بایگانی دسته: پرسشنامه روان شناسی

انتظار - موفقیت انگیزش - آینده نگری

اختلالات روانی (DSM) چیست؟

اختلالات روانی (DSM) چیست؟

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)

راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی یا دی اس ام (انگلیسی: Diagnostic and Statistical Manual of Psychiatric Disorders, و به اختصار DSM) یک زبان مشترک و استاندارد برای طبقه‌بندی اختلالات روانی ارائه می‌کند و توسط انجمن روان‌پزشکی آمریکا تهیه شده‌است.

مشخصه‌های اصلی DSM چیست؟

مشخصه های اصلی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی

به طور کلی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ارائه دهنده‌ی یک استاندارد در خصوص طبقه بندی اختلال‌های روانی است. حروف اختصاری DSM حاکی از اصطلاح Diagnostic and Statistical Manual of Psychiatric دارد.

DSM یک راهنما کاربردی برای روانپزشک‌ها و روانشناس‌ها به شمار می‌رود که در راستای تشخیص اختلال‌های روانی کاربرد دارد. به عبارتی دیگر راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یک راهنمای تشخیصی است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) تهیه و منتشر شده است. این کتاب شامل فهرستی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلالات اضطراب، اختلالات خوردن، اختلالات رفتاری و اختلالات وسواسی-اجباری است. هر یک از این اختلالات با علائم خاص خود شناخته می‌شوند.

در واقع DSM به عنوان یک راهنمای تشخیصی برای پزشکان، روانپزشکان و متخصصین سلامت روان استفاده می‌شود تا به آن‌ها در تشخیص اختلالات روانی کمک کند و زمینه را برای ارائه بهترین و مناسب‌ترین درمان مهیا نماید. همچنین، DSM به عنوان یک راهنمای آماری هم مورد استفاده قرار می‌گیرد. به طوری که تحقیقات روانشناسی و روانپزشکی با استفاده از DSM، می‌توانند اطلاعات آماری جامعی از شیوع اختلالات روانی در جامعه را جمع‌آوری و تحلیل کنند.

DSM در حال حاضر در نسخه پنجم خود (DSM-5) منتشر شده است و شامل فهرستی جامع از اختلالات روانی است که با استفاده از علائم و علائم خاص تشخیص داده می‌شوند. هر اختلال در DSM-5 با یک کد منحصر به فرد شناخته می‌شود و در بسیاری از موارد، یک مجموعه از معیارهای تشخیصی نیز وجود دارد تا پزشکان و متخصصین به درستی تشخیص دهند که یک فرد با یک اختلال خاص مبتلا است یا نه.

DSM-5 در بخش‌های مختلفی به اختلالات روانی می‌پردازد.بخش اول شامل اختلالات اضطرابی است که شامل اختلال اضطراب عمومی، اختلال ترس از جایگاه عمومی، اختلال فوبیای اجتماعی و اختلال ترس از بیماری است.

بخش دوم دربردارنده اختلالات روانپزشکی شناختی است که شامل اختلالات اسکیزوفرنی و اختلالات علائمی می‌شود.

بخش سوم شامل اختلالات مزاجی است که اشاره به اختلال افسردگی، اختلال بیپولار و اختلالات وسواسی-اجباری دارد. بخش چهارم مختص اختلالات خوردنی است که شامل اختلال بلیمیا، اختلال انسدادی و اختلال اضطراب خوردن است.

علاوه بر این، DSM-5 به اختلالات خواب، اختلالات جنسی، اختلالات رفتاری و اختلالات مرتبط با مواد مخدر نیز می‌پردازد. DSM-5 به عنوان یکی از پراستفاده‌ترین و مهمترین ابزارهای تشخیصی در حوزه سلامت روان، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

ملاک هایی وجود دارند که تعیین کننده ابتلا به یک بیماری روانی هستند. این ملاک ها بر اساس یک استاندارد بین المللی تحت عنوان DSM ترویج یافته اند.

به جرئت می توان گفت DSM دربردارنده ی کلیه گروه های اختلالات روانی در کودکان و بزرگسالان است. راهنمای اختلالات روانی بر اساس مجموعه ای از نظریه های پژوهشگران، بنگاه های بیمه، سازمان بهداشت جهانی، پزشکان، دارو های روان پزشکی و صنایع دارو سازی طراحی شده است. در ایالات متحده آمریکا DSM مورد استفاده شرکت های بیمه سلامت، پزشکان، محققان، آژانس های تنظیم دارو های روان پزشکی، شرکت های دارویی و سیاست گذاران قرار دارد.

مجموعه DSM حاوی توضیحات، معیارها و علائم مورد نیاز در خصوص تشخیص اختلالات روانی است. علاوه بر این گزارش‌هایی را درباره سن رایج، رویکردهای درمانی، نتیجه های درمان، جنسیت و مستعدان به بیماری‌های روانی را ارائه می‌دهد.

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی dsm؛ از گذشته تا کنون

DSM- I

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به وسیله‌ی انجمن روان پزشکی آمریکا (APA) در سال 1952 منتشر شده است. نسخه اول راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی شامل 106 مورد بیماری تشخیصی بوده است.

DSM-II

دومین نسخه ی DSM در سال 1968 شکل گرفت. این نسخه با عنوان DSM-II و با 182 مورد تشخیصی منتشر شد.

DSM- III

نسخه سوم DSM حدود 12 سال پس از انتشار DSM-II طراحی شد. این راهنمای تشخصی بالغ بر 265 بیماری روانی را تحت پوشش قرار داده بود.

DSM-IV

در سال 1994 سیستم چند محوری DSM-IV انتشار یافت. این سیستم بالغ بر 292 اختلال روانی را فهرست کرد. حدود 6 سال بعد نسخه ی بروز شده ی DSM با عنوان DSM-IV-TR ارائه شد.

نسخه DSM-IV-TR با بهره گیری از رویکرد چند محوری به شناسایی اختلال‌های روانی می‌پرداخت.

از آنجایی که بیماری‌های روانی حوزه‌های مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهند، در خصوص کمک به پزشکان و روانپزشکان در رویکر چند محوری طراحی شد.

محور اول؛ سندرم‌های بالینی

اولین محور DSM-IV-TR دربردارنده‌ی سلامت روان و اختلالات مصرف بود. اختلالات در دسته‌های مختلفی نظیر اختلالات خوردن، اضطرابی و خلقی تقسیم بندی می‌شدند.

محور دوم؛ اختلالات شخصیت و عقب ماندگی ذهنی

محور دوم ویژه اختلالات شخصیتی نظیر هیستریونیک و شخصیت ضد اجتماعی، عقب ماندگی ذهنی تعبیه شده است.

در عقب ماندگی ذهنی به موجب نقص فکری و عملکردی در مهارت‌های فردی و مراقبت از خود مشکلاتی بروز پیدا می‌کند.

این در حالی است که اختلالات شخصیت زمینه ساز بروز مشکلات در نحوه ارتباط فرد با جهان هستند.

محور سوم؛ شرایط عمومی پزشکی

محور سوم با عنوان شرایط پزشک شناخته می‌شود و در خصوص اختلالاتی کاربرد دارد که سبب تاثیرگذاری در محور اول و دوم می‌شوند. به طور مثال آسیب مغزی می‌تواند شرایط پزشکی را در محور I و II  تحت تاثیر قرار دهد.

محور چهارم؛ مشکلات روانی- اجتماعی

کلیه مشکلات اجتماعی و زیست محیطی که قادر هستند اختلالات محور I و II  را تحت تاثیر قرار دهند، در محور مشکلات روانی- اجتماعی جای می‌گیرند.

مشکلات روانی- اجتماعی شامل طلاق، بیکاری، نقل مکان و مرگ یکی از عزیزان می‌شود.

محور پنجم؛ ارزیابی جهانی عملکرد

پزشک در محور پنجم تصور خود را از سطح کلی عملکرد بیمار نشان می دهد. در این محور پزشکان قادر هستند نحوه تعامل چهار محور مذکور و تاثیر آن ها در زندگی را بهتر درک نمایند.

DSM- 5

Dsm- 5

در ماه مه 2013 میلادی ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی شکل گرفته است. در حقیقت آخرین نسخه راهنمای تشخصی با عنوان DSM- 5 انتشار یافت.

در سال‌های نخست نشر نسخه پنجم DSM اختلاف نظرهای گسترده‌ای درباره اعتبار راهنما شکل گرفت. بنابراین موسسه ملی سلامت روان معیارهایی را برای ایجاد پایه و اساس یک سیستم طبقه بندی جدید طراحی کرد.

زین پس مدیر NIMH و رئیس انجمن روان پزشکی آمریکا به نام‌های توماس اسنیل و جفری لیبرمن در قالب یک بیانیه مشترک اطلاعات نسخه پنجم DSM را به عنوان کامل ترین و جامع ترین اطلاعات برشمردند.

جالب است بدانید که DSM از بیمارستان‌های روان پزشکی، سیستم‌های جمع آوری آمار سرشماری و کتابچه راهنمای ارتش ایالات متحده آمریکا تکمیل شده است.

علاوه بر این، نسخه‌های جدید DSM به موجب استاندارد سازی تشخیص روانپزشکی مبنی بر شواهد تجربی و برخلاف نوزولوژی مورد تحسین واقع شده است.

محورهای مورد بحث در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی

  • ماهیت و روش‌های تشخیص اختلال
  • نکات مورد توجه بر اساس فرهنگ
  • سیر بیماری
  • میزان فراگیری
  • تشخیص افتراقی در خصوص تفکیک اختلال‌ها با بیماری های مشابه

گونه‌های مختلف اختلالات روانپزشکی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی dsm

گونه های مختلف اختلالات روانپزشکی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی

اختلال‌های روان پزشکی در نسخه پنجم DSM شامل طیف گسترده‌ای از بیماری‌های روانی می‌شوند.

یکی از اختلال‌هایی که در راهنمای تشخیصی DSM- 5 وجود دارد، اختلال خلقی است. اختلالات خلقی دربردارنده‌ی دو رده‌ی اصلی افسردگی تک قطبی و اختلال دو قطبی می‌شوند.

یکی دیگر از اختلال‌های روان پزشکی بر اساس DSM- 5، اوتیسم است. اوتیسم به عنوان یک اختلال رشدی به موجب تضعیف یکی از حواس شکل می‌گیرد.

جالب است بدانید که اختلال اوتیسم در روان پزشکی با عنوان در خود ماندگی نیز شناخته می‌شود.

از سری اختلال‌های روان پزشکی در DSM- 5 می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • اختلال پرخوری
  • اختلال افسردگی ماژور
  • اختلال کم توجهی- بیش فعالی بزرگسالان
  • اختلال اضطراب فراگیر
  • اعتیاد رفتاری
  • اختلال عصب شناختی ضعیف
  • اولین تجربه ی مواد مخدر
  • اختلال استرسی پس از آسیب روانی
  • نارسایی جنسیتی

طبق نسخه‌ی پنجم راهنمای تشخیصی و آماری، اختلالات روانی به شرح ذیل هستند:

  • اختلال عصب شناختی ضعیف
  • اختلال پرخوری
  • اوتیسم یا در خود ماندگی
  • نارسایی جنسیتی
  • اختلال اضطراب فراگیر
  • اختلال افسردگی ماژور
  • اختلال خلقی
  • اختلال استرسی پس از آسیب روانی

درمان اختلالات شخصیتی

در مقایسه با اختلالات خلقی مانند افسردگی بالینی و اختلال دوقطبی ، در طول تاریخ مطالعات نسبتاً کمی در مورد چگونگی درمان موثر اختلالات شخصیت انجام شده است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که درمان اختلالات شخصیتی دشوار است ، زیرا بر اساس تعریف آنها الگوهای دیرینه ای از شخصیت هستند. با این حال ، تعداد فزاینده ای از درمان های مبتنی بر شواهد وجود دارد که برای اختلالات شخصیت موثر هستند.

به طور کلی ، هدف از درمان اختلال شخصیت شامل موارد زیر است:

  • کاهش ناراحتی ذهنی و علائمی مانند اضطراب و افسردگی
  • کمک به افراد برای درک جنبه ای از مشکلات خود که برای خودشان درونی است
  • تغییر رفتارهای ناسازگار و نامطلوب اجتماعی ، از جمله بی پروایی ، انزوای اجتماعی ، عدم قاطعیت و طغیان خلق و خو
  • اصلاح ویژگی های شخصیتی مشکل دار مانند وابستگی ، بی اعتمادی ، غرور و دستکاری

روان درمانی

اتحاد ملی بیماری های روانی (NAMI) چندین نوع روان درمانی را که ممکن است در درمان اختلالات شخصیت مفید باشد ، فهرست می کند:

– رفتار درمانی دیالکتیک (DBT) ، که مهارت های مقابله و راهبردهای مقابله با انگیزه های مربوط به خودآزاری و خودکشی ، تنظیم احساسات و بهبود روابط را آموزش می دهد.

– درمان شناختی رفتاری (CBT) ، که هدف آن همانطور که NAMI بیان کرده است “شناخت افکار منفی و یادگیری استراتژی های مقابله موثر” است.

– درمان مبتنی بر ذهنیت (MBT) ، که به افراد می آموزد که به حالات روحی و روانی درونی خود و دیگران توجه کرده و در مورد آنها تأمل کنند.

– درمان سایکودینامیکی ، که بر ضمیر ناخودآگاه تأکید زیادی دارد ، جایی که احساسات ، انگیزه ها و افکار ناراحت کننده ای که برای ما بسیار دردناک است، در خود جای داده است.

خانواده درمانی، طی آن اعضای خانواده یاد می گیرند که واکنش های ناسالم را نسبت به یکدیگر تغییر دهند و مهارت های ارتباطی موثر را بیاموزند.

داروها

داروها می توانند برای درمان افسردگی یا اضطراب مرتبط یا همزمان مفید باشند. بسته به علائم شما ، ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما ممکن است یک یا چند مورد از موارد زیر را تجویز کند:

  • داروهای ضد اضطراب
  • ضد افسردگی
  • ضد روان پریشی
  • تثبیت کننده خلق و خو

جمع بندی مطالب

همان طور که بیان کردیم DSM مخفف عبارت راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی است. DSM یک ابزار برای متخصصان در حوزه سلامت روان است که برای تشخیص، شناسایی و طبقه بندی سلامت روان کاربرد دارد.

