چکیده
هدف این مقاله، شناسایی مفهوم و ماهیت پژوهش کمی و کیفی، درعرصة تحقیقات علوم انسانی، اجتماعی و طبیعی می باشد. در این مقاله ضمن پاسخ به تقابل ها، راه حل گریز از این تقابل معرفت شناسانة فرسایشی در عرصة علوم انسانی و طبیعی بیان شده است و مشخص می شود نظریه، پارادایم ها، راهبردها و روش شناسی در پژوهش کیفی درهم تنیده شده اند و بر این فرض استوار است که رفتار انسان می تواند بر مبنای واقعیت اجتماعی و به کمک روش شناسی هایی که از منطق قیاسی و کل گرای علوم طبیعی پیروی می کنند، مورد مطالعه قرار گیرد؛
اما در تحقیق کیفی، ماهیت های مبادی علوم و مفروضات آنها، دچار تغییروتحول می شوند، همچنین در هزارة سوم تحقیق کیفی گرایانه برعکس پژوهش کمی گرایانه در علوم انسانی و طبیعی، یک اقتضای اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که حاکی از تقابل این دو رویکرد است و برای رفع این تقابل معرفت شناسانه، دیدگاه سوم یعنی: رویکرد معرفت شناسی تلفیقی پیشنهاد می شود که منبعث از تفکرات دین مبین اسلام است که دو رویکرد معرفت شناسی کمی گرا و کیفی گرا در عرصة علوم انسانی و طبیعی را به شکل مکمّل،برهم افزایانه و تلفیقی به کار می گیرد.