کامل ترین پکیج آموزش انویو Nvivo

تفاوت پژوهش کیفی و کمّی

به پژوهش کمّی، اثبات‌گر و به پژوهش کیفی، پژوهش مابعد اثبات‌گرا نیز گفته می‌شود. پژوهش اثبات‌گرا، ریشه در این فرض دارد، که جلوه‌های محیط اجتماعی، واقعیّتی مستقل را تشکیل می‌دهند و طی زمان و موقعیت‌ها، نسبتاً ثابت‌اند.  منظور از استقلال پدیده این است که واقعیّت، نزد پژوهشگر اثبات‌گرا، عینی تلقی می‌شود، جدا از پژوهشگر وجود دارد و توسط همگان دیده می‌شود. به دیگر سخن، واقعیت اجتماعی وجود خارجی دارد و توسط مشاهده‌گران ساخته نمی‌شود. برخلاف پژوهش‌های کیفی (مابعد اثبات‌گرا) که در آن واقعیّت اجتماعی به‌وسیله مشارکت‌کنندگان در آن ساخته می‌شود. فرض بر این است؛ که واقعیّت اجتماعی، به‌طور پیوسته و مداوم در موقعیّت‌های محلّی ساخته می‌شود. به‌عبارت دیگر برای پژوهشگر کیفی واقعیت یگانه‌ای وجود ندارد، هر ناظر و مشاهده‌گری واقعیت را به‌صورت بخشی از فرآیند پژوهشی خلق می‌کند، واقعیت مبتنی بر ذهن است و تنها با ارجاع به یک ناظر موجودیت می‌یابد. به عبارت دیگر پژوهشگر کمی عینیت را وجهه‌ی همت خود قرار می‌دهد و از داده‌ها جدا می‌ایستد ولی پژوهش‌گر کیفی خود را بخش ناگسستنی از داده‌ها می‌داند در حقیقت بدون مشارکت فعال پژوهش‌گر، داده‌ای وجود ندارد.

پژوهشگر اثبات‌گرا، دانش را از طریق گردآوری داده‌های عددی و مشاهده‌ی نمونه‌ها و سپس عرضه‌ی این داده‌ها به تحلیل عددی فراهم می‌کند. در مقابل این‌ها پژوهش مابعد اثبات‌گرا، ریشه در این فرض دارد که جلوه‌های محیط اجتماعی به‌عنوان تفسیرهایی به‌وسیله‌ی افراد ساخته می‌شود. این تفسیرها شکل گذرا و وابسته به موقعیت دارند. پژوهشگران مابعد اثبات‌گرا دانش را از درجه‌ی اول از طریق گردآوری داده‌های کلامی با مطالعه‌ی جدّی و عمقی موارد، و عرضه این داده‌ها به استقراء تحلیلی فراهم می‌آورند. (گال و دیگران، 1382، ص59)

پژوهشگران کیفی بر نوعی تفسیر کل‌نگر تأکید می‌کنند. آنان واقعیت‌ها و ارزش‌ها را به‌صورتی غیرقابل تفکیک و آمیخته با یکدیگر در نظر می‌گیرند. از طرف دیگر پژوهشگران کمّی به‌جای توجه بر تفسیرهای کل‌نگر، بر عوامل و متغیرهای فردی تأکید دارند. پژوهشگر کمّی بر این باور است که واقعیّت را می‌توان به مؤلفه‌هایش تقسیم کرد و با نگاه به این اجزاء، شناختی از کل به‌دست آورد؛ ولی پژوهشگر کیفی براساس این باور، که واقعیّت، کلیّتی است غیرقابل تقسیم، به بررسی کلّ فرآیند می‌پردازد. (خوی‌نژاد، 1380: 110)

اصطلاح دیگری که گاه به‌جای پژوهش کیفی به‌کار می‌رود، پژوهش مطالعه‌ی موردی است. این اصطلاح بر این واقعیت تأکید می‌ورزد که پژوهش کیفی، متمرکز بر مطالعه‌ی موارد است؛ نه جامعه‌ها و نمونه‌ها. البته پژوهش‌های کیفی و کمّی می‌توانند از طریق کشف (توسط پژوهش‌های کیفی) و تأیید (توسط پژوهش‌های کمی) هم‌دیگر را کامل کنند؛ (گال و دیگران، 1382ص 64) فلذا با وجود همه تفاوت‌ها، بسیاری از پژوهشگران، اکنون ترکیبی از رویکردهای کمّی و کیفی را برای فهم کامل پدیده مورد بررسی خود، به‌کار می‌برند.

تمایز بین روش‌های کیفی و روش‌های کمّی در دنیای واقعی پژوهش‌های اجتماعی گاهی چندان روشن نیست.دو دلیل عمده برای این امر وجود دارد:

1- در عمل، انتخاب یک روش منتهی به حذف روش دیگر نمی‌گردد؛ پژوهشگران مجرب تمایل دارند که از هر دو روش در یک پژوهش استفاده کنند. بنابراین، تفاوت این دو روش به میزان استفاده بیشتر از یک روش در مقابل روش دیگر مربوط می‌شود.