آخرین نسخه ی DSM در ماه مه 2013 انتشار یافته است.  نسخه‌ی DSM- 5 به وسیله ی رئیس انجمن روان پزشکی آمریکا به نام جفری لیبرمن تحت عنوان کامل ترین راهنمای تشخیصی معرفی شده است.

مجموعه DSM دربردارنده‌ی توضیحات، معیار ها و علائم مورد نیاز در خصوص تشخیص اختلالات روانی می‌باشد.

علاوه بر این گزارش‌هایی را درباره سن رایج، رویکرد های درمانی، نتیجه های درمان، جنسیت و مستعدان به بیماری‌های روانی را در اختیار روان پزشکان قرار می‌دهد.

ازدواج موفق - همسر داری - زناشویی - همدلی

تست شخصیت شناسی | بگو تو کلاس درس رو کدوم میز صندلی میشستی تا بگم الان کاروبارت چیه

تست شخصیت شناسی | بگو تو کلاس درس رو کدوم میز صندلی میشستی تا بگم الان کاروبارت چیه

روی کدام میز می‌نشینید، جواب چیزهای زیادی در مورد شما به شما می‌گوید

تست شخصیت شناسی
در زندگی، مطلقاً هر انتخابی که می‌کنیم، تا حدودی معنایی دارد و به ندرت این انتخاب ما فقط نوعی تصادف است. امروز مدرسه را به یاد می آوریم، پشت کدام میز می نشینید؟ این تست شخصیت شناسی را انجام دهید و جواب چیزهای زیادی در مورد شما به شما خواهد گفت.

میز شماره 1
این انتخاب فرض می کند که این افراد کاملا هدفمند و جاه طلب هستند. به عنوان یک قاعده، دانش آموزان سخت کوش پشت این میز می نشینند. اینها عمدتاً دانش آموزانی با توانایی متوسط ​​هستند. شما در زندگی خوشبین هستید، رویکرد بسیار مثبتی به زندگی دارید، همیشه سعی می کنید به موفقیت خود ایمان داشته باشید. دوست ندارید بی جهت عصبی باشید. اطرافیان شما را دوست دارند زیرا شما فردی سختکوش و خوبی هستید.

میز شماره 2
پارتا دلالت بر فردی معقول و متعادل دارد. قادر به افراط نشوید و معیار و تعادل خاصی را در زندگی حفظ کنید. در مدرسه همیشه زمان خود را به درستی مدیریت می کردید، می دانستید چه زمانی به مطالعه نیاز دارید و چه زمانی می توانید استراحت کنید. شما همیشه روابط خوبی با معلمان خود داشته اید. شما به خوبی می دانید که جهان چگونه کار می کند، و می دانید که چگونه با این قوانین سازگار شوید. شما یک فرد نسبتاً شایسته هستید و می دانید چگونه به درستی کار کنید و استراحت کنید.

میز شماره 3
میز شماره سه متعلق به افرادی است که در ابرها شناور هستند، افراد شاد. شما رویاهای زیادی دارید و در دنیای خودتان زندگی می کنید. شما مردم را دوست دارید، شما فردی باز هستید و همه شما را دوست دارند. شما زندگی را سبک می گیرید و همیشه حس شوخ طبعی دارید.

در طول دوران تحصیل، مدام در کلاس‌ها دیر می‌آمدید، کتاب‌های درسی و کتاب‌ها را فراموش می‌کردید و از معلمان انتقاد می‌کردید. او اغلب اهداف جدیدی را برای خود تعیین می کند، اما آن را دنبال نمی کند.

میز شماره 4
افراد کمال گرا اغلب روی میز چهارم می نشینند. شما عاشق رقابت هستید و همیشه فکر می کنید که بهتر از دیگران هستید. در گذشته، یعنی در مدرسه، شما اغلب نیاز به انجام نوعی پروژه در شب داشتید تا به نوعی همه دانش آموزان را شکست دهید. شما فردی جاه طلب هستید که به سمت اهداف خود می روید و برای این کار آماده انجام هر کاری هستید. شما از مردم و از خودتان مطالبات زیادی دارید. شما فردی مسئولیت پذیر هستید.

برگرفته از مکتوب نامه

دانلود کامل ترین پکیج پرورش قارچ  (6 جزوه آموزشی + 4 نمونه سوال بابیش از 1550 سوال)

 تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

تحلیل داده های آماری

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره : پایان نامه و مقاله نویسی تحلیل داده های آماری

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

توجه: همه ی پرسشنامه هااز منابع معتبر تهیه شده،  استاندارد ، دارای روایی و پایایی و منابع داخل و پایان متن می باشند . همه ی پرسشنامه ها  قابل ویرایش در قالب نرم افزار ورد Word می باشد. 

مبانی نظری و پژوهشی متغیر ها

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام) 🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

(تا جای ممکن با ایتا پیام بفرستید، زودتر در جریان خواهیم بود!)

ایمیل :   abazizi1392@gmail.com

وبلاگ ما

گروه بندی و توصیف آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک برای بررسی رابطه بین متغیرها

نوشته

روش های بصری سازی در مکس کیو دی ای MAXQDA

نوشته

روش های بررسی نرمال بودن توزیع داده ها و شرایط استفاده از هر روش چیست؟

نوشته

شروع آیلتس از صفر | نکات طلایی برای گرفتن مدرک آیلتس

نوشته

نظریه های روانشناسی به ترتیب تاریخ از ایتدا تا کنون به صورت بسیار خلاصه

پرسشنامه استاندارد

پرسشنامه رهبری اضطراری ( عزیزی مقدم ، 1402) اولین بار در ایران

پرسشنامه رهبری اضطراری

رهبری اضطراری به مهارت‌ها و ویژگی‌های خاصی اشاره دارد که برای هدایت مؤثر افراد و گروه‌ها در شرایط اضطراری مانند بلایای طبیعی، حوادث یا بحران‌های بهداشت عمومی مورد نیاز است [۱].

رهبری مؤثر در شرایط اضطراری چندبعدی  است و شامل ابعاد کلیدی زیر می‌شود:

  • چشم انداز و تصمیم گیری: رهبران اضطراری نیاز به چشم انداز روشنی برای واکنش و بازیابی و همچنین توانایی تصمیم گیری سریع و قاطع تحت فشار دارند [۱].
  • ارتباطات و همکاری: برقراری ارتباط مؤثر با مردم، امدادگران اولیه و سایر ذینفعان ضروری است. رهبران همچنین باید همکاری و هماهنگی بین تیمهای مختلف را تقویت کنند [۳].
  • سازگاری و حل مسئله: شرایط اضطراری اغلب سیال و غیرقابل پیش بینی هستند و از رهبران انتظار می رود تا با شرایط در حال تغییر سازگار شوند و به طور خلاقانه مشکلات را حل کنند [۴].
  • انعطاف پذیری  و همدلی: رهبران اضطراری باید از نظر عاطفی مقاوم باشند تا بتوانند در شرایط فشار، استرس را مدیریت کرده و قضاوت های درستی داشته باشند، در عین حال باید همدلی و دلسوزی نسبت به افراد آسیب دیده نشان دهند [۲، ۵، ۶].
  • این پرسشنامه توسط عزیزی مقدم (1402) طراحی شده است.
  • این پرسشنامه دارای 20 سوال است و 4 بعد شامل رهبری اضطراری چشم‌انداز و تصمیم‌گیری،  ارتباطات و همکاری،  سازگاری و حل مسئله، انعطاف‌پذیری و همدلی را اندازه گیری می کند.

برای مشاهده لیست همه ی  پرسشنامه های استاندارد لطفا همین جا روی پرسشنامه استاندارد  کلیک فرمایید.

تحلیل داده های آماری برای پایان نامه و مقاله نویسی ،تحلیل داده های آماری شما با نرم افزارهای کمی و کیفی ،مناسب ترین قیمت و کیفیت عالی انجام می گیرد.

نرم افزار های کمی: SPSS- PLS – Amos

نرم افزار کیفی: Maxquda

تعیین حجم نمونه با:Spss samplepower

روش های تماس:

Mobile :  09143444846  واتساپ – تلگرام

Telegram: @abazizi

وبلاگ ما

برای تحلیل داده های آماری با کیفیت بالا و قیمت مناسب همین جا  کلیک کن.

 

هوش مصنوعی

استعاره در روان شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

استعاره در روان شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

برگرفته از: تن، روان و فرهنگ برگردان: محبوبه فرزانگان 

شفاف‌سازی بعضی مفاهیم گیج‌کننده

«استعاره‌ها کار می‌کنند»، این ادعای استفان لنکتن  Stephan Lankton  است، «چون که ذهن استعاری است» (لنکتن 2002). او توضیح می‌دهد که «یک سری مطالب دربارۀ داستان‌ها و استعاره‌ها وجود دارند که اثر عمیقی روی شنونده دارند: آن‌ها یاد می‌دهند، الهام‌بخش‌اند، راهنما هستند، ارتباط برقرار می‌کنند، به یاد آورده می‌شوند و بیش از همه، هرجا هستند. در حقیقت، من مدام به‌وسیله راه‌هایی که مراجعین برای توصیف و حل مشکلاتشان پیدا می‌کنند متحیر می‌شوم.»

وِنسا یک مادر 33 ساله مطلقه با سه بچه کوچک است که توانست خشونت وحشتناکی را که به او وارد شده بود تحت کنترل خویش درآورد. او به‌طور شفاف نشان داد که چطور استعاره‌ها ممکن است در مکان‌های غیرمحتمل کشف شوند. پیش‌زمینۀ داستانش این بود که یک روز موقع خرید بیرون مردی جوان او را دنبال کرده و سپس در اطراف خانه‌اش تا بعد از تاریکی کمین کرده بود. وقتی‌که بچه‌هایش به رختخواب رفته بودند و او در حال مطالعه بود، مرد جوان وارد خانه‌اش شده بود و به او حمله کرده بود و با یک توپ بیس‌بال به او ضربه زده بود و این ضربه باعث شده بود قبل از این‌که به او تجاوز کند، نیمه‌هوشیار شود.

شانزده روز بعد وقتی‌که من او را ملاقات کردم، هنوز زخم‌های روی بدنش دیده می‌شد و همین‌طور بینی شکستۀ باندپیچی‌شده، چشم‌های قرمز ورم‌کرده، یک صورت زخمی کبودشده نیز مشاهده می‌شد. زخم‌های هیجانی در شروع آشکار نبودند. در ادامۀ درمان، او به‌صورت مثبت گفت که اهدافش، آزاد شدن از احساس وحشتِ غلبه‌یافته بر وی، متوقف شدن ترس و کم شدن فشار خودتردیدی  Self- doubt  می‌باشد.

در طی جلسۀ دوم، ونسا نیاز به «رها شدن»، گذراندن زمان بیشتر، تفکر کردن در محیطی آرام‌بخش و «دوباره متمرکز شدن» ــ یک میل من موفق می‌شومــ را بیان کرد. بعد از سپردن بچه‌ها به والدینش به مدت پنج روز برای خلوت‌گزینی به مزرعۀ ساحلی رفت. این استراحت فرصتی برای تجربۀ استعاری فراهم کرد. قبل از این‌که راهی سفر شود، من حدس می‌زدم که او قدم زدن در یک محیط امن و خوشایند را تجربه می‌کند و من به او دربارۀ «استعارۀ نتیجه‌گرا» گفتم و این‌که چه‌طور دیگر مراجعان از چنین تجربیاتی سود برده‌اند و از او به روش‌های معمول سؤالاتی کردم تا تجربیات سودمندی که داشته را ببیند.

هفتۀ بعد که برای سومین جلسه استعاری‌اش برگشت، یک علامت قوی نه‌تنها در ترمیم جسمانی‌اش بلکه در سطح ذهنی و هیجانی‌اش به‌وجود آمده بود. او به من گفت که چگونه زمانش را با قدم زدن در کنار ساحل دریا، ساحل رودخانه و جنگل مجاور گذرانده است. دو تجربۀ منحصربه‌فرد عالی.

یک روز درحالی‌که کنار رودخانه قدم می‌زده، جایی کنار آب می‌نشیند و به آب آرام نگاه می‌کند. او شروع می‌کند به اندیشیدن در مورد این‌که چه‌طور یک تصویر واقعی و تصویر دیگر یک وهم بود. او فکر می‌کرد و به این تفسیر اندیشید که چگونه واقعیت و وهم یکسان به‌نظر می‌رسند و اینکه چه‌قدر تفاوت قائل شدن بین آن‌ها می‌تواند سخت باشد. او شگفت‌زده شد و متوجه شد که اگر یک عکس بگیرد، می‌فهمد کدام واقعیت و کدام‌یک وهم است. یک سنگ برداشت و به آب پرتاب کرد و تماشا کرد که چه‌طور آن وهم درهم شکسته شد؛ و بعد از این‌که این‌ها را به من گفت چشمانش پر از اشک شد. او شروع به تجربۀ حسی از صلح کرد همچنان که در آن لحظه امواج دوباره «به سمت یکدیگر برگشتند» [و آب آرام شد].

دومین تجربۀ استعاری وقتی اتفاق افتاد که ونسا در حال قدم زدن در یک جنگل پانصد مترمربعی بود. غرق در افکارش شده بود که ناگهان متوجه شد گم شده است. دیروقت بود و از این‌که شب در جنگل تنها بماند ترسیده بود و از این‌که در یک موقعیت غیربرنامه‌ریزی‌شده و غیرقابل‌انتظار قرار گرفته بود مضطرب شده بود. همان‌طور که داشت موقعیتش را توصیف می‌کرد، متوجه شد که احساسات این تجربه به‌طور موازی احساسات تجاوز را در او بیدار می‌کند. پس به آنچه باید انجام می‌داد اندیشید و به این نتیجه رسید که باید به حس ششم خودش و همین‌طور به حس مستقیم خودش برای ساختن انتخاب‌های درست اعتماد کند. او راه برگشت را در حالی پیدا کرد که آخرین تشعشعات خورشید در افق ناپدید می‌شد. استعارۀ موازی که بین این تجربه و تجربۀ آسیب‌زای قبلی‌اش دید به او کمک کرد تا حس اعتمادبه‌نفسش دوباره برگردد و متوجه شد که او به دنبال تجاوز «گم» شده بود. ونسا از تجربۀ اول (تماشای بازتاب در آب) به چیزهای دیگری (آزاد شدن از انسدادهای گذشته) رسیده بود.

او معنایی را که از پیدا کردن راهش پس از گم‌شدن در جنگل پیدا کرده بود به دوباره اطمینان یافتن به خودش بعد از تروما منتقل کرد.

تحلیل آماری statistical analysis
تحلیل آماری statistical analysis

استعاره چیست؟ Metaphor 

در یونان باستان، واژۀ استعاره به معنی «منتقل کردن چیزی از این سو به آن سو»  To carry something across  یا «انتقال دادن»  Transfer  بوده است. در ارتباط، استعاره به منتقل کردن یک تصویر یا مفهوم به تصویر یا مفهوم دیگر ارجاع داده می‌شود، دقیقاً همان‌طور که ونسا آن را انجام داد. بیشتر لغت نامه‌ها یا کتاب‌های درسی استعاره را به‌عنوان مقایسۀ میان دو چیز، بر اساس همانندی یا تشابه تعریف می‌کنند. از نظر ارسطو استعاره به معنی دادن نامی که متعلق به چیز دیگری است به یک چیز است، مثلاً با گفتن «چشمان کرکس‌گون‌اش هر حرکتشان را دنبال می‌کرد». اگر داریم دربارۀ انسان دیگری سخن می‌گوییم آن‌گاه این کرکس تصویری است و نه یک لفظ. اگر ما به سادگی می‌گفتیم او با چشمانش حرکت او را دنبال می‌کرد کیفیات و تصویرها و مفاهیمی که در جملۀ قبل بود در این جمله نبود. به این دلیل دیوندس  Dionedes  زبان‌شناس لاتین قرن چهارم میلادی استعاره را به‌عنوان انتقال چیزها و واژه‌ها از مفهوم مناسب به یک تمثیل نامناسب توصیف می‌کند. بعضی چیزهایی که در زبان و ادبیات به منظور زیبایی، ضرورت و جلا دادن یا تأکید به کار رفته و می‌رود.

بنابراین استعاره نوعی از زبان، روشی برای برقرار کردن ارتباط، است که بیانی، خلاق و شاید چالش‌برانگیز و قدرتمند باشد. چنان‌که درمان یک فرایند زبان‌مبنای شفابخشی و عمیقاً متکی بر ارتباط مؤثر بین مراجع و درمانگر است، فرض بر این است که درمانگر با ساختارهای زبان مانند استعاره – که فرآیند تغییر مراجع را تسهیل می‌کند- آشنا باشد.

چرا از استعاره استفاده می‌کنیم؟

کریستین پری  Christine Perry ، توجه ما را به یک مطالعه که میانگین سه استعاره در صد واژه در یک ساعت درمان پیدا کرده است جلب می‌کند (فرارا  Ferara  1994). استعاره‌هایی که در گفتگوی روزانۀ ما به کار می‌روند بسیار پیش پا افتاده‌اند. آن‌ها حیات‌بخش زبان رایج هستند. آن‌ها رنگ‌ها را به گفتگوی روزانۀ ما اضافه می‌کنند. چشمان ما را به امکانات و ایده‌های جدید باز می‌کنند؛ مانند واژه‌های نوشته شدۀ ایرانیک (با حروف خوابیده) در جملات قبلی، استعاره‌ها به زبان ما می‌لغزند چنان‌که عامۀ مردم به‌طور مکرر و بدون توجه از آن‌ها استفاده می‌کنند و اگر مراجعین ما دائماً به‌طور تلویحی در زبان از این استعاره‌ها برای بیان تجربیاتشان استفاده می‌کنند، پس به‌نظر می‌رسد که مناسب، منطقی و کاربردی است که درمانگر البته در قالب و شیوۀ خاص ارتباطی مراجع از آن‌ها استفاده کند، این شیوه، فرآیند تغییر را به‌طور عملی و تلویحی تسهیل می‌کند.

استعاره‌ها تعاملی‌اند

بر خلاف دیگر شکل‌های ارتباط، مثل یک سخنرانی، جایی‌که ارائه‌کننده فعال است و شنونده ممکن است حواس‌پرت، منفعل یا غیردرگیر در بحث باشد یا حتی گوش نکند، استعاره نیاز به مشارکت فعال شنونده دارد. اگر شما به شخصی گوش می‌کنید که می‌گوید «بیرون گرم است» یا «من احساس فشار می‌کنم»، شما کار بیشتری به‌جز شنونده بودن نمی‌توانید بکنید. آن را شنیده‌اید و تأیید کرده‌اید، همین! لیکن اگر شخصی می‌گوید «من با یک اِوِرست مواجه هستم» یا «من دارم کورکورانه می‌دوم» شما ناگهان با یک تصویر جدید مواجه می‌شوید. نیاز به فکر کردن دربارۀ این موضوع دارید و از بین معناهای احتمالی زیاد معنای اصلی موجود در استعاره را انتخاب می‌کنید، پیوندهای مبهم توجه را می‌طلبید. شنونده باید با گوینده درگیر شود و شکلی از ارتباط تعاملی بین گوینده و شنونده پایه‌ریزی می‌شود.

استعاره‌ها با جذابیت می‌آموزند

هر انسانی یک داستان خوب را دوست دارد. به روشی که بچه‌ها می‌نشینند و با چشمان باز به یک معلم که کتاب داستان می‌خواند گوش می‌دهند یا به التماسشان برای افسانۀ موقع خواب نگاه کنید. بنگرید بالغین را که چه‌طور گرد هم برای یک فیلم جمع می‌شوند، حریصانه یک رمان را می‌خوانند یا از داستان‌هایی که دور میز شام تعریف می‌کنند لذت می‌برند. توجه کنید به این‌که وقتی شروع به گفتن یک استعارۀ درمانی برای مراجعان می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد. چه تغییراتی در فهرست توجهشان وجود دارد. چه اتفاقی در تماس چشمشان با شما می‌افتد، چه تغییری در تعداد تنفسشان و مقدار حرکات بدنشان ایجاد می‌شود؟

استعاره‌ها و داستان‌ها با نتیجه‌ای که شنونده دریافت می‌کند هم از خود افسانه و هم پیام یا نکتۀ آموزنده‌ای که در افسانه است، مخاطب را مجذوب می‌سازد.

استعاره‌ها مقاومت را دور می‌زند

خیلی از مراجعانی که برای درمان مراجعه می‌کنند، اغلب پیشنهادهای خوب و مفیدی را از دیگران شنیده‌اند. پذیرفته نشدن این پیشنهادها به این معنی است که هر رویکرد مشابهی در درمان ممکن است با مقاومت روبرو شود. استعاره‌ها می‌تواند در دور زدن این مقاومت کمک‌کننده باشد به‌خصوص وقتی‌که استعاره‌های درمانی به‌وسیلۀ مراجعان خلق‌شده باشد، استعاره از داستان خود مراجع برآمده باشد، یا با همکاری او ساخته شده باشد. اگر ایده، استعاره، تمثیل، یا داستان از مراجع برآمده باشد، چیزی برای مقاومت وی وجود ندارد.

استعاره‌ها تخیل را درگیر می‌کنند و می‌پرورانند.

میکائیل هیلدبرنت  Mikaela Hildebrandt ، لیندسی بی. فلچر  Lindcy B. Fletcher  و استیون سی هیز  Steven C. Hayes  استعاره را به‌عنوان «یک پل بین دنیای خلق‌شده، به‌وسیله زبان و تجربۀ دنیایی ورای زبان» توصیف می‌کنند. «استعاره‌ها هدفمندانه مراجعان را گیج می‌کند به‌طوری که آن‌ها باید بر اساس تجربیاتشان کشف کنند که نسبت به قوانین لفظی و خطی کدام [استعاره] کار می‌کند و کدام کار نمی‌کند». در پروردن و درگیر کردن فرآیندهای تخیل و اندیشۀ تلویحی، استعاره‌ها در جایی‌که مراجع ممکن است در طی ستیز برای حل یک موضوع یا مسئله گیر افتاده باشد نیاز به سطحی از پردازش دارند که گرایش به دور زدن اثر خطی، منطقی و شناختی دارد.

استعاره‌ها فرایند جستجو را برمی‌انگیزد

وقتی‌که روان‌پزشک سوئیسی، هرمن رورشاخ  Herman Rorschach  لکۀ جوهر معروفش را ابداع کرد، ممکن است که او یک آزمون معتبر عینی را خلق نکرده باشد اما به چیزی مهم اشاره کرده بود و آن این‌که ما به‌عنوان یک نوع (گونه) در تحمل ابهام خوب نیستیم و میل شدیدی به جستجو برای معنا حتی در چیزهای انتزاعی به‌اندازۀ لکۀ جوهر داریم. شبیه یک آزمون تصویری، استعاره‌ها به شنونده تا حدی یک محرک مبهم ارائه می‌کنند گرچه گوینده تعمداً استعاره را برای یک هدف معین ساخت داده باشد. وقتی داستانی برای مراجع گفته می‌شود او درگیر یک جستجو است: چرا این‌ها به من گفته می‌شود؟ این‌ها چه ارتباطی با من دارد؟ هدف درمانگر من از این داستان‌ها چیست؟

این جستجو برای معنی در ارزش‌درمانی استعاره‌ها بسیار اساسی است. به همین دلیل راه صحیح و درستی برای تفسیر یک داستان استعاری برای یک مراجع وجود ندارد. معمولاً معنادارترین تفسیر را یک مراجع به داستانِ درمانی، نسبت می‌دهد. افراد مختلف احتمالاً معنای متفاوتی در همان داستان می‌بینند. هنر یک درمانگر خوب این است که برای هر مراجع به اندازۀ کافی منعطف باشد تا از درک مراجع و ساخت مفاهیمش در جهتی سودمند که حرکت او را به سمت هدف‌درمانی تسهیل کند استفاده کند.

استعاره‌ها مهارت‌های حل مسئله را ارتقا می‌دهند

همۀ ما با مشکلاتی در طول زندگی‌مان مواجه هستیم. آموختن این‌که چگونه آن‌ها را به‌طور مؤثر حل کنیم یکی از مهارت‌های ضروری زندگی‌مان است که ما را از لغزش به سمت سطوح ناتوان‌کنندۀ اضطراب یا افسردگی بازمی‌دارد تا بتوانیم به‌گونه‌ای در زندگی‌مان مشارکت کنیم که وجودی خرسند و شاد داشته باشیم.

یک داستان خوب معمولاً از مواجهه با یک مسئله یا کشمکش دربارۀ شخصیت اصلی شروع می‌شود که هدفش پیدا کردن معنی برای رسیدن به یک راه‌حل مناسب است. در درگیر شدن با شخصیت یا مسئلۀ داستان، شنونده نیز با فرایند حل مسئله یا این‌که چه‌طور به‌طور مناسب مهارت‌های حل مسئله که قبلاً وجود نداشته است را توسعه بدهد، درگیر می‌شود.

استعاره‌ها امکان‌های جدید می‌آفرینند

اگر درمان دربارۀ یک چیز است، آن چیز امید به آفرینش امکان‌های جدید و معنا دادن و رسیدن به آن‌هاست…. اغلب عامل آغازگر که مردم را به درمان ترغیب می‌کند باور به این است که در نهایت امکان‌هایی برای تغییر هست. یک داستان استعاری قدرتی دارد که به شنونده اجازه می‌دهد تا ورای چارچوب مرجع که او در آن گیر کرده است در قلمروی متفاوت از تجربه، گام بردارد، تا بتواند امکان‌ها را دوباره بیازماید.

استعاره‌ها تصمیم‌گیری‌های مشکل را فرامی‌خوانند

چون‌که استعاره‌ها اختیارات یا امکان‌ها را پیشنهاد می‌کنند، شنونده را به تصمیم‌گیری دربارۀ آن انتخاب‌ها فرامی‌خوانند. بر اساس یک گفتۀ قدیمی که می‌گوید، اگر شما به یک شخص یک ماهی بدهید او یک روز ماهی می‌خورد ولی اگر به او ماهیگیری یاد بدهید سراسر زندگی‌اش می‌تواند ماهی بخورد، این گفته برای درمان هم صدق می‌کند. اگر شما به فردی یک جواب دهید او ممکن است که با موقعیت‌های مشابه آن مدارا کند ولی اگر به او مهارت‌های استفاده از تفکر تصویری، فن حل مسئله، پیدا کردن امکان‌های جدید و تصمیم‌گیری مستقل را بیاموزید، مفاهیمی برای خلق مدارا با مسائل نه فقط در حال حاضر بلکه در مورد کشمکش‌های آینده‌اش می‌یابد، ارزش استعاره‌ها در این فرایند درمانی در تمام فصول کتاب دیده می‌شود.

استعاره‌درمانی یا ارتباط‌درمانی

در فرایند درمان نه فقط آن‌چه شما به یک مراجع (مداخلۀ درمانی) می‌گویید، بلکه این‌که چه‌طور آن‌را بیان می‌کنید (نحوۀ ارتباط آن مداخلۀ درمانی) است که مشخص می‌کند که آیا پیام درمانی شنیده شده، پذیرفته شده و عمل شده است یا نه.

اجازه دهید که یک مثال از دو معلم که مبحث تفریق در ریاضی را تدریس می‌کنند بزنم. معلم اول روی تخته می‌نویسد: 2=2-4. معلم دوم یک داستان برای بچه‌ها تعریف می‌کند؛ جانی خوب تیله‌بازی می‌کرد؛ در حقیقت او چهار دور در تیله‌بازی برنده شد و در بازی بعدی او یک باخت داشت و دوباره در دور بعدی بازی یک باخت دیگر داشت. در حالی‌که جانی با چهار برد بازی را شروع کرد دو باخت داشت، به این معناست که حالا او دو برد داشته است.

درواقع محتوایی که هر دو معلم آموزش می‌دهد یکی است. وقتی‌که به نحوۀ برقراری ارتباط آن‌ها می‌نگریم، متوجه یک اختلاف مشخص می‌شویم که شاید جالب باشد، وقتی‌که پاراگراف قبلی را می‌خوانید، رویکردی را که شما با آن بیشتر احساس نزدیکی می‌کنید کدام بود؟ و این‌که اگر شما در مدرسه ابتدایی بودید کدام روش بیشتر به شما برای درک مفهوم جدید کمک می‌کرد؟

از نظر درمان، ما انتخاب‌های مشابهی برای درمان مراجعانمان داریم، مثل دو معلم در انتقال پیام‌ها. ما می‌توانیم به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم ارتباط درمانی بگیریم. فردی را که ترس از ارتفاع دارد در نظر بگیرید. ابتدا نمونه‌های درمانی مختلف را در نظر می‌گیریم، سپس به انتخاب راهبرد یا مداخله‌ای که ممکن است در آن نمونه از آن استفاده کنیم، نیاز داریم. آیا ما برای مثال داریم با حساسیت‌زدایی سیستمی یا درمان در معرض قرارگیری  Exposure Therapy  کار می‌کنیم؟ با دانستن این انتخاب سؤال بعدی پیش می‌آید: چه‌طور از این مداخله استفاده می‌کنیم تا بیشترین تأثیر را برای این مراجع به‌خصوص داشته باشد؟ اولین جایگزین می‌تواند یک رویکرد مستقیم باشد که به مراجعمان می‌گوید چه کار باید بکنی: فن آرَمش را یاد بدهید و سپس آن را انجام بدهید، به‌تدریج شروع کنید به بالا رفتن از یک جا، جایی که قبلاً احساس راحتی با آن نداشتید، زمان بگیرید که در طول مسیر متوقف شوید و فن آرمش را انجام دهید.

