روش تحقیق کمی و کیفی

– روشهای کمی در کل با شمارش و اندازه گیری جنبه هایی از زندگی اجتماعی سروکار دارند؛ درحالیکه روشهای کیفی بیشتر با تولید توصیف های استدلالی و کشف معناها و تغییرهای کنشگران اجتماعی سروکار دارند (بلیکی ۳۰۱:۱۳۸۴).

– ” مقصود پژوهشگران از روشهای کمی عبارت است از آزمایشهای تصادفی سازی شده، شبه آزمایش، آزمون های “عینی” قلم و کاغذی، تحلیل های آماری چند متغیری، پیمایش های نمونه ای، و از این قبیل. در مقابل، روشهای کیفی شامل قوم نگاری مطالعات موردی، مصاحبه های ژرف و مشاهده مشارکتی اند ( Cook and Leichardt به نقل از بلیکی ۳۰۲:۱۳۸۴).

– داده های کمی معمولاً با کدگذاری داده های دیگری ایجاد می شوند که از طریق برکندن آنها از متن و خالی کردن آنها از محتوا به یک عدد فرد کاسته می شوند. بعدا پس از دستکاری اعداد، آنها مورد تفسیر قرار می گیرند، یعنی با افزودن محتوا و قرار دادن آنها در متن بسط می یابند و فرد را قادر می سازند از دریچه نشانه های عددی دوباره به دنیای اجتماعی بازنگرد (۱۹۹۶:۵Halfpenny – به نقل از بلیکی ۳۱۶:۱۳۸۴).

– به اعتقاد بلیکی (۱۳۸۴) پژوهشگران کمی نگر دلمشغولی هایی دارند که آنان را از محققان کیفی نگر متمایز می کند؛ به اختصار هر یک از این موارد را مورد بررسی قرار می دهیم :

سنجش مفاهیم : نخست اینکه ،توجهی اساسی به مفاهیم و اندازه گیری آنها وجود دارد. این مسئله به تصمیم گیری درباره آنچه باید سنجیده شود و چگونه باید سنجیده شود مربوط می شود، یعنی چگونه مفهومی را عملیاتی کنیم تا به یک متغیر تبدیل شود. بخشی از فرایند سنجش یک مفهوم، تعیین اعتبار و پایایی روش سنجش آن است: آیا سنجه مورد نظر پایایی درونی دارد، (مثل مقیاسی که باید تک بعدی باشد )؛ آیا این سنجه در طول زمان نتایج سازگار تولید می کند( پایایی )؛ و آیا برازش مطلوبی بین مفهوم و متغیر وجود دارد؛ یعنی آیا رویدادهای اندازه گیری همان چیزی را می سنجند که ادعای سنجش آن را دارند (اعتبار). دغدغه پایایی و اعتبار ویژگی پژوهشگران کمی است زیرا آنان معتقدند که با یک واقعیت “بیرونی” سروکار دارند (بلیکی ۳۲۱:۱۳۸۴).

تعیین علیت : دومین دلمشغولی پژوهشگران کمی تعیین علیت است. متغیرها را می توان تحت عناوین “مستقل” و “وابسته” طبقه بندی کرد، که فرض می شود به ترتیب علت و معلول اند. اما توالی زمانی باید از طریق کاربرد فنونی مثل تحلیل مسیر ورگرسون چند متغیری به طور مصنوعی ایجاد شود. با این حال حتی اگر مفروضات پذیرفته شده درست باشند، این فنون نمی توانند علیت تعاملی یا دوجانبه میان متغیرها را بررسی کنند. مسلماً احتمال اثبات توالی وقایع وجود دارد، برای مثال وقتی یک ازدواج از هم می گسلد و پس از آن رفتار بزهکارانه آغاز می شود. اما مدل های علی ساده اجازه بررسی اثرات تعاملی ممکن بین رفتار پدر و مادر و کودک در طول زمان را نمی دهند. طرح های طولی ممکن است بتوانند کمکهایی عرضه کنند، اما آنها برای نشان دادن تغییرات سودمندترند تا برای اثبات توالی علی یا اثرات تعاملی (همان:۳۲۲).

تعمیم دهی : در مطالعات کمی اشتیاقی برای یافتن نتایجی وجود دارد که فراتر از جمعیت مورد مطالعه به کار آید. درحالیکه استراتژی های استقرایی و قیاسی هر یک به طریق خود می کوشند به این هدف برسند: ظاهراً پژوهشگران کمی راضی به پذیرش محدودیت های زمانی و مکانی همه پرسشهای اجتماعی نیستند. بدون توجه به میزان گستردگی جمعیت مورد مطالعه، احکامی فراتر از آن جمعیت را فقط می توان براساس استدلال مبتنی بر شواهد بیشتر صادر کرد، مثل اثبات شباهت هایی با ویژگی های جمعیت های دیگر. اما بخش اعظم توجه آنها معطوف به مسئله فنی تر چگونگی تعمیم نتایج نمونه به جمعیت می شود (همان: ۳۲۳).

تکرار پذیری : دلمشغولی چهارم به امکان تکرار یافته های هر پژوهشی در همان متن و زمینه یا زمینه های مشابه مربوط می شود. فرض بر این است که امکان تکرار یافته ها نوعی وارسی و کنترل میزان دخالت سوگیری های شخصی در پژوهش است. فرض مي شود اگر پژوهشگر (بي طرف) ديگري نتواند همان نتايج را بدست آورد، بايد يك جاي كار در تحقيق اوليه بلنگد. مسلماً همواره امكان دارد كه دو پژوهشگر، يا دو روش پژوهشي به يك صورت و يك اندازه اريب باشند! پس تكرارپذيري تضمين نمي كند كه به نتيجه گيري “درست” برسيم (همان:۳۲۳).

تمركز بر افراد : آخرين دلمشغولي در كاربرد روشهاي كمي عبارت است از تمايل اين نوع پژوهش ها به تمركز بر افراد. شايد اين، تا حدي به واسطه غلبه كاربرد روشهاي پيمايشي باشد كه روي افراد اجرا مي شوند، اما ظاهراً عامل بنيادي تري در كار است. به رغم اين دستورالعمل استقرارگرايانه دوركيم كه پژوهشگران اجتماعي نبايد هيچ اعتباري براي نحوه درك افراد از واقعيت اجتماعي قائل باشند، پژوهشگران كمي به سنجش متغيرهاي فردي و سپس شئي سازي آنها به صورت واقعيتي كه حاوي هيچ چيز نيست جز شبكه هايي از روابط بين اين متغيرها، همچنان ادامه مي دهند. اين روشها هرگز به دنياي اجتماعي سكونتگاه پاسخگويان زياد نزديك نمي شوند، و فرايند تحليل مردم را از اين واقعيت مفهومي كه به صورت آماري برساخته شده محو مي كنند (همان:۳۲۴).روش تحقيق كيفي و ويژگي هاي آن : منظور از تحقيق كيفي عبارت است از هر نوع تحقيقي كه يافته هايي را به دست مي دهد كه با شيوه هايي غير از روشهاي آماري يا هرگونه كمي كردن كسب شده اند. شيوه مذكور ممكن است به تحقيق درباره زندگي افراد، شرح حالها، رفتارها و همچنين درباره كاركرد سازماني جنبش هاي اجتماعي يا روابط بين الملل معطوف باشند. يعني داده ها ممكن است به شيوه آماري كمي شده باشند اما خود تجزيه و تحليل به شكي كيفي باشد. در واقع تحقيق كيفي گنگ و مغشوش است زيرا مي تواند براي افراد گوناگون،معاني متفاوتي داشته باشد. بعضي محققان داده ها را از طريق مصاحبه يا مشاهده گردآوري مي كنند. اين فنون معمولاً با روشهاي كيفي قرين اند. با اين حال، آنها بعداً داده ها را به گونه اي كدگذاري مي كنند كه به آنان امكان تجزيه و تحليل آماري را بدهد. آنها در اصل داده هاي كيفي را كمي مي كنند (استراس و كوربين ۱۷:۱۳۸۵).

ماهيت خلاق، انعطاف پذير و بدون محدوديت تحقيق كيفي به محقق اجازه نمي دهد كه در گردآوري و تفسير داده ها با همان دقتي كه در تحقيق كمي به كار مي برد عمل كند. در تحقيق كيفي، قواعد چندان مشخصي براي تعيين نحوه اجراي مناسب و مطلوب آن و تفسير داده ها وجود ندارد. كتابهاي مربوط به روش شناسي كيفي غالباً تحقيق كيفي را يك هنر يا نوعي جهت گيري فكري مي دانند و اشاره مي كنند كه بهترين راه فراگرفتن نحوه هاي متعدد اجراي آن همان پرداختن به چندين تحقيق كيفي متفاوت است (ببي ۶۲۴:۱۳۸۸).

ويژگي هايي كه بليكي (۱۳۸۴) براي محققان كيفي گرا برمي شمارد ويژگي هايي است كه تحقيقات كيفي را از تحقيقات كمي متمايز مي كند. هر يك از اين ويژگي ها با اندكي توضيح آمده است :

استفاده كنندگان از ديدگاه كنشگران اجتماعي : اين موضع در مقابل موضع اتخاذ شده از سوي پژوهشگران كمي قرار مي گيرد كه پژوهش را از ديدگاه خودشان نسبت به چيستي واقعيت اجتماعي انجام مي دهند. اين تفاوت تحت عناويني مثل موضع “خودي” و “بيگانه”، يا رهيافت از “بالا به پايين” و “از پايين به بالا” و يا آن طور كه من ترجيح مي دهم، موضع “بالا” و “پايين” از هم تمييز داده شده است (بليكي۱۳۸۴ :۳۲۵-۳۲۴).

توصيف فربه : دومين ويژگي پژوهش كيفي اهميتي است كه به توليد توصيف هاي “فربه” از محيط هاي اجتماعي تحت مطالعه داده مي شود. همانطور كه ديده ايم، برخي پژوهشگران كيفي اين ديدگاه را دارند كه توصيف همه كاري است كه براي تأمين فهم هر جنبه اي از زندگي اجتماعي، امكان پذير يا ضروري است. آنها توجه بسياري به توصيف چيزهايي مي كنند كه ممكن است ريزه كاري ها يا جزئيات بي اهميت فعاليت اجتماعي به نظر آيند. چنين استدلال شده كه ارائه پس زمينه اي كه كنشها و تعامل ها را مي توان در متن آن درك كرد، ضرورتي حتمي است. و اين فاصله زيادي از آن نوع تبيين هاي علي دارد كه برخي از پژوهشگران كمي در تكاپوي آن هستند. اما اين توصيف مي تواند توليد شرح و تعبيرهاي رضايت بخش لز برخي جنبه هاي زندگي اجتماعي را تسهيل كند (همان:۳۲۵).

تمركز بر فرايندهاي اجتماعي : به عنوان يك قاعده كلي، پژوهشگران كيفي دنياي اجتماعي را فرايند وار مي نگرند نه ايستا امري مربوط به پويايي هاي روابط اجتماعي كنشگران اجتماعي نه ويژگي هاي افراد و روابط ميان مفاهيم انتزاعي. استدلال آنها اين است كه چون مشاركت كنندگان درگير فرايند اجتماعي مي شوند، پژوهشگراني كه مي خواهند ديدگاه اين افراد را به واقعيت اجتماعي بپذيرند، و ديدگاه افراد خودي و داخلي را بدست آورند، بايد واقعيت اجتماعي را نيز به همان شيوه بنگرند (همان: ۳۲۶).

پذيرش رهيافت انعطاف پذير : استفاده از روشهاي كيفي اغلب با پذيرش رهيافتي ساخت نيافته و انعطاف پذير به انجام پژوهش، همراه است. عدم تمايلي نسبت به تحميل مفاهيم و روابط ميان آنها بر هر بخش از دنياي اجتماعي پيش از كاوش باز و آزاد در آن وجود دارد. برخي از پژوهشگران كيفي ممكن است حتي بدون داشتن موضوع صريحاً فرمول بندي شده اي، يا بدون پرسشهاي پژوهش وارد ميدان شوند و ترجيح دهند كه موضوع و پرسشها همراه با جلوتر رفتن كار ميداني پديد آيند. نيروي محرك اين رهيافت، تاحدي اشتياق به ديدن جهان از دريچه چشمان كنشگران اجتماعي است. اما، همچنين اين رهيافت مبتني بر اين ديدگاه است كه پژوهشگر احتمالاً درك كافي از وضعيت ندارد و در طول فرايند مشاهده مشاركتي يا روشهاي مشابه ديگر، موارد خلاف انتظار احتمالاً پيش خواهد آمد (همان:۳۲۶).

پروراندن مفاهيم و نظريه : پژو هشگران كيفي كه با استراتژي پژوهش استفهامي كار مي كنند به اين نكته توجه دارند كه پذيرش پيشاپيش يك نظريه نه تنها پژوهشگر را محدود مي كند بلكه همچنين او را از اتخاذ ديدگاه كنشگران بازمي دارد. در عوض، اين پژوهشگران بيشتر به پروراندن مفاهيم و نظريه ها در طول گرآوري داده ها علاقمندند. اگر مفاهيم فني از همان آغاز در پژوهش مورد استفاده قرار گيرند، صرفاً نقشي حساس ساز ايفا مي كنند، يعني بعنوان مرجع و راهنما و نه از پيش تعيين كننده پديده مورد كاوش (همان:۳۲۶). موارد تفاوت روشهاي تحقيق كمي و كيفي :

ديدگاه كيفي و ديدگاه كمي هم از لحاظ مباني نظري و هم اهداف با همديگر تفاوتهاي بنيادي دارند. در اينجا تفاوتهاي تحقيقات كمي و كيفي را به ترتيب مراحل انجام يك پژوهش بررسي مي كنيم :

1- فرضيه : تحقيقات كمي در عاليترين شكل خود كار را با فرضيه آغاز مي كنند و اساساً در روش كمي، وجود فرضيه قبل از جمع آوري اطلاعات يكي از ملاكهي ارزيابي تحقيقات است. اما در روش كيفي، محققان پژوهش را با فرضيه يا پيش بيني هاي از قبل تعريف شده آغاز نمي كنند،بلكه فرضيه هاي تحقيق در حين جمع آوري اطلاعات صورت بندي و تبيين مي شوند. اين تفاوت از آنجا ناشي مي شود كه محققان تحقيقات كيفي اعتقادي بر عام بودن پديده ها در شرايط مختلف ندارد.

2- متغيرها : در تحقيقات كمي قبل از ورود به مرحله گردآوري داده متغيرها تعريف مي شوند. اما در پژوهشهاي كيفي سازه ها يا متغيرها داراي تعاريف متعددي هستند كه با توجه به موقعيت و شرايط مختلف تعريف متفاوتي دارند. يعني تعريف هر متغير از يك موقعيت به موقعيت ديگر متفاوت است.

3- طرح تحقيقاتي : در تحقيقات كمي محقق بايد از قبل طرح تحقيقاتي مدون و استاندارد براي تحقيق مشخص نمايد و تا حد امكان مطابق با آن عمل نمايد و عدول از طرح تحقيقاتي به معناي ضعف در طرح تحقيق است. اما در تحقيقات كيفي طرح از پيش تعيين شده و استانداردي براي تحقيق وجود ندارد و در هر مرحله از تحقيق مطابق آنچه رخ داده مرحله بعد تعيين مي شود به عبارت ديگر طرح تحقيق در جريان تحقيق به شكل مرحله اي شكل مي گيرد. محققين كيفي گرا معتقدند كه آغاز ننمودن تحقيق با يك طرح از پيش تعريف شده اين امكان را براي محقق فراهم مي آورد كه متغيرهاي پيش بيني نشده را در هر مرحله از تحقيق كه ضرورت آنها را احساس كند، وارد طرح نمايد.

4- نقش محقق در گردآوري اطلاعات : در روشهاي كمي محقق به دليل حجم وسيع و گسترده افراد يا پديده مورد بررسي خود به گردآوري اطلاعات نمي پردازد و بلكه با بكارگيري و يا تلفن يا پرسشنامه پستي داده هاي خود را گردآوري مي كند. اما در روش كيفي كه بيشتر به صورت مصاحبه و مشاهده است، اطلاعات مورد نياز تحقيق از طريق ارتباط مستقيم بين پرسشگر يا محقق با پاسخگو گردآوري مي شود. در واقع مصاحبه يك مكالمه دوطرفه است كه با طرح سوال مصاحبه گر به منظور كسب اطلاعات مربوط به تحقيق آغاز مي شود (حافظ نيا ۱۹۹:۱۳۸۷).

5- نمونه گيري : اساساً هدف تحقيقات كمي تعميم دادن نتايج تحقيق به ساير جوامع مشابه است. بنابراين براي كسب چنين امكاني بايستي نمونه اي از افراد انتخاب شود كه معرف جامعه مورد مطالعه باشند. اما در تحقيقات كيفي نمونه گيري جنبه قضاوتي دارد چرا كه اعتقاد بر اين است كه هر فرد آزمودني ويژگي هاي خاص خود را دارد و اگر هدف بررسي آن ويژگي ها باشد از طريق نمونه گيري تصادفي نمي توان چنين افرادي را انتخاب نمود.

6- تحليل داده ها : روشهاي تحليل كيفي از جهت ميزان تلاش براي “حفظ يكپارچگي پديده مورد مطالعه” با يكديگر تفاوت دارند. يعني، از اين نظر كه پژوهشگر تا چه حد به زبان ومفاهيم و معاني كنشگران اجتماعي وفادار مي ماند، نه اينكه مفاهيم و مقوله هاي خود را بر تعابير عاميانه تحميل كند (بليكي ۳۱۲:۱۳۸۴).

در روشهاي كمي داده هاي گردآوري شده به صورت عددي ارائه مي شوند لذا ابزارهای تحلیلی روشهای آماری و جداول توصیفی است. آمار توصیفی آماری است که الگوی پاسخ های افراد نمونه را تلخیص می کند. کار آمار استنباطی نشان دادن این نکته است که آیا الگوهای توصیف شده در نمونه کاربردی در مورد جمعیتی که نمونه از آن انتخاب شده دارد یا نه (دواس۱۳۸۷: ۱۳۸-۱۳۷).

7- گزارش نتایج : در نتایج یک پژوهش کیفی کمتر پیش می آید از ارقام و داده ها استفاده شود، نتایج حاصل بیشتر در قالب شرح وقایع و توصیفات بیان می شود. اما در تحقیقات کمی از جداول، نمودارها، خروجی های آماری و کامپیوتری استفاده می شود. نحوه انتخاب روش تحقیق متناسب با عنوان موضوع :

مقصود اصلی انتخاب استراتژی یا استراتژی های پژوهشی دستیابی به بهترین رویه های تحقیقاتی برای پرداختن به موضوع پژوهش و بخصوص، پاسخ دادن به پرسشهای پژوهش است. با این حال، توجه به این نکته اهمیت شایانی دارد که شاید لازم باشد از استراتژی های متفاوتی برای پرسشهای پژوهشی متفاوت استفاده شود. برای مثال استراتژی استقرایی را می توان برای پاسخ دادن به پرسشهای “چیست” به کاربرد، و استراتژی قیاسی و پس کاوی را برای پاسخ دادن به پرسشهای “چرا”. استراتژی استفهامی این مزیت را دارد که هم برای پاسخ دادن به به پرسشهای “چیست” و هم پرسشهای “چرا” قابل استفاده است، بسته به اینکه پژوهشگر در چه شاخه ای از تفسیرگرایی فعالیت می کند (بلیکی ۱۶۳:۱۳۸۴).

در انتخاب روش و ابزار مورد استفاده به تناسب موضوع و هدف پژوهش باید دقت زیادی به خرج داد. مطالعات کیفی گرا که بیشتر توصیف یک پدیده و آن هم از طریق مشاهده صورت می گیرد معمولاً به صورت مطالعه موردی است. هدف کلی در مطالعه موردی مشاهده تفصیلی ابعاد “مورد” تحت مطالعه و تفسیر مشاهده ها از دیدگاه کل گرا است. از این رو مطالعه موردی بیشتر به روش کیفی و با تأکید بر فرایندها و درک و تفسیر آنها انجام می شود. مورد چنان انتخاب می شود که نمایان کننده وضعیت یا حالت کلی تحت مطالعه، یا مثالی از پدیده(های) مورد نظر باشد که پژوهشگر می خواهد درباره آن(ها) به درک عمقی دست یابد. در تعلیم و تربیت، “مورد” می تواند شامل: یک فرد ( دانش آموز،معلم،مدیر )، یک برنامه درسی، یک گروه از افراد (معلمان و مسئولان اداری)، یکی از رویدادهای آموزشی (دانش آموختگی)، یا یک سازمان (رسمی یا غیررسمی) باشد (سرمد و دیگران ۸۹:۱۳۸۲).

روشهای کمی به سبب اهدافشان که تعمیم پذیری و شمول عام یافتن نتایج است، معمولاً از اعداد و ابزارهای عددساز استفاده می کنند. عالیترین نوع روشها برای نیل به این هدف، پیمایش است.در مطالعات پیمایشی از ابزار پرسشنامه استفاده می شود. پرسشنامه ها سوالاتی را پیش روی پاسخگویان قرار می دهند و در مقابل اعدادی را به پژوهشگر تحویل می دهند و پژوهشگر متناسب با فرضیه های اولیه خود داده ها را مقایسه و به نتایجی دست می یابد. محققان (بیشتر محققان رفتاری) گاهی از آزمایش نیز استفاده می کنند. گرچه در آزمایشها محقق به مشاهده رفتار افراد می پردازد اما میزان تکرارپذیری رفتارها و عکس العملها داده های محقق را تأمین می کند و این بار نیز محقق گرفتار اعداد و داده هایی می شود که نتایج تحقیق او را نشان می دهد. محاسن و معایب روش تحقیق کمی :

نظم و قدرت تحلیل عددی است که اطلاعات کمی سازی شده را چنین جذاب کرده و موجب بدگمانی نسبت به اطلاعات کیفی شده است. اما برای آنکه داده های کمی از این مزایای آشکار برخوردار شوند لازم است فرض کنیم که خواص یک دستگاه عددی با برخی خصوصیات داده های اصلی متناظرند (بلیکی ۳۱۷:۱۳۸۴).

به طور سنتی، پژوهشگران کمی توجه خود را معطوف به محرز ساختن “اعتبار” و “پایایی” اندازه گیری های خود می کنند، یعنی اینکه ابزارهای آنها همان چیزی را می سنجد که داعیه سنجیدن آن را دارند و این سنجش با انسجام و سازگاری همراه است. اگر روشهای تعیین اعتبار و پایایی را بررسی کنیم، درمی یابیم که آنها براساس تأیید و تکرار استوارند. هیچ معیار نهایی که بتوان ابزارهای سنجش را با آن محک زد وجود ندارد، چیزی که وجود دارد فقط ابزارهای به خوبی استفاده شده ای هستند که اجتماعی از پژوهشگران به آنها اطمینان زیادی دارند. عینیت همواره نسبی است (همان:۳۱۹).

روشهای کمی نقاط ضعف و قوتی دارند که باعث می شود مقبول و یا مطرود شود. در زیر به برخی نقاط ضعف و قوت آن اشاره می شود :

نقاط قوت :

دقت : به دلیل سنجه های قابل اطمینان و سنجشگر
کنترل : به علت نمونه گیری و طراحی
توانایی ارائه روابط علی : به سبب استفاده از آزمونهای کنترل شده
تکنیک های آماری که توان تحلیل های پیچیده را به محقق می دهد.
تکرارپذیر (برگرفته از ۲۰۰۶Hughes )
نقاط ضعف :

به علت پیچیدگی تجربیات انسانی مشکل است بتوان متغیرها را کنترل یا محدود کرد.
به دلیل پویایی انسان، مردم نمی توانند به همان شیوه مواد ثابت در علوم طبیعی عکس العمل نشان دهند.
روش مکانیستی آن مانع ظهور تفکر خلاق و آزاد، انتخاب و اخلاق مسئولیت می شود.
کمیت سازی ممکن است تبدیل به غایت شود. (برگرفته از۲۰۰۶Hughes ) محاسن و معایب روش تحقیق کیفی :
پژوهشگران کیفی درباره نیاز به محرز ساختن اصالت یافته هایشان توافق نظر ندارند. برخی استدلال می کنند که پژوهشگران تعابیر منحصر به فرد خود را تولید می کنند و تأیید و تکرار غیرممکن است. آنها مدعی اند که اگر به صورت حرفه ای عمل شده باشد و تبیین شده باشد که چگونه پژوهش انجام یافته است، باید به تعابیر آنها اعتماد کرد. سایر پژوهشگران کیفی استدلال کرده اند که کنشگران اجتماعی مورد نظر باید همه تعابیری را که پژوهشگر از زندگی اجتماعی آنها ارائه می دهد، تأیید کنند. به عبارت دیگر، تعبیر پژوهشگر باید تناظر نزدیک با تعابیر کنشگران اجتماعی داشته باشد. شوتز ( b1963 Schultz ) از اصل کفایت سخن می گفت که مستلزم این است که پژوهشگران اجتماعی باید بتوانند خود را در تعابیر جامعه شناسان بازشناسند. به همین ترتیب داگلاس (۱۹۷۱ Douglas ) اصرار داشت پژوهشگران یکپارچگی پدیده را حفظ کنند، و متدولوژیست ها از اعتبار بخشی اعضا سخن گفته اند. این نوع اعتبار، مثل همه صور اعتباربخشی، مشکلات خاص خود را دارد. با این حال تلاشی است برای نزدیک ساختن برساخته های جامعه شناختی به برساخته های اجتماعی از واقعیت (بلیکی ۳۲۰:۱۳۸۴).

اگرچه استفاده و بكارگيري روشهاي كيفي در مقابل روشهاي كمي به سبب اعتبار و منطقي بودن آن است اما مسئله تعميم دهي موضوعي است كه برخي پژوهشگران را نسبت به آن دلسرد كرده است. مسئله تعميم در پژوهش كيفي دو جنبه دارد. نخست : نمونه گيري احتمالي در اين پژوهش ها جايي ندارد و معمول نيست. دوم داده هخاي كيفي پذيراي آن قسم تعميم كه در پژوهش كمي رواج دارد، مثل فنون آماري مبتني بر نظريه احتمالات،نيستند (بليكي ۳۲۸:۱۳۸۴). با اين حال پژوهش هاي كيفي نيز نقاط قوت و ضعفي دارند كه ذاتي آنهاست و تلاش روانشناسان در برطرف كردن ضعف ها تاكنون بي نتيجه بوده است. در زير به اختصار برخي محدوديت ها و توانايي هاي روشهاي كيفي را ارائه مي كنيم :

نقاط قوت :

به علت تداخل و حضور مستقيم محقق، وي به نگرش يك فرد خودي در مورد مسئله دست مي يابد و اين به محقق اين امكان را مي دهد كه مسائل گمشده را راحت تر بيابد.
توصيفات كيفي مي توانند نقش مهمي را در امكان پيش بيني روابط، علت ها، تأثيرات و فرايندهاي پويا ايفا كنند.
محقق كيفي گوشت و خونش را درگير تحليل اجتماعي مي كند .
(۲۰۰۶ Hughes)

نقاط ضعف :

ميدان، جايگاه ها، رخدادها، شرايط و تعاملات نمي توانند همواره تكرار شوند و نه مي توانند با همان اطمينان يك پژوهش در سطح گسترده تر عموميت يابند.
گردآوري، تحليل و تفسير داده ها بيش از اندازه زمان بر است.
مسئله گمنامي و جلب اعتماد هنگام گزينش يافته ها مسائلي را بوجود مي آورد.
حضور محقق تأثير عميقي بر موضوعات مورد مطالعه مي گذارد (برگرفته از ۲۰۰۶ Hughes)
تقسيم بندي ابزارها با توجه به نگرش كلي محقق :

همانطور که قبلاً نیز اشاره شد پژوهش با توجه به نگرش محقق و اهداف او می تواند کمی یا کیفی باشد. هر یک از دو گرایش ویژگی های منحصربفردی دارند که در همه مراحل محقق را هدایت می کند و حتی او را محدود به چارچوبی می کند که خارج شدن از آن چارچوب کل تحقیق را منحرف می کند. محقق قبل از اقدام به هر کاری بایستی تکلیف خود را با جنبه هایی از پژوهش مشخص کند و سعی کند آنها را در طول انجام تحقیق مدنظر داشته باشد. این جنبه عبارتند از :

پارادایم ها: رهیافت ها یا دیدگاههایی که مفروضات هستی شناختی و روش شناختی متفاوتی دارند.
روش ها: که شامل فنون گردآوری و تحلیل داده ها می شوند.
پژوهش: که یکی از دو روش در آن بکار می رود.
داده ها: که توسط یکی از این دو روش تولید می شود.
منابع

استراس،آنسلم؛کوربین،جولیت: اصول روش تحقیق کیفی(نظریه مبنایی). ترجمه بیوک محمدی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. تهران۱۳۸۵٫

ببی،ارل: روشهای تحقیق در علوم اجتماعی. ترجمه رضا فاضل. انتشارات سمت. تهران۱۳۸۸٫

بلیکی ، نورمن: طراحی پژوهشهای اجتماعی. ترجمه حسن چاوشیان. انتشارات نی، تهران ۱۳۸۴٫

بیکر،ترز.ال: نحوه انجام تحقیقات اجتماعی. ترجمه هوشنگ نائبی. نشر نی. تهران۱۳۸۸٫

حافظ نیا،محمدرضا: مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، انتشارات سمت، تهران۱۳۸۷٫

دواس، دی.ای: پیمایش در تحقیقات اجتماعی. ترجمه هوشنگ نائبی. نشر نی، تهران۱۳۸۷٫

رفیع پور، فرامرز: تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی. انتشارات شرکت سهامی انتشار تهران ۱۳۸۵٫

ساروخانی، باقر: روشهای تحقیق در علوم اجتماعی ۳ جلد. جلد اول و دوم. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. تهران ۱۳۸۸٫

سرمد، زهره؛بازرگان،عباس؛حجازی،الهه: روشهای تحقیق در علوم رفتاری، انتشارات آگه تهران۱۳۸۲٫
برگرفتە از:فارسی داکس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *