بایگانی ماهیانه: ژانویه 2018

اهداف‌تان را با این افراد در میان نگذارید

گفته شده است که همان لحظه ای که هدفی را تعیین می کنیم، باید آن را به همه بگوییم تا ابزاری برای تضمین موفقیت باشد. این تعهدی به تمام دنیاست که تضمین می کند تا ما برای رسیدن به آن هدف، حاضر باشیم فشار اضافه را تحمل کنیم. ولی آیا این کار همیشه بهترین رویکرد است؟

این ها چند دسته از افرادی هستند که در هنگام مطرح کردن اهدافتان، باید حواستان به آن ها باشد:

  1. افرادی که اهداف خودشان را دنبال نمی کنند

هر کسی سیستم اعتقادی مخصوص به خود را دارد که چه چیزی ممکن یا غیرممکن است، که با نحوه تربیت او در ارتباط است. بسیاری از افراد هستند که به شما پیشنهاد می دهند تا اهداف خود را به سطحی پایین تر بیاورید که با توجه به درک آن ها از ممکن بودن، به نظرشان امکان پذیر بیاید. با این کار، ما به زندگی بر اساس قواعد مورد قبول اجتماع بسنده می کنیم به جای اینکه به دنبال نوآوری ها، کسب و کارها و رفتارهایی باشیم که می تواند تمام جامعه را از وضع کنونی بهبود دهد.

کسی که اهداف خودش را دنبال نمی کند ممکن است به شما پیشنهاد دهد که نیازی به تغییر کردن ندارید. این خواسته خودخواهانه فردی است که می خواهد با پایین نگه داشتن شما، احساس برابری کند. این موضوع بسیار زیان آور است، چرا که باعث می شود شما به جای تلاش کردن، به وضع فعلی بسنده کنید. در این حالت، باورهای آن ها هرگز به چالش کشیده نمی شود و اهداف شما هرگز برآورده نمی شود.

حتی بدتر از آن، فردی است که به طور کلامی با تلاش شما موافقت می کند، ولی به صورت غیر کلامی مخالفت می کند. گفته شده است که ما ۹۳ درصد به طور غیر کلامی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم. از طریق نورون های آینه ای، مغزهای ما حداقل به صورت غیر هوشیارانه می توانند هر چیزی که گفته نمی شود را متوجه شوند. کسی که به صورت کلامی با شما موافقت می کند ولی به صورت غیر کلامی به شما تردید دارد، باعث خواهد شد که شما خودتان را زیر سؤال ببرید.

وقتی که به هدف خود فکر می کنید احساس تردید می کنید، و این ممکن است پیشرفت شما را خدشه دار کند حتی پیش از اینکه شروع شود. وقتی که اهداف ما هنوز در حال توسعه هستند، باید مطمئن شویم که در کنار افرادی قرار نداریم که در ناباوری و بی اعتقادی زندگی می کنند.

راهکار: اهداف خود را با کسانی در میان بگذارید که قبلاً در آن زمینه از زندگی خود به موفقیت دست یافته اند، یا کسانی که در حال حاضر در تلاش برای رسیدن به موفقیت در زندگی خود هستند. آن ها سیستم هایی اعتقادی دارند که شکاک ها و کسانی که فکر کوچکی دارند از آن بهره مند نیستند. این ها معدود افرادی هستند که وقتی شما به خودتان تردید پیدا کنید، با شما مخالفت خواهند کرد. کسانی که با باورهای محدود کننده شما مبارزه خواهند کرد و شما را به استاندارد بالاتری از زندگی سوق خواهند داد.

  1. افرادی که به جای تعهد و سرسپردگی شما، هدفتان را تحسین می کنند

از آنجایی که ما مخلوقاتی اجتماعی هستیم، اغلب می خواهیم که به وسیله افرادی که نزدیک خود نگه می داریم پذیرفته شویم. دوستان و خانواده های خوش نیت ما سعی می کنند با تحسین اهدافی که تعیین می کنیم، عزت نفس ما را تقویت کنند. ولی این کار بی فایده است چرا که به جای اقدام ما، نیت مان را مورد تأیید قرار می دهد. روانشناسان ثابت کرده اند که تحسین کردن فرایند به جای عملکرد، برای عزت نفس و دستیابی به هدف سودمندتر است. عمل مشخص کردن هدف و دنبال کردن راهی برای رسیدن به عظمت، آزاردهنده است. اگر اطرافیانمان فقط برای تعیین کردن هدف ما را تحسین کنند و این کار مایه تسلی ما شود، شاید هرگز پیگیری لازم برای دستیابی به آن هدف را پیدا نکنیم. مجدداً به کُنج راحتی خود بر می گردیم به جای اینکه سوار هواپیمای موفقیت شویم.

راهکار: یادتان باشد که هدف تعیین کردن شما را از بقیه جدا نمی کند. باید مراقب حس آسایشی باشیم که تحسین توسط دیگران می تواند به وجود بیارد. اگر هدف های خود را با کسانی که دوستشان دارید در میان بگذارید، به خودتان یادآوری کنید که هنوز راه درازی تا رسیدن به موفقیت دارید و پیگیری راه همیشه حس بهتری نسبت به تأیید شدن توسط دیگران دارد. اگر کسی به شما بابت هدف تعیین کردن تبریک بگوید، آن تبریک را در ذهن خود به گونه ای جای دهید که انگار بابت تعهد و تلاشتان برای دستیابی به آن هدف به شما تبریک می گویند.

  1. افرادی که همیشه انتقاد می کنند

انتقاد لزوماً سمی نیست، ولی این شخصی نیست که شما وقتی هدفتان تازه در مراحل اولیه است، بخواهید با او صحبت کنید.

شاید شما تمام اعتماد به نفس موجود در جهان را داشته باشید، ولی هنوز هم باید در نظر بگیرید که چشم اندازتان تازه در ابتدای راه است و باید مورد محافظت قرار بگیرد. در این مرحله، حرکت لحظه ای دارای اهمیت بسیار زیاد است. اغلب اوقات، فرد منتقد نیت خوبی دارد؛ او نمی خواهد ببیند که شما وارد مسیر اشتباهی شوید. ولی ممکن است توصیه او را به سادگی با کمال گرایی اشتباه بگیریم. وقتی نظر این افراد در مراحل اولیه فرایند بیان شود، تنها باعث می شود که سفر ما به تعویق بیفتد یا اینکه مسیرمان به سمت موفقیت به کلی متوقف شود.

راهکار: این افراد ذهنیتی دارند که می تواند برای ویرایش دستنوشته های ما، بررسی محصولاتمان و قوی کردن مجموعه مهارت هایمان بسیار مفید باشد. مهم است که این افراد را در حلقه ارتباطی خود حفظ کنیم، ولی تنها وقتی می توانیم اهدافمان را با آن ها در میان بگذاریم که به نتایج قابل قبولی رسیده باشیم. در آن نقطه، می توانیم از منتقدان درخواست فیدبک کنیم. آن ها می توانند کیفیت تلاش ما را افزایش دهند.

برگرفته از مجله موفقیت

تمرین خوش‌فکری

زیاد مهم نیست که ما ثروتمند به دنیا آمده ایم یا فقیر، همچنین اهمیتی ندارد که مدرک تحصیلی ما چیست. کمتر ما را صرفا براساس مدرک تحصیلی ارزیابی می کنند و جالب است بدانید که اگر فکرمان خوب کار کند و به ما لقب خوش‌فکر بدهند، حتی وجود نقصی در جسممان هم به چشم نخواهد آمد.

مجله پنجره خلاقیت: زیاد مهم نیست که ما ثروتمند به دنیا آمده ایم یا فقیر، همچنین اهمیتی ندارد که مدرک تحصیلی ما چیست. کمتر ما را صرفا براساس مدرک تحصیلی ارزیابی می کنند و جالب است بدانید که اگر فکرمان خوب کار کند و به ما لقب خوش‌فکر بدهند، حتی وجود نقصی در جسممان هم به چشم نخواهدآمد. اگر به اندازه کافی برای دستیابی به این لقب و جایگاه برنامه ریزی، تلاش و هدف گذاری کنیم، یقین داشته باشیم که پس از مدتی تمام زمینه های دستیابی به اهداف والا و حتی دست نیافتنی فراهم خواهدآمد.

چگونه خوش فکری را تمرین کنیم؟

  1. کمال همنشین در ما اثر می کند.

اگر پنج نفری که بیشترین زمان خود را با آنها می گذرانید، به جز خانواده و اقوام، شما از آنها خوش فکرتر، ثروتمندتر، موفق تر و داناتر هستید، اجازه دهید صادقانه بگویم که برای شما متاسفم! چون شما از آنها چیزی یاد نمی گیرید ولی اگر آنها از شما جلوتر هستند، به شما تبریک می گویم. پس اولین گام برای تمرین خوش فکری این است که با انسان های خوش فکر مراوده و نشست و برخاست داشته باشیم. تمام کسانی که ما با آنها مراوده داریم، بدون تردید روی ما اثر می گذارند، حتی اگر تعامل مستقیمی هم نداشته باشیم. اگر با انسان هایی بنشینیم که مدام در حال رشد و یادگیری هستند و همواره با افکار بلندپروازانه در حال ریسک، سعی و خطا هستند، بدون شک ما هم آن گونه خواهیم شد. مراقب باشیم که به طور ناخودآگاه از اطرافیانمان تاثیر منفی نگیریم؛ منظور از تاثیر منفی حتی می تواند تاثیرنگرفتن باشد، زمانی که ما پیشرفت نمی کنیم، یعنی درجا می زنیم و وقتی درجا می زنیم، یعنی دیگران پیشرفت می کنند و وقتی دیگران پیشرفت کنند، یعنی ما در حال پسرفت و عقب ماندن هستیم.

  1. افکار خوب، عمر کوتاهی دارند.

یکی از تمرین ها برای خوش فکری این است که به محض اینکه فکر ناب و خلاقانه ای به ذهنمان خطور می کند، سریعا اقدام کنیم و بدانیم که شاید لحظه ای بعد، انگیزه، انرژی و حوصله عملی کردن آن را نداشته باشیم. آگاه باشید زمانی که افکار ناب به سراغ ما می آیند، ما پتانسیل و انرژی لازم را برای عملی کردن آنها داریم. اگر وجود ما و کائنات، آمادگی لازم را نداشته باشند، حتی فکر چیزی هم به سر ما نمی زند. بدانیم که چون زمینه آماده است، آن فکر به ذهن ما خطور کرده است، پس به سرعت دست به اقدام بزنید.

 

  1. در محیط مناسب قرار بگیریم.

حتی اگر شرایط کنونی زندگی، کسب و کار و روزگار بر وفق مراد ما نیست، می توانیم با خواندن مطالب انگیزشی، کتاب های مفید، گوش دادن به صوت های موثر و مکالمه با افراد خوش فکر، موقتا حال فکر خود را خوب کنیم. بدون شک ناله و زاری وضعیت ما را بهتر نخواهدکرد؛ اگرچه بسیاری از افراد می گویند که بی جهت خوش بودن هم آب و نان نمی شود، ولی تحقیقات نشان داده است که در زمان گرفتاری ها، بی جهت خوش بودن احتمال دستیابی به شرایط بهتر را بیشتر می کند تا غم و گله و شکایت. وقتی محیط، شرایط و آدم های مناسب در اطراف ما قرار بگیرند، ما هم ناخودآگاه در شرایطی قرار می گیریم که می توانیم افکار مثبت و اثرگذار را جذب کنیم. پس حواسمان باشد که در این شرایط تیر و کمان خود را همراه داشته باشیم و با سلاح قلم و کاغذ، شکارچی افکار ناب باشیم و از یادداشت برداری غفلت نکنیم.

  1. اولویت اصلی را خوش فکری قرار دهیم.

در هر شرایط و موقعیتی به دنبال ایده دادن، ایده پردازی و یافتن یک نکته مثبت باشیم و این تمرین را آنقدر انجام دهیم تا بتوانیم به خوب فکر کردن، خوش فکری، مثبت فکرکردن و مثبت دیدن عادت کنیم؛ به طوری که خودمان را موظف کنیم، حتی از یک واقعا ناخوشایند یک نکته مثبت پیدا کنیم و این را بارها تمرین کنیم. برای این کار وقتی به اخبار گوش می دهیم و حادثه ای را گزارش می کنند، سعی کنیم نکته مثبتی را پیدا کنیم و پیش بینی کنیم که عواقب این حادثه چه نکات مثبتی را به بار خواهدآورد. وقتی خبر ناگواری را از کسی برای ما می آورند، تلاش کنیم تا ببینیم چه خیری در آن بوده است. شاید پیشینیان ما به همین دلیل در هر اتفاقی می گفتند حتما خیری در آن بوده است. شاید آنها می خواستند که ما را به مهارت خوب فکر کردن و خوش فکری مسلط کنند.

  1. تمرین، تکرار، تسلط، کوتاه نیایید؛ اگر طعم شیرین خوش فکر بودن را چشیده اید، پس ادامه دهید و اصرار کنید.

مداومت و اصرار است که ما را به نتیجه می رساند. با این تمرین ها و با این تغییرات که ایجاد می کنیم، به زودی شاهد نتایج مثبت و چشمگیری در روند زندگی و کسب و کار خود خواهیم بود. انسان ها تصمیمات کوچ زیادی را در زندگی خود می گیرند و این تصمیمات دریک لحظه اتفاق می افتند. تفاوت انسان های موفق و ناموفق در تصمیماتی است که گرفته اند و می گیرند و باید بدانیم آن تصمیم، فقط در آن لحظه گرفته نشده است، بلکه حاصل طرز تفکر آن فرد و این است که چگونه فکرکردن را چطور آموخته و چطور خود را به خوش فکر بودن عادت داده و بدون شک، سال ها تمرین و تکرار منجر به یک تصمیم در یک لحظه شده که مسیر زندگی و کسب و کار آن فرد را تغییر داده است. ما به کسی که تصمیمات کلیدی می گیرد، می گوییم چقدر خوش فکر است، ولی یادمان باشد که آن خوش فکری در لحظه رخ نمی دهد، بلکه نتیجه سال ها آموزش، تعلیم، تمرین، تکرار و تسلط است

احترام به خود با بیست قانون

✅قانون اول: اگر فکر می‌کنی کاری اشتباهه، انجامش نده!

✅قانون دوم: در صحبت‌ها همیشه دقیقا همون چیزی رو بگو که منظورته!

✅قانون سوم: هیچ‌وقت طوری زندگی نکن که سعی کنی همه رو از خودت راضی نگه‌ داری؛ هیج وقت.

✅قانون چهارم: سعی کن هر روز یاد بگیری و دست از یادگرفتن بر نداری.

✅قانون پنجم: در صحبت با دیگران هیچ‌وقت راجع به خودت بد حرف نزن.

✅قانون ششم: هیچ‌وقت دست از تلاش برای رسیدن به رویاهات بر ندار.

✅قانون هفتم: سعی کن راحت نه بگی، از نه گفتن نترس.

✅قانون هشتم: از بله گفتن هم نترس.

✅قانون نهم: با خودت مهربون باش.

✅قانون دهم: اگه نمی‌تونی چیزی رو کنترل کنی، بزار به حال خودش.

✅قانون یازدهم: سعی کن از اتفاقات و حالات منفی دوری کنی.

✅قانون دوازدهم: برای رضایت دیگران، کاری رو انجام نده که دوست نداری.

✅قانون سیزدهم: سعی کن ببخشی، اما فراموش نکن.

✅قانون چهاردهم: در هیچ حالتی، سطح خودت رو به اندازه طرف مقابلت پایین نیار.

✅قانون پانزدهم: حرفی رو که نمی‌پسندی تائید نکن.

✅قانون شانزدهم: به کسانی لطف کن که استحقاقش رو داشته باشن، لطف تورو وظیفت ندونن و سپاس‌‌گزار باشن.

✅قانون هفدهم: با کسی که ازش خوشت نمیاد، همنشینی نکن.

✅قانون هجدهم: در یاد دادن، بخشنده باش.

✅قانون نوزدهم: از کسی ناراحت هستی بهش بگو، ناراحتیتو بگو، دلیلش رو بگو و انتظار عذرخواهی داشته باش.

✅قانون بیستم: عاشقى کن . عشق باعث امید به زندگى مى شود .

@rava2020

هفت توصیه مدیریتی برتر

?توصیه اول: به لیست کارهای روزمره خود کاملا پایبند باشید

بزرگ‌ترین خطاها از کوچک‌ترین غفلت‌ها آغاز می‌شود و به همین دلیل هم هست که سرمنشا تمام بی نظمی‌ها و اشتباهات در تیم‌های کاری از بی توجهی اعضای تیم و در راس آنها رهبر تیم نسبت به کارها و فعالیت‌هایی آغاز می‌شود که از قبل برنامه‌ریزی شده‌اند و ما از آنها با عنوان لیست کارهای روزمره یاد می‌کنیم.

?توصیه دوم: نگرانی و تردید را متوقف کنید

آنچه به شدت از قابلیت‌ها و پتانسیل‌های یک مدیر می‌کاهد، وجود حس تردید و بدبینی او نسبت به دیگران و مهم‌تر از آن در مورد آینده است. بنابراین همیشه به همان چیزی فکر کنید که دوست دارید اتفاق بیفتد. نگرانی و تردید یک مدیر مانند سم مهلکی است که به تمام کارکنان سرایت می‌کند و آنها را از کار موثر باز می‌دارد.

?توصیه سوم: ارزش‌ها را بر کمیت‌ها مقدم بدارید

تحقیقات نشان داده انجام همزمان چندین پروژه و فعالیت به نتایج درخشان و مطلوبی منتهی نخواهد شد و کیفیت نهایی کارها را به شدت تنزل می‌بخشد. البته این به آن معنا نیست که حتما خود را صرفا به انجام یک فعالیت یا اجرای یک پروژه محدود کنید، چراکه این کار باعث کند شدن سرعت پیشرفت امور می‌شود. بهترین راهبرد در این میان عبارت است از تمرکز بر اولویت‌های موثر و کلیدی و انجام دادن همزمان دو یا سه پروژه‌ای که شما را تا حد زیادی به هدف نهایی‌تان نزدیک‌تر می‌کنند.

?توصیه چهارم: با خودتان جلسات منظمی برگزار کنید!

یکی از بهترین و در عین حال عجیب‌ترین عادات مدیران و رهبران بزرگ این است که با خود جلسات منظمی برگزار می‌کنند و به اصطلاح «با خود خلوت می‌کنند». بنابراین توصیه می‌شود تمام مدیران حداقل هفته‌ای یک بار با خود جلسه بگذارند و در جریان این جلسات هم عملکرد پیشین و نقاط قوت و ضعف شان را بررسی کنند و هم برای انجام پروژه‌های آتی برنامه‌ریزی کنند.

?توصیه پنجم: به هیچ عنوان در برابر تغییر دادن خود مقاومت نکنید

یکی از بدترین رفتارهایی که از یک مدیر یا رهبر ممکن است سر بزند مقاومت و خیره‌سری او در برابر تغییر دادن خود است. تغییر مثبت و سازنده برای هر فرد و سازمانی واجب است. کافی است نگاهی به اطراف خود بیندازید و ببینید که همکاران و اطرافیان شما چگونه با تغییر دادن خود به موفقیت‌های فردی و سازمانی بزرگی دست پیدا کرده‌اند، پس شما هم می‌توانید با تغییر دادن خود و محیط اطرافتان به موفقیت دست یابید.

?توصیه ششم: خودتان را اخراج کنید!

شوک‌های مدیریتی و نهیب زدن از بالا برای کارکنان اثر معجزه‌آسایی دارد، چه رسد به خود مدیران. بنابراین اگر می‌خواهید از دستاوردها و موفقیت‌های قبلی خود مغرور نشوید یا دچار روزمرگی و سستی در کار نشوید، حتما به خودتان نهیب بزنید.

?توصیه هفتم: مدیر تک بعدی نباشید

بعضی از مدیران صرفا مدیرانی کاریزماتیک و پرنفوذ هستند، اما فاقد کارآیی و بهره‌وری کافی در کار هستند، درحالی‌که برخی دیگر از مدیران پربازده و مولد از فقدان قدرت تحلیل یا نفوذ بر افرادشان رنج می‌برند. در دنیای پرتکاپو و مملو از رقابت امروز لازم است مدیران و رهبران از کلیه توانمندی‌ها و پیش نیازهای مدیریتی برخوردار باشند و اگر چنین نیستند در راستای به دست آوردن آنها گام بردارند.

اریک بارکر

چرا خار پشت ها زنده ماندند!

ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﯾﺦ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻧﺪ.

ﺧﺎﺭﭘﺸﺘﻬﺎ ﻭﺧﺎﻣﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ

ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ : ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ …!؟

ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﺮﻣﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ، ﻭﻟﯽ ﺧﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ

ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺍﺯﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﻣﯽ ﻣﺮﺩﻧﺪ.

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ، ﯾﺎ ﻧﺴﻠﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﮐﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ .

ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﻫﻢ ﺁﯾﻨﺪ. ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ  ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ .

ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ،  ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﯽ ﻋﯿﺐ ﻭ ﻧﻘﺺ ﺭﺍ ﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ،  ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻓﺮﺩ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﯾﺐ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺪ.

ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ ،  ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ

ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم .

ژان پل سارتر