طوفان فکری چیست؟
طوفان فکری ۶۰ سال پیش توسط الکس اسبورن طراحی شد. این روش یکی از تکنیکهای کاربردی حل مسأله است بدین ترتیب که اعضای گروه درباره مسئله فکر کرده و راه حل های گوناگون را به صورت فی البداهه و شفاهی بدون هیچگونه محدودیتی مطرح می کنند. هر چه ایده ها خلاقانه و بیشتر باشند بهتر است.
فرایند طوفان فکری بهتر است با یک گروه ۶ تا ۱۲ نفره و یک سرپرست یا هماهنگ کننده و یک منشی انجام پذیرد.
بهتر است که تعداد اعضای گروه از ۱۳ نفر تجاوز نکند زیرا تعداد ایده ها زیاد شده و جذب آنها مشکل می شود و ممکن است جریان اندیشه ها به طور بالقوه محدود و کند شود.
ترجیحا قبل از جلسه، سرپرست موضوع مورد بحث را به اطلاع گروه برساند. مسئله روی وایت برد نوشته و سپس از اعضاء خواسته می شود برای مسئله راه حل بیابند. در طی این فرآیند باید از اظهار نظر درباره ارزش ایده ها و تحمیل عقاید و تفکرات خودداری گردد.
منشی جلسه دیدگاهها و نظرات هر یک از اعضاء را ثبت می نماید.
فرایند طوفان فکری دارای ۳ قانون اصلی به شرح ذیل است:
۱- هیچ گونه قضاوت یا انتقادی درباره ایده ها نباید صورت گیرد.
۲- از کلیه ایده ها می بایست استقبال شود، حتی اگر ایده ها پیش پا افتاده و غیر عملی باشند.
۳- هدف اصلی کمیت ایده ها است نه کیفیت آنها.
رعایت قوانین فوق الزامی است.
بعد از ۲۵ الی ۳۰ دقیقه استراحت، گروه مجددا ایده ها را نقد وارزیابی می نماید.
ایده ها باید دسته بندی و بر اساس اولویت رتبه بندی شوند.
کیفیت هر ایده در جلسه ارزیابی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. رهبر نباید به دلیل کمبود بودجه یا دیگر منابع لازم پیشنهادها را کنار بگذارد. اگر ایده ای خوب بود، باید راه های پیاده سازی آن نیز جستجو شود.
طوفان فکری را می توان در مسائل گوناگون به کار برد، از جمله: مسائل مربوط به بازاریابی، افزایش کیفیت محصول، تعیین خط مشی سازمان، تامین نیروی انسانی، ایجاد انگیزه در کارکنان و …
با این وجود در مورد مسائل گسترده و پیچیده و همچنین موقعیت هایی که نیاز به آزمایش و خطا دارند چندان سودمند نیست.