دوم، ما می‌توانیم با مراجعمان در ورزش همراهی کنیم: حساسیت‌زدایی در شرایط آزمایشگاهی انجام دهیم، مربی‌گری کرده و او را تشویق کنیم تا به‌تدریج از میان تجربۀ برانگیختگی ـ اضطراب قبلی‌اش بیرون بیاید. سوم، ما می‌توانیم این کار را با تصویرسازی غیرمستقیم که یک راهبرد مؤثر برای آرمش و سپس آموزش تصویرسازی هدایت‌شده انجام بدهیم. جایگزین چهارم ممکن است داستان گفتن باشد: من قبلاً مراجع دیگری داشتم که احساس مشابهی را تجربه می‌کرد و هر وقت می‌خواست بالا برود یا نزدیک یک پنجره در ساختمان بلند بایستد، بسیار می‌ترسید و از انجام چنین کارهایی پرهیز می‌کرد و سرانجام او توانست با شوق و علاقه این کار را انجام دهد. سپس داستان می‌تواند به این سمت پیش برود که مراجع قبلی از طریق مراحل و فرایندهای حساسیت‌زدایی سیستمی به‌طور رضایت‌بخشی بر مشکلش غلبه کرد. در تمام این رویکردها مداخلۀ درمانگر یکی است. تفاوت در روشی است که مداخلۀ درمانی ارتباط برقرار می‌کند و استعاره فقط یکی از راه‌های گفتگوی محتواها و فرایندهای یک مداخلۀ درمانی مؤثر می‌باشد.

همان‌طور که نوشته‌ها را می‌خوانید متوجه می‌شوید که استعاره به‌عنوان درمان معرفی شده است، لیکن وقتی‌که مثال بالا را راجع به تفریق یا غلبه بر ترس (از ارتفاع)، می‌خوانیم ممکن است روش‌های فوق مناسب‌تر و کاربردی‌تر باشد و ممکن است بیشتر آن را به شکل یک شیوۀ ارتباطی دریابید تا روش درمانی. در فصل ششم میشل یاپکو  Michael Yapko  به این نکته اشاره می‌کند که هیپنوتیزم به‌طور معمول به عنوان یک درمان غیروابسته در نظر گرفته نمی‌شود (انجمن روانشناسی آمریکا  American psychological association  1999). دلایلی که او برای استفاده از هیپنوتیزم در درمان پیشنهاد می‌کند برابر کاربرد استعاره هستند. این استعاره است که شبیه هیپنوتیزم، می‌تواند یک آمادگی و زمینه‌ای برای یادگیری درمانی، به خوبیِ افزایش انتقال پیام‌درمانی خلق کند. در مثال معلم‌های ریاضی که می‌خواستند تفریق را به دانش‌آموزانشان یاد بدهند، دو روش برای انتقال مفاهیم معرفی می‌شود که دومی ممکن است روش مؤثرتری را ارائه کند؛ بنابراین استعاره می‌تواند به شرح یک مفهوم روان-پویشی کمک کند. بازتاب داستان خود مراجع از موقعیتش، پیشنهاد یک مداخلۀ راهبردی، معرفی یک مداخلۀ شاهد- مبنا، کشف نتایج متمرکز بر راه‌حل یا گفتگو کردن دربارۀ هریک از جنبه‌های درمانی که شما با آن کار می‌کنید.

اگر یک معلم می‌گوید «چهار منهای دو مساوی با دو» و دانش‌آموز مفهوم را می‌گیرد، آشکار است که این ساده‌ترین و شاید مؤثرترین راه برای ارتباط برقرار کردن با این دانش‌آموز به‌خصوص است. اگر دانش‌آموزی هرگز مفهوم تفریق را نفهمیده، یا هنوز در فهم فرایند مشکل دارد، در این‌صورت معلم باید به دنبال راه‌های دیگری برای کمک به او در جهت درک مطلب باشد. حتی اگر دانش‌آموز مفهوم را فهمیده و استفاده از داستان باعث غنی‌تر شدن یادگیری، بهتر شدن فرایند تفکر و به خاطر سپردن شده است و به شنونده اختیار پیدا کردن نتیجه‌گیری خودش را می‌دهد، بهتر است از آن استفاده کنیم. دراین‌باره دروغ گفتن موازی با درمان  Lies parallel therapy  است. اگر به یک قمارباز چیزی بگوییم «تو داری زندگی خودت و خانواده را نابود می‌کنی؛ برو خانه و قماربازی را کنار بگذار» و او آن را انجام دهد، این ساده‌ترین و مؤثرترین مداخله است. اگر بتوانیم به یک فرد افسرده بگوییم «برو بیرون و بیشتر اجتماعی شو، درگیر در فعالیت‌های جسمانی شو، یا به چیزهای مثبت که باعث شادی در زندگی‌ات می‌شود نگاه کن» و فرد آن را انجام دهد، دوباره ساده‌ترین و مؤثرترین راه را انتخاب کرده‌ایم. مشکلی که اغلب در درمان با آن مواجه هستیم این است که بیشتر اوقات وقتی‌که مراجع به ما مراجعه می‌کند، اغلب رویکردهای مستقیم را از سمت اعضای خانواده، دوستان، پزشکان، مشاوران و درمانگرها دریافت کرده است (و جواب نگرفته است). اگر رویکرد مستقیم کار نکرد، مسئلۀ مهمی را می‌دانیم: و آن این است که احتمالاً استفاده از رویکرد مستقیم جواب نمی‌دهد. در چنین شرایطی از استعاره و القا با روش‌های غیرمستقیم استفاده می‌کنیم.

چه نوع استعاره‌ای؟

همان‌طور که استعاره‌ها را در ادبیات می‌خوانید، با یک ارائۀ گیج‌کننده از عنوان‌های توصیفی، با نویسندگان مختلف با دسته‌بندی‌های مختلف برای استعاره‌ها مواجه می‌شوید که بیانگر روشی است که آن‌ها استعاره‌ها را درک کرده‌اند و به آن ساخت داده‌اند. شما استعاره‌های هدف- مبنا (لانکتون و لانکتون 1989)  و استعاره‌های نتیجه- مبنا (برنز 2001، 2005)، استعاره‌های ادغام شده (لنکتون و لنکتون 1986)، استعاره‌های تن‌یافته (بل گادسپی  Bell- Gadsby  و دوناگی  Donaghy  2004)، استعاره‌های هنرمندانه (میلز 2001) و استعاره‌های احساسی (لنکتون و لنکتون 1989)، استعاره‌های زبانی (کوپ  Kopp  1995) و استعاره‌های هدایت شده (باتینو  Battino  2002) را پیدا خواهید کرد. با وجود این‌که راه قاطعی برای دسته‌بندی انواع استعاره‌ها در درمان وجود ندارد، اجازه بدهید نمونه‌ای از این تقسیم‌بندی‌های گوناگون را ارائه کنیم.

در معنای گسترده استعاره‌ها گرایش دارند که به‌وسیلۀ یک یا دو مشخصه تعریف شوند. اولین طبقه‌بندی آن‌ها براساس عملکرد یا هدفی است که دارند. برای مثال نوشته‌های استفان لانکتون و کارول هیکز  Carol Hicks  ـ لانکتون (لنکتون و لنکتون 1983، 1986، 1989)، معمولاً به انواع استعاره‌هایی که بر اساس عملکردشان تعریف شده‌اند اشاره می‌کنند. در نوشته‌هایشان استعاره‌های همسو  Matching metaphor  به منظور همسو کردن شخصیت و مسئلۀ مراجع به کار گرفته می‌شود، بنابراین همان‌طور که فرد در فرایند درمان درگیر است به نتیجه نیز دست می‌یابد. یک استعارۀ منبع، عملکردی از بازیابی منابع مفید درمانی و در دسترس قراردادن آن‌ها برای دوباره حل کردن مسئله دارد. یک استعاره نصب شده وظیفه‌اش نصب مستقیم کارِ درمانی در داخل داستان (در داخلِ داستانِ داخلِ داستان) است، با فرض این‌که چنین پیامی، کمتر مستعد تحلیل انتقادی و عدم پذیرش آگاهانه است (لنکتون و لنکتون 1983). استعاره‌های احساسی، نگرشی و رفتاری (لنکتون و لنکتون 1989) هرکدام سازوکارهای اختصاصی خودشان را دارند.

درصد زیادی از نوشته‌های دیگر درمانگران دربارۀ استعاره‌ها به‌منظور طبقه‌بندی آن‌ها بر طبق اولین ویژگی، یعنی تعریف استعاره‌ها بر اساس منابع یا خاستگاهشان انتخاب شده است. جویس میلز  Joyce Mills  (میلز و کراولی  Crowley  1986، 2001) که در آغاز با بچه‌ها کار می‌کرد، به استعاره‌های داستان‌گویی ارجاع می‌دهد، چنانچه که از نام آن برمی‌آید این داستان‌ها ریشه در سنت شفاهی داستان‌گویی دارد؛ استعاره‌هایی هنرمندانه که برخاسته از راهبردهای تصویری، بازی‌های گسترده و کتاب‌های درمانی هستند که به‌وسیلۀ بچه‌ها خلق شده‌اند.

ازنظر کوریدون هاموند  Corydon Hammend  (1990)، «سه سبک از استعاره‌های اساسی»، هرکدام با یک منبع متفاوت وجود دارد. اولین سبک داستان‌های استعاری هستند که درمانگران از پیش‌زمینۀ تجربی خودشان که یا مربوط به مثال‌هایی از تجربیات مراجعان قبلی یا زندگی شخصی خودشان است می‌گویند. سبک دوم «استعارۀ بدیهی»  Truism metaphors  است که منشأ آن از چنان واقعیت‌های بدیهی و جهانی‌ای آمده است «که بیمار نمی‌تواند آن‌ها را انکار کند.» آخرین (سومین) دسته‌بندی «طراحی داستان‌های استعاری» است، افسانه‌های تخیلی که درمانگر برای همسو کردن جنبه‌های شرایط موجود و مطلوب مراجع می‌آفریند. در حالی‌که او تصدیق می‌کند که پژوهشی برای نشان دادن برتری یک استعاره نسبت به دیگری وجود ندارد، او یک برتری را برای اولی به دومی بیان می‌کند، احساس اینکه نوع سوم ممکن است در برخی مراجعان باعث تردید در اعتبار درمانگر شود و در برخی مراجعان نشان‌دهندۀ لطف و محبت درمانگر باشد. درحالی‌که کوریدون تأکید بر اهمیت تشخیص محل استعاره‌ها دارد، همچنین تأکید دارد بر اینکه «ما باید دورنمایی متوازن داشته باشیم و بدانیم درمان بیش از داستان‌گویی است».

ریچارد کوپ  Richard Kopp  «دو دستۀ گسترده» از استعاره‌ها، شامل استعاره‌های مراجع-پدیدآورنده و استعاره‌های درمانگرـپدیدآورنده را تعریف می‌کند (1995). در دستۀ اول درمانگر به استعاره‌هایی که مراجع برای موقعیتش توصیف می‌کند گوش می‌کند: «احساس من مثل آینه که در یک مسیر پرپیچ‌وخم گم شده‌ام و راهم را به بیرون پیدا نمی‌کنم» یا «من نوری در انتهای تونل نمی‌بینم» یا «کشتی بی‌سکان را هدایت می‌کنم». کار درمانگر از نظر کوپ فراهم کردن یک فرایند گام به گام است، سپس پیوستن مراجعان به استعاره‌هایشان و دعوت آن‌ها به شروع کشف راه‌حل‌های ممکن. برعکس در گروه دوم استعاره‌ها، درمانگر منبع استعاره است که شخصیت و داستان را برای همسو کردن مشکل مراجع، فرایند تجزیه و تحلیل و میل رسیدن به نتیجه خلق می‌کند. در فضای استعاره‌های مراجع-پدیدآورنده، کوپ دو زیرگروه قرار می‌دهد؛ «استعاره‌های حافظه اولیه » و «استعاره‌های زبانی».

البته امکان‌های دیگری هم وجود دارد. ما می‌توانیم استعاره‌ها را که براساس منشائشان نامگذاری شده و ارتباط می‌گیرند را به کار ببریم: استعاره‌های شفاهی ، استعاره‌های کتاب-مبنا ، استعاره‌های نمایشی ، استعاره‌های ویدئویی، استعاره‌های اسباب‌بازی ـ مبنا ، استعاره‌های هورمون‌ها، یا استعاره‌های بازیگوشانه (برنز  Burns  2005). همین‌طور می‌توانیم آن‌ها را بر اساس اصطلاحات بر پایه درمان ساخته شده طبقه‌بندی بکنیم: استعاره‌های شاهدـمبنا، استعاره‌های راهبردی ، استعاره‌های روان‌پویشی ، استعاره‌های راه‌حل-مبنا و غیره. یا ما می‌توانیم آن‌ها را به عنوان استعاره‌های مورد مراجع، استعاره‌های تجربی روزانه، استعاره‌های بینافرهنگی و استعاره‌های تجربه زندگی طبقه‌بندی کنیم(برنز 2005 و 2001).

به خاطر داشتن این نکته مهم است که تمام چنین طبقه‌بندی‌هایی، یک روش سادۀ کاربردی فکرکردن دربارۀ استعاره‌هاست نه یک راه قاطع. یکی از اولین سؤالاتی که یک درمانگر باید از خودش بپرسد، اگر دارد برای به کار بردن یک استعاره به عنوان یک مفهوم ارتباطی درمانی مستقیم تصمیم‌گیری می‌کند، این است که «چه استعاره‌هایی برای مراجع من کمک‌کننده خواهد بود؟ آیا هدفش این است که به او اجازه بدهد تا با داستان احساس نزدیکی کند و احساس کند که درمانگر مسئله‌اش را موقع به‌کارگیری استعارۀ همسوکننده شنیده و فهمیده است. آیا کارکردی برای دستیابی و به‌کارگیری منابع موجود یا تازه و مهارت‌هایی برای رسیدن به اهداف درمانی ضروری وجود دارد؟ آیا این استعاره زمینه‌ای برای او فراهم می‌کند تا امکانی برای تغییر و دسترسی به یک هدف واقعی پیدا کند؟»

اگر درمانگر از کارکرد استعاره‌ای مطمئن باشد، ممکن است جست و جوی منابع آن را را مفید بداند: «از کجا استعاره ای مناسب به دست آورم؟ آیا مراجعم با یک استعاره عملی برای توصیف موقعیتش همراه می‌شود و آیا این می‌تواند برای رسیدن به نتیجۀ مناسب به کار گرفته شود؟ آیا برای من به عنوان درمانگر خوشایند است که استعاره‌ای را خلق کنم که بتواند مفاهیم و راهبردهایی که مراجع ممکن است از آن‌ها آگاه نباشد را معرفی کند؟ آیا برای من و مراجعم بهتر خواهد بود که روی داستان مشترکاً کار کنیم یا اینکه من یک فعالیت تجربی را تنظیم کنم که ممکن است معنی استعاری داشته باشد؟» این سؤالات یک ساختار مناسب و کاربردی را ایجاد می‌کند که بتوانیم بهترین روش برای کار با استعاره‌ها را برای یک مراجع به‌خصوص بیابیم.

برای راحتی، من در این کتاب از چهار طبقه‌بندی منشاءـمبنا استفاده کرده‌ام که در مقدمۀ هر فصل به آن اشاره شده است و به‌سادگی می‌تواند زمینه‌ای در مورد اینکه چگونه آن‌را ببینیم و در مورد آن بحث کنیم به ما بدهد. من تلاش کرده‌ام که تعریفی از هرکدام بدهم، ایده‌ای از مزایایشان و بعضی روش‌هایی که از آن‌ها استفاده شده است، اما باید در نظر داشته باشیم که آن‌ها ناسازوار نیستند و مرزهایشان ممکن است بیشتر روی هم بلغزند تا این‌که تعریف شده و مشخص باشند. شرکت‌کننده‌های مختلف ممکن است که استعاره‌هایشان را به روش‌های مختلف توصیف کنند، یا بخواهند که به‌طور کلی از هر دو نوع طبقه‌بندی پرهیز کنند.

گروه اول: استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده

تعریف استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده به معنی استعاره‌ای است که از خود مراجع می‌آید. بیشتر درمانگران شروع به گوش دادن این‌ها می‌کنند، استعاره‌هایی که درمانگر ممکن است بیشتر بشنود شامل: «در یک گودال گیر افتاده‌ام»، «به انتهای خط رسیده‌ام»، «زندگی من برسر یک دوراهی است».

موقع کار با استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده معمولاً درمانگر استعارۀ اصلی را که مسئلۀ مراجع را توصیف می‌کند می‌شناسد، خود شروع به کشف معنی یا تجربیانی که مراجع با آن همراه است می‌کند و به مراجع کمک می‌کند تا به شکل دادن آن استعاره به سمت نتیجه مطلوب‌تر حرکت کند. بعضی، شبیه ریچارد کوپ و روبین باتینو  Rubbin Buttino ، پیش‌نویس یا راهنمای تجویز شده را برای کار با استعاره‌های مراجع- پدیدآورنده به‌کارمی‌برند درحالی‌که دیگران، مثل کریستین پری  Christine Perry  رویکردی کمتر تجویز شده دارند. مزایای این استعاره‌ها این است که این‌ها داستان‌های تجربیات مراجعین است شبیه آنچه که ونسا در مورد از بین بردن وهم و احساس گم‌شدن داشت. درمانگر می‌تواند به مراجعان در استفاده از تصوراتشان بپیوندد، چیزی برای مقاومت در مراجع وجود ندارد، نیازی نیست که درمانگر داستانی خلق کند و تغییر مطابق نمونۀ مراجع از دنیا صورت می‌گیرد.

گروه دوم: استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده

بیشتر نوشته‌ها تمایل به استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده دارند، آن‌هایی که بوسیله درمانگر به منظور هماهنگ کردن با شرایط مراجع و با تمایل رسیدن به نتیجه خلق می‌شوند.

این‌ها به‌طور عادی به عنوان داستان یا افسانه‌ها در درمان گفته می‌شوند، ارائۀ یک مسئله به نحوی که برای مراجع قابل درک باشد، ساختن منابع، مهارت‌ها و مفاهیمی برای حل مسئله قبل از رسیدن به یک نتیجۀ مناسب. ممکن است زمان استفاده از استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده وقتی باشد که مراجعان برای نحوۀ حل مسئله‌شان گیر کرده‌اند و درمانگر حرفه‌ای راهبردها، فنون، یا روش‌هایی از آن‌چه را که ممکن است برای مراجع مفید باشد در دسترس قرار می‌دهد.

گروه سوم: استعارۀ گروهی

در مورد «استعاره‌های گروهی» من آن‌هایی را ترجیج می‌دهم که از مراجعان یا درمانگران نشأت نگرفته‌اند ولی ساخته شده‌اند و فعالانه هم توسط درمانگر و هم مراجع در داستان به کار گرفته می‌شوند. آن‌ها ترکیبی از مزایای هر دو طبقه‌بندی قبلی هستند که فعالانه با داستان‌های مراجعین کار می‌کنند و مراجعین می‌پذیرند که توسط درمانگر به کار گرفته شوند. طبیعتاً، آن‌ها کمتر بر اساس پیش‌نویس خاص بودند تا بعضی رویکردهای مراجع- پدیدآورنده. با این وجود آن‌ها کمتر توسط درمانگر برای آفرینش داستان به کار گرفته می‌شوند. مراجع، مشارکت فعال‌تر در تولید داستان، حل مسئله و دستیابی به نتیجه، نسبت به استعاره‌های درمانگر- پدیدآورنده دارد.

گروه چهارم: استعاره‌های تجربی

نیازی نیست که استعاره‌ها فقط در افسانه‌گویی وجود داشته باشند بلکه این می‌تواند در ضمن و خلال یک تمرین آزمایشی هم به شکل ضمنی یک استعاره منتقل شود. یک روش مهم کمک به مراجعان رشد مهارت‌ها، شایستگی و اطمینان است تا فرصت‌ها را برای آن‌ها خلق کنند و مسیر را برایشان تسهیل کنند تا گستره‌ای وسیع از تجربیات نو داشته باشند و درک کنند کدام مفهوم ممکن است برای کمک به آن‌ها در رسیدن به اهداف درمانی‌شان سودمند باشد.

بر اساس طبیعتشان، استعاره‌های تجربی، یک مراجع را به کشف بعضی چیزها در یک بخش از تجربه‌اش (مثل تماشا کردن بازتاب‌ها در یک رودخانه، همانطور که ونسا انجام داد) که ممکن است برای مراجع دیگر نیز کاربردی باشد (مثل سروکار داشتن با یک بیمار حملۀ آسیب‌زا) دعوت می‌کنند. آن‌ها فرصتی برای خود- کشفی  Self- discover  و یادگیری مهارت‌های ضروری زندگی ایجاد می‌کنند و بنابراین احساس قدرتمندی ایجاد می‌کنند. چنین استعاره‌هایی لنگر می‌اندازند و پیام‌های درمانی در یک تجربۀ واقعی را به گل می‌نشانند.

آیا زمان‌هایی وجود دارد که از استعاره استفاده نکنیم؟

جواب این سؤال بله است. همۀ ما که برای این کتاب همکاری کرده‌ایم و آن‌را نوشته‌ایم، امیدواریم که به ساختن مهارت‌هایتان به عنوان یک درمانگر کمک کنیم تا نهایتاً برای مراجعینتان سودمند باشد. من از شما دعوت می‌کنم تا با رویکردهایی که پیشنهاد کردیم کار کنید، اما هم‌چنین در نظر داشته باشید که دانستن یک ابزار جدید در جعبه ابزار درمانی‌تان به این معنی که برای هر فردی در هر شرایطی جواب می‌دهد نیست. درحالی‌که داستان‌ها جذابیتی عمومی دارند و در درازمدت بر اساس تعامل انسانی و یادگیری شکل گرفته‌اند ضرورتی برای استفاده از استعاره برای هر فرد نداریم. اول، همان‌طور که ذکر شد اگر می‌توانید به‌طور مستقیم با فرد ارتباط بگیرید تا بتواند آنچه را لازم است انجام دهد؛ ضرورتی ندارد که وقتتان را با روش‌های غیرمستقیم مثل استعاره‌ها تلف کنید.

دوم، مراجعانی هستند که داستان‌گویی را متواضعانه یا طفره رفتن می‌دانند، در چنین مواردی استعاره، نامناسب است.

سوم، چون‌که استفاده از استعاره در درمان یک ابهام، رویکردی غیرمستقیم به درمان دارد، ممکن است برای مراجعانی که سبک شناختی عینی دارند مناسب نباشد.

چهارم، زمان‌هایی ممکن است باشد مانند وقتی که فرد بسیار افسرده است که او به سختی در فرایند فعال تعاملی استعاره‌ها درگیر می‌شود و نهایتاً، همان‌طور که مکتب روان‌درمانی کوتاه‌مدت  The brief therapy school  به ما آموخته است، اگر بعضی روش‌ها کار نمی‌کند، ضرورتی بر اصرار ورزیدن نیست. آن روش را رها کنید و سعی کنید روشی متفاوت را امتحان کنید.

فقط دانستن یک ابزار مناسب- و اینکه آن ابزار چقدر خوب است- به این معنی نیست که آن مناسب‌ترین یا مربوط‌ترین ابزار برای هر موقعیتی که شما با آن مواجه هستید، می‌باشد. در مورد هر فرد ما باید تشخیص دهیم چه ابزاری برای او بهترین است. در نظر داشته باشید که استعاره یکی از ابزارهای مورد استفاده در جعبه ابزار درمانی شما خواهد بود، ولی هم‌چنین به خاطر داشته باشید که کتاب مقدسی وجود ندارد دربارۀ این‌که چطور درمانگری که استعاره‌ها را به کار می‌برد با درمانگر دیگر مقایسه شود.

انگیزۀ من در خلق این کتاب این بوده است که اجازه دهد به شما که گوناگونی را که افراد حرفه‌ای درک کرده و هنردرمانی‌شان را برای داستان‌گویی به کار برده‌اند را ببیند نهایتاً اینکه رویکردها ممکن است برای شما و مراجعانی که شما با آن‌ها کار می‌کنید، مفید باشند.

این متن ترجمه‌ای است از:

 Healing with Stories: Your Casebook Collection for Using Therapeutic Metaphors, Chapter 1, Paperback, John Wiley and Sons – April 20, 2007 by George W. Burns-

منابع

American Psychological Association, Division of Psychological Hypnosis. (1999). Policy and procedures manual. Washington, DC: Author.

Battino, R. (2002). Metaphoria: Metaphor and guided metaphor for psychotherapy and healing.Williston, VT: Crown House.

Bell- Gadsby, C. & Donaghy, K. (2004, December). Embodied metaphors.Workshop presented at the ninth International Congress on Ericksonian Approaches to Hypnosis and Psychotherapy, Phoenix, AZ.

Burns, G. W. (2001). 101 healing stories: Using metaphors in therapy. New York: Wiley.

Burns, G. W. (2005). 101 healing stories for kids and teens: Using metaphors in therapy. Hoboken, NJ: Wiley.

Ferrara, K. W. (1994). Therapeutic ways with words. New York: Oxford University Press.

Hammond, D. C. (Ed). (1990). Handbook of hypnotic suggestions and metaphors. New York: Norton.

Kopp, R. R. (1995). Metaphor therapy: Using client- generated metaphors in psychotherapy. New York: Brunner /Mazel.

Lankton, C. & Lankton, S. R. (1989). Tales of enchantment: Goal- oriented metaphors for adults and children in therapy. New York: Brunner / Mazel.

Lankton, S. R. (2002). Foreword. In R. Battino (Ed.), Metaphoria: Metaphor and guided metaphor for psychotherapy and healing (pp. v–xv). Williston, VT: Crown House.

Lankton, S. R. & Lankton, C. (1983). The answer within: A clinical framework of Ericksonian hypnotherapy. New York: Brunner / Mazel.

Lankton, S. R., & Lankton, C. (1986). Enchantment and intervention in family therapy: Training in Ericksonian hypnosis. New York: Brunner / Mazel.

Mills, J. C. (2001). Ericksonian play therapy: The spirit of healing with children and adolescents. In B. B. Geary & J. K. Zeig (Eds.), The handbook of Ericksonian psychotherapy (pp. 506–521). Phoenix, AZ: Milton H. Erickson Foundation Press.

Mills, J. C., & Crowley, R. J. (1986). Therapeutic metaphors for children and the child within. New York: Brunner /Mazel.

استعاره در روان شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

برگرفته از: تن، روان و فرهنگ برگردان: محبوبه فرزانگان 

خدمات تخصصی پژوهش و تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره نگارش: تحلیل داده های آماری

ارائه و طراحی پرسشنامه های استاندارد

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام)

🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

🌐 وبلاگ 

💼کیفیت بالا، قیمت مناسب و خدماتی که به نیازهای شما پاسخ می‌دهند!

💼با ما همراه باشید و پروژه‌ی خود را به یک تجربه‌ی موفق تبدیل کنید.

 

 

تحلیل آماری عوامل دموگرافیک (جمعیت شناسی)

در طراحی پرسشنامه استاندارد و علمی چه نکاتی باید رعایت شود؟

در طراحی پرسشنامه استاندارد و علمی چه نکاتی باید رعایت شود؟


  • موضوع و هدف پرسشنامه:
     موضوع و هدف پرسشنامه باید به طور شفاف و دقیق مشخص شود.
  • جامعه هدف: جامعه هدف پرسشنامه باید به طور دقیق مشخص شده باشد تا سوالات متناسب با آن ها طراحی شود.
  • نوع سوالات: از انواع مختلف سوالات (بسته، باز، ماتریسی و …) متناسب با موضوع و هدف پرسشنامه استفاده شود.
  • وضوح و سادگی: سوالات باید واضح، ساده و قابل فهم باشند تا پاسخگویان به درستی منظور آنها را متوجه شوند.
  • بی‌طرفی: سوالات باید بی‌طرفانه باشند و از طرح سوالات جهت‌دار خودداری شود.
  • ترتیب سوالات: ترتیب سوالات باید منطقی و از ساده به پیچیده باشد.
  • طول پرسشنامه: پرسشنامه باید از نظر طول مناسب باشد و از خسته شدن پاسخگویان جلوگیری شود.
  • آزمایش پیش‌آزمون: قبل از توزیع نهایی، پرسشنامه باید بر روی نمونه کوچکی از جامعه هدف پیش‌آزمون شود تا اشکالات احتمالی آن برطرف شود.

نکات تکمیلی:

  • از دستورالعمل‌های واضح و دقیق برای پاسخگویی به سوالات استفاده شود.
  • در صورت نیاز، از تصاویر یا جداول برای تفهیم بهتر سوالات استفاده شود.
  • از طرح سوالات شخصی و خصوصی که ممکن است باعث ناراحتی پاسخگویان شود خودداری شود.
  • به محرمانگی پاسخ‌ها و حفظ حریم خصوصی پاسخگویان احترام گذاشته شود.

منابع:

جلسه 2 مقاله نویسی و پایان نامه نویسی با هوش مصنوعی (دانلود و ترجمه مقالات علمی با چند کلیک ساده!)

نوشته

اصول اخلاقی در نگارش مقالات علمی و پژوهشی و مقالات ISI

نوشته

چه اطلاعاتی باید در صفحه پشت جلد پایان نامه قرار بگیرد؟

نوشته

چه تعداد افراد نمونه را باید انتخاب کنم؟

نوشته

جامعه آماري در پژوهش چیست؟

 تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

تحلیل داده های آماری

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره : پایان نامه و مقاله نویسی تحلیل داده های آماری

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

توجه: همه ی پرسشنامه هااز منابع معتبر تهیه شده،  استاندارد ، دارای روایی و پایایی و منابع داخل و پایان متن می باشند . همه ی پرسشنامه ها  قابل ویرایش در قالب نرم افزار ورد Word می باشد. 

مبانی نظری و پژوهشی متغیر ها

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام) 🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

(تا جای ممکن با ایتا پیام بفرستید، زودتر در جریان خواهیم بود!)

ایمیل :   abazizi1392@gmail.com

وبلاگ ما

جنگ مرغ مینا و سنجاب بر سر سکو

نظریه های روانشناسی به ترتیب تاریخ از ایتدا تا کنون به صورت بسیار خلاصه

برخی از نظریه‌های مهم روانشناسی را به ترتیب زمانی از ابتدا تا کنون به صورت خلاصه آمده است

روان‌نمایی (Psychoanalysis): نظریه‌ای که توسط زیگموند فروید در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم توسعه یافت. روان‌نمایی بر اهمیت نقش ناخودآگاه و تأثیرات آن بر رفتار و شخصیت انسان تأکید دارد.

رفتارگرایی (Behaviorism): گروهی از روان‌شناسان از جمله جان واتسون و بی. اف. اسکینر در دهه ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ روشی را توسعه دادند که بر تغییر رفتار بر اساس تمرین و تعامل با محیط تأکید دارد.

روان‌شناسی تحلیلی (Analytical Psychology): نظریه‌ای که توسط کارل گوستاو یونگ در قرن بیستم توسعه یافت. این نظریه بر توجه به نقش ناخودآگاه، آرچ‌ها و تعادل بین قسمت‌های مختلف شخصیت تأکید دارد.

روانشناسی انسانی (Humanistic Psychology): جنبشی در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ که تأکید دارد بر رشد و توسعه فردی، خلاقیت و خودشناسی. روانشناسانی مانند کارل راجرز و ابراهام ماسلو در این زمینه تأثیرگذار بودند.

روانشناسی شناختی (Cognitive Psychology): در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، نظریه‌ها و روش‌های مرتبط با فرآیندهای شناختی مانند توجه، حافظه، ادراک و فرآیندهای ذهنی توسعه یافت. روانشناسانی مانند جان براول و نومان نائیزر در این زمینه برجسته بودند.

روانشناسی رفتاری (Cognitive-Behavioral Psychology): ادغام نظریات روانشناختی و رفتارگرایی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که تأکید دارد بر نقش فرآیندهای شناختی و رفتار در تفسیر رفتار انسان.

تحلیل داده های آماری
تحلیل های کمی با نرم افزار های : SPSS – Amos – Pls تحلیل های کیفی با نرم افزار های : Maxqda – NVivo

روانشناسی فرهنگی (Cultural Psychology): بررسی تأثیر فرهنگ و محیط اجتماعی بر شکل‌گیری رفتار و شخصیت انسان. روانشناسانی مانند گوردون آلپورت و ریچارد شوستر در این زمینه تلاش کرده‌اند.

روانشناسی تطبیقی (Comparative Psychology): بررسی رفتار و فرآیندهای روانی در حیوانات و مقایسه آنها با انسان‌ها. این حوزه تمرکز خود را بر تفاوت‌ها و شباهت‌های روانشناختی در انواع مختلف حیوانات قرار می‌دهد.

روانشناسی شناختی اجتماعی (Social Cognitive Psychology): بررسی تأثیر عوامل اجتماعی بر رفتار و فرآیندهای شناختی انسان. این حوزه به مطالعه تصمیم‌گیری اجتماعی، تأثیر قوانین اجتماعی و تفاوت‌های فردی در پاسخ به محیط اجتماعی می‌پردازد.

روانشناسی مثبت (Positive Psychology): بررسی عواملی مانند خوشبختی، رضایت زندگی، رشد فردی و عوامل مثبت روانشناختی در انسان. روانشناسانی مانند مارتین سلیگمن و میهای چیکسنت‌میهای در این زمینه تأثیرگذار بوده‌اند.

از طریق این نظریه‌ها، روان‌شناسان سعی کرده‌اند تا رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان را درک کنند و توضیح دهند. هر یک از این نظریه‌ها مجموعه‌ای از فرضیات، تئوری‌ها و روش‌های تحقیقی را شامل می‌شوند که به تفسیر و توضیح رفتار و تجربه انسان کمک می‌کنند.

مهم ترین نظریه های از 1990

در زیر، برخی از نظریه‌های مهم روانشناسی از سال ۱۹۹۰ به بعد آمده است.

۱. روانشناسی مغز و عصب (Neuropsychology): بررسی رابطه بین عصب‌شناسی و رفتار انسان، از جمله تأثیر ساختار و عملکرد مغز بر شناخت، هیجانات و رفتار. پیشرفت‌های فناوری عصب‌شناسی و تصویربرداری مغز، این حوزه را تحت تأثیر قرار داده است.

۲. روانشناسی تحولی (Developmental Psychology): بررسی تغییرات روانشناختی و رفتاری از نظر زمانی در طول عمر انسان. این شاخه شامل مطالعه رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی در مراحل مختلف زندگی است.

۳. روانشناسی معنویت (Positive Psychology): تمرکز بر عوامل مثبت و بهبود کیفیت زندگی، شادی، رضایت و معنا در زندگی. این حوزه به بررسی عواملی مانند شکرگزاری، ارتباطات معنوی، عزت نفس و اهداف زندگی می‌پردازد.

۴. روانشناسی اجتماعی (Social Psychology): مطالعه تأثیرات اجتماعی بر رفتار، دیدگاه‌ها و هویت انسان. تحقیقات در این حوزه شامل موضوعاتی مانند تأثیر گروهی، تمایل به همبستگی اجتماعی و تفاوت‌های فرهنگی است.

۵. علم شناختی (Cognitive Science): یک رویکرد بینشی برای مطالعه ذهن و فرآیندهای شناختی انسان است. این حوزه شامل ترکیبی از روانشناسی شناختی، علوم عصبی، هوش مصنوعی و فلسفه است.

۶. روانشناسی محیطی (Environmental Psychology): بررسی تأثیر محیط فیزیکی بر رفتار و روانشناخت انسان. این حوزه شامل مطالعه تأثیرات مکان‌های زیستی، طراحی شهری، محیط کار و ارتباط انسان با محیط است.

۷. روانشناسی سلامت (Health Psychology): بررسی رابطه بین عوامل روانشناختی و سلامت جسمانی و روانی. این حوزه شامل مطالعه عوامل مانند استرس، رفتارهای سلامتی و تأثیرات روانی در بیماری‌ها است.

۸. روانشناسی رفتاری زیستی (Evolutionary Psychology): تأکید بر تأثیراتزیستی و تکاملی بر رفتار انسان. این حوزه تلاش می‌کند تا رابطه بین رفتار انسان و تکامل بیولوژیکی را بررسی کند.

۹. روانشناسی فرهنگی (Cultural Psychology): مطالعه تأثیرات فرهنگ و محیط فرهنگی بر شناخت، رفتار و روانشناخت انسان. این حوزه تمرکز بر تفاوت‌های فرهنگی در دیدگاه‌ها، اعتقادات و رفتارها دارد.

۱۰. روانشناسی دینی (Psychology of Religion): بررسی تأثیرات دین و اعتقادات مذهبی بر شناخت، رفتار و روانشناخت انسان. این حوزه به مطالعه عواملی مانند ایمان، معنویت، تعبد و تجربه‌های مذهبی می‌پردازد.

این فقط برخی از نظریه‌های مهم در روانشناسی است.

اگر شما نظریه های دیگری را می شناسید که اینجا نیست معرفی کن و در زیر پیشنهاد بده!

پرسشنامه گرایش به مواد مخدر فرجاد(1385)

نوشته

روش‌های تایپ نیم فاصله در ورد Word و اکسل Excel

نوشته

پرسشنامه تحمل ابهام –  16 گویه‌ای بادنر (1962)

نوشته

امتیاز بندی و بارم بندی دقیق دقیق مصاحبه دکتری به چه صورت است؟

نوشته

گوگل در حال ساخت موتور جست‌وجوی جدید مبتنی‌بر هوش مصنوعی است

 تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

تحلیل داده های آماری

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره : پایان نامه و مقاله نویسی تحلیل داده های آماری

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

توجه: همه ی پرسشنامه هااز منابع معتبر تهیه شده،  استاندارد ، دارای روایی و پایایی و منابع داخل و پایان متن می باشند . همه ی پرسشنامه ها  قابل ویرایش در قالب نرم افزار ورد Word می باشد. 

مبانی نظری و پژوهشی متغیر ها

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام) 🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

(تا جای ممکن با ایتا پیام بفرستید، زودتر در جریان خواهیم بود!)

ایمیل :   abazizi1392@gmail.com

وبلاگ ما

اشتیاق تحصیلی با ابعاد اشتیاق رفتاری، عاطفی و شناختی: بررسی رویکرد فردریکز، بلومنفیلد و پاریس

مقدمه:
اشتیاق تحصیلی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، به بررسی اشتیاق تحصیلی با تمرکز بر ابعاد اشتیاق رفتاری، عاطفی و شناختی بر اساس رویکردهای فردریکز، بلومنفیلد و پاریس پرداخته خواهد شد.

اشتیاق تحصیلی به عنوان یک مفهوم روانشناختی، اراده‌مندی و تمایل فرد به مشارکت فعال در فرایند یادگیری و تحصیل است. این اشتیاق شامل علاقه، انگیزه، و انرژی است که فرد را به انجام فعالیت‌های تحصیلی می‌کشاند و در پیشرفت و عملکرد تحصیلی مؤثر است. اشتیاق تحصیلی می‌تواند در تمام سطوح آموزشی، از دبستان تا دانشگاه، و در همه زمینه‌های تحصیلی، از علوم تجربی تا علوم انسانی، مورد بررسی قرار گیرد.

اشتیاق تحصیلی می‌تواند در سه بُعد اصلی بیان شود:

اشتیاق رفتاری: این بُعد اشتیاق تحصیلی را به نشاط و انگیزه فرد برای شرکت فعال در فرایند یادگیری مربوط می‌سازد. فرد با اشتیاق رفتاری تمایل دارد به‌طور فعالانه درس بخواند، وظایف و تکالیف را انجام دهد و در فعالیت‌های تحصیلی مشارکت کند.

اشتیاق عاطفی: این بُعد اشتیاق تحصیلی را به علاقه و لذت فرد نسبت به فعالیت‌های تحصیلی نشان می‌دهد. فرد با اشتیاق عاطفی علاقه و ارتباط مثبتی با محیط تحصیلی، موضوعات درسی و فرایند یادگیری دارد. او احساس رضایت و لذت می‌کند و از مشارکت در فعالیت‌های تحصیلی راضی است.

اشتیاق شناختی: این بُعد اشتیاق تحصیلی را به اهتمام فرد به فهم، تسلط و پیشرفت در فرایند یادگیری نشان می‌دهد. فرد با اشتیاق شناختی اهمیت مفاهیم و دانش را درک می‌کند و به دنبال فهم عمیق و تسلط بر مطالب است. او تمایل دارد به شکل‌دهی به دانش و اندیشیدن نوآورانه در حوزه‌های مختلف تحصیلی.

ترکیب این سه بُعد اشتیاق تحصیلی، تأثیر قوی بر عملکرد و پیشرفت تحصیلی فرد دارد. با داشتن اشتیاق تحصیلی قوی، فرد بهترین ظرفیت خود را در فرایند یادگیری به کار می‌گیرد و به دستیابی به نتایج مطلوب در تحصیلاتخود می‌پردازد. به عبارت دیگر، اشتیاق تحصیلی می‌تواند به عنوان یک محرک داخلی برای یادگیری و تحصیل عمل کند و فرد را به تلاش و پیگیری هدف‌های تحصیلی خود ترغیب کند.

اهمیت اشتیاق تحصیلی در فرایند یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان توضیح یده


نتیجه‌گیری:
در این بخش، به نتایج و مفاد مهم مطالعه پرداخته شده و نقش اشتیاق تحصیلی و ابعاد آن بر عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بررسی می‌شود. همچنین، توصیه‌ها و پیشنهاداتی برای تقویت و توسعه اشتیاق تحصیلی در محیط آموزشی ارائه می‌شود.

مراجع:
در این بخش، مراجع استفاده شده برای تحقیق و بررسی موضوع مورد بحث ذکر می‌شوند. نمونه‌ای از مراجع ممکن عبارتند از:

Fredricks, J. A., Blumenfeld, P. C., & Paris, A. H. (2004). School engagement: Potential of the concept, state of the evidence. Review of educational research, 74(1), 59-109.
Skinner, E. A., & Belmont, M. J. (1993). Motivation in the classroom: Reciprocal effects of teacher behavior and student engagement across the school year. Journal of educational psychology, 85(4), 571-581.
Bloomfield, L. (2006). The role of emotional engagement in academic achievement among diverse students. Journal of youth and adolescence, 35(5), 723-739.

Q15- پرسشنامه سنجش اثر بخشی دوره های آموزشی( ۲۳سوال- ۲ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q16- پرسشنامه میزان توجه به هوش چند گانه و ابعاد آن در مدارس( 25سوال – ۳ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q16-2-آزمون هوشی هیلدا سانتوچی ( 10 کارت – 13 صفحه – دارای روش نمره گذاری )


Q17- پرسشنامه خودکارآمدی مدرسه ( اسمیت)( ۱۲سوال – ۳ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q17-2پرسشنامه ارتباط با مدرسه (۲۱ سوال- ۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – دو مقاله رایگان- )

Q17-3-مقیاس اشتیاق دانش آموزان در مدرسه ( (SES-4DS ویگا (2016) (20سوال- 5 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 2 مقاله پایه رایگان- )

Q17-4-مقياس اشتياق به مدرسه وانگ و همكاران (2011) (23سوال- 6 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – 12 مقاله پایه رایگان- )

q17-4-2 – پرسشنامه رضایت والدین از مدرسه – بر اساس شاخص رضایتمندی ACSI آمریکا – تک مؤلفه(7سوال- 7 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری )

q17-5-مقیاس اشتیاق تحصیلی( اشتیاق رفتاری، عاطفی و شناختی)) فردریکز، بلومنفیلد، پاریس، 2004 ( 18سوال – 5 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری-11مقاله بیس رایگان – )

q17-6-مقیاس اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) – ( 17 سوال – 5 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری-11مقاله بیس رایگان – )

q17-7-پرسشنامه ی ادراک از ساختار کلاس درس بلک برن( 26 سوال – 6 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری-3مقاله بیس رایگان – )

q17-8- پرسشنامه مهارت های برنامه ریزی درسی معلمان افشین(1393) (تک مولفه ای)( 27 سوال – 11 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری-2مقاله بیس رایگان – )

q17-9- پرسشنامه عملکرد آموزشی (تک مولفه ای)- ( 25 سوال – 8 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

اگر می خواهید در خصوص نرم افزار Nvivo آموزش ببینید. اینجا کلیک کنید مجموع آموزش 8 ساعت و 24 دقیقه

تحلیل داده های آماری

فروشگاه محصولات فیزیکی

رهبر نماها چه کسانی هستند ؟

نوشته

نشریات و مجلات معتبر بین المللی (ISI) در حوزه علم مواد، پوشش ها و فیلم ها

نوشته

کپی محتویات یک فایل متنی بدون بازکردن فایل

نوشته

کوتاه‌ترین تست هوش دنیا + پاسخ

نوشته

کتاب “مدیریت زمان: راهنمای کامل برای بهره‌وری و موفقیت” (برای اولین بار در ایران)

روش های بصری سازی در مکس کیو دی ای MAXQDA

نوشته

نحوه بازیابی اسناد در ورد

نوشته

آزمون هوش مصنوعی در تولید محتوا به زبان کردی

نوشته

تغییر سازمانی: چگونه سازمان‌ها توانستند تغییر را مدیریت کنند

نوشته

پرسشنامه شناسایی و اولویت بندی عکس العمل مردان و زنان در مقابل خشونت همسر

انتظار - موفقیت انگیزش - آینده نگری

عزت نفس چیست؟

عزت نفس چیست؟

عزت نفس یکی از مفاهیم مهم در روانشناسی و روانپزشکی است که به احساس ارزشمند بودن و احترام به خود اشاره دارد. عزت نفس در واقع تصویری است که فرد از خودش دارد و نشان دهنده ارزشیابی مثبت یا منفی او نسبت به خودش است. در این مقاله، به بررسی مفهوم عزت نفس، عوامل مؤثر بر آن و راه‌های تقویت آن پرداخته خواهد شد.

مفهوم عزت نفس به معنای احساس مثبتی است که فرد درباره خودش و قدرت‌ها و توانایی‌هایش دارد. وقتی فرد عزت نفس قوی دارد، او احساس می‌کند که مستحق موفقیت و شادمانی است و به خود احترام دارد. این احساس به او انگیزه می‌دهد تا به خوبی‌های خود عمل کند و در مواجهه با چالش‌ها و مشکلات به خود اعتماد کند.

عوامل متعددی می‌توانند بر عزت نفس تأثیر بگذارند. یکی از مهم‌ترین عوامل، تجربه‌های گذشته فرد است. تجربه‌های موفقیت قبلی و تحقق اهداف کوچک و بزرگ، به فرد اعتماد به نفس می‌دهد و عزت نفس او را تقویت می‌کند. همچنین، روابط اجتماعی، نظرات دیگران و محیط فرد نیز می‌توانند بر عزت نفس او تأثیرگذار باشند. مثلاً، نظرات مثبت و حمایت کننده افراد مهم در زندگی فرد، عزت نفس او را افزایش می‌دهند در حالی که نقد و انتقاد بی‌رویه می‌تواند آن را ضعیف کند.

روش‌های مختلفی برای تقویت عزت نفس وجود دارد. یکی از این روش‌ها، توجه به خود مثبت است. فرد می‌تواند با تمرکز بر موفقیت‌ها و توانایی‌های خود، احساس خوبی درباره خودش پیدا کند. همچنین، تعیین اهداف قابل دستیاب و قدم‌های کوچک برای رسیدن به آن‌ها نیز می‌تواند به تقویت عزت نفس کمک کند. علاوه بر این، مراقبت از خود، تحقق علاقه‌مندی‌ها، ورزش و فعالیت‌های روانشناختی مثل مدیتیشن و تمرینات تفکر مثبت نیز می‌توانندر ادامه مقاله…

نیز می‌توانند در تقویت عزت نفس مؤثر باشند. مهمترین نکته در تقویت عزت نفس این است که فرد به خودش اجازه دهد احساسات و افکار منفی را به چشم‌اندازی مثبت تبدیل کند و بر روی نقاط قوت خود تمرکز کند.

علاوه بر این، ایجاد یک شبکه اجتماعی حامی نیز می‌تواند به تقویت عزت نفس کمک کند. دوستان و خانواده‌ای که افراد را به طرز قابل توجهی قبول و دوست داشته باشند، می‌توانند احساس ارزشمند بودن و عزت نفس را در فرد تقویت کنند. همچنین، مشارکت در فعالیت‌ها و گروه‌هایی که به علایق و استعدادهای فرد مرتبط هستند، احساس قبولی و موفقیت را تقویت می‌کند.

در نهایت، مهم است که فرد درک کند عزت نفس یک فرایند پیوسته است و باید به طور مداوم به تقویت آن اهمیت داده شود. این مقاله تلاشی برای آشنایی با مفهوم عزت نفس و راه‌های تقویت آن بود و امیدواریم که بتواند به خوانندگان کمک کند تا از ارزش و قدرت خود آگاه شوند و با عزت نفس قوی‌تری در زندگی خود روبرو شوند.

Q27چک لیست سنجش میزان عزت نفس کودکان عزیزی مقدم(۲۰سوال – ۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )[

Q28- پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت(۵۸سوال – ۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q29- پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ(۱۰سوال – ۲ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q30- پرسشنامه عزت نفس روچستر(۹سوال – ۲ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q31- پرسشنامه عزت نفس حیطه های ویژه هیر و شوماکر(۱۰سوال – ۴ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q31-2- پرسشنامه عزت نفس برای کودکان ، پپ و همکاران (1989) ( 60 عبارت – 10 صفحه دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

q31-3- مقیاس وابستگی های ارزش خود (نسخه 35 عبارتی 7 عاملی) کراکرو همکاران (2001)( 35 عبارت – 10 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری -2 مقاله پایه )


q31-4- مقیاس وابستگی های ارزش خود کراکرو همکاران (2001) اصلاحیه (سبزه آرای لنگرودی و همکارنش ، 1392)  (نسخه 29 عبارتی 6 عاملی)( 29 عبارت – 9 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری -2 مقاله پایه )

تحلیل محتوای کتاب های درسی با تکنیک ویلیام رومی

نوشته

شروع آیلتس از صفر | نکات طلایی برای گرفتن مدرک آیلتس

نوشته

فصل سوم : آموزش انویوو

نوشته

تحلیل عاملی تاییدی چیست؟

نوشته

آموزش ورود محتوای فایل پی ‌دی‌ اف به ورد

اگر می خواهید در خصوص نرم افزار Nvivo آموزش ببینید. اینجا کلیک کنید مجموع آموزش 8 ساعت و 24 دقیقه

تحلیل داده های آماری



فروشگاه محصولات فیزیکی

چگونه فایل اکسل را غیر قابل ویرایش کنیم

کوتاه‌ترین تست هوش دنیا + پاسخ

اگر حوصله انجام تست‌های طولانی هوش را ندارید تست کوتاهی را برای شما آماده کرده‌ایم  که فقط از ۳ سؤال ریاضی تشکیل شده است.

کوتاه ترین تست هوش دنیا در اصل بخشی از یک مقاله تحقیقاتی بوده که در سال ۲۰۰۵ توسط شین فردریک، استاد دانشگاه MIT در آمریکا منتشر شده است.

پروفسور فردریک به عنوان بخشی از تحقیقات خود، این تست را به ۳ هزار نفر شرکت‌کننده داده و حتی کسانی که در دانشگاه‌های برتر آمریکا مانند هاروارد تحصیل می‌کردند، در این پژوهش حضور داشته‌اند.

از میان تمام افراد شرکت‌کننده، تنها ۱۷ درصد موفق به کسب نمره ۳ از ۳ در این آزمون شدند.

پروفسور فردریک در مورد این تست گفته که هر ۳ سؤال «آسان» هستند؛ به این معنا که راه حل آن‌ها به راحتی قابل درک است. با این حال، برای رسیدن به پاسخ صحیح باید در تله پاسخ‌های اشتباه نیفتید. در ادامه، نگاهی به سؤالات کوتاه‌ترین تست هوش جهان می‌اندازیم.

۱- یک چوب بیسبال و یک توپ در مجموع ۱.۱۰ دلار قیمت دارند. قیمت چوب بیسبال ۱ دلار بیشتر از قیمت توپ است. قیمت توپ چقدر است؟

۲- ساخت ۵ وسیله توسط ۵ ماشین، ۵ دقیقه طول می‌کشد. چقدر طول می‌کشد تا ۱۰۰ ماشین، ۱۰۰ وسیله را بسازند؟

۳- در یک دریاچه، نیلوفر آبی وجود دارد که هر روز اندازه‌اش دو برابر روز قبل می‌شود. اگر ۴۸ روز طول بکشد تا نیلوفر آبی تمام دریاچه را بپوشاند، چقدر طول می‌کشد تا نیمی از دریاچه را بپوشاند؟


پاسخ‌های صحیح:

۱- ۵ سنت

فرض می‌کنیم که قیمت توپ X است. چوب بیسبال ۱ دلار گران‌تر است؛ بنابراین قیمت آن X + ۱ است. در نتیجه:

قیمت توپ + قیمت چوب بیسبال = X + (X + ۱) = ۱.۱،

۲ X + ۱ = ۱.۱،

۲ X = ۰.۱

X = ۰.۰۵،

۲- ۵ دقیقه

اگر ساخت ۵ وسیله توسط ۵ ماشین، ۵ دقیقه طول بکشد، پس ساخت ۱ ویجت توسط ۱ ماشین، ۵ دقیقه طول می‌کشد (هر ماشین در ۵ دقیقه یک وسیله می‌سازد). اگر ۱۰۰ ماشین با هم کار کنند، هر کدام می‌توانند در ۵ دقیقه یک وسیله بسازند؛ بنابراین ۱۰۰ وسیله در ۵ دقیقه ساخته خواهند شد.

۳- ۴۷ روز

هر روز، اندازه نیلوفر آبی دو برابر می‌شود. بنابراین، اگر یک روز به عقب برویم، اندازه نیلوفر آبی نصف می‌شود. در نتیجه، نیلوفر آبی در روز ۴۷ (یکی مانده به آخرین روز) نیمی از دریاچه را پوشانده است.

منبع: وزیاتو

جلسه 22 مقدمات spss – اصلاح یا حذف سیستماتیک ردیف های بدون جواب + شناسایی داده های پرت

نوشته

آموزش نوشتن رزومه حرفه ای برای مدرس موسیقی

نوشته

چگونه با چت چیپیتی chat gpt در کمتر از یک ساعت یک مقاله علمی نوشتند؟

نوشته

آموزش نوشتن رزومه حرفه ای فیلمبردار

نوشته

3 راه برای کشف علاقه واقعی خود!

خدمات تخصصی پژوهش و تحلیل داده های آماری با مناسب‌ترین قیمت و کیفیت برتر!

🌟با تجربه‌ی بیش از 17 سال و ارائه‌ی بهترین خدمات

مشاوره نگارش: تحلیل داده های آماری

ارائه و طراحی پرسشنامه های استاندارد

📊تحلیل داده های آماری با نرم افزارهای کمی و کیفی

📞 تماس: 09143444846 (پیامک، ایتا، واتساپ، تلگرام)

🌐 کانال تلگرام: عضو شوید

🌐 وبلاگ 

💼کیفیت بالا، قیمت مناسب و خدماتی که به نیازهای شما پاسخ می‌دهند!

💼با ما همراه باشید و پروژه‌ی خود را به یک تجربه‌ی موفق تبدیل کنید.

 

 

پرسشنامه استاندارد

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم؟

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم؟

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

احساسات ما بسیار پیچیده است. به همین دلیل است که توسعه هوش هیجانی (هوش عاطفی) ما بسیار حائز اهمیت است: ما باید در مورد خود و دیگران شفافیت داشته باشیم.

احساسات ما بدون توجه به سن ما دائماً بر ما تأثیر می گذارد و بر ما تأثیر می گذارد. اگر ندانیم چگونه این احساسات را درک و مدیریت کنیم، می تواند ما را از بهترین عملکردمان در کار و زندگی باز دارد. اگر می خواهید نسبت به احساسات خود احساس بهتری داشته باشید، یادگیری چگونگی بهبود هوش هیجانی بسیار مهم است.

