بایگانی دسته: پرسشنامه استاندارد

داستانک

⭕️واعظی منبری رفت و سخنرانی جالبی ارائه داد.
کدخدا که خیلی لذت برده بود به واعظ گفت:
روزی که می خواهی از این روستا بروی بیا سه کیسه برنج از من بگیر!
واعظ شادمان شد و تشکر کرد؛ روز آخر در خانه ی کدخدا رفت و از کیسه های برنج سراغ گرفت.

کدخدا گفت:
راستش برنجی در کار نیست؛ آن روز منبر جالبی رفتی من خیلی خوشم آمد و گفتم من هم یک چیزی بگویم که تو خوشت بیاید.

?امثال و حکم
?علی اکبر دهخدا

من چگونه یاد میگیرم؟

بسیاری از نویسندگان درجه یک (برای مثال وینستون چرچیل) در مدرسه عملکرد ضعیفی داشتند. آنان دوره مدرسه را شکنجه تمام عیار میدانند؛ در صورتی که بسیاری از همکلاسی هایشان چنین دیدی ندارند.

در آن زمان مدارس بر این فرضیه بنا شده بودند که فقط یک راه درست برای یادگیری وجود دارد و برای همه نیز یکسان است.

چرچیل نویسنده بود و با شنیدن و خواندن یاد نمیگرفت، بلکه راه یادگیری مناسب او نوشتن زیاد بود.

بتهون دفاتر زیادی از قطعاتش به جای گذاشته است، حال آنکه میگوید هرگز هنگام ساخت آهنگهایش به سراغ آنها نرفته است.

از بتهون پرسیدند چرا دفتر ها را نگه داشتی و او پاسخ داد: “اگر به سرعت ننویسم خیلی زود آنها را از یاد خواهم برد. اگر آنها را در دفاتر قطعاتم بنویسم، هرگز فراموش نمیکنم و هیچ وقت به اینکه دوباره به آنها نگاهی بیندازم احتیاج نخواهم داشت.”

علاوه بر نوشتن، بعضی افراد از طریق انجام دادن کار آن را یاد میگیرند و بعضی باید موضوع را با صدای بلند برای خودشان توضیح دهند.

یک مدیر اجرایی را میشناسم که کسب و کار خانوادگی کوچک و متوسط را به کارخانه ای پیشرو در صنعت تبدیل کرد.
یادگیری او با صحبت کردن بود و عادت داشت هر هفته، همه مدیران ارشدش را به دفترش فرابخواند و دو تا سه ساعت برای آنها صحبت کند.

او به ندرت از شریکانش نظرخواهی و سوال میکرد، و مشخص بود که این مدیر به افرادی احتیاج داشت که سخنانش را بشنوند. این روشی بود که با آن یاد میگرفت. او شخصی افراطی بود، اما یادگیری با صحبت کردن روش عجیبی نیست.

وکیل های موفق و متخصصان پزشکی عموما از این طریق یاد میگیرند و همین طور من(پیتر دراکر)

در بین همه بخش های خودآگاهی، شناخت روش یادگیری از همه آسان تر است.

وقتی از مردم میپرسم “چگونه یاد میگیرید؟” بسیاری پاسخ را میدانند. اما وقتی میپرسم “آیا بر اساس این آگاهی عمل میکنید؟” کمتر پاسخ بله میشنوم.

اگر کسی بر اساس این آگاهی عمل نکند محکوم به عملکرد ضعیف است.

 پیتر دراکر

پرسشنامه آمادگی به اعتیاد IAPS/ Iranian Addiction Potential Scale

بسیاری از مردم در طول زندگی خود ممکن است به مصرف الکل یا داروهای غیرقانونی بپردازند که در این میان نه تنها تمامی آنها با مشکلات مرتبط با مواد مواجه نمی شوند، بلکه دامنۀ مشکلاتی که احتمالاً تجربه خواهندکرد از فردی به فرد دیگر متفاوت است؛ به همین نسبت هر طبقه از داروها، اثرات کوتاه مدت و بلند مدت دارند که به میزان مصرف و قدرت دارو بستگی دارد که این اثرات نیز از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. به رغم همه کوشش های علمی و بین المللی، در کشور ایران با اینکه وابستگی داروئی و سوء مصرف آن به عنوان یکی از جدی ترین آسیب های اجتماعی و ر وانی تلقی می شود و بخش عمدهای از زندانیان کشور را به خود اختصاص می دهد، هنوز رویکردی علمی که بر الگوهای  رایج زیستی، روانی و اجتماعی مبتنی باشد به محک تجربه در نیامده است.

مقیاس آمادگی به اعتیاد توسط وید و بوچر (۱۹۹۲)  ساخته شد و تلاش هایی در جهت تعیین روایی آن در کشور ایران صورتگرفته است. این پرسشنامه، مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد است.

همراه با ۶ مقاله مرتبط  رایگان

این پرسشنامه دارای روایی و پایایی و روش نمره گذاری و کلید تصحیح جواب ها و در قالب نرم افزار ورد نوشته شده و قابل ویرایش است.

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد  کلیک فرمایید.

برای دسترسی به مطالب جالب در مورد موفقیت در زندگی و کسب و کار روش تحقیق، SPSS، انواع پرسشنامه و همچنین آگاهی از به روز شدن سایت در کانال تلگرامی ما عضو شوید.

کانال تلگرام

نمازگزار و سگ

مردی برای عبادت به مسجد رفت. نیّتش آن بود که شب را به راز و نیاز با پروردگار بگذراند. شب هنگام که به نماز مشغول بود صدائی به گوشش رسید.
تصور کرد شخصی به مسجد وارد شده است. با خود گفت: لابد شخصی که در این موقع شب به مسجد آمده است زاهدی است و مرا همچون خود زاهد تمام عیاری بشمار خواهد آورد.
باید احتیاط کنم و شرط عبادت و خضوع را به جا آورم:

همه شب تا به روزش بود طاعت
نیاسود از عبادت هیچ ساعت
دعا و زاری بسیار کرد او
گهی توبه گه استغفار کرد او
به جای آورد آداب و سنن را
نکو بنمود الحق خویشتن را
وقتی صبح شد و هوا روشن گردید، مرد چشمش به سگی افتاد که درگوشه مسجد خوابیده بود.
از خجالت سر به زیر انداخت و با خود گفت:
همه شب بهر سگی در کار بودی
شبی به حق را چنین بیدار بودی
ز بی شرمی شدی غرق ریا تو
نداری شرم آخر از خدا تو
بسی سگ از تو بهتر ای مُرائی*
ببین تا سگ کجا و تو کجایی؟
چو پرده برفتد از پیش آخر
چه گویی با خدای خویش آخر؟

*مُرائی: ریاکار
(الهی نامه – عطار نیشابوری)

حلزون درونت را پیدا کن!

جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام “مدوز” و انواع حلزون های دریایی است.
هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد.
اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود.
حلزون به دیواره ی مجرای هاضمه ی عروس دریایی می چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند.
زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است.
بعضی از ما همانند عروس دریایی هستیم
که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می خورد.
حلزون درون ما می تواند:
عصبانیت، دلواپسی، فکر و خیال بیهوده، افسردگی، خشم، نگرانی، طمع، حرص و زیاده خواهی و… باشد.
حلزون ممکن است درون رابطه ی عاطفی ما باشد:
کینه ورزی ، زودرنجی ، تشخیص ندادن اولویت عاطفی زندگی(یعنی همسر را بر دیگران ترجیح ندهی) …
این حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد می کنند و با دندانهای خود، وجود ما را می جوند آرامتر از آنچه که فکر می کنیم.

حال زمان آن است که به خود بیاییم
و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است.
کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم…
حلزون هایی که درون رابطه ی عاطفی قرار دارند بسیا خطر ناکند
ممکن است این حلزون ها؛
حرفهای دیگران باشد
_ نصیحت های یک آدم مغرض
_ راهنمایی های یک بیمار
_ مقایسه کردن های نابجا
_ مشکلات شخصی خود فرد
_ الگوهای غلط تربیتی
و…
برخی از این مشکلات درون رابطه است و برخی درون فرد…
اما حلزونهای درونی همیشه راه خود را بسوی رابطه نیز باز میکنند..

پس مراقب باش:

?افکارخودت
?همنشینت و حرفهایش
?طرف مشورتت و راهنمایی هایش
حلزون را وارد ذهنت و زندگیت نکند. و داشته های عاطفیت را از درون تهی نسازد.
بسیاری از زندگیهایی که در جلسات مشاوره شاهد آسیبهای آنها هستم
قربانی حضور حلزون درونی شده است.

مثلث خود مشغولی چیست؟

رنجش و عصبانیت و ترس، سه راس مثلث خود مشغولی هستند.
?تمام نواقص اخلاقی از این سه واکنش سرچشمه می‌گیرند.

? رنجش :
واکنش ما در برابر آن قسمت از گذشته‌مان است که مسایل طبق خواسته و روال ما پیش نرفته.
از این طریق ما دوباره به گذشته باز می‌گردیم و در آن زندگی می‌کنیم و حال را از دست می دهیم.

? عصبانیت :
روش رویارویی ما با زمان حال و واکنشی به منظور انکار واقعیت است.

? ترس :
احساسی است که وقتی ما به آینده‌مان فکر می‌کنیم دچار آن می‌شویم.
واکنش ما در مقابل ناشناخته‌ها و احساس نگرانی از به وقوع نپیوستن رویاهایمان است.

دیدگاه مون را در مورد این احساسات در مقابل آدم‌ها و مکان‌ها و وقایع گذشته و حال و آینده تغییر دهیم و

پذیرش را ? جایگزین رنجش
عشق را ? جایگزین عصبانیت
و ایمان را ?جایگزین ترس
کنیم.

آنگاه به آرامش رسیده و ذهن به حل مسئله سوق پیدا کرده و کامیابی نصیب ما می گردد .