مهارتهای لازم برای مشاغل آینده!
پیشرفت روزافزون تکنولوژی در آینده ساختار مشاغل را تغییر خواهد داد. اگر میخواهید خود یا فرزندانتان را برای یک موقعیت شغلی مناسب در آینده آماده کنید، آنچه بیشتر از همه باید مورد توجه قرار گیرد، تکنولوژی است. در طول یک دهه گذشته مشاغل جدید زیادی پدید آمدهاند و برخی از وظایف گذشته از دوش انسان برداشته شدهاند. برخی امور و خدمات بهصورت دیجیتالی هماهنگ میشوند و برخی دیگر هنوز به نیروی انسانی نیازمند هستند؛ اما مشاغل و مهارتهای لازم ظرف ۱۰ یا ۲۰ سال آینده به چه سمتی کشیده خواهند شد؟
مهارتهای لازم برای مشاغل آینده!
نظرات متعددی در این خصوص وجود دارد. بهعنوان مثال، «بیل گیتس» (موسس شرکت مایکروسافت) در پاسخ به این پرسش که نسل بعد مشاغل به چه مهارتهایی نیاز خواهند داشت، گفت: افرادی که در حوزههای علوم پایه، مهندسی و اقتصاد پیش زمینه دارند، در آینده بیش از افراد دیگر میتوانند موفق باشند. در آینده بسیاری از شغلها به نیروهایی با این سه مهارت نیاز خواهند داشت. نظر بیل گیتس تنها بخشی از ماجرا را پوشش میدهد. افزایش استفاده از هوش مصنوعی در امور مختلف، همه زندگی بشر را تحت تاثیر قرار خواهد داد. «فوربس» در مقالهای ۵۷ درصد از نیروی کار آمریکا را تا سال ۲۰۲۷ کارمندان مستقل یا «فریلنسر»ها معرفی کرده است؛ یعنی سلسله کارهای سنتی که با مرکزیت دولت یا شرکتهای بزرگ وجود دارند، ظرف چند دهه آینده تغییر شکل خواهند داد. این تغییر شکل به سمت تمرکززدایی و استقلال نیروی کار پیش خواهد رفت؛ بنابراین یکی از آموزشهای لازم برای فرزندان، تفکر مستقل است. انتظار نداشته باشید در سالهای آتی نظام آموزشی با همین رویه تداوم داشته باشد. آموزش مهارتهای لازم در آینده از طریق خود تکنولوژی امکان پذیر خواهد بود. حال آنکه خانواده باید از روشهای موجود، یا متدهای آموزشی که در آینده مورد استفاده قرار خواهند گرفت و طرز تعامل با آنها آگاهی داشته باشد.
آموزش و پرورش نوین در راه است!
سیستم آموزشی حال حاضر نقاط ضعف بسیاری دارد. برخی از کشورهای پیشرو در زمینه آموزش و پرورش از جمله فنلاند، نظام آموزشی خود را به کل تغییر دادهاند. آنها حتی پای خود را فراتر از تصور گذاشتهاند و آموزش سنتی ریاضی را نیز از لیست دروس دبستان حذف کردهاند. البته این به معنای بینیازی بشر در آینده به ریاضیات نیست؛ بلکه تغییر شکل ریاضیات لازم برای آینده را خاطرنشان میکند. دو نمونه از مهمترین مهارتهای لازم برای فرزندان نسلهای حاضر، تفکر نقادانه و هنر حلمساله هستند. این دو مهارت با تقویت قوه خلاقه به دست میآیند و شیوه آموزش سنتی پاسخگوی این نیاز نیست. شکل امروزی که ما نسل آینده را آموزش میدهیم آنها را برای قبول مهارتها و شغلهای آینده به قدر کافی آماده نمیکند. این طرز فکر که شما ریاضی، علوم و هنر را در دوره جوانی بهعنوان شاخههای مجزا بخوانید و سپس وارد بازار کار مربوط به این شاخهها شوید، در آیندهای نه چندان دور کارآیی پیشین را نخواهد داشت.
آمادهسازی دانش آموزان برای شغلهای آینده با گذار آموزش و پرورش از شیوه جزیرهای به شیوه مدرنتر میسر میشود. کلاسهای مجازی در سطوح مختلف برای کاربران اینترنتی مهیا هستند و این شیوه روزبهروز درحال گسترش است. بهعنوان مثال، استادان دانشگاههای معتبری مانندهاروارد، امآیتی، ییل، آکسفورد و کمبریج نسخه کلاسهای مجازی خود را در فضای مجازی منتشر میکنند. سایتهایی مانند «کورسرا» (Coursera) و «آکادمی کان» (Khan Academy) این کلاسها را مدیریت میکنند. با این اوصاف، یادگیری علوم مختلف به آسانی برای عموم فراهم است و میزان کنجکاوی، علاقه و خلاقیت افراد تعیینکننده دانش آنها محسوب میشود. گسترش کلاسهای مجازی که عموما رایگان هستند، یک نکته مهم دیگر نیز در بر دارد؛ تلفیق علوم مختلف در آینده کاربرد بیشتری پیدا خواهد کرد. برای مثال، اگر شما همزمان به اقتصاد و علوم کامپیوتر علاقه دارید، امکان گذراندن دورههای آموزشی مرتبط با هر یک از این شاخهها، همزمان با گذراندن جدیدترین دورههایی که از تلفیق این دو رشته پدید آمدهاند را خواهید داشت.
جنس مهارتهای لازم
توانایی حلمساله محور مهارتهایی است که نسل بعد نیروی کار به آن نیازمند خواهد بود. حل مساله زمانی مطرح میشود که یک موجود زنده یا یک سامانه هوش مصنوعی با موقعیتی روبهرو شود که برای عبور از آن نیاز به یافتن مسیر تازهای است. چه ویژگیهایی یک فرد را برای یافتن راهحل این مسائل موفقتر میکند؟ پاسخهای زیادی برای این پرسش وجود دارد؛ اما بخشی از مهمترین ویژگیها انعطافپذیری ذهنی، قدرت تخیل، توان تحلیل و خلاقیت هستند. این ویژگیها در آینده نزدیک، نقطه تمایز میان افراد موفق با سایرین خواهند شد. البته برخی نیاز به دانش مربوط با حوزه علوم کامپیوتر را برای نسلهای بعد الزامی میدانند. هرچند این نگاه با عصر تکنولوژی سازگار است؛ اما تنها مهارت لازم نخواهد بود.
برگرفته از مجله : دنیای اقتصاد