در حالی که برخی افراد به طور طبیعی هوش هیجانی بالاتری نسبت به دیگران دارند و برخی از انواع نورودایورستی (تنوع عصبی) ممکن است آن را چالش برانگیزتر کند، بهبود هوش هیجانی شما امکان پذیر است.

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی شما که ضریب عاطفی شما (EQ) نیز نامیده می شود، به توانایی شما در تشخیص، درک و تنظیم احساسات اشاره دارد. برخی از مردم فکر می کنند که این فقط به احساسات خود شما مربوط می شود؛ اما هوش هیجانی همچنین به توانایی شما در درک و کار با احساسات دیگران هم اشاره دارد.

هوش هیجانی ما مستقیماً با سلامت روانی ما ارتباط دارد زیرا بر ذهنیت ما تأثیر می گذارد و نحوه مقابله را به ما دیکته می کند. نادیده گرفتن سلامت عاطفی ما آسان است، اما این جنبه ای از حال ما است که به اندازه سلامت جسمی، اجتماعی و معنوی ما مهم است.

جنبه هوش هیجانی که مربوط به دیگران است بر کیفیت روابط ما تأثیر می گذارد. همچنین بر موفقیت در کار، به ویژه به عنوان یک مدیر یا رهبر تأثیر می گذارد، زیرا درک دیگران برای ایجاد انگیزه، هدایت و الهام بخشیدن به آنها کلیدی است.

برخی از کارشناسان استدلال می کنند که هوش هیجانی از ضریب هوشی معمولی (IQ) یک فرد مهم تر است زیرا احساسات در بین فرهنگ ها جهانی هستند و از زبان فراتر می روند.

هوش هیجانی یک مهارت نرم در نظر گرفته می شود که می تواند به شما در موفقیت در بسیاری از محیط ها کمک کند. به عنوان یک مهارت، هوش هیجانی به شما کمک می کند انتقاد را بپذیرید و بعد از یک اشتباه به مسیر خود ادامه دهید. علاوه بر این، می تواند به شما کمک کند به موقع نه بگویید، احساسات خود را به اشتراک بگذارید و احساسات دیگران را تفسیر کنید.

ما معتقدیم که تغییرات پایدار و مثبت محصول کل فرد است. هماهنگ شدن بیشتر با چشم انداز احساسی خود و یادگیری کمتر واکنش نشان دادن، مرحله ۱ ایجاد انواع تغییرات رفتاری است که به شما کمک می کند تا از نظر شخصی و حرفه ای شکوفا شوید. با پشتیبانی مناسب، می ‌توانید دیدگاه و مسئولیت ‌پذیری لازم برای ادامه راه را به دست آورید.

اگر مایل به تلاش در این راه هستید، ما در هر مرحله از شما حمایت خواهیم کرد تا به بهترین خود تبدیل شوید.

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

۵ ویژگی هوش هیجانی چیست؟

دنیل گولمن، روانشناس آمریکایی در سال ۱۹۹۵ کتابی به نام: چرا هوش هیجانی می تواند بیشتر از ضریب هوشی مهم باشد، نوشت که در آن پنج جنبه اصلی هوش هیجانی را مورد بحث قرار داد.

۱. خودآگاهی

خودآگاه بودن به این معنی است که می توانید احساسات خود را درک کنید. افرادی که آگاهی عاطفی یا اجتماعی بالایی دارند به احساسات خود اجازه نمی دهند که از آن ها بهترین استفاده را ببرند و به شهود خود اعتماد کنند.

۲. خود مدیریتی

خودمدیریتی به مدیریت احساسات و به خصوص انگیزه های ناگهانی شما اشاره دارد و به این معنی است که شما قبل از عمل فکر می کنید و در موقعیت های استرس زا به راحتی گیج نمی شوید.

۳. انگیزه

انگیزه، بهره وری و کارآیی شما را افزایش می دهد. وقتی ضریب هوشی بالاتری داشته باشید، نسبت به دیگران احساس همدلی بیشتری خواهید داشت. سپس می توانید کمک به دیگران را بر موفقیت فوری خود اولویت دهید. نوع دوستی یک محرک قوی است.

۴. همدلی

همدلی توانایی برقراری ارتباط واقعی با احساسات و دیدگاه های دیگران است. به ویژه همدلی به شما کمک می کند از قضاوت های فوری یا تسلیم شدن به کلیشه ها اجتناب کنید. شما دیگران را بهتر درک می کنید زیرا خود را در موقعیت مشابهی می توانید فرض کنید.

از سوی دیگر، همدردی زمانی است که از منظر خودتان برای مشکل یا حس بد دیگری اهمیت می ‌دهید یا متاسف هستید. با هوش هیجانی بالاتر، می توانید نیازهای عاطفی و واکنش های عاطفی دیگران را در شرایط سخت پیش بینی کنید. همدلی یک مهارت بسیار ارزشمند است و توسعه هوش هیجانی می تواند به رشد شما در آن زمینه کمک کند.

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

۵. مهارت های اجتماعی

همه افراد با هوش اجتماعی خوب را در تیم خود می خواهند، چه باهوش ترین باشند و چه نباشند. چرا؟ زیرا افراد با هوش هیجانی نقاط قوت و ضعف همه را در نظر می گیرند. آنها در کار از طریق تعارضات عالی هستند و واقعاً یک تیم را غنی می کنند.

چگونه می توانید هوش هیجانی خود را تقویت کنید؟

توسعه هوش هیجانی می تواند به شما کمک کند تا رضایت شغلی و وضوح شغلی بهتری داشته باشید. وقتی با احساسات خود هماهنگ باشید، می توانید با نیازهای خود هماهنگی بیشتری داشته باشید. به علاوه، هوش هیجانی می ‌تواند شما را در محل کار کارآمدتر کند. برای به دست آوردن این مزایا و حتی بیشتر، در اینجا چند نکته وجود دارد که می تواند به شما در بهبود مهارت های هوش هیجانی کمک کند:

۱. به نشانه های غیرکلامی توجه کنید

زبان بدن ، لحن صدا و حالات چهره نقش مهمی در برقراری ارتباط دارند. این نشانه‌ ها اغلب احساسات واقعی ما را نشان می ‌دهند. هر زمان که می توانید «ذهن را بخوانید» و احساسات دیگران را تفسیر کنید. برای مثال، می‌ توانید هنگام تماشای یک برنامه تلویزیونی در سکوت یا مشاهده خریداران در مرکز خرید، آن را امتحان کنید.

۲. انعکاس دهید

به زمانی فکر کنید که احساس عصبانیت، خوشحالی، ناامیدی یا تعجب کردید. چه واکنشی نشان دادید؟ بدنتان چه واکنشی نشان داد؟ تنش داشتید؟ فکتان منقبض شده بود؟ دانستن اینکه بدن و ذهن شما چگونه به احساسات واکنش نشان می دهند، نحوه واکنش شما را بهبود می بخشد.

زمانی را به تأمل در مورد چگونگی تأثیر کلمات و اعمال شما بر اطرافیان خود اختصاص دهید. ما زمانی رشد می کنیم که در معرض نظرات مختلف باشیم. سعی کنید کمی بیشتر از اینکه صحبت کنید گوش کنید.

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

۳. مسئولیت اعمال خود را بپذیرید

از رویارویی با مشکلات خود اجتناب نکنید و اگر احساسات کسی را جریحه دار کردید همیشه عذرخواهی کنید. صادق باشید و مایل به کار کردن از طریق مسائل باشید. این نشان دهنده بلوغ است و مردم خیلی زودتر می بخشند و فراموش می کنند و اگر شما یک رهبر هستید، مسئولیت اعمال خود به ویژه مهم است.

۴. خود ارزیابی کنید

آیا دیگران را به خاطر اشتباهات خود سرزنش می کنید؟ آیا می توانید تحت فشار آرام بمانید یا به راحتی تحت فشار قرار می گیرید؟ آیا می توانید بازخورد انتقادی بدهید و دریافت کنید؟ اگر نقاط ضعف خود را ندانید، نمی توانید آنها را برطرف کنید.

ممکن است بخواهید تست هوش هیجانی را امتحان کنید. چندین پلتفرم آنلاین این امکان را به صورت رایگان ارائه می دهند و درک خوبی از نحوه شروع بهبود هوش هیجانی به شما می دهد.

۵. بازخورد بخواهید

درون نگری عالی است، اما ما نمی توانیم خودمان را عینی ببینیم. اینجاست که بازخورد دیگران یک دارایی است. آنها چیزهایی را در مورد ما بیان می کنند که ما نمی توانیم ببینیم، چه مثبت یا منفی. ما می توانیم از هر دو درس بگیریم.

۶. بخوانید

مطالعه می تواند شما را آرام کند و مطالعات نشان داده اند که همدلی ما را افزایش می دهد. فرو رفتن در ذهن شخصیت ها به ما امکان می دهد تصمیم گیری و انگیزه های آنها را درک کنیم. به علاوه، ممکن است نحوه برخورد ما با تعارض در زندگی را هم نشان دهد.

چگونه هوش هیجانی خود را برای بهبود زندگی خود تقویت کنیم

هوش هیجانی چگونه می تواند زندگی شما را بهبود بخشد؟

هیچ کس در فهمیدن رفتارها کامل نیست. اگرچه چالش برانگیز است، اما هوش هیجانی دارایی بزرگی در زندگی شخصی و حرفه ای شما است.

داشتن هوش هیجانی بالا یک اثر دومینو ایجاد می کند. اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت و در مقابل دیگران آسیب پذیرتر خواهید بود. به نوبه خود، آنها احساس احترام می کنند و مایل به اشتراک گذاری ایده های خود هستند. سپس یک محیط گرم و امن برای آسیب پذیری شکل می گیرد. احساسات مثبت مسری هستند.

وقتی بتوانید افراد را به خوبی درک کنید، می دانید که آیا آن ها را بیش از حد تحت فشار قرار می دهید یا نه. تجزیه و تحلیل یک موقعیت خاص و پرورش افراد هر چند که برای آن ها مناسب تر باشد، منجر به اعتماد می شود، یک مولفه اساسی از هر پیوند پایدار.

آموزش های کاربردی و رایگان ما در آپارات

چگونه گوشی خود را به صورت بی سیم به کامپیوتر و تلوزیون متصل کنیم؟

بحران کاهش جمعیت، بزرگترین تهدید آینده و توسعه کشور

چگونه رزومه کاری و تحصیلی خود را تقویت کنیم؟

چگونه از آمازون خرید کنیم؟

چرا هوش هیجانی اینقدر مهم است؟

انسان ها موجوداتی احساسی هستند. ما تصمیمات زیادی را بر اساس احساساتمان می گیریم و آنها به ما کمک می کنند تا روابط را برقرار و حفظ کنیم.

افزایش مهارت های بین فردی با یادگیری کنترل احساسات منفی به سلامت روان شما کمک می کند. این همچنین احتمالاً شما را برای موفقیت حرفه ای آماده می کند. بر اساس مقاله ای از هاروارد بیزینس ریویو ، ۹۰ درصد از افراد به دلیل هوش هیجانی ارتقاء می یابند و مهارت های خود را بهبود می بخشند.

دانستن این که چگونه در محیط های اجتماعی حرکت کنید، به شما در شناسایی مشکلات، توسعه راه حل ها و افزایش مهارت های حل مساله و ارتباط کمک خواهد کرد.

حرکت رو به جلو

هوش تحصیلی برای پیشرفت در زمینه شغلی انتخابی شما بسیار مهم است، اما هوش هیجانی به شما کمک می کند تا احترام پایداری به دست آورید و اهداف خود را به واقعیت تبدیل کنید. رسیدن به رویاهایمان نیازمند همکاری دیگران است.

هوش هیجانی به شما در جهت یابی در دنیای اجتماعی کمک می کند. همچنین به شما کمک می‌ کند تا خودتان را بهتر بشناسید و در این فرآیند، شفقت بیشتری به خود نشان دهید دهید.

احساسات پویا هستند. آنها بر هر بخش از زندگی ما تاثیر دارند، از جمله محیط کار، آمادگی ذهنی ما و نحوه ایجاد ارتباطات اجتماعی. این نکات را حتما برای تقویت هوش هیجانی خود امتحان کنید. قطعا پشیمان نخواهید شد که برای رشد شخصی خود وقت گذاشتید.

منبع:

  • https://www.betterup.com/blog/how-to-improve-emotional-intelligence

برگرفته از پرورش افکار

برای سنجش استاندارد و علمی هوش هیجانی می تانید از پرسشنامه های استاندارد زیر بهره بگیرید:

q39-2- پرسشنامه به زیستی ذهنی (هیجانی، روانشناختی و اجتماعی) کی یز و ماگیارمو(۲۰۰۳) (۶ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری- به همراه دو مقاله رایگان – )

Q22مقیاس هیجان خواهی ذاکرمن( تجدیدی نظر شده دکتر رضایی)( ۱۶سوال – ۱۰ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری )

Q23- پرسشنامه هوش هیجانی برای نوجوانان ( شوت) (۳۳ سوال – ۸ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

q23-2: مقیاس هوش هیجانی تجدید نظر شده (MSEIS)شوت(۴۱ سوال – ۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه یک مقاله رایگان- )

Q24هوش هیجانی برادبری و گریوز(۲۸ سوال – ۶ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – )

Q24-2پرسشنامه هوش هیجانی(EQ) شرینگ ( ۳۳عبارت – ۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه ۲ مقاله مربوطه رایگان قیمت )

Q24-3مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو ( ۲۰عبارت – ۵ صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه۵مقاله مربوطه رایگان قیمت )

q24-3-2- پرسشنامه هوش هیجانی لی و همکاران(2014) ( 16عبارت – 7 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه۵مقاله مربوطه رایگان )

q24-3-3- پرسشنامه هوش هيجاني پترايدز و فارنهام(2006) –  30 گویه ای – ( 30عبارت – 11صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه2مقاله مربوطه رایگان )

q24-3-4- پرسشنامه هوش هیجانی پترایدز و فارنهام(2003)   (TEIQue-SF)   16 سوالی – ( 16عبارت – 8 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه2مقاله مربوطه رایگان )

Q24-4- پرسشنامه هوش عاطفي  (EIQ)   ويزينگر( 1998 )- ( 28عبارت – 9 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه۵مقاله مربوطه رایگان قیمت )

q24-5- پرسشنامه آگاهی هیجانی (EAQ-30) ریفی و همکاران – ۲۰۰۷ ( 30عبارت – 9 صفحه – دارای روایی، پایایی و روش نمره گذاری – به همراه1مقاله مربوطه رایگان )