تار و پود زندگی

تار و پود زندگی

برای بافتن فرش از تار و پود استفاده میکنند. نخ هایی که در طول و عرض درهم فرو میروند و زیر و رو میشوند تا فـرش بافته شود.

 

فرش، غیر از تار و پود چیز دیگری نیست! به هم بافته شدنِ تار و پود، آن نقش های زیبا و چشم نـواز را بوجود می آورد. اگر تار و پودها از هم جدا بشن و از درهم تنیدگی دربیان، دیگه فرشی در کار نخواهد بود

زندگی هم درست مثل یک قطعه فرش میمونه. ما در طول زمانِ حدودا ۶۰ یا ۷۰ ساله، فـرش زندگی خودمان را میبافیم
یکی رو یکی زیر. یکی رو یکی زیر.
اوقاتی که در خوبی و خوشی سپری میکنیم در حال تنیدن و بـافتن تارِ زندگی هستیم! به سمت بالا و اوج حرکت میکنیم. صعود میکنیم. رشد میکنیم. جلو میریم.
زمانی که غم و اندوه را تجربه میکنیم، شکست ها و تلخی ها را می چشیم؛ در حال بافتنِ پود زندگی هستیم! به طرف بالا نمیرویم. در عرضِ زندگی سیر میکنیم. پودها را در لابه لای تارها می تنیم.

هیچ زندگی بدون تـارها و پودها، زندگی نمیشود. هیچ فرشی بدون تار و پود، فرش نمیشود. جهان درست مثل یک دار قالی میمونه که تک تک انسانها همچون فرش هایی روی آن قرار گرفتند و درحال بافته شدن هستند
یکی رو یکی زیر. تار و پود. شکست و پیروزی؛ غم و شادی و… همه متضادها جمع اند و در هم تنیده

البته فرصت رفو هم هست. هرجا که تار و پود از هم جدا شده اند یا سوختگی و پوسیدگی هست؛ میشود رفو کرد، بازسازی کرد.

آنچه که در آخر میماند یک قطعه فرش زیبا و قیمتی ست
نکنه یک وقت قبل از تمام شدنِ طرحِ فرشت، تیغ بکشی و طرح رو نصف و نیمه رها کنی! باید تا آخرش ماند و تار و پـودها را نیمه کاره رها نکرد.
به تار و پود زندگی خودت افتخار کن و بدان که هر انسانی، نقش و طرح خودش را بر روی فرشِ زندگیش میزند و طرح ها منحصربفرد، خـاص، غیرقابل مقایسه و تک هستند.
تار و پودِ زندگی ات در هم تنیده باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *