بایگانی دسته: مدیریت

هوش مصنوعی

استعاره در روان شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

استعاره در روان شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

برگرفته از: تن، روان و فرهنگ برگردان: محبوبه فرزانگان 

شفاف‌سازی بعضی مفاهیم گیج‌کننده

«استعاره‌ها کار می‌کنند»، این ادعای استفان لنکتن  Stephan Lankton  است، «چون که ذهن استعاری است» (لنکتن 2002). او توضیح می‌دهد که «یک سری مطالب دربارۀ داستان‌ها و استعاره‌ها وجود دارند که اثر عمیقی روی شنونده دارند: آن‌ها یاد می‌دهند، الهام‌بخش‌اند، راهنما هستند، ارتباط برقرار می‌کنند، به یاد آورده می‌شوند و بیش از همه، هرجا هستند. در حقیقت، من مدام به‌وسیله راه‌هایی که مراجعین برای توصیف و حل مشکلاتشان پیدا می‌کنند متحیر می‌شوم.»

وِنسا یک مادر 33 ساله مطلقه با سه بچه کوچک است که توانست خشونت وحشتناکی را که به او وارد شده بود تحت کنترل خویش درآورد. او به‌طور شفاف نشان داد که چطور استعاره‌ها ممکن است در مکان‌های غیرمحتمل کشف شوند. پیش‌زمینۀ داستانش این بود که یک روز موقع خرید بیرون مردی جوان او را دنبال کرده و سپس در اطراف خانه‌اش تا بعد از تاریکی کمین کرده بود. وقتی‌که بچه‌هایش به رختخواب رفته بودند و او در حال مطالعه بود، مرد جوان وارد خانه‌اش شده بود و به او حمله کرده بود و با یک توپ بیس‌بال به او ضربه زده بود و این ضربه باعث شده بود قبل از این‌که به او تجاوز کند، نیمه‌هوشیار شود.

شانزده روز بعد وقتی‌که من او را ملاقات کردم، هنوز زخم‌های روی بدنش دیده می‌شد و همین‌طور بینی شکستۀ باندپیچی‌شده، چشم‌های قرمز ورم‌کرده، یک صورت زخمی کبودشده نیز مشاهده می‌شد. زخم‌های هیجانی در شروع آشکار نبودند. در ادامۀ درمان، او به‌صورت مثبت گفت که اهدافش، آزاد شدن از احساس وحشتِ غلبه‌یافته بر وی، متوقف شدن ترس و کم شدن فشار خودتردیدی  Self- doubt  می‌باشد.

در طی جلسۀ دوم، ونسا نیاز به «رها شدن»، گذراندن زمان بیشتر، تفکر کردن در محیطی آرام‌بخش و «دوباره متمرکز شدن» ــ یک میل من موفق می‌شومــ را بیان کرد. بعد از سپردن بچه‌ها به والدینش به مدت پنج روز برای خلوت‌گزینی به مزرعۀ ساحلی رفت. این استراحت فرصتی برای تجربۀ استعاری فراهم کرد. قبل از این‌که راهی سفر شود، من حدس می‌زدم که او قدم زدن در یک محیط امن و خوشایند را تجربه می‌کند و من به او دربارۀ «استعارۀ نتیجه‌گرا» گفتم و این‌که چه‌طور دیگر مراجعان از چنین تجربیاتی سود برده‌اند و از او به روش‌های معمول سؤالاتی کردم تا تجربیات سودمندی که داشته را ببیند.

هفتۀ بعد که برای سومین جلسه استعاری‌اش برگشت، یک علامت قوی نه‌تنها در ترمیم جسمانی‌اش بلکه در سطح ذهنی و هیجانی‌اش به‌وجود آمده بود. او به من گفت که چگونه زمانش را با قدم زدن در کنار ساحل دریا، ساحل رودخانه و جنگل مجاور گذرانده است. دو تجربۀ منحصربه‌فرد عالی.

یک روز درحالی‌که کنار رودخانه قدم می‌زده، جایی کنار آب می‌نشیند و به آب آرام نگاه می‌کند. او شروع می‌کند به اندیشیدن در مورد این‌که چه‌طور یک تصویر واقعی و تصویر دیگر یک وهم بود. او فکر می‌کرد و به این تفسیر اندیشید که چگونه واقعیت و وهم یکسان به‌نظر می‌رسند و اینکه چه‌قدر تفاوت قائل شدن بین آن‌ها می‌تواند سخت باشد. او شگفت‌زده شد و متوجه شد که اگر یک عکس بگیرد، می‌فهمد کدام واقعیت و کدام‌یک وهم است. یک سنگ برداشت و به آب پرتاب کرد و تماشا کرد که چه‌طور آن وهم درهم شکسته شد؛ و بعد از این‌که این‌ها را به من گفت چشمانش پر از اشک شد. او شروع به تجربۀ حسی از صلح کرد همچنان که در آن لحظه امواج دوباره «به سمت یکدیگر برگشتند» [و آب آرام شد].

دومین تجربۀ استعاری وقتی اتفاق افتاد که ونسا در حال قدم زدن در یک جنگل پانصد مترمربعی بود. غرق در افکارش شده بود که ناگهان متوجه شد گم شده است. دیروقت بود و از این‌که شب در جنگل تنها بماند ترسیده بود و از این‌که در یک موقعیت غیربرنامه‌ریزی‌شده و غیرقابل‌انتظار قرار گرفته بود مضطرب شده بود. همان‌طور که داشت موقعیتش را توصیف می‌کرد، متوجه شد که احساسات این تجربه به‌طور موازی احساسات تجاوز را در او بیدار می‌کند. پس به آنچه باید انجام می‌داد اندیشید و به این نتیجه رسید که باید به حس ششم خودش و همین‌طور به حس مستقیم خودش برای ساختن انتخاب‌های درست اعتماد کند. او راه برگشت را در حالی پیدا کرد که آخرین تشعشعات خورشید در افق ناپدید می‌شد. استعارۀ موازی که بین این تجربه و تجربۀ آسیب‌زای قبلی‌اش دید به او کمک کرد تا حس اعتمادبه‌نفسش دوباره برگردد و متوجه شد که او به دنبال تجاوز «گم» شده بود. ونسا از تجربۀ اول (تماشای بازتاب در آب) به چیزهای دیگری (آزاد شدن از انسدادهای گذشته) رسیده بود.

او معنایی را که از پیدا کردن راهش پس از گم‌شدن در جنگل پیدا کرده بود به دوباره اطمینان یافتن به خودش بعد از تروما منتقل کرد.

تحلیل آماری statistical analysis
تحلیل آماری statistical analysis

استعاره چیست؟ Metaphor 

در یونان باستان، واژۀ استعاره به معنی «منتقل کردن چیزی از این سو به آن سو»  To carry something across  یا «انتقال دادن»  Transfer  بوده است. در ارتباط، استعاره به منتقل کردن یک تصویر یا مفهوم به تصویر یا مفهوم دیگر ارجاع داده می‌شود، دقیقاً همان‌طور که ونسا آن را انجام داد. بیشتر لغت نامه‌ها یا کتاب‌های درسی استعاره را به‌عنوان مقایسۀ میان دو چیز، بر اساس همانندی یا تشابه تعریف می‌کنند. از نظر ارسطو استعاره به معنی دادن نامی که متعلق به چیز دیگری است به یک چیز است، مثلاً با گفتن «چشمان کرکس‌گون‌اش هر حرکتشان را دنبال می‌کرد». اگر داریم دربارۀ انسان دیگری سخن می‌گوییم آن‌گاه این کرکس تصویری است و نه یک لفظ. اگر ما به سادگی می‌گفتیم او با چشمانش حرکت او را دنبال می‌کرد کیفیات و تصویرها و مفاهیمی که در جملۀ قبل بود در این جمله نبود. به این دلیل دیوندس  Dionedes  زبان‌شناس لاتین قرن چهارم میلادی استعاره را به‌عنوان انتقال چیزها و واژه‌ها از مفهوم مناسب به یک تمثیل نامناسب توصیف می‌کند. بعضی چیزهایی که در زبان و ادبیات به منظور زیبایی، ضرورت و جلا دادن یا تأکید به کار رفته و می‌رود.

بنابراین استعاره نوعی از زبان، روشی برای برقرار کردن ارتباط، است که بیانی، خلاق و شاید چالش‌برانگیز و قدرتمند باشد. چنان‌که درمان یک فرایند زبان‌مبنای شفابخشی و عمیقاً متکی بر ارتباط مؤثر بین مراجع و درمانگر است، فرض بر این است که درمانگر با ساختارهای زبان مانند استعاره – که فرآیند تغییر مراجع را تسهیل می‌کند- آشنا باشد.

چرا از استعاره استفاده می‌کنیم؟

کریستین پری  Christine Perry ، توجه ما را به یک مطالعه که میانگین سه استعاره در صد واژه در یک ساعت درمان پیدا کرده است جلب می‌کند (فرارا  Ferara  1994). استعاره‌هایی که در گفتگوی روزانۀ ما به کار می‌روند بسیار پیش پا افتاده‌اند. آن‌ها حیات‌بخش زبان رایج هستند. آن‌ها رنگ‌ها را به گفتگوی روزانۀ ما اضافه می‌کنند. چشمان ما را به امکانات و ایده‌های جدید باز می‌کنند؛ مانند واژه‌های نوشته شدۀ ایرانیک (با حروف خوابیده) در جملات قبلی، استعاره‌ها به زبان ما می‌لغزند چنان‌که عامۀ مردم به‌طور مکرر و بدون توجه از آن‌ها استفاده می‌کنند و اگر مراجعین ما دائماً به‌طور تلویحی در زبان از این استعاره‌ها برای بیان تجربیاتشان استفاده می‌کنند، پس به‌نظر می‌رسد که مناسب، منطقی و کاربردی است که درمانگر البته در قالب و شیوۀ خاص ارتباطی مراجع از آن‌ها استفاده کند، این شیوه، فرآیند تغییر را به‌طور عملی و تلویحی تسهیل می‌کند.

استعاره‌ها تعاملی‌اند

بر خلاف دیگر شکل‌های ارتباط، مثل یک سخنرانی، جایی‌که ارائه‌کننده فعال است و شنونده ممکن است حواس‌پرت، منفعل یا غیردرگیر در بحث باشد یا حتی گوش نکند، استعاره نیاز به مشارکت فعال شنونده دارد. اگر شما به شخصی گوش می‌کنید که می‌گوید «بیرون گرم است» یا «من احساس فشار می‌کنم»، شما کار بیشتری به‌جز شنونده بودن نمی‌توانید بکنید. آن را شنیده‌اید و تأیید کرده‌اید، همین! لیکن اگر شخصی می‌گوید «من با یک اِوِرست مواجه هستم» یا «من دارم کورکورانه می‌دوم» شما ناگهان با یک تصویر جدید مواجه می‌شوید. نیاز به فکر کردن دربارۀ این موضوع دارید و از بین معناهای احتمالی زیاد معنای اصلی موجود در استعاره را انتخاب می‌کنید، پیوندهای مبهم توجه را می‌طلبید. شنونده باید با گوینده درگیر شود و شکلی از ارتباط تعاملی بین گوینده و شنونده پایه‌ریزی می‌شود.

استعاره‌ها با جذابیت می‌آموزند

هر انسانی یک داستان خوب را دوست دارد. به روشی که بچه‌ها می‌نشینند و با چشمان باز به یک معلم که کتاب داستان می‌خواند گوش می‌دهند یا به التماسشان برای افسانۀ موقع خواب نگاه کنید. بنگرید بالغین را که چه‌طور گرد هم برای یک فیلم جمع می‌شوند، حریصانه یک رمان را می‌خوانند یا از داستان‌هایی که دور میز شام تعریف می‌کنند لذت می‌برند. توجه کنید به این‌که وقتی شروع به گفتن یک استعارۀ درمانی برای مراجعان می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد. چه تغییراتی در فهرست توجهشان وجود دارد. چه اتفاقی در تماس چشمشان با شما می‌افتد، چه تغییری در تعداد تنفسشان و مقدار حرکات بدنشان ایجاد می‌شود؟

استعاره‌ها و داستان‌ها با نتیجه‌ای که شنونده دریافت می‌کند هم از خود افسانه و هم پیام یا نکتۀ آموزنده‌ای که در افسانه است، مخاطب را مجذوب می‌سازد.

استعاره‌ها مقاومت را دور می‌زند

خیلی از مراجعانی که برای درمان مراجعه می‌کنند، اغلب پیشنهادهای خوب و مفیدی را از دیگران شنیده‌اند. پذیرفته نشدن این پیشنهادها به این معنی است که هر رویکرد مشابهی در درمان ممکن است با مقاومت روبرو شود. استعاره‌ها می‌تواند در دور زدن این مقاومت کمک‌کننده باشد به‌خصوص وقتی‌که استعاره‌های درمانی به‌وسیلۀ مراجعان خلق‌شده باشد، استعاره از داستان خود مراجع برآمده باشد، یا با همکاری او ساخته شده باشد. اگر ایده، استعاره، تمثیل، یا داستان از مراجع برآمده باشد، چیزی برای مقاومت وی وجود ندارد.

استعاره‌ها تخیل را درگیر می‌کنند و می‌پرورانند.

میکائیل هیلدبرنت  Mikaela Hildebrandt ، لیندسی بی. فلچر  Lindcy B. Fletcher  و استیون سی هیز  Steven C. Hayes  استعاره را به‌عنوان «یک پل بین دنیای خلق‌شده، به‌وسیله زبان و تجربۀ دنیایی ورای زبان» توصیف می‌کنند. «استعاره‌ها هدفمندانه مراجعان را گیج می‌کند به‌طوری که آن‌ها باید بر اساس تجربیاتشان کشف کنند که نسبت به قوانین لفظی و خطی کدام [استعاره] کار می‌کند و کدام کار نمی‌کند». در پروردن و درگیر کردن فرآیندهای تخیل و اندیشۀ تلویحی، استعاره‌ها در جایی‌که مراجع ممکن است در طی ستیز برای حل یک موضوع یا مسئله گیر افتاده باشد نیاز به سطحی از پردازش دارند که گرایش به دور زدن اثر خطی، منطقی و شناختی دارد.

استعاره‌ها فرایند جستجو را برمی‌انگیزد

وقتی‌که روان‌پزشک سوئیسی، هرمن رورشاخ  Herman Rorschach  لکۀ جوهر معروفش را ابداع کرد، ممکن است که او یک آزمون معتبر عینی را خلق نکرده باشد اما به چیزی مهم اشاره کرده بود و آن این‌که ما به‌عنوان یک نوع (گونه) در تحمل ابهام خوب نیستیم و میل شدیدی به جستجو برای معنا حتی در چیزهای انتزاعی به‌اندازۀ لکۀ جوهر داریم. شبیه یک آزمون تصویری، استعاره‌ها به شنونده تا حدی یک محرک مبهم ارائه می‌کنند گرچه گوینده تعمداً استعاره را برای یک هدف معین ساخت داده باشد. وقتی داستانی برای مراجع گفته می‌شود او درگیر یک جستجو است: چرا این‌ها به من گفته می‌شود؟ این‌ها چه ارتباطی با من دارد؟ هدف درمانگر من از این داستان‌ها چیست؟

این جستجو برای معنی در ارزش‌درمانی استعاره‌ها بسیار اساسی است. به همین دلیل راه صحیح و درستی برای تفسیر یک داستان استعاری برای یک مراجع وجود ندارد. معمولاً معنادارترین تفسیر را یک مراجع به داستانِ درمانی، نسبت می‌دهد. افراد مختلف احتمالاً معنای متفاوتی در همان داستان می‌بینند. هنر یک درمانگر خوب این است که برای هر مراجع به اندازۀ کافی منعطف باشد تا از درک مراجع و ساخت مفاهیمش در جهتی سودمند که حرکت او را به سمت هدف‌درمانی تسهیل کند استفاده کند.

استعاره‌ها مهارت‌های حل مسئله را ارتقا می‌دهند

همۀ ما با مشکلاتی در طول زندگی‌مان مواجه هستیم. آموختن این‌که چگونه آن‌ها را به‌طور مؤثر حل کنیم یکی از مهارت‌های ضروری زندگی‌مان است که ما را از لغزش به سمت سطوح ناتوان‌کنندۀ اضطراب یا افسردگی بازمی‌دارد تا بتوانیم به‌گونه‌ای در زندگی‌مان مشارکت کنیم که وجودی خرسند و شاد داشته باشیم.

یک داستان خوب معمولاً از مواجهه با یک مسئله یا کشمکش دربارۀ شخصیت اصلی شروع می‌شود که هدفش پیدا کردن معنی برای رسیدن به یک راه‌حل مناسب است. در درگیر شدن با شخصیت یا مسئلۀ داستان، شنونده نیز با فرایند حل مسئله یا این‌که چه‌طور به‌طور مناسب مهارت‌های حل مسئله که قبلاً وجود نداشته است را توسعه بدهد، درگیر می‌شود.

استعاره‌ها امکان‌های جدید می‌آفرینند

اگر درمان دربارۀ یک چیز است، آن چیز امید به آفرینش امکان‌های جدید و معنا دادن و رسیدن به آن‌هاست…. اغلب عامل آغازگر که مردم را به درمان ترغیب می‌کند باور به این است که در نهایت امکان‌هایی برای تغییر هست. یک داستان استعاری قدرتی دارد که به شنونده اجازه می‌دهد تا ورای چارچوب مرجع که او در آن گیر کرده است در قلمروی متفاوت از تجربه، گام بردارد، تا بتواند امکان‌ها را دوباره بیازماید.

استعاره‌ها تصمیم‌گیری‌های مشکل را فرامی‌خوانند

چون‌که استعاره‌ها اختیارات یا امکان‌ها را پیشنهاد می‌کنند، شنونده را به تصمیم‌گیری دربارۀ آن انتخاب‌ها فرامی‌خوانند. بر اساس یک گفتۀ قدیمی که می‌گوید، اگر شما به یک شخص یک ماهی بدهید او یک روز ماهی می‌خورد ولی اگر به او ماهیگیری یاد بدهید سراسر زندگی‌اش می‌تواند ماهی بخورد، این گفته برای درمان هم صدق می‌کند. اگر شما به فردی یک جواب دهید او ممکن است که با موقعیت‌های مشابه آن مدارا کند ولی اگر به او مهارت‌های استفاده از تفکر تصویری، فن حل مسئله، پیدا کردن امکان‌های جدید و تصمیم‌گیری مستقل را بیاموزید، مفاهیمی برای خلق مدارا با مسائل نه فقط در حال حاضر بلکه در مورد کشمکش‌های آینده‌اش می‌یابد، ارزش استعاره‌ها در این فرایند درمانی در تمام فصول کتاب دیده می‌شود.

استعاره‌درمانی یا ارتباط‌درمانی

در فرایند درمان نه فقط آن‌چه شما به یک مراجع (مداخلۀ درمانی) می‌گویید، بلکه این‌که چه‌طور آن‌را بیان می‌کنید (نحوۀ ارتباط آن مداخلۀ درمانی) است که مشخص می‌کند که آیا پیام درمانی شنیده شده، پذیرفته شده و عمل شده است یا نه.

اجازه دهید که یک مثال از دو معلم که مبحث تفریق در ریاضی را تدریس می‌کنند بزنم. معلم اول روی تخته می‌نویسد: 2=2-4. معلم دوم یک داستان برای بچه‌ها تعریف می‌کند؛ جانی خوب تیله‌بازی می‌کرد؛ در حقیقت او چهار دور در تیله‌بازی برنده شد و در بازی بعدی او یک باخت داشت و دوباره در دور بعدی بازی یک باخت دیگر داشت. در حالی‌که جانی با چهار برد بازی را شروع کرد دو باخت داشت، به این معناست که حالا او دو برد داشته است.

درواقع محتوایی که هر دو معلم آموزش می‌دهد یکی است. وقتی‌که به نحوۀ برقراری ارتباط آن‌ها می‌نگریم، متوجه یک اختلاف مشخص می‌شویم که شاید جالب باشد، وقتی‌که پاراگراف قبلی را می‌خوانید، رویکردی را که شما با آن بیشتر احساس نزدیکی می‌کنید کدام بود؟ و این‌که اگر شما در مدرسه ابتدایی بودید کدام روش بیشتر به شما برای درک مفهوم جدید کمک می‌کرد؟

از نظر درمان، ما انتخاب‌های مشابهی برای درمان مراجعانمان داریم، مثل دو معلم در انتقال پیام‌ها. ما می‌توانیم به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم ارتباط درمانی بگیریم. فردی را که ترس از ارتفاع دارد در نظر بگیرید. ابتدا نمونه‌های درمانی مختلف را در نظر می‌گیریم، سپس به انتخاب راهبرد یا مداخله‌ای که ممکن است در آن نمونه از آن استفاده کنیم، نیاز داریم. آیا ما برای مثال داریم با حساسیت‌زدایی سیستمی یا درمان در معرض قرارگیری  Exposure Therapy  کار می‌کنیم؟ با دانستن این انتخاب سؤال بعدی پیش می‌آید: چه‌طور از این مداخله استفاده می‌کنیم تا بیشترین تأثیر را برای این مراجع به‌خصوص داشته باشد؟ اولین جایگزین می‌تواند یک رویکرد مستقیم باشد که به مراجعمان می‌گوید چه کار باید بکنی: فن آرَمش را یاد بدهید و سپس آن را انجام بدهید، به‌تدریج شروع کنید به بالا رفتن از یک جا، جایی که قبلاً احساس راحتی با آن نداشتید، زمان بگیرید که در طول مسیر متوقف شوید و فن آرمش را انجام دهید.

دوم، ما می‌توانیم با مراجعمان در ورزش همراهی کنیم: حساسیت‌زدایی در شرایط آزمایشگاهی انجام دهیم، مربی‌گری کرده و او را تشویق کنیم تا به‌تدریج از میان تجربۀ برانگیختگی ـ اضطراب قبلی‌اش بیرون بیاید. سوم، ما می‌توانیم این کار را با تصویرسازی غیرمستقیم که یک راهبرد مؤثر برای آرمش و سپس آموزش تصویرسازی هدایت‌شده انجام بدهیم. جایگزین چهارم ممکن است داستان گفتن باشد: من قبلاً مراجع دیگری داشتم که احساس مشابهی را تجربه می‌کرد و هر وقت می‌خواست بالا برود یا نزدیک یک پنجره در ساختمان بلند بایستد، بسیار می‌ترسید و از انجام چنین کارهایی پرهیز می‌کرد و سرانجام او توانست با شوق و علاقه این کار را انجام دهد. سپس داستان می‌تواند به این سمت پیش برود که مراجع قبلی از طریق مراحل و فرایندهای حساسیت‌زدایی سیستمی به‌طور رضایت‌بخشی بر مشکلش غلبه کرد. در تمام این رویکردها مداخلۀ درمانگر یکی است. تفاوت در روشی است که مداخلۀ درمانی ارتباط برقرار می‌کند و استعاره فقط یکی از راه‌های گفتگوی محتواها و فرایندهای یک مداخلۀ درمانی مؤثر می‌باشد.

