دکتر ابوبکر عبدالکلام کیست؟

دکتر ‘ابوبکر زین العابدین عبدالکلام ، که با لقب ‘پدر هسته ای’ کشور هند شناخته می شود در سال ۱۹۳۱ در خانواده ای مسلمان و از طبقه ی متوسط، اهل رامسوارام، در ایالت جنوبی تامیل نادو، متولد شد. تحصیلات دانشگاهی وی در رشته ی فیزیک و مهندسی هوا فضا بود اما به خاطر تلاش های همه جانبه اش در ارتقاء جایگاه اقتصادی و تکنیکی هند در جهان توانست ریاست جمهوری این کشور را بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ میلادی به عهده بگیرد.


او که در خانوده ای پرجمعیت پرورش یافت رابطه ی عاطفی بسیار قوی ای با اعضا خانواده و پدر و مادرش داشت.
پدرش زین العابدین مردی معنوی بود که دغدغه ی اصلی اش کمک به مردم بود و برای همین عبدالکلام در خاطراتش می گوید که می خواسته راه پدرش را در فایده رساندن به مردم ادامه دهد البته در دنیای علم و تکنولوژی، عبدالکلام می نویسد: هرگاه پدرم از مسجد به خانه بازمی گشت مردم زیادی از دین های مختلف منتظر وی نشسته بودند، بسیاری از آنها با کوزه ای آب نزد پدرم می آمدند تا او انگشتانش را در آب فروبرد و دعایی برای شفای بیمارانی که در خانه داشتند بخواند. من به خاطر دارم که مردم زیادی نیز پس از بهبود خود یا بیمارشان برای تشکر به خانه ی ما می آمدند و پدرم لبخند می زد و به ایشان می گفت باید از خداوند بخشنده ی مهربان تشکر کنید.
عبدالکلام برای ادامه ی تحصیل در ‘اینستیتو ی تکنولوژی مَدرَس’ قبول شد و از آنجا که پرداخت هزار روپیه شهریه ی ورودی برای پدر وی سنگین بود، خواهرش زهره با فروش النگوهایش به عبدالکلام در ثبت نام کمک کرد تا وی از ادامه ی تحصیل بازنماند و پس از اتمام تحصیلات ، عبدالکلام به عنوان کارآموز وارد سازمان هوانوردی هندوستان شد.
وی پس از آن با مؤسسات متعدد علمی پژوهشی به عنوان مهندس هوا فضا همکاری کرد و با سخت کوشی و پشتکار بسیار توانست با رفتن به آمریکا یک دوره ی پژوهشی شش ماهه در ناسا را پشت سر بگذارد.
او در زندگی نامه ی خود با عنوان ‘ بال های آتش ‘ ( Wings of Fire ) نوشت: من نظم و انظباط را از پدرم آموختم و ایمان و خوبی و مهربانی را از مادرم به ارث بردم و از سه خواهر و برادرم هم فقط خوبی و مهربانی دیدم اما دو نفر دیگر هم تأثیر ماندگاری در شکل گیری شخصیتم بر جای گذاشتند.
آن دو فرد تأثیر گذار دیگر یکی پسر عمویش شمس الدین بود که دفتر فروش روزنامه داشت و عبدالکلام برای اولین برای وی کار کرد در واقع برای کمک به شمس الدین مدتی به روزنامه فروشی پرداخت او رابطه ی قلبی عمیقی با پسر عمویش داشت؛ دیگری احمد جلال الدین بود که در ساخت کشتی پدر عبدالکلام به وی کمک می کرد.
زمانی که عبدالکلام شش ساله بود پدرش تصمیم گرفت به منظور کمک به مردمی که قصد زیارت معبد راماسوارام که معبد شیوایی بسیار معروفی در نزدیکی محل زندگی آنها بود را داشتند، یک کشتی چوبی بسازد. عبدالکلام با او که بعدها شوهر خواهرش زهره شد ساعت ها درباره ی مسائل معنوی صحبت می کرد .
کلام می گوید : جلال الدین با آنکه سواد عالی نداشت اما به انگلیسی مسلط بود . او مرا با انواع دانش آشنا و علاقه مند کرد و او کسی بود که ورای چارچوب های تنگی که بر زندگی ما در آن محیط حاکم بود، من را فردی شجاع و امروزی کرد.
آرون تیواری ، همکار عبدالکلام در آزمایشگاه دفاع و توسعه حیدر آباد که بیش از یک دهه تحت نظارت کلام کار می کرد مشوق اصلی نگارش زندگینامه ی وی بود. کلام در این اتوبیوگرافی از شکست ها و ناملایمات بسیاری که در زندگی با آنها دست و پنجه نرم کرده سخن گفته است . وی درباره ی برخورد با ناملایمات می گوید: ‘ مشکل این است که ما اغلب به جای انکه با واقعیت های زندگی مواجه شویم آنها را تحلیل می کنیم . مردم شکست هایشان را به منظور یافتن علت و معلول ها کالبد شکافی می کنند اما به ندرت با آن شکست ها برخورد می کنند و از آنها به عنوان تجربه ای برای پرهیز از تکرار دوباره شان استفاده می کنند. عقیده ی من این است که خداوند در خلال مشکلات و سختی ها فرصتی برای رشد به ما عطا می کند بنابراین وقتی امیدها ، آرزوها و هدف هایتان نقش بر آب می شوند در خرابه ای که از آرزوهای برباد رفته تان جلوی چشم تان است آن فرصت ناب طلایی را که در آن ویرانه پنهان شده بیابید. ‘
تیواری در مقدمه ی کتاب آورده است که روزی از ایشان خواستم پیامی برای جوانان هند از تجربیاتش بگوید ، آنچه که گفت مرا خیلی تحت تأثیر قرار داد و خواستم که این زندگینامه حتما نوشته شود تا مردم معمولی از مطالعه ی آن پند بگیرند.

