🔸همه ما بیشتر ترجیح میدهیم از شکست اجتناب کنیم تا اینکه به موفقیت برسیم. اگر بخواهم سادهتر بگویم، احتمالا سعی میکنیم ۱میلیون تومان خود را از دست ندهیم، تا اینکه بخواهیم ۱میلیون تومان بهدست بیاوریم.
اجتناب از شکست، از دامهای ذهنی در روند تصمیمگیری است.
🔸تا چه زمانی میخواهیم بهجای رسیدن به موفقیت، فقط از شکست اجتناب کنیم؟ تحقیقی از دانیل کانمن نویسنده کتاب خوبِ «فکرکردن، سریع و آهسته» نشان میدهد از منظر روانشناختی، شکستها دوبرابر اثرگذارتر از موفقیتها هستند. بهقول معروف، سیلی نقد بهتر از حلوای نسیه است.
🔸این سوگیری درکشدنی است. شکست یعنی ازدستدادن چیزی که واقعا وجود دارد؛ اما بهدستنیاوردن موفقیت، یعنی ازدستدادن چیزی بهصورت نظری، نه عملی. اگر فرصتی برایمان پیش بیاید که ۱۰۰هزار تومان بهدست بیاوریم، اما از این فرصت استفاده نکنیم، بد است؛ اما اگر ۱۰۰هزار تومان داشته باشیم و آن را از دست بدهیم، خیلی خیلی بد است!
🔸مشکلِ اجتناب از شکست این است که به پیشامدهای جاری میپردازیم؛ مثلا تصمیم میگیریم در همایشی شرکت نکنیم، چون نمیخواهیم یک ساعت از وقت خود را از دست بدهیم؛ اما اگر در این همایش، شریک مناسبی برای سرمایه گذاری پیدا کنیم، چطور؟
یا مثلا به این نتیجه میرسیم که لازم نیست بیستمیلیون تومان دیگر روی کسبوکارمان سرمایه گذاری کنیم، چون میترسیم پول خود را از دست بدهیم؛ اما اگر این پول موقعیتی فراهم کند که خط تولیدی ایجاد کنیم و آن خط تولید، منبع درآمد جدید فوقالعادهای باشد، چطور؟
🔸مهم، ارزشگذاری درستِ این شکست احتمالی است. اغلب اوقات آنچه از دست خواهیم داد، آنقدر هم که در ذهنمان است، ارزشمند نیست.
بیایید اینطور به آن فکر کنیم: ما میتوانیم از بیشتر شکستها جانِ سالم بهدر ببریم؛ اما آیا روزی برای انجامندادن کارهایی که رسیدن به آرزوهایمان را محتمل میکردند، حسرت نخواهیم خورد؟
منبع: Inc