همان‌طور که نوشته‌ها را می‌خوانید متوجه می‌شوید که استعاره به‌عنوان درمان معرفی شده است، لیکن وقتی‌که مثال بالا را راجع به تفریق یا غلبه بر ترس (از ارتفاع)، می‌خوانیم ممکن است روش‌های فوق مناسب‌تر و کاربردی‌تر باشد و ممکن است بیشتر آن را به شکل یک شیوۀ ارتباطی دریابید تا روش درمانی. در فصل ششم میشل یاپکو  Michael Yapko  به این نکته اشاره می‌کند که هیپنوتیزم به‌طور معمول به عنوان یک درمان غیروابسته در نظر گرفته نمی‌شود (انجمن روانشناسی آمریکا  American psychological association  1999). دلایلی که او برای استفاده از هیپنوتیزم در درمان پیشنهاد می‌کند برابر کاربرد استعاره هستند. این استعاره است که شبیه هیپنوتیزم، می‌تواند یک آمادگی و زمینه‌ای برای یادگیری درمانی، به خوبیِ افزایش انتقال پیام‌درمانی خلق کند. در مثال معلم‌های ریاضی که می‌خواستند تفریق را به دانش‌آموزانشان یاد بدهند، دو روش برای انتقال مفاهیم معرفی می‌شود که دومی ممکن است روش مؤثرتری را ارائه کند؛ بنابراین استعاره می‌تواند به شرح یک مفهوم روان-پویشی کمک کند. بازتاب داستان خود مراجع از موقعیتش، پیشنهاد یک مداخلۀ راهبردی، معرفی یک مداخلۀ شاهد- مبنا، کشف نتایج متمرکز بر راه‌حل یا گفتگو کردن دربارۀ هریک از جنبه‌های درمانی که شما با آن کار می‌کنید.

اگر یک معلم می‌گوید «چهار منهای دو مساوی با دو» و دانش‌آموز مفهوم را می‌گیرد، آشکار است که این ساده‌ترین و شاید مؤثرترین راه برای ارتباط برقرار کردن با این دانش‌آموز به‌خصوص است. اگر دانش‌آموزی هرگز مفهوم تفریق را نفهمیده، یا هنوز در فهم فرایند مشکل دارد، در این‌صورت معلم باید به دنبال راه‌های دیگری برای کمک به او در جهت درک مطلب باشد. حتی اگر دانش‌آموز مفهوم را فهمیده و استفاده از داستان باعث غنی‌تر شدن یادگیری، بهتر شدن فرایند تفکر و به خاطر سپردن شده است و به شنونده اختیار پیدا کردن نتیجه‌گیری خودش را می‌دهد، بهتر است از آن استفاده کنیم. دراین‌باره دروغ گفتن موازی با درمان  Lies parallel therapy  است. اگر به یک قمارباز چیزی بگوییم «تو داری زندگی خودت و خانواده را نابود می‌کنی؛ برو خانه و قماربازی را کنار بگذار» و او آن را انجام دهد، این ساده‌ترین و مؤثرترین مداخله است. اگر بتوانیم به یک فرد افسرده بگوییم «برو بیرون و بیشتر اجتماعی شو، درگیر در فعالیت‌های جسمانی شو، یا به چیزهای مثبت که باعث شادی در زندگی‌ات می‌شود نگاه کن» و فرد آن را انجام دهد، دوباره ساده‌ترین و مؤثرترین راه را انتخاب کرده‌ایم. مشکلی که اغلب در درمان با آن مواجه هستیم این است که بیشتر اوقات وقتی‌که مراجع به ما مراجعه می‌کند، اغلب رویکردهای مستقیم را از سمت اعضای خانواده، دوستان، پزشکان، مشاوران و درمانگرها دریافت کرده است (و جواب نگرفته است). اگر رویکرد مستقیم کار نکرد، مسئلۀ مهمی را می‌دانیم: و آن این است که احتمالاً استفاده از رویکرد مستقیم جواب نمی‌دهد. در چنین شرایطی از استعاره و القا با روش‌های غیرمستقیم استفاده می‌کنیم.

چه نوع استعاره‌ای؟

همان‌طور که استعاره‌ها را در ادبیات می‌خوانید، با یک ارائۀ گیج‌کننده از عنوان‌های توصیفی، با نویسندگان مختلف با دسته‌بندی‌های مختلف برای استعاره‌ها مواجه می‌شوید که بیانگر روشی است که آن‌ها استعاره‌ها را درک کرده‌اند و به آن ساخت داده‌اند. شما استعاره‌های هدف- مبنا (لانکتون و لانکتون 1989)  و استعاره‌های نتیجه- مبنا (برنز 2001، 2005)، استعاره‌های ادغام شده (لنکتون و لنکتون 1986)، استعاره‌های تن‌یافته (بل گادسپی  Bell- Gadsby  و دوناگی  Donaghy  2004)، استعاره‌های هنرمندانه (میلز 2001) و استعاره‌های احساسی (لنکتون و لنکتون 1989)، استعاره‌های زبانی (کوپ  Kopp  1995) و استعاره‌های هدایت شده (باتینو  Battino  2002) را پیدا خواهید کرد. با وجود این‌که راه قاطعی برای دسته‌بندی انواع استعاره‌ها در درمان وجود ندارد، اجازه بدهید نمونه‌ای از این تقسیم‌بندی‌های گوناگون را ارائه کنیم.

در معنای گسترده استعاره‌ها گرایش دارند که به‌وسیلۀ یک یا دو مشخصه تعریف شوند. اولین طبقه‌بندی آن‌ها براساس عملکرد یا هدفی است که دارند. برای مثال نوشته‌های استفان لانکتون و کارول هیکز  Carol Hicks  ـ لانکتون (لنکتون و لنکتون 1983، 1986، 1989)، معمولاً به انواع استعاره‌هایی که بر اساس عملکردشان تعریف شده‌اند اشاره می‌کنند. در نوشته‌هایشان استعاره‌های همسو  Matching metaphor  به منظور همسو کردن شخصیت و مسئلۀ مراجع به کار گرفته می‌شود، بنابراین همان‌طور که فرد در فرایند درمان درگیر است به نتیجه نیز دست می‌یابد. یک استعارۀ منبع، عملکردی از بازیابی منابع مفید درمانی و در دسترس قراردادن آن‌ها برای دوباره حل کردن مسئله دارد. یک استعاره نصب شده وظیفه‌اش نصب مستقیم کارِ درمانی در داخل داستان (در داخلِ داستانِ داخلِ داستان) است، با فرض این‌که چنین پیامی، کمتر مستعد تحلیل انتقادی و عدم پذیرش آگاهانه است (لنکتون و لنکتون 1983). استعاره‌های احساسی، نگرشی و رفتاری (لنکتون و لنکتون 1989) هرکدام سازوکارهای اختصاصی خودشان را دارند.

درصد زیادی از نوشته‌های دیگر درمانگران دربارۀ استعاره‌ها به‌منظور طبقه‌بندی آن‌ها بر طبق اولین ویژگی، یعنی تعریف استعاره‌ها بر اساس منابع یا خاستگاهشان انتخاب شده است. جویس میلز  Joyce Mills  (میلز و کراولی  Crowley  1986، 2001) که در آغاز با بچه‌ها کار می‌کرد، به استعاره‌های داستان‌گویی ارجاع می‌دهد، چنانچه که از نام آن برمی‌آید این داستان‌ها ریشه در سنت شفاهی داستان‌گویی دارد؛ استعاره‌هایی هنرمندانه که برخاسته از راهبردهای تصویری، بازی‌های گسترده و کتاب‌های درمانی هستند که به‌وسیلۀ بچه‌ها خلق شده‌اند.

ازنظر کوریدون هاموند  Corydon Hammend  (1990)، «سه سبک از استعاره‌های اساسی»، هرکدام با یک منبع متفاوت وجود دارد. اولین سبک داستان‌های استعاری هستند که درمانگران از پیش‌زمینۀ تجربی خودشان که یا مربوط به مثال‌هایی از تجربیات مراجعان قبلی یا زندگی شخصی خودشان است می‌گویند. سبک دوم «استعارۀ بدیهی»  Truism metaphors  است که منشأ آن از چنان واقعیت‌های بدیهی و جهانی‌ای آمده است «که بیمار نمی‌تواند آن‌ها را انکار کند.» آخرین (سومین) دسته‌بندی «طراحی داستان‌های استعاری» است، افسانه‌های تخیلی که درمانگر برای همسو کردن جنبه‌های شرایط موجود و مطلوب مراجع می‌آفریند. در حالی‌که او تصدیق می‌کند که پژوهشی برای نشان دادن برتری یک استعاره نسبت به دیگری وجود ندارد، او یک برتری را برای اولی به دومی بیان می‌کند، احساس اینکه نوع سوم ممکن است در برخی مراجعان باعث تردید در اعتبار درمانگر شود و در برخی مراجعان نشان‌دهندۀ لطف و محبت درمانگر باشد. درحالی‌که کوریدون تأکید بر اهمیت تشخیص محل استعاره‌ها دارد، همچنین تأکید دارد بر اینکه «ما باید دورنمایی متوازن داشته باشیم و بدانیم درمان بیش از داستان‌گویی است».

ریچارد کوپ  Richard Kopp  «دو دستۀ گسترده» از استعاره‌ها، شامل استعاره‌های مراجع-پدیدآورنده و استعاره‌های درمانگرـپدیدآورنده را تعریف می‌کند (1995). در دستۀ اول درمانگر به استعاره‌هایی که مراجع برای موقعیتش توصیف می‌کند گوش می‌کند: «احساس من مثل آینه که در یک مسیر پرپیچ‌وخم گم شده‌ام و راهم را به بیرون پیدا نمی‌کنم» یا «من نوری در انتهای تونل نمی‌بینم» یا «کشتی بی‌سکان را هدایت می‌کنم». کار درمانگر از نظر کوپ فراهم کردن یک فرایند گام به گام است، سپس پیوستن مراجعان به استعاره‌هایشان و دعوت آن‌ها به شروع کشف راه‌حل‌های ممکن. برعکس در گروه دوم استعاره‌ها، درمانگر منبع استعاره است که شخصیت و داستان را برای همسو کردن مشکل مراجع، فرایند تجزیه و تحلیل و میل رسیدن به نتیجه خلق می‌کند. در فضای استعاره‌های مراجع-پدیدآورنده، کوپ دو زیرگروه قرار می‌دهد؛ «استعاره‌های حافظه اولیه » و «استعاره‌های زبانی».

البته امکان‌های دیگری هم وجود دارد. ما می‌توانیم استعاره‌ها را که براساس منشائشان نامگذاری شده و ارتباط می‌گیرند را به کار ببریم: استعاره‌های شفاهی ، استعاره‌های کتاب-مبنا ، استعاره‌های نمایشی ، استعاره‌های ویدئویی، استعاره‌های اسباب‌بازی ـ مبنا ، استعاره‌های هورمون‌ها، یا استعاره‌های بازیگوشانه (برنز  Burns  2005). همین‌طور می‌توانیم آن‌ها را بر اساس اصطلاحات بر پایه درمان ساخته شده طبقه‌بندی بکنیم: استعاره‌های شاهدـمبنا، استعاره‌های راهبردی ، استعاره‌های روان‌پویشی ، استعاره‌های راه‌حل-مبنا و غیره. یا ما می‌توانیم آن‌ها را به عنوان استعاره‌های مورد مراجع، استعاره‌های تجربی روزانه، استعاره‌های بینافرهنگی و استعاره‌های تجربه زندگی طبقه‌بندی کنیم(برنز 2005 و 2001).

به خاطر داشتن این نکته مهم است که تمام چنین طبقه‌بندی‌هایی، یک روش سادۀ کاربردی فکرکردن دربارۀ استعاره‌هاست نه یک راه قاطع. یکی از اولین سؤالاتی که یک درمانگر باید از خودش بپرسد، اگر دارد برای به کار بردن یک استعاره به عنوان یک مفهوم ارتباطی درمانی مستقیم تصمیم‌گیری می‌کند، این است که «چه استعاره‌هایی برای مراجع من کمک‌کننده خواهد بود؟ آیا هدفش این است که به او اجازه بدهد تا با داستان احساس نزدیکی کند و احساس کند که درمانگر مسئله‌اش را موقع به‌کارگیری استعارۀ همسوکننده شنیده و فهمیده است. آیا کارکردی برای دستیابی و به‌کارگیری منابع موجود یا تازه و مهارت‌هایی برای رسیدن به اهداف درمانی ضروری وجود دارد؟ آیا این استعاره زمینه‌ای برای او فراهم می‌کند تا امکانی برای تغییر و دسترسی به یک هدف واقعی پیدا کند؟»

اگر درمانگر از کارکرد استعاره‌ای مطمئن باشد، ممکن است جست و جوی منابع آن را را مفید بداند: «از کجا استعاره ای مناسب به دست آورم؟ آیا مراجعم با یک استعاره عملی برای توصیف موقعیتش همراه می‌شود و آیا این می‌تواند برای رسیدن به نتیجۀ مناسب به کار گرفته شود؟ آیا برای من به عنوان درمانگر خوشایند است که استعاره‌ای را خلق کنم که بتواند مفاهیم و راهبردهایی که مراجع ممکن است از آن‌ها آگاه نباشد را معرفی کند؟ آیا برای من و مراجعم بهتر خواهد بود که روی داستان مشترکاً کار کنیم یا اینکه من یک فعالیت تجربی را تنظیم کنم که ممکن است معنی استعاری داشته باشد؟» این سؤالات یک ساختار مناسب و کاربردی را ایجاد می‌کند که بتوانیم بهترین روش برای کار با استعاره‌ها را برای یک مراجع به‌خصوص بیابیم.

برای راحتی، من در این کتاب از چهار طبقه‌بندی منشاءـمبنا استفاده کرده‌ام که در مقدمۀ هر فصل به آن اشاره شده است و به‌سادگی می‌تواند زمینه‌ای در مورد اینکه چگونه آن‌را ببینیم و در مورد آن بحث کنیم به ما بدهد. من تلاش کرده‌ام که تعریفی از هرکدام بدهم، ایده‌ای از مزایایشان و بعضی روش‌هایی که از آن‌ها استفاده شده است، اما باید در نظر داشته باشیم که آن‌ها ناسازوار نیستند و مرزهایشان ممکن است بیشتر روی هم بلغزند تا این‌که تعریف شده و مشخص باشند. شرکت‌کننده‌های مختلف ممکن است که استعاره‌هایشان را به روش‌های مختلف توصیف کنند، یا بخواهند که به‌طور کلی از هر دو نوع طبقه‌بندی پرهیز کنند.

گروه اول: استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده

تعریف استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده به معنی استعاره‌ای است که از خود مراجع می‌آید. بیشتر درمانگران شروع به گوش دادن این‌ها می‌کنند، استعاره‌هایی که درمانگر ممکن است بیشتر بشنود شامل: «در یک گودال گیر افتاده‌ام»، «به انتهای خط رسیده‌ام»، «زندگی من برسر یک دوراهی است».

موقع کار با استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده معمولاً درمانگر استعارۀ اصلی را که مسئلۀ مراجع را توصیف می‌کند می‌شناسد، خود شروع به کشف معنی یا تجربیانی که مراجع با آن همراه است می‌کند و به مراجع کمک می‌کند تا به شکل دادن آن استعاره به سمت نتیجه مطلوب‌تر حرکت کند. بعضی، شبیه ریچارد کوپ و روبین باتینو  Rubbin Buttino ، پیش‌نویس یا راهنمای تجویز شده را برای کار با استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده به‌کارمی‌برند درحالی‌که دیگران، مثل کریستین پری  Christine Perry  رویکردی کمتر تجویز شده دارند. مزایای این استعاره‌ها این است که این‌ها داستان‌های تجربیات مراجعین است شبیه آنچه که ونسا در مورد از بین بردن وهم و احساس گم‌شدن داشت. درمانگر می‌تواند به مراجعان در استفاده از تصوراتشان بپیوندد، چیزی برای مقاومت در مراجع وجود ندارد، نیازی نیست که درمانگر داستانی خلق کند و تغییر مطابق نمونۀ مراجع از دنیا صورت می‌گیرد.

گروه دوم: استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده

بیشتر نوشته‌ها تمایل به استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده دارند، آن‌هایی که بوسیله درمانگر به منظور هماهنگ کردن با شرایط مراجع و با تمایل رسیدن به نتیجه خلق می‌شوند.

این‌ها به‌طور عادی به عنوان داستان یا افسانه‌ها در درمان گفته می‌شوند، ارائۀ یک مسئله به نحوی که برای مراجع قابل درک باشد، ساختن منابع، مهارت‌ها و مفاهیمی برای حل مسئله قبل از رسیدن به یک نتیجۀ مناسب. ممکن است زمان استفاده از استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده وقتی باشد که مراجعان برای نحوۀ حل مسئله‌شان گیر کرده‌اند و درمانگر حرفه‌ای راهبردها، فنون، یا روش‌هایی از آن‌چه را که ممکن است برای مراجع مفید باشد در دسترس قرار می‌دهد.

گروه سوم: استعارۀ گروهی

در مورد «استعاره‌های گروهی» من آن‌هایی را ترجیج می‌دهم که از مراجعان یا درمانگران نشأت نگرفته‌اند ولی ساخته شده‌اند و فعالانه هم توسط درمانگر و هم مراجع در داستان به کار گرفته می‌شوند. آن‌ها ترکیبی از مزایای هر دو طبقه‌بندی قبلی هستند که فعالانه با داستان‌های مراجعین کار می‌کنند و مراجعین می‌پذیرند که توسط درمانگر به کار گرفته شوند. طبیعتاً، آن‌ها کمتر بر اساس پیش‌نویس خاص بودند تا بعضی رویکردهای مراجع- پدیدآورنده. با این وجود آن‌ها کمتر توسط درمانگر برای آفرینش داستان به کار گرفته می‌شوند. مراجع، مشارکت فعال‌تر در تولید داستان، حل مسئله و دستیابی به نتیجه، نسبت به استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده دارد.

گروه چهارم: استعاره‌های تجربی

نیازی نیست که استعاره‌ها فقط در افسانه‌گویی وجود داشته باشند بلکه این می‌تواند در ضمن و خلال یک تمرین آزمایشی هم به شکل ضمنی یک استعاره منتقل شود. یک روش مهم کمک به مراجعان رشد مهارت‌ها، شایستگی و اطمینان است تا فرصت‌ها را برای آن‌ها خلق کنند و مسیر را برایشان تسهیل کنند تا گستره‌ای وسیع از تجربیات نو داشته باشند و درک کنند کدام مفهوم ممکن است برای کمک به آن‌ها در رسیدن به اهداف درمانی‌شان سودمند باشد.

بر اساس طبیعتشان، استعاره‌های تجربی، یک مراجع را به کشف بعضی چیزها در یک بخش از تجربه‌اش (مثل تماشا کردن بازتاب‌ها در یک رودخانه، همانطور که ونسا انجام داد) که ممکن است برای مراجع دیگر نیز کاربردی باشد (مثل سروکار داشتن با یک بیمار حملۀ آسیب‌زا) دعوت می‌کنند. آن‌ها فرصتی برای خود- کشفی  Self- discover  و یادگیری مهارت‌های ضروری زندگی ایجاد می‌کنند و بنابراین احساس قدرتمندی ایجاد می‌کنند. چنین استعاره‌هایی لنگر می‌اندازند و پیام‌های درمانی در یک تجربۀ واقعی را به گل می‌نشانند.

آیا زمان‌هایی وجود دارد که از استعاره استفاده نکنیم؟

جواب این سؤال بله است. همۀ ما که برای این کتاب همکاری کرده‌ایم و آن‌را نوشته‌ایم، امیدواریم که به ساختن مهارت‌هایتان به عنوان یک درمانگر کمک کنیم تا نهایتاً برای مراجعینتان سودمند باشد. من از شما دعوت می‌کنم تا با رویکردهایی که پیشنهاد کردیم کار کنید، اما هم‌چنین در نظر داشته باشید که دانستن یک ابزار جدید در جعبه ابزار درمانی‌تان به این معنی که برای هر فردی در هر شرایطی جواب می‌دهد نیست. درحالی‌که داستان‌ها جذابیتی عمومی دارند و در درازمدت بر اساس تعامل انسانی و یادگیری شکل گرفته‌اند ضرورتی برای استفاده از استعاره برای هر فرد نداریم. اول، همان‌طور که ذکر شد اگر می‌توانید به‌طور مستقیم با فرد ارتباط بگیرید تا بتواند آنچه را لازم است انجام دهد؛ ضرورتی ندارد که وقتتان را با روش‌های غیرمستقیم مثل استعاره‌ها تلف کنید.

دوم، مراجعانی هستند که داستان‌گویی را متواضعانه یا طفره رفتن می‌دانند، در چنین مواردی استعاره، نامناسب است.

سوم، چون‌که استفاده از استعاره در درمان یک ابهام، رویکردی غیرمستقیم به درمان دارد، ممکن است برای مراجعانی که سبک شناختی عینی دارند مناسب نباشد.

چهارم، زمان‌هایی ممکن است باشد مانند وقتی که فرد بسیار افسرده است که او به سختی در فرایند فعال تعاملی استعاره‌ها درگیر می‌شود و نهایتاً، همان‌طور که مکتب روان‌درمانی کوتاه‌مدت  The brief therapy school  به ما آموخته است، اگر بعضی روش‌ها کار نمی‌کند، ضرورتی بر اصرار ورزیدن نیست. آن روش را رها کنید و سعی کنید روشی متفاوت را امتحان کنید.

فقط دانستن یک ابزار مناسب- و اینکه آن ابزار چقدر خوب است- به این معنی نیست که آن مناسب‌ترین یا مربوط‌ترین ابزار برای هر موقعیتی که شما با آن مواجه هستید، می‌باشد. در مورد هر فرد ما باید تشخیص دهیم چه ابزاری برای او بهترین است. در نظر داشته باشید که استعاره یکی از ابزارهای مورد استفاده در جعبه ابزار درمانی شما خواهد بود، ولی هم‌چنین به خاطر داشته باشید که کتاب مقدسی وجود ندارد دربارۀ این‌که چطور درمانگری که استعاره‌ها را به کار می‌برد با درمانگر دیگر مقایسه شود.

انگیزۀ من در خلق این کتاب این بوده است که اجازه دهد به شما که گوناگونی را که افراد حرفه‌ای درک کرده و هنردرمانی‌شان را برای داستان‌گویی به کار برده‌اند را ببیند نهایتاً اینکه رویکردها ممکن است برای شما و مراجعانی که شما با آن‌ها کار می‌کنید، مفید باشند.

این متن ترجمه‌ای است از:

 Healing with Stories: Your Casebook Collection for Using Therapeutic Metaphors, Chapter 1, Paperback, John Wiley and Sons – April 20, 2007 by George W. Burns-

منابع

American Psychological Association, Division of Psychological Hypnosis. (1999). Policy and procedures manual. Washington, DC: Author.

Battino, R. (2002). Metaphoria: Metaphor and guided metaphor for psychotherapy and healing.Williston, VT: Crown House.

Bell- Gadsby, C. & Donaghy, K. (2004, December). Embodied metaphors.Workshop presented at the ninth International Congress on Ericksonian Approaches to Hypnosis and Psychotherapy, Phoenix, AZ.

Burns, G. W. (2001). 101 healing stories: Using metaphors in therapy. New York: Wiley.

Burns, G. W. (2005). 101 healing stories for kids and teens: Using metaphors in therapy. Hoboken, NJ: Wiley.

Ferrara, K. W. (1994). Therapeutic ways with words. New York: Oxford University Press.

Hammond, D. C. (Ed). (1990). Handbook of hypnotic suggestions and metaphors. New York: Norton.

Kopp, R. R. (1995). Metaphor therapy: Using client- generated metaphors in psychotherapy. New York: Brunner /Mazel.

Lankton, C. & Lankton, S. R. (1989). Tales of enchantment: Goal- oriented metaphors for adults and children in therapy. New York: Brunner / Mazel.

Lankton, S. R. (2002). Foreword. In R. Battino (Ed.), Metaphoria: Metaphor and guided metaphor for psychotherapy and healing (pp. v–xv). Williston, VT: Crown House.

Lankton, S. R. & Lankton, C. (1983). The answer within: A clinical framework of Ericksonian hypnotherapy. New York: Brunner / Mazel.

Lankton, S. R., & Lankton, C. (1986). Enchantment and intervention in family therapy: Training in Ericksonian hypnosis. New York: Brunner / Mazel.

Mills, J. C. (2001). Ericksonian play therapy: The spirit of healing with children and adolescents. In B. B. Geary & J. K. Zeig (Eds.), The handbook of Ericksonian psychotherapy (pp. 506–521). Phoenix, AZ: Milton H. Erickson Foundation Press.

Mills, J. C., & Crowley, R. J. (1986). Therapeutic metaphors for children and the child within. New York: Brunner /Mazel.

استعاره در روان شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

برگرفته از: تن، روان و فرهنگ برگردان: محبوبه فرزانگان 

خدمات تخصصی پژوهش و تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره نگارش: تحلیل داده های آماری

ارائه و طراحی پرسشنامه های استاندارد

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام)

🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

🌐 وبلاگ 

💼کیفیت بالا، قیمت مناسب و خدماتی که به نیازهای شما پاسخ می‌دهند!

💼با ما همراه باشید و پروژه‌ی خود را به یک تجربه‌ی موفق تبدیل کنید.

 

 

مدیریت کارکنان

فرسودگی شغلی چیست؟ What is Burn out

فرسودگی شغلی چیست؟

What is Burn out ?

فرسودگی شغلی حالتی از خستگی عاطفی، جسمی و ذهنی است که در اثر استرس طولانی مدت یا بیش از حد ایجاد می شود.

با سه بعد مشخص می شود:

1. فرسودگی: احساس تخلیه عاطفی، خستگی ذهنی و کمبود انرژی.

2. عدم تعهد: احساس جدایی از کار و بدبینی نسبت به شغل خود.

3. کاهش اثربخشی حرفه ای: احساس کارایی و بهره وری کمتر در کار.

فرسودگی شغلی می تواند تأثیر منفی قابل توجهی بر زندگی شخصی و حرفه ای داشته باشد.

این می تواند منجر به کاهش رضایت شغلی، افزایش غیبت و حتی مشکلات سلامت روانی مانند اضطراب و افسردگی شود.


Burnout is a state of emotional, physical, and mental exhaustion caused by prolonged or excessive stress. It is characterized by three dimensions:

Exhaustion: Feeling emotionally drained, mentally fatigued, and lacking in energy.

Disinengagement: Feeling detached from one’s work and cynical about one’s job.

Reduced professional efficacy: Feeling less effective and productive at work.

Burnout can have a significant negative impact on both personal and professional life. It can lead to decreased job satisfaction, increased absenteeism, and even mental health problems such as anxiety and depression.

There are many factors that can contribute to burnout, such as workload, lack of control, lack of social support, and conflicting values or demands. It is important to recognize the signs of burnout and take steps to prevent it. This can include setting boundaries, practicing self-care, seeking support from colleagues or a mental health professional, and re-evaluating priorities and values.

Employers can also play a role in preventing burnout by promoting a healthy work-life balance, providing resources for mental health support, and creating a positive work environment. By addressing and preventing burnout, individuals and organizations can improve their overall well-being and productivity.

🌐 Sources:

Burnout Research: Emergence and Scientific Investigation of a Multifaceted Construct: https://journals.sagepub.com/doi/full/10.1177/2158244017697154 by LV Heinemann.

Understanding the burnout experience: recent research findings and directions for future inquiry: https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4911781/ by C Maslach.

ICD-11 for Mortality and Morbidity Statistics: https://icd.who.int/browse11/l-m/en#/http://id.who.int/icd/entity/129180281 by World Health Organization (WHO)

دلایل بروز «کبد چرب» چیست؟/ راهکارهای تغذیه‌ای برای درمان کبد چرب

آموزش نوشتن رزومه حرفه ای کارگردانی

بیگانگی شغلی: چرا اهمیت ارتباط با کار به تضاد با زندگی شخصی رشد می‌کند؟

چگونه یک فایل اکسل را پی دی اف کنیم

تحلیل آماری statistical analysis

چگونه می‌توانم یک ساختار مناسب برای پایان نامه دکتری خود ایجاد کنم؟

چگونه می‌توانم یک ساختار مناسب برای پایان نامه دکتری خود ایجاد کنم؟

ایجاد یک ساختار مناسب برای پایان نامه دکتری اهمیت بسیاری دارد، زیرا ساختار منظم و منطقی، جهت دادن به ایده‌ها و مطالعات شما و همچنین ارائه یک گزارش کامل و قابل فهم از پژوهشتان را آسان‌تر می‌کند. در زیر چند مرحله را برای ایجاد ساختار مناسب در پایان نامه خود توضیح خواهم داد:

پژوهش مقدماتی: در این مرحله، با موضوع پژوهش خود آشنا شوید و مطالعات پیشین مرتبط را بررسی کنید. درک کامل از تحقیقات قبلی و پیشینه موضوع، به شما کمک می‌کند تا مسئله پژوهشی و فضای موضوعی خود را بهتر مشخص کنید.

تعیین سوال پژوهشی و اهداف: بر اساس بررسی موضوع و مطالعات پیشین، سوال پژوهشی خود را مشخص کنید. سوال پژوهشی باید مسئله مورد نظر شما را در بر داشته باشد و اهداف کلی پژوهش را تعیین کند.

تدوین یک طرح پژوهش: در این مرحله، طرح پژوهش خود را تهیه کنید. طرح پژوهش شامل مراحل اصلی و روش‌های استفاده شده در پژوهش است. این شامل توضیح متغیرها، روش‌های جمع‌آوری داده، روش‌های تجزیه و تحلیل داده و زمانبندی پژوهش است.

بخش‌بندی پایان نامه: بر اساس طرح پژوهش و ساختار استاندارد پایان نامه، بخش‌های مختلف پایان نامه را تعیین کنید. این معمولا شامل مقدمه، مرور ادبیات، روش‌شناسی، نتایج، بحث و نتیجه‌گیری است. هر بخش باید اهداف خود را داشته باشد و به ترتیب منظمی ارائه شود.

نوشتن فصل‌ها و زیربخش‌ها: بعد از تعیین ساختار کلی، شروع به نوشتن فصل‌ها و زیربخش‌های پایان نامه خود کنید. هر فصل باید یک موضوع مشخص داشته باشد و دارای مقدمه، بدنه متن و جمع‌بندی باشد.

تدوین مقدمه و نتیجه‌گیری: مقدمه و نتیجه‌گیری دو بخش کلیدی در پایان نامه هستند. مقدمه بایداطلاعات کلی در مورد پایان نامه دکتری و ساختار آن را برای شما توضیح دهم:

پایان نامه دکتری یک پروژه تحقیقاتی بزرگ است که بر اساس یک مسئله پژوهشی خاص انجام می‌شود و نتایج و تحلیل‌های جدیدی را درباره آن مسئله ارائه می‌دهد. ساختار پایان نامه دکتری ممکن است بین دانشگاه‌ها و حوزه‌های تخصصی متفاوتی متفاوت باشد، اما در بیشتر موارد شامل اجزا زیر است:

صفحه‌ی عنوان: صفحه‌ی اول پایان نامه که عنوان پایان نامه، نام دانشجو، نام استاد راهنما، نام دانشگاه و تاریخ تکمیل را شامل می‌شود.

چکیده: چکیده‌ای کوتاه (معمولاً چند صفحه) که خلاصه‌ای از موضوع پایان نامه، سوال پژوهشی، روش‌های استفاده شده، نتایج کلیدی و استنباطات ارائه می‌دهد.

مقدمه: بخشی که مقدمه‌ای کلی در مورد پروژه و مسئله پژوهشی ارائه می‌دهد. در این بخش، موضوع پایان نامه معرفی می‌شود، اهمیت آن بررسی می‌شود و سوال پژوهشی و اهداف تحقیق مشخص می‌شوند.

مرور ادبیات: در این بخش، مطالعات پیشین مرتبط با موضوع پایان نامه بررسی می‌شوند. شما باید به مطالعات پیشین بپردازید و تحقیقات انجام شده در این زمینه را معرفی کنید و نقاط قوت و ضعف آن‌ها را بررسی کنید.

روش‌شناسی: در این بخش، شما روش‌هایی که برای جمع‌آوری داده‌ها و انجام تحقیق استفاده کرده‌اید را شرح می‌دهید. این شامل توضیح جامعی از طراحی تحقیق، جمع‌آوری داده‌ها، روش‌های آماری و تحلیل داده است.

نتایج: در این بخش، نتایج تحقیق شما ارائه می‌شود. شما می‌توانید از جدول‌ها، نمودارها، شکل‌ها و توصیفات تفصیلی برای نمایش و توضیح نتایج استفاده کنید.

بحث: در این بخش، نتایج تحقیق را تفسیر می‌کنید و آن‌ها را با مطالعات پیشین مقایسه می‌کنید. در بحث، به تفسیر و توضیح نتایج می‌پردازید، پرسش‌های پژوهشی خود را بررسی می‌کنید و توضیح می‌دهید که نتایج شما چگونه با یافته‌های قبلی همخوانی دارند یا تفاوت دارند. همچنین، محدودیت‌ها و مسائل ناحیه‌ای را مورد بررسی قرار می‌دهید.

نتیجه‌گیری: در این بخش، به صورت خلاصه نتایج کلی تحقیق و پاسخ به سوال پژوهشی را ارائه می‌دهید. همچنین، به بررسی مجدد اهداف تحقیق و ارائه پیشنهادات برای تحقیقات آتی می‌پردازید.

مراجع: در انتهای پایان نامه، فهرستی از منابعی که در تحقیق شما استفاده شده است، ارائه می‌شود. برای اطمینان از دقت و قابل اطمینان بودن اطلاعات، از منابع قابل اعتماد استفاده کنید و به طور صحیح به آن‌ها استناد کنید.

همچنین، در طول نوشتن پایان نامه، به چند نکته نیز توجه کنید:

موجودیت پژوهش: پایان نامه دکتری شما باید توانایی شما در تحلیل، تفسیر و ارائه مطالعات پژوهشی جدید را نشان دهد. بنابراین، هر فصل و بخش باید این توانایی را نشان دهد و به تدریج به پاسخ سوال پژوهشی نزدیک شود.

انسجام و ارتباط: بخش‌ها و فصل‌های مختلف پایان نامه باید با هم ارتباط داشته باشند و یک انسجام در سراسر پایان نامه ایجاد کنند. از ارائه مفاهیم و ایده‌هایی که ارتباطی با موضوع پژوهش ندارند، خودداری کنید.

زبان و اصول نگارش: زبان پایان نامه باید مطابق با استانداردهای علمی باشد و جملاتتان روان و قابل فهم باشند. عناوین و زیرعناوین مناسب، پاراگراف‌بندی منظم و استفاده از مثال‌ها و توضیحات کامل، به خوانندگان کمک می‌کند تا پایان نامه را به راحتی متوجه شوند.

ویرایش: بعد از نوشتن اولیه پایان نامه، زمان کافی برای ویرایش و بازبینی آن را در نظر بگیرید. بررسی دقیق املاییو گرامری، بررسی صحت و دقت اطلاعات، بررسی انسجام و ارتباط بخش‌ها، و بهبود جملات و عبارات پایان نامه را در نظر بگیرید. همچنین، می‌توانید نظرات و بازخوردهای دیگران را نیز دریافت کنید و آن‌ها را در ویرایش پایان نامه خود لحاظ کنید.

با رعایت این نکات و رویکردهایی که در پاسخ قبلی ارائه شد، می‌توانید به نوشتن یک پایان نامه دکتری ارزشمند و کیفی بپردازید. موفق باشید!

یادگیری زبان انگلیسی با هوش مصنوعی (معرفی 5 برنامه)

نوشته

پرسشنامه اعتماد برند – چینومونا (2016) و لاروچ و همکاران (2012)

نوشته

چگونه پاورپونت جلسه دفاعیه پایان نامه را آماده و در جلسه دفاعیه خوب باشیم؟

نوشته

آموزش ساخت پرسشنامه آنلاین

نوشته

فروشگاهی برای همه!

رفتار نوآورانه

فرسودگی شغلی چیست؟

تحلیل آماری statistical analysis
تحلیل آماری statistical analysis


فرسودگی شغلی چیست؟

فرسودگی شغلی عبارت است از حالتی از خستگی فیزیکی، روانی یا عاطفی که ناشی از استرس طولانی‌مدت یا مزمن شغلی است. این وضعیت می‌تواند باعث کاهش انگیزه، بهره‌وری و عملکرد شغلی شود و همچنین می‌تواند بر سلامت جسمی و روانی فرد تأثیر منفی بگذارد.

فرسودگی شغلی معمولاً با سه مؤلفه اصلی مشخص می‌شود:

  • خستگی: فرد احساس خستگی و فرسودگی شدیدی دارد و انگیزه و انرژی لازم برای انجام کارهای شغلی را ندارد.
  • بدبینی: فرد نسبت به کار، کارفرما و همکاران خود احساس بدبینی و ناامیدی می‌کند.
  • کاهش احساس کارآمدی: فرد احساس می‌کند که دیگر نمی‌تواند به‌طور مؤثری در کار خود عملکرد داشته باشد.

علل فرسودگی شغلی

عوامل مختلفی می‌توانند منجر به فرسودگی شغلی شوند، از جمله:

  • استرس شغلی: میزان بالای استرس شغلی یکی از عوامل اصلی فرسودگی شغلی است. استرس شغلی می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند حجم بالای کار، مسئولیت‌های سنگین، عدم حمایت از سوی کارفرما و همکاران و عدم تعادل بین کار و زندگی شخصی باشد.
  • عدم تناسب شغل با فرد: اگر شغلی با علایق، مهارت‌ها و ارزش‌های فرد مطابقت نداشته باشد، احتمال ابتلا به فرسودگی شغلی در آن فرد بیشتر است.
  • عدم مدیریت صحیح استرس: اگر فرد نتواند استرس شغلی را به‌طور مؤثر مدیریت کند، احتمال ابتلا به فرسودگی شغلی در او بیشتر است.

راه‌های پیشگیری از فرسودگی شغلی

برای پیشگیری از فرسودگی شغلی، می‌توان اقدامات زیر را انجام داد:

  • تأمین تعادل بین کار و زندگی شخصی: یکی از مهم‌ترین راه‌های پیشگیری از فرسودگی شغلی، ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی است. فرد باید زمان کافی برای استراحت، تفریح و پرداختن به امور شخصی خود داشته باشد.
  • آموزش مدیریت استرس: آموزش مدیریت استرس می‌تواند به افراد کمک کند تا استرس شغلی را به‌طور مؤثر مدیریت کنند.
  • ایجاد محیط کاری سالم: ایجاد محیط کاری سالم و حمایت‌گر می‌تواند به کاهش استرس شغلی و پیشگیری از فرسودگی شغلی کمک کند.

راه‌های درمان فرسودگی شغلی

اگر فرد دچار فرسودگی شغلی شده باشد، می‌تواند اقدامات زیر را برای درمان آن انجام دهد:

  • استراحت کافی: استراحت کافی یکی از مهم‌ترین اقدامات برای درمان فرسودگی شغلی است. فرد باید به اندازه کافی بخوابد و از انجام فعالیت‌های سنگین جسمی و ذهنی خودداری کند.
  • تغییر شغل: در برخی موارد، تغییر شغل تنها راه درمان فرسودگی شغلی است. اگر فرد احساس می‌کند که شغل فعلی او با علایق، مهارت‌ها و ارزش‌های او مطابقت ندارد، باید به فکر تغییر شغل باشد.
  • مشاوره و روان‌درمانی: مشاوره و روان‌درمانی می‌تواند به فرد کمک کند تا با احساسات و افکار منفی ناشی از فرسودگی شغلی مقابله کند.

نتیجه‌گیری

فرسودگی شغلی یک وضعیت جدی است که می‌تواند تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی فرد داشته باشد. برای پیشگیری از فرسودگی شغلی، باید اقداماتی مانند ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی، آموزش مدیریت استرس و ایجاد محیط کاری سالم انجام داد. اگر فرد دچار فرسودگی شغلی شده باشد، باید اقدامات لازم را برای درمان آن انجام دهد.

پذیرش دانشجوی «استاد محور» به کنکور دکتری ۱۴۰۲ رسید

Maxqda مکس کیو دی ای چیست؟

چگونه پاورپونت جلسه دفاعیه پایان نامه را آماده و در جلسه دفاعیه خوب باشیم؟

درگیری شغلی: کلیدی برای موفقیت سازمانی و پرسشنامه های استاندرد آن

گیاهان دارویی درمان سرماخوردگی و آنفلوزا

هوش مصنوعی

روش‌های استفاده از نوآوری برای بهبود عملکرد سازمان

روش‌های استفاده از نوآوری برای بهبود عملکرد سازمان

روش‌های مختلفی برای استفاده از نوآوری به منظور بهبود عملکرد سازمان وجود دارد. در زیر، به برخی از این روش‌ها اشاره می‌کنم:

تحلیل آماری statistical analysis
تحلیل آماری statistical analysis

ایجاد فضای نوآورانه: سازمان‌ها می‌توانند فضاها و زمینه‌هایی را ایجاد کنند که کارکنان به راحتی بتوانند به نوآوری و ایده‌پردازی بپردازند. این فضاها می‌توانند شامل ایجاد گروه‌های کاری تیمی، سازماندهی جلسات نوآوری و ارائه امکانات مورد نیاز برای ارزیابی و توسعه ایده‌ها باشند.

تشویق به همکاری و اشتراک‌گذاری: سازمان‌ها می‌توانند از روش‌هایی مانند ایجاد سیستم‌های پاداش و تشویق برای تشویق کارکنان به همکاری و اشتراک‌گذاری ایده‌ها استفاده کنند. این اقدام می‌تواند به تشویق رقابت سازنده و همچنین تشویق بهبود فرهنگ سازمانی نوآورانه کمک کند.

ایجاد فرآیندهای نوآوری: سازمان‌ها می‌توانند فرآیندها و رویه‌های خاصی برای تشویق و مدیریت فرآیندهای نوآوری در سازمان ایجاد کنند. این فرآیندها می‌توانند شامل جمع‌آوری ایده‌ها، ارزیابی آن‌ها، توسعه و اجرای آن‌ها و انتقال آن‌ها به عملیات سازمان باشند.

همکاری با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی: سازمان‌ها می‌توانند با برقراری همکاری با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی به دانش و تخصص خارجی دسترسی پیدا کنند. این همکاری می‌تواند شامل تبادل دانش، پروژه‌های مشترک و استفاده از تجهیزات و تسهیلات مراکز تحقیقاتی باشد.

استفاده از فناوری‌های نوین: سازمان‌ها می‌توانند با استفاده از فناوری‌های نوین و روش‌های پیشرفته، مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، تجزیه و تحلیل داده‌ها و رباتیک، به بهبود عملکرد سازمان از طریق نوآوری پرداخته و فرصت‌های جدید را برایتوسعه و بهبود فرآیندها و محصولات ایجاد کنند.

ایجاد فرهنگ نوآوری: سازمان‌ها می‌توانند با ایجاد فرهنگ و محیطی که نوآوری را تشویق می‌کند، بهبود عملکرد سازمان را تسهیل کنند. این می‌تواند شامل تشویق به برخورداری از ریسک متعادل، قبول خطاها به عنوان فرصت‌های یادگیری، تشویق به خلاقیت و ایده‌پردازی و تقویت توانمندی‌های نوآورانه کارکنان باشد.

بهره‌گیری از بازخورد و ارزیابی: سازمان‌ها می‌توانند سیستم‌های بازخورد و ارزیابی را برای ایده‌ها و پروژه‌های نوآورانه پیاده‌سازی کنند. این سیستم‌ها می‌توانند به کارکنان کمک کنند تا از نتایج و عملکرد ایده‌ها و پروژه‌های خود آگاه شوند و از طریق بازخورد و ارزیابی بهبود‌های لازم را اعمال کنند.

ایجاد شبکه‌ها و همکاری خارجی: سازمان‌ها می‌توانند با ایجاد شبکه‌های همکاری با سایر سازمان‌ها، شرکت‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی، بهبود عملکرد سازمان را از طریق تبادل دانش، تجربیات و منابع نوآورانه تسهیل کنند.

این تنها چند روش از بسیاری است که سازمان‌ها می‌توانند از آن‌ها برای استفاده از نوآوری به منظور بهبود عملکرد سازمان استفاده کنند. روش‌های مورد استفاده واقعی بستگی به نوع سازمان، صنعت و شرایط محیطی دارد.

یادگیری سازمانی: راهکارها و روش‌های ارتقاء یادگیری در سازمان‌ها

نوشته

رهبری بصیر (آینده‌نگر): نقش تحول‌بخش در سازمان‌های آینده

نوشته

رهبری اخلاقی : نقش آن در ایجاد سازمانی ارزشمند و پایدار

نوشته

انزوای اجتماعی : عواقب و راهکارهای مقابله

نوشته

امنیت روانی : اهمیت، عوامل مؤثر و راهکارهای بهبود

 تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

تحلیل داده های آماری

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره : پایان نامه و مقاله نویسی تحلیل داده های آماری

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

توجه: همه ی پرسشنامه هااز منابع معتبر تهیه شده،  استاندارد ، دارای روایی و پایایی و منابع داخل و پایان متن می باشند . همه ی پرسشنامه ها  قابل ویرایش در قالب نرم افزار ورد Word می باشد. 

مبانی نظری و پژوهشی متغیر ها

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام) 🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

(تا جای ممکن با ایتا پیام بفرستید، زودتر در جریان خواهیم بود!)

ایمیل :   abazizi1392@gmail.com

وبلاگ ما

رفتار نوآورانه

راهکارهایی برای مقابله با افسردگی؛ بلای روان سالمندان

راهکارهایی برای مقابله با افسردگی؛ بلای روان سالمندان

راهکارهایی برای مقابله با افسردگی؛ بلای روان سالمندان

افسردگی یک بیماری جدی و تهدیدکننده است که در همه گروه های سنی و ازجمله سالمندان، دیده می شود. این اختلال یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش کیفیت زندگی و عملکرد در سالمندی است.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل صندوق بازنشستگی کشوری،  به نقل از ایسنا، طبق جدیدترین آمار سازمان جهانی بهداشت، حدود ۴۰ درصد از افراد در دروان سالمندی به افسردگی مبتلا می‌شوند. در این مطلب راهکارهایی برای غلبه بر این اختلال پیشنهاد می شود.

افسردگی یک بیماری جدی و یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش کیفیت زندگی، رضایت زندگی و عملکرد در سالمندی است.

طبق جدیدترین آمار سازمان جهانی بهداشت، حدود ۴۰ درصد از افراد در دروان سالمندی خود مشکلاتی مانند افسردگی را تجربه می‌کنند اما برای غلبه بر افسردگی در سالمندی باید چه کرد؟

خدمات تخصصی پژوهش و تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره نگارش: تحلیل داده های آماری

ارائه و طراحی پرسشنامه های استاندارد

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام)

🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

🌐 وبلاگ 

💼کیفیت بالا، قیمت مناسب و خدماتی که به نیازهای شما پاسخ می‌دهند!

💼با ما همراه باشید و پروژه‌ی خود را به یک تجربه‌ی موفق تبدیل کنید.

 

 

برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های لذت‌بخش

اگر حوصله انجام هیچ کاری را ندارید و از نظر بدنی هم فعالیت‌تان بسیار کم است، باید بدانید اگر این حالت را جدی نگیرید، هرروز تشدید خواهد شد.

فعال‌سازی رفتاری یکی از اصلی‌ترین روش‌های درمان افسردگی است. برای اجرای این تکنیک ابتدا یک فهرست از فعالیت‌هایی که برایتان لذت‌بخش است یا قبلا لذت‌بخش بوده‌اند تهیه کنید (مانند پیاده‌روی، رفتن به پارک، ورزش کردن، دیدار دوستان و اقوام، گردش در بازار، شرکت در فعالیت‌های اجتماعی داوطلبانه و …).

از فعالیت‌های سبک‌تر شروع کنید و حتما برنامه خود را بنویسید. مهم نیست اگر انگیزه کافی ندارید، کافی است با تلاش مضاعف گام‌های اول را بردارید. انگیزه شما به مرور بیشتر خواهد شد و پس از گذشت مدتی می‌توانید مانند قبل از این فعالیت‌ها لذت ببرید.

ارتباط با دیگران و فعالیت‌های بدنی مفرح به طور معناداری منجر به کاهش علایم افسردگی می‌شود. سعی کنید یک برنامه منظم روزانه داشته باشید و خود را موظف به انجام برنامه بکنید. این فعالیت منظم به مرور موجب بهبود خلق شما خواهد شد.

نگاه مثبت به سالمندی

یکی از دلایل افسردگی در هر سنی داشتن شناخت‌ها و افکار منفی در مورد خود، دیگران و دنیاست. این افکار منفی در سالمندی شامل مشکلات جسمانی، تنهایی، از دست دادن عزیزان و … می‌شود. اجازه ندهید که افکار منفی زندگی شما را تحت سیطره خود قرار دهند. به سالمندی نگاهی مثبت داشته باشد. بینش‌تان را نسبت به زندگی تغییر دهید. سالمندی هم بخشی از رشد انسان است. حالا وقت آن است که شما در کمال آرامش استراحت کنید، بدون داشتن دغدغه شغل و فرزندپروری و …، به کارهای مورد علاقه‌تان بپردازید و تجربیات با ارزش زندگی خود را به نسل بعد از خود ببخشید.

پیدا کردن راه‌حل برای مشکلات

به مشکلات زندگی‌تان به‌عنوان یک مسئله نگاه کنید و به دنبال راه‌حل آن‌ها باشید. فهرستی از مسائل زندگی تان تهیه کنید. بعد به ترتیب اهمیت و اثرشان در زندگی‌تان، برای‌شان راه‌حل در نظر بگیرید. هر راه‌حلی را که به ذهن‌تان می‌رسد بنویسید. در مرحله بعدی از نظر منطقی و سود و زیان راه‌حل‌های مختلف را ارزیابی و بهترین آن‌ها را انتخاب کنید. روی کمک دیگران حساب باز کنید. هیچ اشکالی ندارد اگر بخشی از مسئولیت‌ها را به افراد داوطلب اطراف تان بسپارید و از انرژی تان برای انجام فعالیت‌های شخصی و لذت بخش استفاده کنید.

افتخار به گذشته‌تان

مهم‌ترین تکلیف رشدی در سالمندی یکپارچگی است. سالمندان باید به داستانی منسجم از زندگی خود دست یابند. داستانی که در آن خاطرات خوش موجب رضایت فرد از گذشته شده و خاطرات بد به عنوان بخشی از زندگی پذیرفته شده‌اند.

ترکیب احساس رضایت فراگیر و کمی احساس تاسف بابت گذشته موهبتی را به شما خواهد داد به نام «خرد». پژوهش‌ها نشان داده است صحبت درباره گذشته، خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی در سالمندی می‌تواند موجب کم شدن احساس افسردگی و تنهایی شود. بنابراین خودتان را به عنوان یک فرد خردمند دوست داشته باشید و راجع به تجارب زندگی‌تان با آدم‌هایی که دوست‌تان دارند، صحبت کنید.

داشتن فعالیت ذهنی

بیشتر مردم این تصور را دارند که سالمندی یعنی از بین رفتن توانایی‌های ذهنی. اما این یک باور غلط است. هرچند سالمندان در سرعت پردازش اطلاعات کندتر هستند اما در توانایی‌های کلامی و دانش اندوخته شده بهتر از جوان ترها عمل می‌کنند. سالمندان کوله باری از تجربه و دانش را به همراه دارند و باید با روش‌های تقویتی و جبرانی خود را به لحاظ ذهنی فعال نگه دارند.

اگر فکر می‌کنید ممکن است قرار ملاقات‌ها، ساعات مصرف داروها و … را فراموش کنید، از روش‌های جبرانی مانند یادداشت کردن استفاده کنید. فعالیت‌های ذهنی مانند حل کردن جدول و مطالعه می‌تواند ذهن شما را آماده‌تر نگه دارد. این کار باعث می‌شود احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید، کمتر احساس ناتوانی و وابستگی کنید و خُلق شما هم بهبود پیدا کند.

برگرفته از سایت صندوق بازنشستگی کشوری

خطر واقعی استفاده از هوش مصنوعی برای انسان چیست؟

نوشته

یادگیری سازمانی: راهکارها و روش‌های ارتقاء یادگیری در سازمان‌ها

نوشته

سایت Earnably چیست؟ کسب درآمد 200 دلار در ماه از سایت پول ساز آنلاین

نوشته

سخن زیبا

نوشته

جملات تاکیدی برای اعتماد به نفس و توانمندسازی زنان

انتظار - موفقیت انگیزش - آینده نگری

مقاله اضطراب هستی : طبیعت، علت‌ها و راهکارها

چکیده:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم اضطراب هستی می‌پردازد. اضطراب هستی به وضعیتی اشاره دارد که فرد به طور مستمر و بی‌دلیل احساس نگرانی و تهدید می‌کند. این مقاله به بررسی نشانه‌ها، علل و راهکارهای مورد استفاده در مدیریت اضطراب هستی می‌پردازد.

واژگان کلیدی: اضطراب هستی، نگرانی بی‌دلیل، نشانه‌ها، علل، راهکارهای مدیریت.

تحلیل آماری statistical analysis
تحلیل آماری statistical analysis

مقدمه:
اضطراب هستی یکی از مشکلات روانشناختی رایج است که تأثیرات قابل توجهی روی زندگی افراد دارد. این اضطراب می‌تواند باعث کاهش کیفیت زندگی، اختلالات روانی و مشکلات اجتماعی شود. در این مقاله، به بررسی طبیعت و علل اضطراب هستی پرداخته شده و راهکارهایی برای مدیریت آن ارائه می‌شود.

علل اضطراب هستی:

عوامل ژنتیکی: برخی از افراد به دلیل وراثت ژنتیکی، ارتباطات ناهنجار بین نوروترانسمیترها و سیستم عصبی حساس‌تری دارند که می‌تواند به اضطراب هستی منجر شود.

تجربیات گذشته: تجربیات ناخوشایند در گذشته مانند ترس و تهدیدها، ضرب‌الاجلی‌ها و تجربیات منفی می‌تواند باعث تشدید اضطراب هستی شود.

عوامل فردی: عواملی مانند نشانه‌های فزونیک، اهمال خود و عدم اعتماد به نفس می‌تواند عامل ایجاد و تشدید اضطراب هستی باشد.

نشانه‌های اضطراب هستی:

نگرانی بی‌دلیل: افراد مبتلا به اضطراب هستی به طور مستمر و بی‌دلیل نگران هستند و احساس تهدید و خطر دارند.

علائم جسمی: علائمی مانند سردرد، درد عضلانی، مشکلات گوارشی و تنگی نفس می‌تواند نشانه‌های جسمی اضطراب هستی باشد.

اختلالات خواب: مشکلات در خواب مانند بیداری شبانه، بیداری زودهنگام و خواب غیرعمیق نیز می‌تواند نشانهتدام مقاله:

راهکارهای مدیریت اضطراب هستی:

مشاوره روانشناختی: مراجعه به یک متخصص روانشناسی می‌تواند به فرد در فهمیدن علل اضطراب هستی و یافتن راهکارهای مدیریتی کمک کند.

تمرینات تنفسی و آرام‌سازی: تمرینات تنفس عمیق و تکنیک‌های آرام‌سازی مانند مدیتیشن و یوگا می‌توانند به کاهش اضطراب هستی کمک کنند.

تغییر سبک زندگی: بهبود عادات غذایی، ممارسه فعالیت‌های ورزشی منظم، و استراحت کافی می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر کاهش اضطراب هستی داشته باشد.

مدیریت استرس: یادگیری مهارت‌های مدیریت استرس مانند برنامه‌ریزی موثر، تمرین‌های روانشناختی و زمان‌بندی مناسب می‌تواند به کاهش اضطراب هستی کمک کند.

داروها: در موارد شدید اضطراب هستی، پزشک ممکن است داروهای ضد اضطرابی را تجویز کند. اما استفاده از داروها باید تحت نظارت پزشک باشد و فقط به عنوان یک راهکار موقت استفاده شود.

پشتیبانی اجتماعی: حمایت از خانواده، دوستان و گروه‌های حمایتی می‌تواند در مدیریت اضطراب هستی موثر باشد. به اشتراک گذاشتن تجربیات و درک از سایر افرادی که با اضطراب هستی مواجه هستند، احساس تسلی و قدرت راهبری را برای فرد افزایش می‌دهد.

نتیجه‌گیری:
اضطراب هستی یک مشکل روانشناختی جدی است که تأثیرات منفی بر زندگی فرد دارد. با شناخت علل و نشانه‌های اضطراب هستی و استفاده از راهکارهای مدیریتی مناسب، امکان برطرف شدن و کاهش این اضطراب وجود دارد. مهمترین راهکارها شامل مشاوره روانشناختی، تمرینات تنفسی و آرام‌سازی، تغییر سبک زندگی، مدیریت استرس، استفاده از داروها (با نظارت پزشک) و پشتیبانی اجتماعی است.

منابع:

American Psychological Association. (2020). Publication Manual of the American Psychological Association (7th ed.). Washington, DC: American Psychological Association.

Anxiety and Depression Association of America. (n.d.). Generalized Anxiety Disorder (GAD

جلسه اول : هوش مصنوعی برای سوالات علمی (بسیار کاربردی برای پایان نامه و مقاله نویسی)

نوشته

رهبری هوشمند : برگرداندن هوش و هوشیاری به سازمان‌ها

نوشته

پنج بعد سلامت روان

نوشته

دانلود پاورپونت  رشته تربیت بدنی و ورزش  

فروشگاه محصولات فیزیکی با جنس متنوع و قیمت مناسب

وبلاگ

دلایل بروز «کبد چرب» چیست؟/ راهکارهای تغذیه‌ای برای درمان کبد چرب

هوش مصنوعی

مقاله جدایی روانشناختی : آثار و عوامل مؤثر

مقاله جدایی روانشناختی : آثار و عوامل مؤثر

چکیده:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم و آثار جدایی روانشناختی می‌پردازد. جدایی روانشناختی به وضعیتی اشاره دارد که فرد از نظر روحی و عاطفی از دیگران و ارتباطات اجتماعی جدا می‌شود. این مقاله به بررسی عوامل مؤثر در جدایی روانشناختی و آثار آن بر روابط فردی، روانی و اجتماعی می‌پردازد. همچنین، راهکارهایی برای پیشگیری و مداخله در جدایی روانشناختی نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

واژگان کلیدی: جدایی روانشناختی، روابط فردی، روانی، اجتماعی، پیشگیری و مداخله.

خدمات تخصصی پژوهش و تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره نگارش: تحلیل داده های آماری

ارائه و طراحی پرسشنامه های استاندارد

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام)

🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

🌐 وبلاگ 

💼کیفیت بالا، قیمت مناسب و خدماتی که به نیازهای شما پاسخ می‌دهند!

💼با ما همراه باشید و پروژه‌ی خود را به یک تجربه‌ی موفق تبدیل کنید.

 

 

مقدمه:
جدایی روانشناختی به عنوان یک مسئله روانشناختی و اجتماعی مهم، تأثیرات بسیاری بر فرد و جامعه دارد. این مسئله می‌تواند منجر به مشکلات روانی، افزایش خطر اختلالات روانی، کاهش کیفیت روابط فردی و اجتماعی، و افزایش احتمال مشکلات اجتماعی شود. بنابراین، بررسی عوامل مؤثر در جدایی روانشناختی و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری و مداخله ضروری است.

عوامل مؤثر در جدایی روانشناختی:

عوامل خانوادگی: روابط نامناسب و ناکارآمد در خانواده، جنگ‌وجوش و نزاعات خانوادگی، نقص در ارتباطات خانوادگی و عدم حمایت از فرد می‌تواند عواملی باشند که به جدایی روانشناختی منجر می‌شوند.

عوامل اجتماعی: عواملی مانند جابجایی مکانی، تغییرات اجتماعی، فقدان شبکه اجتماعی، ایزولاسیون اجتماعی و عدم تعلق به گروه‌های اجتماعی می‌تواند عواملی باشند که به جدایی روانشناختی منجر می‌شوند.

عوامل روانشناختی: مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیتی و نارسایی خودشناسی می‌تواند عواملی باشند که فرد را به جدایی روانشناختی منجر می‌کنند.

آثار جدایی روانشناختی:

کاهش کیفیت روابط فردی: جدایی روانشناختی می‌تواند منجر به کاهش تعاملات اجتماعی، افزایش احساس تنهایی و ایزولاسیون اجتماعی شود.

خطر افزایش اختلالات روانی: فردان مجبور به مقابله با استرس‌های بیشتر هستند و این می‌تواند به افزایش خطر اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی منجر شود.

اثرات بر جوامع: جدایی روانشناختی می‌تواند به کاهش همبستگی اجتماعی، افزایش مشکلات اجتماعی و تضعیف سلامت جامعه منجر شود.

راهکارهای پیشگیری و مداخله:

تقویت روابط خانوادگی: ارتباطات سالم و نیازهای عاطفی در خانواده را تقویت کنید.

ارتقای شبکه اجتماعی: فعالیت‌های اجتماعی مانند شرکت در گروه‌ها و فعالیت‌های مشترک را ترویج دهید.

ارائه خدمات روانشناختی: ارائه خدمات حمایتی و مشاوره روانشناختی به افراد در معرض خطر جدایی روانشناختی را توصیه می‌کنیم.

منابع:

American Psychological Association. (2021). Publication manual of the American Psychological Association (7th ed.).

Bowlby, J. (1988). A secure base: Parent-child attachment and healthy human development. Basic Books.

Hawkley, L. C., & Cacioppo, J. T. (2010). Loneliness matters: A theoretical and empirical review of consequences and mechanisms. Annals of Behavioral Medicine, 40(2), 218-227.

Holt-Lunstad, J., Smith, T. B., & Layton, J. B. (2010). Social relationships and mortality risk: A meta-analytic review. PLOS Medicine, 7(7), e1000316.

Sampson, R. J., Raudenbush, S. W., & Earls, F. (1997). Neighborhoods and violent crime: A multilevel study of collective efficacy. Science, 277(5328), 918-924.

q39-5- پرسشنامه جدایی روانشناختی (هافمن، 1984) (124 عبارت -10 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- 2 مقاله پایه )

رهبری معنوی: نیروی تحول‌بخش در سازمان‌ها

نوشته

روابط اجتماعی در محیط کاری : اهمیت، عوامل مؤثر و راهکارها

نوشته

هویت اجتماعی: مفهوم، عوامل تشکیل‌دهنده و اثرات آن

نوشته

تحریف‌های شناختی: آشنایی، انواع و تأثیرات آن‌ها

نوشته

تحریف‌های شناختی : تأثیرات و عوامل مؤثر

فروشگاه محصولات فیزیکی با جنس متنوع و قیمت مناسب

وبلاگ

ازدواج موفق - همسر داری - زناشویی - همدلی

بهزیستی اجتماعی

بهزیستی اجتماعی یک مفهوم گسترده است که به کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی اشاره دارد. اصطلاح بهزیستی اجتماعی معمولاً برای توصیف وضعیتی استفاده می شود که در آن نیازها و آرزوهای اساسی افراد در جامعه مورد توجه قرار می گیرد و تلاش می شود تا شرایط لازم برای رفاه و پیشرفت آنها فراهم شود.

بهزیستی اجتماعی شامل عددی از عوامل و عناصر است که تاثیرگذار بر کیفیت زندگی افراد و جوامع می باشد. این عوامل می توانند شامل سطح درآمد و توزیع آن، سطح آموزش، سلامتی، اشتغال، مسکن، دسترسی به خدمات اجتماعی (مانند بهداشت و درمان، آب و فاضلاب، برق و گاز و …)، امنیت اجتماعی، عدالت اجتماعی و حقوق انسانی، فرصت های اجتماعی و سیاسی و دیگر عوامل مرتبط با زندگی اجتماعی و اقتصادی می باشند.

تلاش برای بهبود بهزیستی اجتماعی شامل سیاست ها، برنامه ها و تدابیری است که توسط دولت، سازمان های مدنی و اقشار مختلف جامعه انجام می شود. هدف اصلی این تلاش ها، ایجاد شرایطی است که همه افراد در جامعه بتوانند به طور کامل از حقوق اساسی خود استفاده کنند و به طور فعال در زندگی اجتماعی و اقتصادی مشارکت کنند.

در کل، بهزیستی اجتماعی به معنای ایجاد یک جامعه عادلانه، پایدار و پویا است که همه افراد در آن دسترسی به فرصت ها و منابع مورد نیاز خود را داشته باشند و قادر به تحقق بالاترین سطح رفاه ممکن باشند.

 کدام رشته آینده شغلی بهتری دارد؟ رشته های آینده دار در ایران و جهان

چگونه در اکسل نمودار خطی بکشیم

آیا مدرک زبان در آزمون دکتری اهمیت دارد؟

تحلیل آماری پایان نامه

چگونه چند امضای متفاوت به جیمیل اضافه کنیم

Q36سرسختی روان شناختی لانگ و گولت(۴۲سوال – ۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q37سرسختی روان شناختی اهواز (۲۷سوال – ۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه ۳مقاله رایگان- )

Q38بهزیستی روان شناختی ریف(۸۴سوال – ۸ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q38-2- مقیاس بهزیستي ذهني وارویک ادینبور (WEMWBS) اصلاحیه رجبی (1391) (12 عبارت – 6 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 1 مقاله مرتبط رایگان ) –


Q39بهزیستی روان شناختی ریف ۱۸ سوالی(۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

q39-2- پرسشنامه به زیستی ذهنی (هیجانی، روانشناختی و اجتماعی) کی یز و ماگیارمو(۲۰۰۳) (۶ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- به همراه دو مقاله رایگان – )

Q39-3- مقیاس بهزیستی شخصی نسخه دانش آموزان(کودکان ۱۲ تا ۱۸ سال)(۸ سوال-۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- )

Q39-4-پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998)- (33 عبارت -8 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- 6 مقاله پایه )

جنگ مرغ مینا و سنجاب بر سر سکو

بهزیستی شخصی : راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی فردی

بهزیستی شخصی : راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی فردی

تحلیل آماری عوامل دموگرافیک (جمعیت شناسی)
تحلیل آماری عوامل دموگرافیک (جمعیت شناسی)

چکیده:
بهزیستی شخصی به عنوان جنبه‌ای مهم در زندگی فرد، به حالتی اشاره دارد که فرد احساس رضایت، خوشحالی و پایداری در زندگی خود داشته باشد. در این مقاله، به بررسی عوامل مؤثر در بهزیستی شخصی و راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی فردی خواهیم پرداخت.

عوامل مؤثر در بهزیستی شخصی:

روابط اجتماعی: روابط مثبت و معنادار با دیگران در زندگی فرد، بهبود بهزیستی شخصی را تسهیل می‌کند. ارتباطات اجتماعی قوی، حمایت اجتماعی و احساس تعلق به گروه‌های اجتماعی مؤثر در ارتقاء رضایت و خوشبختی فردی هستند.

خودشناسی و توسعه شخصی: فرآیند خودشناسی و توسعه شخصی می‌تواند بهبود قابل توجهی در بهزیستی شخصی داشته باشد. آگاهی از خصوصیات فردی، نقاط قوت و ضعف، ارزش‌ها و هدف‌های شخصی می‌تواند به فرد کمک کند تا زندگی معنادارتری را تجربه کند.

رضایت از کار: داشتن شغلی که باعث رضایت فردی شود، بهبود بهزیستی شخصی را به همراه دارد. احساس رضایت از کار، ارتباط مثبت با همکاران، فرصت‌های رشد و پیشرفت شغلی مؤثر در افزایش کیفیت زندگی فردی است.

سلامت روانی و جسمی: حفظ سلامت روانی و جسمی، نقش مهمی در بهزیستی شخصی دارد.

فهرست منابع:

Diener, E., Emmons, R. A., Larsen, R. J., & Griffin, S. (1985). The Satisfaction with Life Scale. Journal of Personality Assessment, 49(1), 71-75.

Keyes, C. L. M., & Annas, J. (2009). Feeling good and functioning well: Distinctive concepts in ancient philosophy and contemporary science. Journal of Positive Psychology, 4(3), 197-201.

Lyubomirsky, S., Sheldon, K. M., & Schkade, D. (2005). Pursuing happiness: The architecture of sustainable change. Review of General Psychology, 9(2), 111-131.

Ryan, R. M., & Deci, E. L. (2001). On happiness and human potentials: A review of research on hedonic and eudaimonic well-being. Annual Review of Psychology, 52(1), 141-166.

Ryff, C. D. (1989). Happiness is everything, or is it? Explorations on the meaning of psychological well-being. Journal of Personality and Social Psychology, 57(6), 1069-1081.

تحلیل آماری statistical analysis
تحلیل آماری statistical analysis

فروشگاه محصولات فیزیکی با جنس متنوع و قیمت مناسب

وبلاگ

Q36سرسختی روان شناختی لانگ و گولت(۴۲سوال – ۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q37سرسختی روان شناختی اهواز (۲۷سوال – ۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه ۳مقاله رایگان- )

Q38بهزیستی روان شناختی ریف(۸۴سوال – ۸ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q38-2- مقیاس بهزیستي ذهني وارویک ادینبور (WEMWBS) اصلاحیه رجبی (1391) (12 عبارت – 6 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 1 مقاله مرتبط رایگان ) –


Q39بهزیستی روان شناختی ریف ۱۸ سوالی(۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

q39-2- پرسشنامه به زیستی ذهنی (هیجانی، روانشناختی و اجتماعی) کی یز و ماگیارمو(۲۰۰۳) (۶ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- به همراه دو مقاله رایگان – )

Q39-3- مقیاس بهزیستی شخصی نسخه دانش آموزان(کودکان ۱۲ تا ۱۸ سال)(۸ سوال-۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- )

Q39-4-پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998)- (33 عبارت -8 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- 6 مقاله پایه )

 اهمیت و تأثیرات آن

نوشته

11 غذای عالی برای کاهش چربی خون

نوشته

چگونه آزمون آماری مناسب برای پژوهشم انتخاب کنم؟

نوشته

راه های برتر برای بهبود زندگی و تبدیل شدن به بهترین خود

نوشته

بهزیستی روانشناختی: راهکارهای افزایش خوشبختی و رضایت در زندگی