روشهای کمی و کیفی در تحقیقات اجتماعی و رفتاری

مقدمه

از آغاز تاریخ بشر درصدد پی بردن به قاعده و نظم موجود در پدیده ها و رویدادهای جهان اطراف خود بوده است. بدین جهت کشف قوانین،اصول و نظریه های حاکم بر پدیده ها و رویدادها نایل آمده است. اما باید توجه داشت که این قوانین و اصول تحت شرایط خاصی اعتبار دارد. این شرایط زیربنای صحت آنها را تشکیل می دهد. (سرمد ودیگران 20:1382)

شکی نیست که پی بردن به قاعده و نظم میان پدیده ها و رویدادها در علوم فیزیکی و زیستی در مقایسه با علوم انسانی و اجتماعی (از جمله علوم رفتاری) با سهولت بیشتری انجام می شود. زیرا موضوع اصلی در علوم انسانی و اجتماعی، انسان است (همان:21).

باید توجه داشت که رفتار آدمی پیچیده است و عوامل بسیاری در آن دخالت دارد که به ظاهر آن را سازمان نایافته و حتی متناقض جلوه گر می کند. اما می توان با روش مناسب به شناخت آن پرداخت (همان:20).

 

 

روش اول از نگاه متفکران مختلف تعاریف متفاوتی دارد.هر کدام از دیدگاه خود به تعریف این مفهوم می پردازند.

در انجام دادن پژوهش، به منظور کسب شناخت، باید مجموعه ای از گزاره ها[1] (فرضیه یا سوالهای تحقیق) را تدوین کرد سپس آنها را مورد آزمون قرار داد یا پاسخ آنها را فراهم آورد. این امر، فرایند پژوهش را هدایت کرده و پژوهشگر را در بدست آوردن شناخت یاری می دهد. بر این اساس، روش تحقیق وسیله یا طریقه تعیین این امر است که چگونه یک گزاره تحقیق مورد تأیید قرار می گیرد یاری می شود. به عبارت دیگر،روش تحقیق چارچوب عملیات یا اقدامات جستجوگرانه برای تحقق هدف پژوهش،جهت آزمون فرضیه یا پاسخ دادن به سوالهای تحقیق را فراهم می آورد (سرمد ودیگران 22:1382).

اما باید توجه داشت که میان روش و روش شناسی تفاوت مفهومی وجود دارد و نباید این دو را با هم در یک معنا بکار برد.

به اعتقاد ساروخانی (1388) روش شناسی مطالعه منظم و منطقی اصولی است که تفحص علمی را راهبردی می کنند.

از این دیدگاه، روش شناسی به عنوان شاخه ای از منطق و یا حتی فلسفه است. دیدگاه دیگر روش شناسی را شاخه ای از علم می داند (ساروخانی 22:1388).

در مقابل تالکوت پارسونز در اثرش “ساخت عمل اجتماعی” می نویسد: روش شناسی در اصل با روشهای پژوهش تجربی نظیر آمارشناسی، مطالعه موردی، مصاحبه و غیره سروکار ندارد. بلکه ملاحظه زمینه های کلی برای اعتبار کار عملی است. سپس روش شناسی نه دقیقاً یک رشته فلسفی، و نه دقیقاً رشته ای علمی است. (پارسونز به نقل از ساروخانی 22:1388)

روش و تکنیک

همانطور که پیش تر اشاره شد، روش به چارچوب عملیاتی یا اقدامات جستجوگرانه اشاره دارد. یعنی روش را نمی توان ابزار کار پژوهشگر دانست بلکه روش تنها تعیین کننده چارچوب کار تحقیقی است. اما ابزارهایی که مورد استفاده محقق قرار می گیرند تکنیک نامیده می شوند.

در یک تقسیم بندی کلی می توان روشهای تحقیق را به سه گروه مختلف تقسیم نمود :

1. پیمایش          2. مطالعات میدانی         3. آزمایش

در زیر به بررسی مختصری از هر یک از آنها پرداخته شده است.

1. پیمایش[2]: تحقیق پیمایشی روشی است برای گردآوری داده ها که در آنها از گروههای معینی از افراد خواسته می شود به تعدادی پرسش مشخص (که برای همه افراد یکسان اسن) پاسخ دهند. این پاسخها مجموعه اطلاعات تحقیق را تشکیل می دهند. تحقیق پیمایشی عام ترین نوع تحقیقات اجتماعی است. احتمالاً  رواج گسترده آن هم دلایل درستی دارد و هم دلایل غلط (بیکر 196:1386).

تحقیق پیمایشی احتمالاً بهترین روش موجود برای آن دسته از پژوهندگان اجتماعی است که علاقمند به جمع آوری داده های اصلی برای توصیف جمعیت های بسیار بزرگی هستند که نمی توان به طور مستقیم آنها را مشاهده کرد. با نمونه گیری احتمالی دقیق می توان گروهی از پاسخگویان را فراهم آورد که ویژگی های آنان منعکس کننده ویژگی های جمعیت بزرگتر باشد، و پرسشنامه های استاندارد شده دقیق داده هایی بدست می دهند که با داده هایی که از همه پاسخگویان بدست می آیند شباهت دارند (ببی 530:1388).

2. مطالعات میدانی : مشاهده میدانی با دیگر روشهای مشاهده از آن رو متفاوت است که تنها به جمع آوری داده ها منحصر نمی شود، بلکه در درون آن نظریه سازی[3] نیز صورت می گیرد. یک محقق میدانی به ندرت کار خود را با فرضیه های دقیقاً تعریف شده که باید آزموده شوند شروع می کند. معمولاً چنین محققی ابتدا به مشاهده اجمالی قضیه می پردازد، با بدست آمدن نتایج کلی تجربی به انواع دیگر از روشهای مشاهده روی می آورد و در انتها به بازنگری نتایج می پردازد و…(همان:581).

3. آزمایش : در بیشتر کتب روش تحقیق از آزمایش تحت یک نوع روش مجزا از سایر روشها یاد شده است. این در حالی است که در برخی کتابها (از جمله رفیع پور 1387) آزمایش به عنوان یک تکنیک معرفی شده است.

در هر حال روش آزمایش در علوم اجتماعی و رفتاری نیز همانند علوم طبیعی برای کشف یک رابطه علی و اثر محرک بر یک پدیده مورد استفاده قرار می گیرد.

در تحقیق اجتماعی هنگامی از روش آزمایش استفاده می شود که هدف اصلی تحقیق، آزمایش واکنش یا اثر خاص باشد. محور طرح آزمایش باید آن رویداد، آن واقعه، آن لحظه ای باشد که علتی باعث معلولی می شود. آزمایش، همین تولید (یا مشاهده) اثر است. آزمایشگر باید این رخداد را خود خلق کند یا از بین رخدادهای جاری برای مشاهده برگزیند (بیکر،1388 :241-240).

در حالی که روشهای تحقیق چارچوب کلی را ارائه می دهند و راهگشای محقق درطول تحقیق اعم از گردآوری داده ها، دسته بندی، تجزیه و تحلیل و حتی ارائه نتیجه تحقیق هستند، تکنیک ها تنها ابزارهایی هستند که محقق با بکارگیری آنها اطلاعات مورد نیاز خود را گردآوری می کند.

رفیع پور در کتاب خود تحت عنوان تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی (چاپ پنجم 1387) تکنیک ها را در 9 گروه دسته بندی نموده است که به هر یک از آنها بطور مختصر اشاره می شود :

1. آمار : منظور از آمار استفاده از داده های از پیش تهیه شده (سرشماری ها و پیمایش های ملی و…) است که محقق با استفاده از آزمونها و روشهای آماری به تحلیل می پردازد.

2. مطلعین کلیدی : برای گردآوری اطلاعات در مورد یک روستا، یک بازار و یا یک مکان یا گروه مذهبی و… به افرادی مراجعه می کنیم که اطلاعات مفیدی را در رابطه با موضوع در اختیار دارند.

3. بحث گروهی : محقق با طرح موضوع افراد را وارد بحث و گفتگو می کند و خود نیز به گردآوری اطلاعات از میان گفتگو می پردازد.

4. تکنیک پرس و جو (مصاحبه) : این تکنیک همان پرسشنامه است که به صورت باز یا بسته طراحی می شود و به صورت حضوری و یا غیرحضوری تکمیل می شود.

5. تکنیک دلفی‌ : این تکنیک نوعی بحث گروهی است که به صورت کتبی انجام می شود و شرکت کنندگان معمولاً افراد متخصص و آگاه در زمینه موضوع مورد نظر هستند.

6. مشاهده : مشاهده ابتدا توسط مردم شناسان و انسان شناسان فرهنگی مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج به مطالعات شهری و پیچیده اجتماعی نیز راه پیدا کرد. این نوع تکنیک خود به گونه های مختلف تقسیم می شود مانند : مشاهده مشارکتی/غیر مشارکتی – سیستماتیک/غیر سیستماتیک – ساخت یافته/بدون ساخت و… .

7. تحلیل محتوا : این تکنیک بیشتر در زمینه مطالعه برنامه های تلویزیونی و دیگر وسایل ارتباط جمعی کاربرد دارد. به این شکل که محتوای برنامه ها، روزنامه ها و… مورد بررسی قرار می گیرد.

8. آزمایش : در بیشتر کتب روش تحقیق از آزمایش بعنوان روش یادشده اما بعضاً بعنوان تکنیک نیز معرفی شده است. آزمایش در علوم اجتماعی و رفتاری از علوم طبیعی گرفته شده است. بعضی با تغییر یک متغیر انسانی یا غیرانسانی اثرات آن بر یک گروه انسانی و یا یک فرد مطالعه می شود.

9. سوسیومتری : کاربرد این تکنیک در بررسی گروههای اجتماعی است. درواقع محقق با مشاهده و پرس و جو از افراد اطلاعاتی را استخراج می نماید و در نهایت آن را به شکل سوسیوگرام نمایش می دهد که با توجه به آن جایگاه افراد در گروه و روابط آنها نسبت به یکدیگر مشخص می گردد.

تقسیم بندی روشها :

روشهای تحقیق را می توان با توجه به معیارهای مختلف در گروههای متفاوتی جای داد. هر یک از این معیارها بر روی یک ویژگی از روشها تأکید می کند و روشها را با توجه به آن ویژگی تقسیم بندی می کند.

1. با توجه به میزان تمرکز بر پدیده مورد نظر : الف: پهنانگر   ب: ژرفانگر

تحقیق می تواند ژرفانگر یا پهنانگر باشد، یعنی با توجه به میزان تمرکز بر پدیده مورد بررسی متفاوت باشد. یک پژوهش پهنانگر به بررسی یک موضوع عمده و در سطح گسترده می پردازد، در حالیکه تحقیق ژرفانگر به یک موضوع واحد ولی به صورت همه جانبه و عمقی می پردازد. برای مثال بررسی علل و نحوه بروز انقلاب ها در حالت کلی و با شمول عام یک پژوهش پهنانگر است زیرا تنها به بررسی یک انقلاب نمی پردازد و بر روی یک انقلاب خاص تمرکز نمی کند. درحالیکه برای مثال مطالعه انقلاب فرانسه و بررسی زمینه ها، جریانات و نتایج آن یک تحقیق ژرفانگر است که درآن محقق به مطالعه آن به صورت واحد و همه جانبه می پردازد.

2. نوع داده های گردآوری شده : الف: کمی   ب: کیفی

داده های کمی همواره داده های کیفی ای هستند که متناسب با موضوع به صورت کمی و عددی تبدیل می شوند. داده های کمی معمولاً از طریق پرسشنامه گردآوری می شوند. در پرسشنامه ها با استفاده از طیف های مختلف از جمله لیکرت بوگاردوی، ترستون و… جملات و سوالات محقق تبدیل به اعدادی می شوند که پاسخگویان با انتخاب گزینه مورد نظر در واقع عددی را به محقق ارائه می کنند و محقق از طریق این اعداد به نتیجه گیری می پردازد.

در روش کیفی داده ها نه به صورت اعداد بلکه به شکل جملات، نشانه ها و علایم، رنگها، حرکات چهره و رفتار افراد گردآوری می شوند. این داده ها قابلیت تبدیل شدن به عدد کمتری دارند، به همین علت به همان شکل که گردآوری شده اند مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. داده های کیفی بیشتر مورد استفاده محققان انسان شناسی و مونوگرافیست هاست، که بیشتر هدفشان توصیف موضوع است.

3. زمان : مقطعی  و  طولی( روندپژوهی، مطالعه نسلی، مطالعات پانل )

الف) مطالعات مقطعی : بسیاری از طرحهای تحقیق را با ایجاد مقطعی از پدیده ای در یک زمان و تحلیل دقیق آن مقطع برای مطالعه طراحی می کنند. غالب مطالعات اکتشافی و توصیفی مقطعی هستند. مثلاً سرشماری جمعیت هر کشور مطالعه ای است که هدف آن توصیف جمعیت آن کشور در یک زمان معین است. (ببی 215:1388)

بسیاری از مطالعات تبیینی نیز به طور مقطعی انجام می گیرد. محققی که برای بررسی علل تعصب نژادی و مذهبی به تحقیقی ملی در سطح گسترده می پردازد، به احتمال زیاد، با یک قالب زمانی واحد در فرایند جاری تعصب سروکار دارد (همان،215).

ب) مطالعات طولی : طرح مطالعه طولی بر سه نوع است: روند پژوهی که داده های مربوط به افراد مختلف را در فواصل زمانی مقایسه می کند؛ مطالعه نسلی که داده های مربوط به افراد هم سن و سال را با گذشت زمان و در فواصل زمانی مقایسه می کند (مثلاً گروه سنی 19-15 ساله 1960 را با گروه 29-25 ساله 1970)؛ مطالعه پانل که افراد معینی را در طول زمان بررسی می کند (بیکر 117:1388).

4. سطوح و گستردگی واحد تحلیل (کلان، میانه و خرد)

گستردگی واحد مورد بررسی می تواند متغیر باشد. واحد تحلیل می تواند خرد،میانه و کلان باشد. برای مثال در یک پژوهش که به بررسی رابطه گرایش سیاسی و طلاق در یک شهر پرداخته شود، واحد مورد بررسی در سطح خرد ( یعنی خانواده ) های آن شهر است.اما در صورتی به مطالعه ظرفیت نهادی شرکتهای سهامی پرداخته شود واحد تحلیل شرکتهای سهامی کل کشور را شامل می شود و این سطح را می توان در سطح میانه قرار داد. همچنین در صورتی که به مقایسه سیستم های سیاسی جهان بپردازیم در این صورت واحد تحلیل ما سیستم های سیاسی ای است که در کل جهان وجود دارد و این سطح از تحلیل سطح کلانی است.

پارادایم های روش شناختی :

پارادایم مشتمل بر مفروضات کلی نظری و قوانین و فنون کاربرد آنهاست که اعضای جامعه خاصی از آنها استفاده می کنند ( حافظ نیا 9:1387 ). پارادایم بعد از یک دوره ای توان تبیین خود را از دست می دهند و بینشهای جدید و نگرشهای نوین قدرت و تسلط یک پارادایم را تحلیل می برد که این جریان یک رابطه دیالکتیکی را تشکیل می دهد. به اعتقاد کوهن زمانی که قدرت تبیین یک پارادایم نزول می کند و آن پارادایم از طرف جامعه علمی طرد می شود یک انقلاب علمی رخ می دهد و پارادایم جدید جایگزین می شود.

در علوم اجتماعی ممکن است الگوهای تبیینی (پارادایم ها)ی نظری محبوبیت بدست آورند یا محبوبیت خود را از دست بدهند، اما به ندرت کنار گذاشته می شوند. الگوهای تبیینی علوم اجتماعی دیدگاههای گوناگونی را ارائه می دهند و هر یک از آنها بینشهایی را عرضه می دارند که دیدگاههای دیگر فاقد آنها هستند. اما جنبه هایی از زندگی اجتماعی را نادیده می گیرند که الگوی تبیینی دیگر آنها را آشکار می سازند (ببی، 98:1388).

پارادایم ها در علوم اجتماعی

متفکران از زاویه ها و دیدگاههای گوناگونی به تقسیم بندی پارادایم های روش شناختی علوم اجتماعی پرداخته اند و هر کدام معیارهای متفاوتی را برای این تقسیم بندی مدنظر قرار داده اند.

برای مثال ساروخانی (1388) در مجموع سه نوع بینش را بر می شمارد: 1. بینش آنان که همه دانشها را یکی می دانند 2. بینش آنان که بر افتراق مطلق دانشهای طبیعی و انسانی از روزنه روش تأکید می ورزند 3. بینش آنان که دیدی دیالکتیکی و تلفیقی دارند ( ساروخانی 27:1388).

در مجموع بینش اول شامل گروههای زیر می شود : رفتارگرایان،  طبیعت گرایان، مکانیست ها، اثبات گرایان، اثبات گرایان جدید، تجربه گرایان و ارگانیست ها. بینش دوم نیز گروههای زیر را دربرمی گیرد : تأویل گرایان، تاریخ گرایان، پدیدارشناسان و اصحاب مکتب تفهمی. اما بینش سوم معتقد به گرایش موجودات طبیعی به تجمع با یکدیگر است.

محمدپور (1388) در یک تقسیم بندی جدید پارادایم های روش شناختی را به صورت کامل و جامع ارائه نموده است که در زیر به صورت جدول نشان داده شده است:

       پارادایم

                                  گروههای طرفدار پارادایم

عینی گرا،مطلق گرا،واقع گرا

– اثبات گرایی      – پسا اثبات گرایی       – خردگرایی انتقادی    – واقع گرایی  اجتماعی

ذهنی گرا،نسبی گرا،ایدئالیست

– تأویل گرایی کلاسیک   – تأویل گرایی مدرن  – برساختی،تفسیری  – پدیدارشناختی

انتقادی

 

– انتقادی          – فمنیسم          – پست مدرن

ترکیب گرا

– پراگماتیسم کلاسیک               – نئو پراگماتیسم

منبع : محمدپور،احمد (1388) روش در روش

روش تحقیق کمی و ویژگی های آن

روشهای کمی در کل با شمارش و اندازه گیری جنبه هایی از زندگی اجتماعی سروکار دارند؛ درحالیکه روشهای کیفی بیشتر با تولید توصیف های استدلالی و کشف معناها و تغییرهای کنشگران اجتماعی سروکار دارند (بلیکی 301:1384).

” مقصود پژوهشگران از روشهای کمی عبارت است از آزمایشهای تصادفی سازی شده، شبه آزمایش، آزمون های “عینی” قلم و کاغذی، تحلیل های آماری چند متغیری، پیمایش های نمونه ای، و از این قبیل. در مقابل، روشهای کیفی شامل قوم نگاری مطالعات موردی، مصاحبه های ژرف و مشاهده مشارکتی اند ( Cook and Leichardt به نقل از بلیکی 302:1384).

داده های کمی معمولاً با کدگذاری داده های دیگری ایجاد می شوند که از طریق برکندن آنها از متن و خالی کردن آنها از محتوا به یک عدد فرد کاسته می شوند. بعدا پس از دستکاری اعداد، آنها مورد تفسیر قرار می گیرند، یعنی با افزودن محتوا و قرار دادن آنها در متن بسط می یابند و فرد را قادر می سازند از دریچه نشانه های عددی دوباره به دنیای اجتماعی بازنگرد (1996:5Halfpenny – به نقل از بلیکی 316:1384).

به اعتقاد بلیکی (1384) پژوهشگران کمی نگر دلمشغولی هایی دارند که آنان را از محققان کیفی نگر متمایز می کند؛ به اختصار هر یک از این موارد را مورد بررسی قرار می دهیم :

سنجش مفاهیم : نخست اینکه ،توجهی اساسی به مفاهیم و اندازه گیری آنها وجود دارد. این مسئله به تصمیم گیری درباره آنچه باید سنجیده شود و چگونه باید سنجیده شود مربوط می شود، یعنی چگونه مفهومی را عملیاتی کنیم تا به یک متغیر تبدیل شود. بخشی از فرایند سنجش یک مفهوم، تعیین اعتبار و پایایی روش سنجش آن است: آیا سنجه مورد نظر پایایی درونی دارد، (مثل مقیاسی که باید تک بعدی باشد )؛ آیا این سنجه در طول زمان نتایج سازگار تولید می کند( پایایی )؛ و آیا برازش مطلوبی بین مفهوم و متغیر وجود دارد؛ یعنی آیا رویدادهای اندازه گیری همان چیزی را می سنجند که ادعای سنجش آن را دارند (اعتبار). دغدغه پایایی و اعتبار ویژگی پژوهشگران کمی است زیرا آنان معتقدند که با یک واقعیت “بیرونی” سروکار دارند (بلیکی 321:1384).

تعیین علیت : دومین دلمشغولی پژوهشگران کمی تعیین علیت است. متغیرها را می توان تحت عناوین “مستقل” و “وابسته” طبقه بندی کرد، که فرض می شود به ترتیب علت و معلول اند. اما توالی زمانی باید از طریق کاربرد فنونی مثل تحلیل مسیر ورگرسون چند متغیری به طور مصنوعی ایجاد شود. با این حال حتی اگر مفروضات پذیرفته شده درست باشند، این فنون نمی توانند علیت تعاملی یا دوجانبه میان متغیرها را بررسی کنند. مسلماً احتمال اثبات توالی وقایع وجود دارد، برای مثال وقتی یک ازدواج از هم می گسلد و پس از آن رفتار بزهکارانه آغاز می شود. اما مدل های علی ساده اجازه بررسی اثرات تعاملی ممکن بین رفتار پدر و مادر و کودک در طول زمان را نمی دهند. طرح های طولی ممکن است بتوانند کمکهایی عرضه کنند، اما آنها برای نشان دادن تغییرات سودمندترند تا برای اثبات توالی علی یا اثرات تعاملی (همان:322).

تعمیم دهی : در مطالعات کمی اشتیاقی برای یافتن نتایجی وجود دارد که فراتر از جمعیت مورد مطالعه به کار آید. درحالیکه استراتژی های استقرایی و قیاسی هر یک به طریق خود می کوشند به این هدف برسند: ظاهراً پژوهشگران کمی راضی به پذیرش محدودیت های زمانی و مکانی همه پرسشهای اجتماعی نیستند. بدون توجه به میزان گستردگی جمعیت مورد مطالعه، احکامی فراتر از آن جمعیت را فقط می توان براساس استدلال مبتنی بر شواهد بیشتر صادر کرد، مثل اثبات شباهت هایی با ویژگی های جمعیت های دیگر. اما بخش اعظم توجه آنها معطوف به مسئله فنی تر چگونگی تعمیم نتایج نمونه به جمعیت می شود (همان: 323).

تکرار پذیری : دلمشغولی چهارم به امکان تکرار یافته های هر پژوهشی در همان متن و زمینه یا زمینه های مشابه مربوط می شود. فرض بر این است که امکان تکرار یافته ها نوعی وارسی و کنترل میزان دخالت سوگیری های شخصی در پژوهش است. فرض می شود اگر پژوهشگر (بی طرف) دیگری نتواند همان نتایج را بدست آورد، باید یک جای کار در تحقیق اولیه بلنگد. مسلماً همواره امکان دارد که دو پژوهشگر، یا دو روش پژوهشی به یک صورت و یک اندازه اریب باشند! پس تکرارپذیری تضمین نمی کند که به نتیجه گیری “درست” برسیم (همان:323).

تمرکز بر افراد : آخرین دلمشغولی در کاربرد روشهای کمی عبارت است از تمایل این نوع پژوهش ها به تمرکز بر افراد. شاید این، تا حدی به واسطه غلبه کاربرد روشهای پیمایشی باشد که روی افراد اجرا می شوند، اما ظاهراً عامل بنیادی تری در کار است. به رغم این دستورالعمل استقرارگرایانه دورکیم که پژوهشگران اجتماعی نباید هیچ اعتباری برای نحوه درک افراد از واقعیت اجتماعی قائل باشند، پژوهشگران کمی به سنجش متغیرهای فردی و سپس شئی سازی آنها به صورت واقعیتی که حاوی هیچ چیز نیست جز شبکه هایی از روابط بین این متغیرها، همچنان ادامه می دهند. این روشها هرگز به دنیای اجتماعی سکونتگاه پاسخگویان زیاد نزدیک نمی شوند، و فرایند تحلیل مردم را از این واقعیت مفهومی که به صورت آماری برساخته شده محو می کنند (همان:324).

 

روش تحقیق کیفی و ویژگی های آن :

منظور از تحقیق کیفی عبارت است از هر نوع تحقیقی که یافته هایی را به دست می دهد که با شیوه هایی غیر از روشهای آماری یا هرگونه کمی کردن کسب شده اند. شیوه مذکور ممکن است به تحقیق درباره زندگی افراد، شرح حالها، رفتارها و همچنین درباره کارکرد سازمانی جنبش های اجتماعی یا روابط بین الملل معطوف باشند. یعنی داده ها ممکن است به شیوه آماری کمی شده باشند اما خود تجزیه و تحلیل به شکی کیفی باشد. در واقع تحقیق کیفی گنگ و مغشوش است زیرا می تواند برای افراد گوناگون،معانی متفاوتی داشته باشد. بعضی محققان داده ها را از طریق مصاحبه یا مشاهده گردآوری می کنند. این فنون معمولاً با روشهای کیفی قرین اند. با این حال، آنها بعداً داده ها را به گونه ای کدگذاری می کنند که به آنان امکان تجزیه و تحلیل آماری را بدهد. آنها در اصل داده های کیفی را کمی می کنند (استراس و کوربین 17:1385).

ماهیت خلاق، انعطاف پذیر و بدون محدودیت تحقیق کیفی به محقق اجازه نمی دهد که در گردآوری و تفسیر داده ها با همان دقتی که در تحقیق کمی به کار می برد عمل کند. در تحقیق کیفی، قواعد چندان مشخصی برای تعیین نحوه اجرای مناسب و مطلوب آن و تفسیر داده ها وجود ندارد. کتابهای مربوط به روش شناسی کیفی غالباً تحقیق کیفی را یک هنر یا نوعی جهت گیری فکری می دانند و اشاره می کنند که بهترین راه فراگرفتن نحوه های متعدد اجرای آن همان پرداختن به چندین تحقیق کیفی متفاوت است (ببی 624:1388).

ویژگی هایی که بلیکی (1384) برای محققان کیفی گرا برمی شمارد ویژگی هایی است که تحقیقات کیفی را از تحقیقات کمی متمایز می کند. هر یک از این ویژگی ها با اندکی توضیح آمده است :

استفاده کنندگان از دیدگاه کنشگران اجتماعی : این موضع در مقابل موضع اتخاذ شده از سوی پژوهشگران کمی قرار می گیرد که پژوهش را از دیدگاه خودشان نسبت به چیستی واقعیت اجتماعی انجام می دهند. این تفاوت تحت عناوینی مثل موضع “خودی” و “بیگانه”، یا رهیافت از “بالا به پایین” و “از پایین به بالا” و یا آن طور که من ترجیح می دهم، موضع “بالا” و “پایین” از هم تمییز داده شده است (بلیکی1384 :325-324).

توصیف فربه : دومین ویژگی پژوهش کیفی اهمیتی است که به تولید توصیف های “فربه” از محیط های اجتماعی تحت مطالعه داده می شود. همانطور که دیده ایم، برخی پژوهشگران کیفی این دیدگاه را دارند که توصیف همه کاری است که برای تأمین فهم هر جنبه ای از زندگی اجتماعی، امکان پذیر یا ضروری است. آنها توجه بسیاری به توصیف چیزهایی می کنند که ممکن است ریزه کاری ها یا جزئیات بی اهمیت فعالیت اجتماعی به نظر آیند. چنین استدلال شده که ارائه پس زمینه ای که کنشها و تعامل ها را می توان در متن آن درک کرد، ضرورتی حتمی است. و این فاصله زیادی از آن نوع تبیین های علی دارد که برخی از پژوهشگران کمی در تکاپوی آن هستند. اما این توصیف می تواند تولید شرح و تعبیرهای رضایت بخش لز برخی جنبه های زندگی اجتماعی را تسهیل کند (همان:325).

تمرکز بر فرایندهای اجتماعی : به عنوان یک قاعده کلی، پژوهشگران کیفی دنیای اجتماعی را فرایند وار می نگرند نه ایستا امری مربوط به پویایی های روابط اجتماعی کنشگران اجتماعی نه ویژگی های افراد و روابط میان مفاهیم انتزاعی. استدلال آنها این است که چون مشارکت کنندگان درگیر فرایند اجتماعی می شوند، پژوهشگرانی که می خواهند دیدگاه این افراد را به واقعیت اجتماعی بپذیرند، و دیدگاه افراد خودی و داخلی را بدست آورند، باید واقعیت اجتماعی را نیز به همان شیوه بنگرند (همان: 326).

پذیرش رهیافت انعطاف پذیر : استفاده از روشهای کیفی اغلب با پذیرش رهیافتی ساخت نیافته و انعطاف پذیر به انجام پژوهش، همراه است. عدم تمایلی نسبت به تحمیل مفاهیم و روابط میان آنها بر هر بخش از دنیای اجتماعی پیش از کاوش باز و آزاد در آن وجود دارد. برخی از پژوهشگران کیفی ممکن است حتی بدون داشتن موضوع صریحاً فرمول بندی شده ای، یا بدون پرسشهای پژوهش وارد میدان شوند و ترجیح دهند که موضوع و پرسشها همراه با جلوتر رفتن کار میدانی پدید آیند. نیروی محرک این رهیافت، تاحدی اشتیاق به دیدن جهان از دریچه چشمان کنشگران اجتماعی است. اما، همچنین این رهیافت مبتنی بر این دیدگاه است که پژوهشگر احتمالاً درک کافی از وضعیت ندارد و در طول فرایند مشاهده مشارکتی یا روشهای مشابه دیگر، موارد خلاف انتظار احتمالاً پیش خواهد آمد (همان:326).

پروراندن مفاهیم و نظریه : پژو هشگران کیفی که با استراتژی پژوهش استفهامی کار می کنند به این نکته توجه دارند که پذیرش پیشاپیش یک نظریه نه تنها پژوهشگر را محدود می کند بلکه همچنین او را از اتخاذ دیدگاه کنشگران بازمی دارد. در عوض، این پژوهشگران بیشتر به پروراندن مفاهیم و نظریه ها در طول گرآوری داده ها علاقمندند. اگر مفاهیم فنی از همان آغاز در پژوهش مورد استفاده قرار گیرند، صرفاً نقشی حساس ساز ایفا می کنند، یعنی بعنوان مرجع و راهنما و نه از پیش تعیین کننده پدیده مورد کاوش (همان:326).

موارد تفاوت روشهای تحقیق کمی و کیفی :

دیدگاه کیفی و دیدگاه کمی هم از لحاظ مبانی نظری و هم اهداف با همدیگر تفاوتهای بنیادی دارند. در اینجا تفاوتهای تحقیقات کمی و کیفی را به ترتیب مراحل انجام یک پژوهش بررسی می کنیم :

1. فرضیه : تحقیقات کمی در عالیترین شکل خود کار را با فرضیه آغاز می کنند و اساساً در روش کمی، وجود فرضیه قبل از جمع آوری اطلاعات یکی از ملاکهی ارزیابی تحقیقات است. اما در روش کیفی، محققان پژوهش را با فرضیه یا پیش بینی های از قبل تعریف شده آغاز نمی کنند،بلکه فرضیه های تحقیق در حین جمع آوری اطلاعات صورت بندی و تبیین می شوند. این تفاوت از آنجا ناشی می شود که محققان تحقیقات کیفی اعتقادی بر عام بودن پدیده ها در شرایط مختلف ندارد.

2. متغیرها : در تحقیقات کمی قبل از ورود به مرحله گردآوری داده متغیرها تعریف می شوند. اما در پژوهشهای کیفی سازه ها یا متغیرها دارای تعاریف متعددی هستند که با توجه به موقعیت و شرایط مختلف تعریف متفاوتی دارند. یعنی تعریف هر متغیر از یک موقعیت به موقعیت دیگر متفاوت است.

3. طرح تحقیقاتی : در تحقیقات کمی محقق باید از قبل طرح تحقیقاتی مدون و استاندارد برای تحقیق مشخص نماید و تا حد امکان مطابق با آن عمل نماید و عدول از طرح تحقیقاتی به معنای ضعف در طرح تحقیق است. اما در تحقیقات کیفی طرح از پیش تعیین شده و استانداردی برای تحقیق وجود ندارد و در هر مرحله از تحقیق مطابق آنچه رخ داده مرحله بعد تعیین می شود به عبارت دیگر طرح تحقیق در جریان تحقیق به شکل مرحله ای شکل می گیرد. محققین کیفی گرا معتقدند که آغاز ننمودن تحقیق با یک طرح از پیش تعریف شده این امکان را برای محقق فراهم می آورد که متغیرهای پیش بینی نشده را در هر مرحله از تحقیق که ضرورت آنها را احساس کند، وارد طرح نماید.

4. نقش محقق در گردآوری اطلاعات : در روشهای کمی محقق به دلیل حجم وسیع و گسترده افراد یا پدیده مورد بررسی خود به گردآوری اطلاعات نمی پردازد و بلکه با بکارگیری و یا تلفن یا پرسشنامه پستی داده های خود را گردآوری می کند. اما در روش کیفی که بیشتر به صورت مصاحبه و مشاهده است، اطلاعات مورد نیاز تحقیق از طریق ارتباط مستقیم بین پرسشگر یا محقق با پاسخگو گردآوری می شود. در واقع مصاحبه یک مکالمه دوطرفه است که با طرح سوال مصاحبه گر به منظور کسب اطلاعات مربوط به تحقیق آغاز می شود (حافظ نیا 199:1387).

5. نمونه گیری : اساساًهدف تحقیقات کمی تعمیم دادن نتایج تحقیق به سایر جوامع مشابه است. بنابراین برای کسب چنین امکانی بایستی نمونه ای از افراد انتخاب شود که معرف جامعه مورد مطالعه باشند. اما در تحقیقات کیفی نمونه گیری جنبه قضاوتی دارد چرا که اعتقاد بر این است که هر فرد آزمودنی ویژگی های خاص خود را دارد و اگر هدف بررسی آن ویژگی ها باشد از طریق نمونه گیری تصادفی نمی توان چنین افرادی را انتخاب نمود.

6. تحلیل داده ها : روشهای تحلیل کیفی از جهت میزان تلاش برای “حفظ یکپارچگی پدیده مورد مطالعه” با یکدیگر تفاوت دارند. یعنی، از این نظر که پژوهشگر تا چه حد به زبان ومفاهیم و معانی کنشگران اجتماعی وفادار می ماند، نه اینکه مفاهیم و مقوله های خود را بر تعابیر عامیانه تحمیل کند (بلیکی 312:1384).

در روشهای کمی داده های گردآوری شده به صورت عددی ارائه می شوند لذا ابزارهای تحلیلی روشهای آماری و جداول توصیفی است. آمار توصیفی آماری است که الگوی پاسخ های افراد نمونه را تلخیص می کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *