آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد خار و خاشاک ره رهگذران خواهی شد
زیر این گنبد مینا و در این دیر فنا چند روزی دگر و باز روان خواهی شد
ره سر منزل مقصود به کویی دگراست پیر این خانه شدی باز جوان خواهی شد
اندراین کوی همه عشق ومحبت می باش گر نباشی عجبا بس نگران خواهی شد
از پر وپال ببر رشته بی مهری و کین با دل پاک هلا در طیران خواهی شد
دل چو از عشق تهی سازی و جان را زصفا ای دریغا به صف باربران خواهی شد
ای غریبی تو چنین باش و بسی افزونتر چو نباشی به یقین چون دگران خواهی شد