تراکتور زندگی شما کدام است؟

تراکتور زندگی شما کدام است؟
چه جزو افرادی باشیم که علاقه مندی به ماشین دارند یا چه جزو کسانی باشیم که ماشین جزو سرگرمی ها و علایق آنها نیست. حتما همه ما نام لامبورگینی را شنیده ایم. ماشین های سوپر لوکس، گران قیمت، متفاوت و بی نظیر.
اما احتمالا بسیاری از ما نمی دانیم که لامبورگینی کارش را از تولید ماشین های لوکس شروع نکرد. بلکه از تراکتور شروع کرد!

فروچیو لامبورگینی؛ بنیانگذار لامبورگینی، تحصیلاتش را در زمینه طراحی ماشین‌آلات کشاورزی و صنعتی، به پایان رساند، سپس وارد ارتش ایتالیا شد و در قسمت نیروی هوایی مشغول به کار شد. در جنگ جهانی دوم او به عنوان مکانیک، در یک کارخانه مشغول به کار شد و پس از جنگ، با استفاده از بقایای تجهیزات نظامی کارخانه موردنظر،شروع به تولید تراکتور کرد. بعدها شرکت وی به بزرگترین تولیدکننده ماشین‌آلات کشاورزی ایتالیا تبدیل شد

اما لامبورگینی همیشه درون قلبش یک اشتیاق فراموش نشدنی داشت: اتومبیل‌های سریع و بی نقص.
او در اوقات فراغت، به پیاده‌سازی موتور و سایر قطعات اتومبیل شخصی خود، که در اکثر مواقع فراری یا مازراتی بود، می‌پرداخت. سپس شاسی، سیستم تعلیق، ترمز خودرو و سیستم برق‌کشی آن‌ها را بررسی می‌کرد. آنچه که او کشف کرد، این بود که بسیاری از قسمت‌های وسایل نقلیه او در واقع مشابه قسمت‌های مورد استفاده در تراکتورهای تولید شده در کارخانه او بودند.

وی بعدا شرکت و کارخانه ای مختص تولید اتومبیل تاسیس کرد و در نهایت نمونه اولیه آن را به معرض نمایش گذاشت و در سال های بعدی نام و نشانی پر افتخار از خود به جای گذاشت.

تجویز راهبردی:
تاریخ را نباید وارونه خواند. خواندن موفقیت افراد موفق چه کارآفرینان اقتصادی باشند و چه مصلحان اجتماعی و چه مبارزان سیاسی ممکن است باعث برداشت اشتباه شود. چرا که فقط انتهای موفقیت آنان را می خوانیم. ولی نمی دانیم که از کجا شروع کرده اند و به کجا رسیده اند. مثلا اگر فقط انتهای زندگی آمانسیو اورتگا، صاحب برند زارا را بخوانیم فکر می کنیم که او همیشه در اوج و همیشه جزو ده ثروتمند جهان بوده است در حالی که او در سن ۱۴ سالگی در یک مغازه لباس فروشی به عنوان باربر (حمال) کار می کرد و حتی دوران دبیرستان خود را هم تمام نکرد. ولی همان حضور و تجربه در مغازه های لباس فروشی و همان تعلق وی به قشر متوسط و ضعیف جامعه باعث شد که بعدها ایده درخشان زارا به ذهنش بزند.
قرار نیست همه ما از نقطه عالی شروع کنیم. مهم این است که شروع کنیم.
۱- تراکتور زندگی خود را بیابیم. یک نقطه آغاز برای آن که بر اساس امکانات موجود و شرایط موجود بشود کار و تجربه ورزی را شروع کرد. (مثلا عضویت در یک موسسه مردم نهاد کوچک اگر علاقه مان به مسایل اجتماعی است یا حضور در تشکلی سیاسی اگر علایقمان سیاسی است یا بازاریابی یک محصول اگر علایقمان تجاری است).
۲- اشتیاق عمیق خود را فراموش نکنیم.
۳- از تجربیات مختلفی که به دست می آوریم استفاده کنیم و از خود بپرسیم لامبورگینی من چه می تواند باشد؟

مجتبی لشکربلوکی