عبدالکلام خود درباره ی زندگیش می گوید: ‘ من ادعا نمی کنم که زندگیم می تواند به عنوان الگویی برای همه ی افراد مورد توجه باشد اما ممکن است برخی کودکان فقیر در محیط های اجتماعی محروم آرامش نسبی ای که در مسیر زندگیم شکل گرفت را بیابند و ممکن است چنین کودکانی با مطالعه ی زندگی من، قادر شوند خود را از اسارت ناامیدی برهانند و از این شبهه که عقب ماندگی پایانی ندارد رهایی بخشند و صرف نظر از جایگاه سختی که کودکان محروم در امروز زندگی شان دارند باید بدانند که خدا همیشه با آنهاست و وقتی خدا یاور کسی باشد دشمنی چه کسی می تواند در آن شخص اثر کند؟
عبدالکلام عقیده داشت در گذشته ی دور، جنگ ها بر سر مسئله ی غذا و سرپناه بود سپس مسائل دینی و عقیدتی دلایل اصلی جنگ افروزی ها شد و امروزه دعوا بر سر برتری های اقتصادی و تکنولوژیکی است که قدرت سیاسی و کنترل جهان را به دنبال دارد.
او می گفت : کشوری مانند هند با جمعیت یک میلیاردی چگونه می تواند به حیات خودش ادامه دهد؟ و پاسخ می داد: جز تقویت تکنولوژیکی هیچ گزینه ی دیگری نمی تواند برایش مطرح باشد.
عبدالکلام امیدوار بود هند در سال ۲۰۲۰ میلادی به جمع کشورهای توسعه یافته بپیوندد.
کلام به خاطر کارهایش در توسعه فناوری توسعه موشک بالستیک و سکوی پرتاب به عنوان مرد موشکی هند شناخته می شود ، وی در زمینه‎های سازماندهی، فناوری و سیاسی آزمایش هسته‎ای پکران-۲هند در سال ۱۹۹۸ نقشی اساسی ایفا کرد که اولین آزمایش هسته‎ای هند پس از آزمایش بوسه بودا در ۱۹۷۴ بود.
وی دلبستگی ویژه ای نسبت به کودکان داشت و کتاب ‘ذهن مشتعل’ را در پاسخ به کودکی که از وی پرسیده بود ‘دشمن ما کیست؟’ و کلام گفته بود ‘فقر’، به رشته ی تحریر درآورد.
دکتر ‘ابوبکر زین العابدین عبدالکلام’ ، ۲۷ جولای ۲۰۱۵ میلادی مصادف با دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ در سن ۸۳ سالگی و در حالی که مشغول سخنرانی بود درگذشت و ملت هند هفت روز عزای عمومی در اندوه از دست دادن وی اعلام کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *