تئوری منازعه

تئوری منازعه

?نظریه های منازعه بر این مبنا استوار هستند که جوامع ، اصولا ناشی از منازعه تشکیل می شوند و گسترش می یابند و نه بر اساس اجماع ! بنابر این منازعه یک پدیده طبیعی در جامعه است که باید مورد توجه قرار گیرد .

?بنا بر اعتقاد طرفداران نظریه های منازعه ، منازعات معمولاً میان گروه هایی وجود دارد که در جامعه تلاش می کنند تا کنترل موقعیت ها و رویدادهای خاص را تحت کنترل داشته باشند .چه اینکه با کنترل منابع قدرت ( مثل پول ، سرزمین ، قدرت سیاسی ) است که پیروزی و موفقیت در اجتماع حاصل می شود .

?طرفداران این نظریه ، معتقد هستند به علت اینکه قانون به خودی خود یک منبع پر ارزش است ، اگر از ارزش های یک گروه اجتماعی خاص حمایت کند ، آن گروه طبعا از قانون و اجرای آن سود برده ، ارزش های خود را دائمی کرده و بیشتر در موضع قدرت باقی می ماند .

?نظریه پردازان در این نظریه بر این باور اند که 《 کل فرایند قانون گذاری ، قانون شکنی و اجرای قانون ، نشان دهنده منازعاتی عمیق و زیربنایی میان گروه های ذینفع و مبارزاتی عمومی تر میان گروه ها برای کنترل قدرت می باشد . 》 پس از آنجایی که گروه های فرودست ، فاقد قدرت تاثیرگذاری قوی بر فرایند قانون گذاری هستند ، پس رفتار آن ها اغلب رفتاری مجرمانه تلقی می گردد .
?نکات عمده تئوری منازعه :

?_ منازعه یک حقیقت و واقعیت اجتماعی است زیرا جوامع بر اثر منازعه گروه ها رشد کرده و گسترش می یابند .

?_ معمولا منابع اعم از فیزیکی و اجتماعی ، کمیاب بوده و تلاش برای کنترل آن ها است که منازعه گروه ها را سبب می شود .

?_ کنترل منابع ، قدرت می آفریند و این قدرت باعث گسترش و حفظ منابع پایه برای گروه کنترل کننده می گردد .

?_ هر وقت یک گروه بر دیگران تسلط یافت ، با استفاده از ساز و کارهای اجتماعی ، برای بقای سلطه اش کوشیده و آن را مستحکم می کند .
_ قانون یک وسیله اجتماعی است که گروه بر سر قدرت را جهت حفظ تسلط بر دیگران یاری می دهد .

?_ قوانین غالبا چنان مطرح می شوند که ارزش های گروه بر سر قدرت را قوی تر و ارزش های دیگران را ضعیف تر نمایند . لذا نادیده گرفتن ارزش های طبقات ( فرودست ) سبب جرم زایی اعضای آن ها می گردد .