2- در تئوری، هر دو روش بر مبنای پیش فرض‌های یکسانی بنا می‌شوند و تجزیة این دو روش به دو قطب جداگانه به‌سادگی امکان‌پذیر نیست.

با وجود این، واژة روش‌های کیفی و روش‌های کمّی به‌کار گرفته می‌شوند تا ویژگی‌های متفاوتی را در مورد ابعاد پدیده‌ها و متغیرهای مورد مطالعه در دو قطب مخالف، روشن‌تر سازند. جدول(1) تفاوت‌های عمده روش‌های کمّی و روش‌های کیفی را نشان می‌دهد.

جدول ١: تفاوت‌های عمده روش‌های کمّی و کیفی (نمازی، 1387ص 5)

روش‌های کیفیروش‌های کمی
1پدیده‌ها را به‌طور کیفی بررسی کرده و به کلمات نوشته شده تبدیل می‌کنند.پدیده‌ها را به‌طور کمّی اندازه‌گیری کرده و به اعداد تبدیل می‌کنند.
2از تشریح عمیق پدیده‌ها استفاده می‌کنند.از تجزیه و تحلیل آماری استفاده می‌کنند.
3از تعداد مطالعات در مقیاس کوچک استفاده می‌کنند.از تعداد مطالعات در مقیاس وسیع استفاده می‌کنند.
4روی کل واقعیت پدیده‌ها تأکید می‌کنند و اعتقاد دارند که واقعیت‌ها را نمی‌توان با تجزیه متغیرها خوب شناخت.روی متغیرهای خاصی در پژوهش تأکید می‌کنند.
5روی تأثیر ارزش پژوهشگر سابقه و تجربه، تحصیلات، فرهنگ و اعتقادات وی در نتیجة پژوهش تأکید می‌کنند.روی بی‌طرفی پژوهشگر در نتیجة پژو هش تأکید می‌کنند.
6از طرح‌های پژوهش و فرضیه‌های از قبل تعیین‌شده استفاده نمی‌کنند، بلکه آنها را در طی جریان پژوهش به‌وجود می‌آورند.از طرح‌های پژوهش و فرضیه‌های از قبل تعیین شده استفاده می‌کنند.
7تأکید روی درک پدیده‌ها دارند.تأکید روی آزمون و اثبات تجربی دارند.
8تأکید روی مشاهدة پدیده‌ها به‌صورت طبیعی خودشان دارند.تأکید روی معیارهای اندازه‌گیری کنترل شده دارند.
9می‌توانند جهت ایجاد نظریه‌های جدید به‌کار برده شوند.معمولاً با نظریه‌های از قبل ارائه شده شروع می‌کنند.

جدول شماره (2): اصول موضوعه الگوهای پژوهش کیفی و کمی (روحانی، 1389، ص24)

ردیفپرسشاصول الگوی پژوهش کیفیاصول الگوی پژوهش کمی
1جهان چگونه عمل می‌کند؟  واقعیت‌ها چندگانه‌اند. این واقعیت‌ها سازه‌های روان‌شناختی جامعه‌شناختی هستند که یک کل به‌هم پیوسته را تشکیل می‌دهند. واقعیت‌ها تنها از این طریق درک می‌شوند.واقعیت یکی است. با تقسیم دقیق و مطالعه اجزاء می‌توان کل را درک کرد.
2رابطه میان داننده و دانسته (عالم و معلوم) چیست؟داننده و دانسته (علم و معلوم) وابسته به یکدیگرند.داننده می‌تواند خارج از آنچه قرار است دانسته شود، قرار بگیرد و عینیت واقعی امکان‌پذیر است.
3ارزش‌ها چه نقشی در درک جهان ایفاد می‌کنند؟ارزش‌ها به آنچه فهیمده می‌شود، شکل می‌دهند و در این میان نقس واسطه‌ای دارند.ارزش‌ها می‌توانند به‌منظور فهمیدن مسکوت گذاشته شوند.
4آیا رابطه علّی امکان‌پذیر است؟رویدادها به یکدیگر شکل می‌دهند. می‌توان به روابط چندوجهی دست یافت.رویدادی که قبل از رویداد دیگر می‌آید، می‌توان علت آن قلمداد شود.
5آیا امکان تعمیم وجود دارد؟تبیین‌های مبتنی بر آزمایش تنها برای زمان و مکان، ممکن است.تبیین‌ها می‌توانند از یک زمان و مکان به زمان و مکان دیگر، تعمیم یابند.
6نقش پژوهشگر در تولید دانش چیست؟عموماً پژوهشگر به دنبال کشف یا آشکارسازی موضوعات است.عموماً پژوهشگر به دنبال بررسی و اثبات قضایا و گزاره‌های پیشنهادی است.

دسترسی به کامل ترین پکیج آموزش کاربردی نرم افزار انویو Nvivo در ایران

کامل ترین پکیج آموزش انویو Nvivo
کامل ترین پکیج آموزش انویو Nvivo

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *