?”مدیران بد، مدیران خوب را از میدان به در میکنند”
سر توماس گرشام، مشاور مالی ملکه الیزابت در اواسط قرن شانزدهم میلادی بود. در آن دوران، سکه هایی با کیفیت و عیار بالا و سکه هایی با عیار پایین تر ولی با ارزش اسمی یکسان، مورد استفاده قرار میگرفتند. البته، برای مردم عادی تمیز و تشخیص آنها از یکدیگر آسان نبود، اما متخصصین میتوانستند آنها را تمیز دهند.
گرشام به ملکه الیزابت تذکر داد که رواج این دو سکه به صورت همزمان در حالی که ارزش اسمی آنها یکسان است، باعث میشود که پول های خوب توسط مردم در منازل نگهداری یا ذوب شده و به خارج از کشور صادر گردند و از گردونه مبادلات خارج شوند و مردم فقط پولهای بد را مورد استفاده قرار دهند؛ به عبارت دیگر، اصطلاحا پول بد پول خوب را از بازار خارج میکند. بعدها این قانون به نام “قانون گرشام” معروف گردید.
?? مصداق این قانون جالب درباره مدیران نیز صادق است.
در جوامعی که فساد و عدم شفافیت زیاد است، مدیران بد مدیران خوب را از میدان به در میکنند؛
زیرا در جامعه ای که شفافیت و شایسته سالاری حاکم نباشد، بهایی که جامعه برای مدیران لایق قائل میشود (ارزش اسمی مدیران لایق و اندیشمند و متعهد)، در بهترین حالت همانند مدیران نالایق و غیرمتعهد است، لذا صندلی های مدیریت های کلان از این مدیران لایق خالی شده و برای مدیران نالایق کنار گذاشته میشود.
از طرف دیگر، دسیسهها و تلاش های مدیران غیر متعهد برای کسب این کُرسی ها، خروج مدیران پرتلاش و لایق و متعهد را تسریع میبخشد.