پرسشنامه هوش هیجانی شوت و همکاران ۱۹۹۸ (EQ)
به مجموعه ای از توانایی های شناختی که به ما این امکان را می دهد تا نسبت به جهان اطراف آگاهی پیدا کرده و یاد بگیریم که مسائل را حل کنیم، هوش[۱] گفته می شود. به عبارت روشن تر، «هوش یک ظرفیت شناختی است که امکان کسب دانش، یادگیری و چگونگی حل مشکلات را برای ما فراهم می سازد. (آقایار و شریفی درآمدی، ۱۳۸۶: ۳۶). برای هیجان[۲] نیز تعاریف بسیار گوناگونی از سوی دانشمندان ارائه شده است. به طور مثال، لونسون (۱۹۹۴(هیجان را «پدیده فیزیولوژی روان شناختی با حیات کوتاه مدت که الگوهای کافی از سازگاری را برای تغییر تمناهای محیطی فراهم می کند» تعریف کرده است (حسن زاده و ساداتی کیادهی، ۱۳۸۸: ۳۶). به اعتقاد روان شناسان، شخصیت افراد ترکیب درستی از عقل و هیجان است و معمولاً سمبل عقل را بهره هوشی (IQ) و سمبل دل را هوش هیجانی (EQ) می دانند (همان، ۴). این مفهوم (هوش هیجانی (دریچه جدیدی در علم روان شناسی گشوده و تحقیقات وسیعی نیز در این زمینه انجام شده است. از نظر تاریخی، در سال ۱۹۸۰ محققی به نام بار – آن (Bar-On) برای اولین بار مخفف «بهره هیجان [۳]» را برای مجموعه ای از توانایی ها که شامل خودآگاهی هیجانی، مسئولیت پذیری، روابط بین فردی مناسب، خود شکوفایی، خوش بینی و نظایر این ها بود، به کاربرد و اولین آزمون در این مورد را ساخت. سپس اصطلاح هوش هیجانی در مجموعه مقالات دانشگاهی جان مایر[۴] و پیتر سالووی[۵] بین سال های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ بیان شد و آنها نیز مفهوم اساسی خود را برای اولین بار با عنوان «هوش هیجانی» به چاپ رساندند. پس از آن دو نفر، دانیل گلمن[۶] (۱۹۹۵) این مفهوم را در پر فروش ترین کتابش با عنوان «هوش هیجانی» (چرا هوش هیجانی مهم تر از هوش عمومی است؟) مطرح ساخت و سرانجام واژه هوش هیجانی به عنوان اصطلاحی جدید در فرهنگ آکسفورد (۲۰۰۲) آورده شد (دانش و همکاران، ۱۳۸۷: ۷۸( .
این مقیاس یک ابزار ۳۳ سوالی است. و در آن آزمودنی ها میزان توافق خود را در یک طیف ۵ درجه ای از « ۱ = کاملاً نادرست تا ۵ = کاملاً درست » مشخص می کنند.
[zarinpalpaiddownloads id=”27″]
[۱] – Intelligence
[۲] – Emotion
[۳] – Emotional Quotient
[۴] – John Mayer
[۵] – Pitter Salovey
[۶] – Daniel Golman