموزه های سازمانی
@organizationalbehavior