چگونه مثبتاندیشی را جایگزین بدبینی کنیم؟
تازمانیکه جریان مثبتی را برای خودتان ایجاد نکنید، اتفاقات منفی میتواند بر شما غلبه کند. مغز ما برخلاف انتظار بهگونهای طراحی نشده که احساس شادی و خوشبختی را به صورت طبیعی ایجاد کند؛ بلکه برای حفظ بقا تکامل یافته است. بنابراین خودمان برای داشتن دید مثبت به زندگی، باید مغزمان را آموزش دهیم. همراه ما باشید، در این مقاله یاد میگیرید چگونه مثبتاندیش باشید و عینک منفیبافی و بدبینی خود را بردارید.
مغز در حقیقت مواد شیمیایی مؤثر در ایجاد احساس شادی مثل دوپامین، سروتونین و اکسیتوسین را برای زمانهایی که نیاز بقا وجود داشته باشد، نگهداری میکند و تنها جریان کوتاهی از آنها را منتشر میکند که به سرعت متابولیزه میشوند. بنابراین دراکثر مواقع، مخصوصا در پایان روزهای کاری پر از استرس، تعداد زیادی از مواد شیمیایی مؤثر در ایجاد احساسات ناخوشایند وجود دارند که باید با آنها مواد مربوط به احساس شادی را تحریک کنیم. دلایل زیادی برای منفیبافی مغز وجود دارد. احساس بد ناشی از کورتیزل، با هدف نیاز به بقا ایجاد میشود. این ماده به ما هشدار میدهد که مانعی در مسیر خواستههایمان وجود دارد تا بتوانیم راه جدیدی به سمت احساسات خوب پیدا کنیم، اما پس از آن، مغز ما مانع دیگری پیدا میکند. اگر بخواهیم مغزی را دنبال کنیم که صرفا برای بقا تکامل یافته، در اکثر مواقع احساس ناخوشایندی خواهیم داشت. خوشبختانه روش سادهای برای جلوگیری از این منفیبافی طبیعی مغز وجود دارد.
مغز ما به گونهای تکامل یافته که مشکلات را جستجو کند و در یافتن آنها مهارت دارد. برای مثال، زمانیکه دوچرخه اختراع شد، خبرنگاران دربارهی زوال جامعهی مدنی نگرانیهایی را ابراز کردند. آنها هشدار دادند که مردم به جای مکالمههای طولانی، به سادگی از محلی به محل دیگر حرکت میکنند و در نتیجه بهجای گفتگوهای شبانه، از شدت خستگی به استراحت نیاز دارند. ما مغزی را به ارث بردهایم که به اجدادمان کمک میکرد تا تهدیدها را تشخیص دهد و بهموقع واکنش نشان دهند. ما در یافتن تهدیدها مهارت داریم، حتی در زمانهایی که به دنبال پاداش هستیم.
برای خودتان یک جریان مثبت ایجاد کنید
منفیبافی بر شما غلبه خواهد کرد، مگر اینکه یک جریان مثبت برای خودتان ایجاد کنید. برای ایجاد این جریان باید سه مرتبه در روز به مدت یک دقیقه به دنبال چیزهای مثبت باشید. این کار را برای ۴۵ روز متوالی انجام دهید. با این کار به مغزتان آموزش میدهید که به دنبال چیزهای مثبت باشد؛ دقیقا همانطور که برای چیزهای منفی آموزش دیده است.
احتمالا تصور میکنید که در جهان آشفتهی پیرامون، چیزهای مثبت به اندازهی کافی وجود ندارند. اما برای ایجاد آنها حتما نباید کارهای شگفتانگیزی مثل نجاتدادن بچههای یتیم از ساختمانهای درحال سوختن انجام دهید. هر چیز مثبتی، هر اندازه کوچک هم که باشد، میتواند مسیر یافتن و ایجاد احساسات و حالتهای مثبت را باز کند. فقط کافیست که به خاطر نبود چیزهای ناخوشایند قدردان باشید تا ارتباطات عصبی توسعه پیدا کنند. شاید به نظر برسد در شرایطی که منفیها بیشتر دیده میشوند، جستجو برای مثبتها کاری بیهوده باشد، اما حقیقت این است که زاویهی نگاه ما اشتباه است و به اصلاح نیاز دارد.
اصلاح منفیها
زمانیکه جریان مثبت خود را ایجاد کنید، در حقیقت با قصد و نیت شخصی و انتظارات واقعبینانه، میتوانید افکار منفی را از خودتان دور کنید.
قصد و نیت شخصی درواقع همان لذت انتخاب گام بعدی است. هرگز نمیتوانید نتیجهی کارهای خود را پیشبینی کنید؛ اما همیشه میتوانید گام بعدی به سمت برآوردهکردن نیازهای خود را انتخاب کنید.
انتظارات واقعبینانه
با اینکه وقتی تلاشهای ما فورا به دستاوردهای قابل توجه ختم نشود، طبیعی است که احساس کنیم بقای ما در خطر است؛ میتوانیم به خودمان یادآوری کنیم که بقای ما لزوما در خطر نیست. یادتان باشد بیشتر دستاوردهای انسانی، نتیجهی تلاشهایی است که پاداشهای فوری به همراه نداشتهاند. اگر به نتایج مطلوبی نرسیدهاید، میتوانید انتظارات خود را مورد بازبینی قرار دهید و با انتظارات واقعبیانهتری قدم بعدی را بردارید.
شما بالاخره نتیجهی کارهایتان را میبینید، انتظارات واقعگرایانه باعث میشود شما دست به کار شوید. به بیان دیگر، وقتی خودتان از نتایج کارتان راضی باشید، میتوانید خودتان باعث ترشح مواد شیمیایی شادیبخش مغزتان شوید و منتظر محرکهای جهان اطراف نباشید.