خطر مدیران تصادفی
🔺اگر خودروهایی مانند تویوتا، بنز، بی ام و، همچنان جزو بهترین برندهای دنیا هستند و موقع رانندگی با آنها احساس امنیت و راحتی میکنی تعجب نکن.
🔺اگر لوازم خانگی خارجی ات ۲۰ سال است همچنان برایت کار می کند تعجب نکن.
🔺اگر میبینی در دادگاههای کشورهای غربی پرنده پر نمیزند متعجب نباش.
🔺اگر یک جوان غربی بعد از فارغ التحصیل شدن از مدرسه به سه زبان زنده دنیا مسلط است در جوامع خودشان یک امر عادیست.
🔺اگر می بینی اقتصاد بسیاری از کشورهای توسعه یافته روی اصول درستی پایه گذاری شده و هیچ تولید کننده ایی احساس خطر نمی کند مورد تعجب انگیزی نیست.
🔺اگر می بینی سرانه مطالعه کشور ما در مقابل دیگر کشورهای دنیا هیچ است نباید تعجب کرد.
🔺اگر سفری به اروپا داشتی و دیدی کسی برای هر چیز کوچکی از دروغ و قسم دروغ استفاده نمی کند مسئله پیچیده ایی نیست.
🔺اگر برایت تعجب انگیز است که می بینی سیاستمداران دنیا بر این باورند که قرار است چند صباحی بر مسند قدرت بنشینند، کاری برای کشور و مردمشان انجام دهند و بروند و هیچگاه هم قرار نیست مادام العمر بمانند و حکومت کنند بدان که در آن جوامع یک رفتار عادیست.
🔺اگر با تعجب دیدی جایگاه معلم و سیستم آموزش و پرورش در غرب بر یک اصول و مبنای درستی واقع شده ذهنت به هم نریزه و دلت نگیرد.
🔹 *غرض از ذکر نکات نام برده که قطعاً هزاران مورد دیگر هم وجود دارد این بود که بگویم نه خدای آنها با ما فرق دارد و نه خدایمان آنها را بیشتر دوست دارد.*
🔸تنها علت پیشرفت آنها که آنقدر برای ما تعجب انگیز شده این است که افرادی که بر مسند امورشان نشسته اند بر مبنای تخصصشان انتخاب شده اند.
🔸علت بدبختی و عقب افتادگی جامعه ما انتخاب و نشاندن ” *مدیران تصادفی*” بر مسند امورات است.
کسانیکه می توانند در عرض چند سال کشوری چون *سوئیس* را تبدیل به *اتیوپی* کنند.
جایی می خواندم که *مدیران تصادفی* کسانی هستند که با یک تصادف و به صورت اتفاقی، به یک *پست مدیریت* رسیدهاند.
▪️🔸 *مدیران تصادفی*، بیشتر کارکنان سازمان را « *تهدید*» میدانند و همواره احساس میکنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.
🔸 *مدیران تصادفی*، تصمیمهای پراکنده میگیرند و روند یکسانی در تصمیمهای آنها مشاهده نمیشود.
گاه برای یک بخش به طرز گستردهای هزینه میکنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایهگذاری برای یک واحد را فراموش میکنند.
🔸 *مدیران تصادفی*، بسیار دهن بین هستند.
از آنجا که آنها تخصصی در حوزه مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر *آخرین فردی* است که از اتاقشان خارج شده است.
▪️🔸 *مدیران تصادفی*، تصمیمهای تکانشی میگیرند.
به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف میکنند.
آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیمهای آنها غیرقابل پیشبینی است.
🔸 *مدیران تصادفی*، به نظام جاسوسی بسیار علاقمند هستند.
*آنها ترجیح میدهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را فربهتر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.*
▪️🔸 *مدیران تصادفی*، معیار انتخاب اطرافیان خودرا « *وفاداری*» میدانند و نه « *تخصص*».
چرا که وجود نیروی متخصص، وجودآنها را زیر سوال میبرد اما وجودافراد *وفادار، ... متملق و بیتخصص*، میتواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.
🔸 *مدیران تصادفی*، تشنه عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینههای جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت میکنند.
🔸 *مدیران تصادفی*، سازمان را محل تفریح میدانند و نه محل کسبوکار.
به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان میبینی که هرگز نمیتوانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.
🔸 *مدیران تصادفی* از کارکنان رده پایینتر فاصله گرفته و خود را ایزوله میکنند.
چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغهها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.
🔸 *مدیران تصادفی* از جلسات متعدد استقبال میکنند.
در جلسههای میان کارکنان، میتوانند لغتهای جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظهی خود، برای استفادههای آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند.
▪️🔸 *مدیران تصادفی*، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، « *میبینند*».
گاه کارمندی ماهها در محل کار دیده نمیشود.
برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده میشود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده میشود.
👈 برای بهبود این جامعه باید *اندیشه کنید و دیگران را هم به اندیشیدن وادارید .*